این فیلم به هیچ شکل اثری بلندپروازانه نیست. در اینجا هیچ ملاحظه فلسفی در مورد آینده جهان یا مجموعه‌ای از دیالوگ‌های بلند و پرشکوه را نمی‌یابید. این یک اکشن ساده، سریع و مستقیم است که در طی آن خون، خشونت، اعضای بریده شده و وحشیگری را خواهید دید که گاهی حتی اغراق آمیز است.

چارسو پرس: فیلم «زنبوردار» یک اکشن استاندارد به کارگردانی دیوید آیر است که «جیسون استاتهام» را به عنوان ستاره خود دارد. آیر که در سال‌های اخیر بهترین نقدها را دریافت نکرده، برای موفقیت به سمت استاتهام و یک فرمول آشنا آماده است. اما آیا او با این فیلم موفق خواهد شد رضایت مخاطبان و منتقدان را کسب کند یا خیر؟! برای رسیدن به این پاسخ در ادامه با نقد فیلم The Beekeeper همراه ویجیاتو باشید.

پیش از بررسی فیلم باید بگویم خود من با احساسات بسیار متفاوت پای تماشای آن نشستم. از یک طرف، من طرفدار شدید مهارت‌های بازیگری جیسون استاتهام هستم و به سادگی فیلم‌های اکشن او را دوست دارم، به خصوص که آنها همیشه منظم، ثابت و سرگرم‌کننده هستند. از طرفی بعد از دیدن فیلم «Meg 2» فاجعه‌بار می‌ترسیدم که استاتهام با دینامیک و کلاسی که مثلا در سه‌گانه «Transporter» یا فیلم «مکانیک» از او دیده بودم فاصله گرفته باشد. خب خوشبختانه، زنبوردار یک فیلم اکشن تک‌نفره بسیار مناسب است.

با این حال، در ابتدا باید تاکید کنم که این فیلم به هیچ شکل اثری بلندپروازانه نیست. در اینجا هیچ ملاحظه فلسفی در مورد آینده جهان یا مجموعه‌ای از دیالوگ‌های بلند و پرشکوه را نمی‌یابید. این یک اکشن ساده، سریع و مستقیم است که در طی آن خون، خشونت، اعضای بریده شده و وحشیگری را خواهید دید که گاهی حتی اغراق آمیز است. کارگردانی این فیلم بر عهده دیوید آیر است که شاید او را از اولین اقتباس سینمایی «جوخه انتحار» یا فیلم‌های برایت با ویل اسمیت و فیوری با برد پیت بشناسید.

با نگاهی به کارنامه کارگردانی دیوید آیر متوجه خواهید شد که او می‌‌داند چگونه فیلم‌های اکشن خوب و حتی عالی بسازد. اکنون زنبوردار یا «The Beekeeper» نیز یک اکشن استاندارد است که باید آن را در دایره آثار «بی‌مووی» سینما قرار دارد. نکته مورد نظر در چنین آثاری از جمله خود فیلم زنبوردار آن است که تلاشی ندارد تا وانمود کند چیزی در مقیاس بزرگ و پرمدعا است؛ در واقع در چنین اثری همه چیز محدود به نکاتی است که به شما امکان می‌دهد از نمایشی که شخصیت جیسون استاتهام به عنوان یک قهرمان تک‌نفره به شما می‌دهد لذت کامل ببرید.

برای اینکه در مورد داستانِ متأسفانه قابل پیش‌بینی فیلم چیز زیادی فاش نکنم، فقط می‌گویم که جیسون استاتهام، بازیگر نقش شخصیتی به نام آدام کلی در فیلم، یک کماندوی بازنشسته از سازمانی مخفی به نام زنبوردار است. او در زندگی کنونی خود از زنبورها نگهداری می‌کند، عسل جمع آوری می‌کند و انباری را از یک خانم بسیار مهربان و مسن به نام الویز پارکر اجاره کرده است. اما یک روز، او یک شیشه عسل خوشمزه برای صاحب‌خانه آماده می‌کند و برای شامی که از قبل ترتیب آن داده شده به خانه او می‌رود.

هنگامی که مرد به خانه این زن می‌رسد، معلوم می‌شود که اوضاع به سمتی ناامیدکننده رفته است. در اوایل آن روز، پیرزن با دفتر خدمات مشتریان یک شرکت حیله گر که از شهروندان فقیر و ناآگاه پول می‌دزد تماس گرفته و یک ویروس روی لپ‌تاپ او آپلود شده که موجودی تمام حساب‌هایش را به صفر رسانده است. پیرزن که اکنون از روی سادگی تمام اموال خودش را از دست داده، خودکشی می‌کند و آدام کلی برای یافتن رئیس شرکتی که او را از داشتن دوستش محروم کرده بود، به یک مأموریت دیوانه‌وار می‌رود.

بنابراین، زنبوردار یک فیلم اکشن است که حتی یک لحظه هم از سرعتش کم نمی‌شود؛ فیلم به خوبی جریان می‌یابد و افت شدیدی نمی‌کند. این یک «فیلم انتقامی با احساس خوب» واقعی مانند Taken (2008) است. شما می‌خواهید مخالفان قهرمان داستان، که احساس می‌کنند در این جهان افرادی تخطی ناپذیرند، به آنچه که لیاقتش را دارند، برسند. هرچند داستان زنبوردار واقعاً نوآورانه نیست، اما چیزی که بیشتر از همه در این فیلم من را جذب کرد این بود که فیلم دارای یک داستان انتقامی ساده بود.

بهتر است بگویم یک ایده از ابتدا تا انتها در آن وجود دارد، و هیچ شکاف آشکاری در این ایده ساده به چشم نمی‌خورد. برای مثال انگیزه‌های شخصیت اصلی مشخص است و مخالفان او نیز نیات شفافی دارند. منظور من این است که قهرمان تنهای فیلم یعنی آدام کلی به تنهایی باید با یک شرکت قدرتمند مبارزه کند که حتی FBI هم نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد.

تمام این نکات ساده به ما می‌گویند که زنبوردار یک اکشن روان به سبک آثار کلاسیک‌تر این ژانر است. به یاد داشته باشید در این ژانر هرچه مخاطب با یک فرمول ساده‌تر رو برو باشد، ارتباط گرفتن او با فیلم نیز ساده‌تر شکل می‌گیرد. پس زنبوردار همه چیزش را فدای قهرمان تک‌نفره خودش می‌کند. این یعنی فیلم و ساختار اکشن طبق قوانینی کار می‌کند که فقط در سینمای اکشن تک‌نفره امکان پذیر است. و صادقانه بگویم این سرگرم‌کننده است.

به یاد داشته باشید که فیلم‌های اکشن تک‌نفره از همین ساختار داستانی برای دهه‌ها پیروی کرده‌اند. از زمان اولین بازی سیلوستر استالونه در نقش جان رمبو در سال 1982، این ژانر کاملاً جا افتاده است. فرمول این آثار نیز همیشه به این شکل بوده که یک مرد خوب مورد ظلم (معمولاً سهوا) گروهی از افراد بد قرار می‌گیرد و تلاشی برای عدالت یا انتقام را آغاز می‌کند که تنها زمانی به پایان می‌رسد که او به هدفش برسد.

این مردانه ترین ژانر سینمایی است که ستارگان زیادی را به خودش جذب کرده است. این آثار که زنبوردار نیز دنبال‌کننده آنها به شمار می‌رود، فیلم‌هایی هستند که کاملاً حول محور شخصیت یک ستاره ساخته می‌شوند و هدف صریح آن دقیقاً همان چیزی است که از ستاره مذکور انتظار دارید. همه فیلم‌های این ژانر طرح کلی یکسانی دارند و هر ستاره آن را با مجموعه مداد رنگی منحصر به فرد خود رنگ می‌کند. شما همیشه می‌دانید که از این فیلم‌ها چه انتظاری باید داشته باشید، چه استالونه، آرنولد شوارتزنگر، راک، یا در این مورد، جیسون استاتهام، کیفیت نسبی این آثار به سکانس‌های اکشن و خاطره انگیز بودن آنها برمی‌گردد.

پس تماشای این فیلم خاص، برای من لذت بخش بود، حتی اگر در ابتدا می‌ترسیدم که تماشای آن کاری طاقت فرسا باشد. اگر فیلم را تماشا نکرده باشید باید بدانید زنبوردار در دقایق اول ما را با طرح داستان آشنا می‌کند و دقایق بعدی تعدادی کلیشه را نشان می‌دهد. در ادامه اکشن از سکانسی به سکانسی دیگر می‌رود تا به فینال و هدف نهایی قهرمان برسد.

پس اگر از آن دست مخاطبان سخت‌گیر هنری پسند هستید، زنبوردار خوراک مورد نیاز شما نیست. مخصوص زمانی که دیوید آیر با کمال میل از کلیشه‌ها استفاده می‌کند. برای مثال، وقتی آدام کلی با بازی جیسون استاتهام وارد میانه کار می‌شود و به تنهایی ده‌ها مامور و پلیس مخفی را از جلوی خودش حذف می‌کند، لبخند نزدن به چنین محتوایی سخت است. اما با تمام این تفاسیر اکشن به صورت پویا شتاب می‌گیرد و تا انتها به درستی کنترل می‌شود و کارگردان راه‌حل مستقیمی را پیشنهاد می‌کند که به هر حال همه ما از این آثار انتظار داریم. با این حال، زمانی که این اتفاق می‌افتد، ما از نتیجه راضی هستیم.

زنبوردار یک فیلم سرگرم‌کننده و بدون هیچ جاه طلبی بزرگی است. بنابراین، برای کسانی که از افسردگی زمستانی رنج می‌برند، به عنوان جایگزینی برای یک مهمانی یا یک دوز عظیم انرژی مثبت عالی خواهد بود. و همه اینها به این دلیل است که کورت ویمر (فیلمنامه نویس) و دیوید آیر (کارگردان) فیلم خود را برای استاتهام ساخته‌اند. 

راستش را بخواهید، هر چه زمان کمتری را صرف فکر کردن به طرح داستان کنید، بهتر است. همه چیز در این فیلم به شدت اغراق آمیز است، گاهی اوقات حتی پوچ. اما به جای اینکه آزاردهنده باشد، بخشی از لذت فیلم است. و همه اینها به لطف جیسون استاتهام است. 

کاریزمای او باعث می‌شود که رویدادهای درون فیلم را به سادگی بپذیریم. آدام کلی از آن نوع مردان سرسخت و دلسوزی است که ما فقط می‌خواهیم کسی مثل آن‌ها را ریشه یابی کنیم و بی چون و چرا به او ایمان داشته باشیم. پس آیا آدمی چون او می‌تواند کل یک دفتر را بدون شلیک یک گلوله نابود کند؟ البته! سکانس‌هایی که استاتهام در آن با انبوهی از دشمنان سر و کار دارد شما را تشویق می‌کند که روی صندلی خود بنشینید و سرگرم شوید. پس با وجدان راحت می‌توان گفت که «زنبوردار» اولین سورپرایز بزرگ و مثبت سینمای سال 2024 است.

در پایان باید گفت: فیلم The Beekeeper برای هر کسی که می‌خواهد از روزمرگی تکراری زندگی فاصله بگیرد یک گزینه مناسب است. من حتی جرأت می‌کنم بگویم این فیلمی است که شبیه اولین قسمت «جان ویک» ساخته شده؛ پس زنبوردار یک اثر سرگرم‌کننده است. جیسون استاتهام در این فیلم و در موقعیت یک ستاره اکشن به شدت خوب است و نقش‌های فرعی نیز توسط ستاره‌های مختلف (حتی افرادی که جوایز زیادی دارند) پر می‌شود.

اساساً تنها چیزی که از این دست آثار دوست ندارم این است که همه چیز را از ابتدا تا انتها می‌دانیم و هیچ گونه پیچش داستانی وجود ندارد. شخصیت اصلی نیز برای رسیدن به آنچه می‌خواهد مشکل خاصی ندارد. اما این چیزی است که ستون این ژانر و این شکل از سینمای اکشن است. به همین دلیل است که فکر می‌کنم این فیلم برای همه طرفداران سینمای اکشن ساده و بدون محدودیت جذاب خواهد بود. پس اگرچه زنبوردار به طرز دردناکی قابل پیش بینی است و اساساً هیچ غافلگیری ارائه نمی‌دهد، اما طرفداران سینمای اکشن صحنه‌های بی‌نقص بسیاری را در اینجا پیدا خواهند کرد.

///.


منبع: ویجیاتو
نویسنده: امیر پریمی