در این رتبه‌بندی ابتدا چند فیلم‌ هنری علمی-تخیلی مدرن را معرفی می‌کنیم و در انتها به سراغ کلاسیک‌های همیشگی می‌رویم.

فیلم‌هایی که با قواعد سینمای هنری ساخته می‌شوند، معمولا بسیار چالش‌برانگیز و نوآورانه هستند. این فیلم‌ها با ایجاد احساسات عجیب و متمایز در مخاطب، تجربه‌ی کاملا جدیدی از مدیوم سینما را ارائه می‌دهند. مهم‌ترین ویژگی این آثار ساختار‌شکن وجود عناصر تجربی و غیرعینی‌ای است که رنگ و بوی خاصی به آن‌ها می‌بخشند، به‌ویژه وقتی که یک فیلم‌ هنری به وادی ژانر علمی-تخیلی قدم می‌گذارد.


بیشتر فیلم های علمی-تخیلی روایت، حوادث و شخصیت‌پردازی‌های شگفت‌انگیزی دارند؛ زیرا داستان‌های ناملموس آن‌ها مفاهیم انتزاعی و سورئالی را در خود جای داده‌اند. مولفه‌هایی مانند موجودات بیگانه، فناوری‌های ماورایی و زندگی در سیارات دیگر از خصایصی به شمار می‌روند که در این گونه از فیلم‌ها با آن‌ها بسیار روبه‌رو می‌شویم. در این مطلب ۱۰ فیلم به شما معرفی می‌کنیم که تلفیقی از ژانر علمی-تخیلی و سینمای هنری هستند و به جرات از شاهکارهای سینمای جهان به حساب می‌آیند. در این رتبه‌بندی ابتدا چند فیلم‌ هنری علمی-تخیلی مدرن را معرفی می‌کنیم و در انتها به سراغ کلاسیک‌های همیشگی می‌رویم.




۱۰. بیچارگان (Poor Things)

  • کارگردان: یورگوس لانتیموس
  • سال انتشار: ۲۰۲۳
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸/۱ از ۱۰

به طور معمول یورگوس لانتیموس را با آثار عجیب و نامتداول می‌شناسند؛ فیلمسازی که همواره مرزهای جدیدی برای خیلال‌پردازی را ترسیم می‌کند، سپس تمام قوانین و تعریف‌های مقرر شده در سینما را کنار می‌گذارد و درنهایت داستانی کاملا منحصربه‌فرد و متمایزی را ارائه می‌دهد. فیلم گوتیک، نمادین و علمی-تخیلی «بیچارگان»، جدیدترین ساخته‌ی این کارگردان محسوب می‌شود و اقتباسی از رمانی به همین نام است. این فیلم مانند روند همیشگی لانتیموس در ساخت آثارش، نگاهی نو به موقیعت و شخصیت‌ها دارد اما او همچنان سعی کرده که همان مولفه‌های همیشگی آثارش را حفظ کند. بدون‌شک «بیچارگان» از لحاظ ساختار روایی، جلوه‌های بصری و حتی لحن عجیب و غریب‌اش جز آثار سینمای هنری به‌ حساب می‌آید.


«بیچارگان» به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های علمی-تخیلی ۲۰۲۳ شناخته می‌شود و همچنین توانست در مراسم نود و ششمین جوایز اسکار، چهار جایزه از جمله جایزه‌ی بهترین بازیگر زن را برای بازی تحسین‌برانگیز اما استون رقم بزند.


 این اثر داستان شگفت‌انگیز و حتی طنزآمیزی را به سبک فرانکشتاین روایت می‌کند که این‌بار با خلق موجودی جدید بازگشته است. بلا بکستر با بازی بی‌نظیر اما استون طی سفر خود که مملو از ماجراجویی، خودیابی، شگفتی و حتی وحشت‌های گاه و بی‌گاه است، درک و تجربه‌ی متفاوتی از جهان پیرامون را به دست می‌آورد.




۹. مردی که به زمین سقوط کرد (The Man Who Fell to Earth)


  • کارگردان: نیکلاس روگ
  • سال انتشار: ۱۹۷۶
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷/۳ از ۱۰

فیلم «مردی که به زمین سقوط کرد» با حضور دیوید بووی، موسیقی‌دان افسانه‌ای در یک نقش کاملا جدید و جالب‌توجه است که قطعا این یکی از بهترین بازی‌های او محسوب می‌شود. شاید روایت فیلم آنقدرها هم پیچیده و دشوار نباشد، ولی موضوعاتی که در ادامه به آن پرداخته می‌شود، کماکان پیچیدگی‌هایی عجیبی پیدا می‌کند. داستان فیلم حول محور موجودی بیگانه است که در مأموریتی مهم برای نجات سیاره‌ی خود به زمین می‌آید، اما هنگامی که در کشاکش ارتباط با انسان‌های بسیار ترسناک قرار می‌گیرد از لحاظ شخصیتی و فیزیکی به تنزل می‌رسد.


«مردی که به زمین سقوط کرد» اثری قابل‌تامل و هوشمندانه به شمار می‌رود که مخاطب می‌تواند از دریچه‌ی جهان سورئال و غیرعینی، ظلم واقع در جهان را به واسطه‌ی چشمان موجودی فرازمینی‌ مشاهده کند. این اثر به خاطر زبان بصری و جهان داستانی‌اش حسی از ماورایی بودن یا بیگانگی را انتقال می‌دهد. «مردی که به زمین سقوط کرد» اثری استثنایی و خلاقانه به حساب می‌آید که هرسینمادوستی را عمیقا درگیر تمام کشمکش‌های داستانی خود می‌کند.




۸. سولاریس (Solaris)

  • کارگردان: آندری تارکوفسکی
  • سال انتشار: ۱۹۷۲
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

برخی فیلم درخشان و شاهکار «۲۰۰۱ :اودیسه‌ی فضایی» (۲۰۰۱: A Space Odyssey) را به عنوان بی‌بدیل‌ترین فیلم‌ هنری علمی-تخیلی می‌شناسند که تواست جهان سینما را متحول کند. اما فیلم «سولاریس» ساخته‌ی آندری تارکوفسکی، شاید به جرات چیزی هنرمندانه‌تر و عجیب‌تر باشد. فیلم «سولاریس» و «اودیسه‌ی فضایی» از مضامین و روایت‌ها‌ی جاه‌طلبانه‌ی مشابه‌ای برخوردارند که گاهی همین امر دلیل قیاس آن‌ها بایکدیگر می‌شود.


معمولا «سولاریس» را بیشتر یک درام روان‌شناختی می‌دانند تا یک اثر علمی-تخیلی. داستان این فیلم پیرامون یک روان‌شناس است که به یک ایستگاه فضایی برای کمک به فضانوردانی می‌رود که از شرایط روحی معماگونه‌ای رنج می‌برند. «سولاریس» یک فیلم پیچیده، عمیق و وهم‌آلود است که با نفوذ به اعماق ذهن انسان، رازهای وسیع و حتی دلهره‌آور درون آن را واکای می‌کند.




۷. خاطرات (Memoria)

  • کارگردان: اپیچاتپونگ ویراستاکول
  • سال انتشار: ۲۰۲۱
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶/۵ از ۱۰

فیلم هنری «خاطرات» از آن دست آثار ژانر علمی-تخیلی محسوب می‌شود که در حین تماشا، دائما مغلوب اندیشه و احساساتی خواهید شد که معمولا آن را بیشتر در سینمای هنری می‌بینید. این فیلم گیج‌کننده و گیرا یکی از بهترین فیلم‌‌های علمی-تخیلی اخیر به شمار می‌رود که با وجود حداقل طرح داستانی، توانسته فیلمی تحسین‌برانگیز ارائه دهد. داستان «خاطرات» دنبال کننده‌ی زندگی شخصیت زنی است که پس از شنیدن متداوم صداهای عجیب و غریب در شب به سراغ یافتن منشاء آن‌ها می‌رود


 با پیش‌روی داستان او کماکان با این واقعیت کنار می‌آید که احتمالا هرگز پاسخی برای سرچشمه‌ی آن صداها وجود ندارد و درنهایت فیلمساز مخاطب را مجبور به پذیرش چنین تصوری می‌کند.

این فیلم که خط روایی آهسته‌ای دارد به جای تمرکز بر داستان‌گویی کلاسیک یا حتی نمایش ویژگی‌هایی در قصه از طریق قوس شخصیتی، بیشتر روی ارائه‌ی یک فضای معلق و البته منحصربه‌فرد تاکید دارد. «خاطرات» را باید با رویکردی کاملا هنری و شاید تجربی نگاه کرد تا بتوانید به بهترین شکل، الگوهای خاص سینمایی ویراستاکول را درک کنید.




۶. خدا بودن سخت است (Hard to Be a God)

  • کارگردان: الکسی یوریویچ ژرمن
  • سال انتشار: ۲۰۱۳
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶/۶ از ۱۰

اگر به دنبال فیلمی هستید که داستانی آشفته و بی‌پروا را در بستر یک جهان علمی-تخیلی روایت ‌کند، «خدا بودن سخت است» بهترین انتخاب خواهد بود. اتفاقات در فیلم درون سیاره‌ای غیر از زمین می‌گذرد با این حال سبک زندگی قرون وسطایی مردم این سرزمین خیالی، گاهی باعث می‌شود که جهان اثر شبیه به درام ‌های فانتزی تاریک دیده شود. فیلم تقریباً سه ساعته‌ی «خدا بودن سخت است» درباره‌ی گروهی از دانشمندانی است که در ماموریتی ویژه به سیاره‌ی دیگری فرستاده می‌شوند تا جمعیت آن مکان را توسعه دهند، اما هنگامی که آن‌ها تصمیم می‌گیرند که درازای وظیفه‌ی اصلی خود نقش خدا را ایفا کنند، مشکلاتی ترسناک رخ می‌دهد.


این فیلم تجربه‌ای سخت و طاقت‌فرسا از لحظاتی عجیب ارائه می‌دهد و درنهایت مخاطب طی مواجه با موقعیت‌های مرعوب‌کننده‌ی درون فیلم، دربرابر پاسخی مطلق قرار می‌گیرد که خدا بودن بسیار سخت است. اثر «خدا بودن سخت است» با قدم گذاشتن در مکان‌های بسیار تاریک، چشم‌اندازی وحشتناک و ترسناکی از دنیایی خیالی را به تصویر می‌کشد که بی‌گمان یکی از نفس‌گیرترین فیلم‌های علمی-تخیلی در تمام دوران تاریخ سینما است.




۵. ۲۰۴۶ (۲۰۴۶)

  • کارگردان: وونگ کار وای
  • سال انتشار: ۲۰۰۴
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷/۴ از ۱۰

بی‌گمان یکی از مهم‌ترین فیلمسازان آسیایی وونگ کار وای است؛ فیلمسازی که همواره با روایتی شاعرانه در فیلم‌هایش به احساساتی ژرف دست ‌می‌یابد. فیلم «۲۰۴۶» جستجویی شگفت‌انگیز در بطن احساساتی عاشقانه و نوستاژی است که داستان گیرا و کم‌نظیر آن در قلمرو فیلم های علمی-تخیلی روایت می‌شود. وونگ کار وای، قصه‌ی غیرواقعی و ناممکن خود را با فضای تصویری رویاگون و درخشان اما مالموس پیش می‌برد که همین امر علتی خواهد شد تا رویکرد و احساسی به غایت متفاوت از این ژانر داشته باشیم.


اتفاقات «۲۰۴۶» همزمان در آینده و گذشته رقم می‌خورد به شکلی که تقطیع صحنه‌ و حتی نماها زیاد اتفاق می‌افتد اما درعین حال از انسجام درونی خوبی برخوردار است. برای درک بهتر خطوط داستانی و موضوع این فیلم بهتر است که مخاطب به درون این اثر عمیقا غوطه‌ور شود تا حسی ناب از یک اثر هنری درخشان و متمایز را دریافت کند.




۴. تا پایان جهان (Until the End of the World)

  • کارگردان: ویم وندرس
  • سال انتشار: ۱۹۹۱
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶/۸ از ۱۰

ویم وندرس فیلمساز بزرگ آمریکایی، مانند وونگ کاروای به خوبی با قواعد سینمای هنری آشناست. وندرس معمولا در ساخت فیلم‌های درام و جاده‌ای تسلط بسیاری دارد و همچنین در طراحی شخصیت‌ها مجموعه‌ای از خصایص کاملا اسرارآمیز را در یکدیگر تلفیق می‌کند و درنهایت گویی واقعی و حقیقی هستند. درواقع این کارگردان مخاطب را به شکلی خلاقانه از طریق آفرینش داستان‌هایش به درون دنیای ذهنی خود دعوت می‌کند تا از طریق کنش موجود در پایان داستان، بذر اندیشه‌ای عمیق را در ذهن تماشاگر برجای بگذارد.


فیلم‌ هنری علمی-تخیلی «تا پایان جهان» یک فیلم جاده‌ای است که بخش‌های زیادی از فیلم بسیار کم بر روایت تاکید دارد، اما با این وجود نگاه متفاوت و شگفت‌انگیزی درباه‌ی فناوری و رابطه‌‌اش با بشر دارد و به خوبی آن را درون اثر بازگو می‌کند. «تا پایان جهان» یک فیلم مهیج و درونی محسوب می‌شود و دارای طیف وسیعی از مولفه‌های پیچیده‌‌ای و متفاوتی، درباره‌ی مفاهیم علمی-تخیلی است.




۳. برزیل (Brazil)

  • کارگردان: تری گیلیام
  • سال انتشار: ۱۹۸۵
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷/۹ از ۱۰

«برزیل» یکی از موفق‌ترین فیلم‌های علمی-تخیلی است که فضایی تاریک، گاهی اذیت‌کننده و همچنین طنزآمیزی را به نمایش می‌گذارد. این اثر عجیب و غریب ساخته‌ی فیلمساز ساختارشکن، تری گیلیام است و به عنوان یک فیلم کالت شناخته می‌شود. شخصیت اصلی «برزیل» در وضعیتی کابوس‌‌وار قرار می‌گیرد که مرز میان رویا و واقعیت برای او درهم می‌آمیزد. زندگی‌ این شخصیت به واسطه‌ی هویت‌های غلط، سیستم عقلانی و قانونمند بی‌معنی و دنیای آینده‌نگر کاملا از کنترل خارج می‌شود.


این اثر شاید برای آن دست از سینمادوستانی قابل‌ پذیرش است که با جهان سینمای مستقل و هنری ارتباط بهتری می‌گیرند؛ زیرا جو نفس‌گیر و اوهام‌گونه‌ی فیلم ممکن است برای هر مخاطبی جذاب نباشد. در هرصورت «برزیل» اثری متمایز و عجیب و غریبی است که فقط با متر و معیارهای جهان سینمای هنری تعریف می‌شود.




۲. زیر پوست (Under the Skin)

  • کارگردان: جاناتان گلیز
  • سال انتشار: ۲۰۱۳
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶/۳ از ۱۰

فیلم «زیر پوست» شاید یکی از بهترین آثار هنری علمی-تخیلی تمام دوران باشد. «زیر پوست» با فضای دلهره‌آور و شخصیت‌پردازی خاکستری، داستان اسرارآمیز یک موجود فضایی را روایت می‌کند که در شمایل یک زن اغواگر، مردان مختلف زمینی را شکار می‌کند.


سبک فراواقع‌گرایی و خط روایی آهسته‌ی «زیر پوست» احساس غوطه‌وری در یک جهان باورنکردنی، خفقان‌آور و گیج‌کننده‌ای را به وجود می‌آورد که احتمالا درک درست رویدادهای فیلم را سخت می‌کند. «زیر پوست» با جسارت و نگاهی تازه، زندگی یک بیگانه‌ی غیرانسانی را به تصویر می‌کشد که مانند آن را حتی در سینمای تجربی هم کمتر دیده‎‌ایم.



۱. استاکر (Stalker)

  • کارگردان: آندری تارکوفسکی
  • سال انتشار: ۱۹۷۹
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸/۱ از ۱۰

فیلم «استاکر» ساخته‌ی آندری تارکوفسکی یکی از مهم‌ترین فیلم‌های ساخته شده توسط این کارگردان روسی است که درمیان بهترین فیلم‌های هنری تمام دوران قرار می‌گیرد. داستان فیلم حول محور سه شخصیت مرد است که برای پیدا کردن یک مکان رازآلود به نام «منطقه» سفر عجیبی را آغاز می‌کنند و احتمالا هرفردی که آن را بیابد، می‌تواند به تمام رویاهای خود برسد.


در این اثر مخاطب هرگز نخواهد فهمید که آیا این شخصیت‌ها درنهایت به آن مکان رویایی می‌رسند یا هیچ نقطه‌ی پایانی‌ای وجود ندارد. فیلم طی مسیر به جنبه‌های عمیق هستی‌شناسانه می‌پردازد و شاید هدف تارکوفسکی از ایجاد رویایی محال و دور این بوده است که مخاطب را در بازه‌ی زمانی مشخصی درون یک محیط وهم‌آلود به دام بی‌اندازد، بنابراین ما می‌توانیم درباره‌ی بعدهای مختلف زندگی و انسان‌ها ساعت‌ها تعمق کنیم.



منبع: دیجی‌مگ