این کتاب تقریباً به‌فاصله‌ی کوتاهی پس از تألیف، ترجمه شده و از این منظر منبع ارزشمندی برای مقایسه‌ی سینمای ایران با کشورهای صاحبِ صنعتِ سینماست: به‌ویژه در بحثِ روند و شیوه‌ی کلیِ کار روی صدا در مرحله‌ی پس‌تولید.
 چارسو پرس: بیش‌ترِ کتاب‌هایی که تا الان در حوزه‌ی صدایِ فیلم به فارسی ترجمه و تألیف شده‌اند، یا درباره‌ی تجهیزات و صدابرداریِ صحنه بوده‌اند و یا تحلیلی. هرچند که در بخشِ کوچکی از همان کتاب‌ها، لاجرم به صداگذاری و طراحی‌ و ترکیب صدا هم پرداخته‌اند. کتابِ «طراحی صدا برای فیلم» نسبتِ پیشین را وارونه کرده: بیش‌تر متمرکز بر طراحیِ صداست، در عین حال که از صدابرداریِ صحنه غافل نیست.

«طراحی صدا برای فیلم» کتابی خواندنی و پر از نکته و مثال است که مطالعه‌اش حتی برای فیلم‌سازها می‌تواند پرفایده باشد. مثلاً فصلِ نهم، گفتار (تولید): هنر ضبطِ سر صحنه و همین‌طور فصل سیزده: همکاری نقش‌ها و گردش کار در صنعت. کما این‌که مؤلف در مقدمه نوشته: «این نگرش به‌طور کلی بر متخصصانِ کارگردانی، تدوین و صدا تمرکز کرده و هدفش تهیه‌ی ابزارهای روایتی برای کمک به آن‌ها به منظور جهت‌یابیِ درست در مراحلِ نخستینی است که به‌عنوانِ راویِ داستان ظاهر می‌شوند.» و جلوتر یادآوری کرده: «هیچ نیازی به خواندنِ پیوسته‌ی این کتاب نیست. اگر علاقه‌مند به قسمتِ مشخصی هستید به آن بخش رجوع کنید.»

این کتاب تقریباً به‌فاصله‌ی کوتاهی پس از تألیف، ترجمه شده و از این منظر منبع ارزشمندی برای مقایسه‌ی سینمای ایران با کشورهای صاحبِ صنعتِ سینماست: به‌ویژه در بحثِ روند و شیوه‌ی کلیِ کار روی صدا در مرحله‌ی پس‌تولید.
و اما در خصوصِ متنِ اصلیِ کتاب و چاپ و ترجمه و ویرایش، بیان چند نکته خالی از لطف نیست:
شمارِ زیادی از عکس‌ها بسیار تاریک، پرکنتراست و بی‌کیفیت هستند و شناساییِ عناصر در آن‌ها غیرممکن است و فقط به‌کمکِ زیرنویس‌هاست که می‌شود حدس‌هایی زد و چیزهایی را تجسم کرد.

مؤلف (تیم هریسون) در صفحه‌ی ۲۹ از آر. موری شفر و کتاب‌اش نام برده و به‌اختصار، رویکردش درباره‌ی چشم‌اندازهای صوتی را شرح داده است. اما به گمان نگارنده در حوزه‌ی صدابرداریِ میدانی/ Field Recording و در مقوله‌ی تقسیم‌بندیِ مناظرِ صوتی، برنی کراوس چهره‌ای بسیار شاخص‌تر است که رویکردی روشن‌تر و تکامل‌یافته‌تر دارد. کراوس چند دهه‌ی متوالی برای ضبط صدای طبیعت و حیوانات وقت گذاشته و چند جلد کتاب نوشته و کلی سخنرانی کرده.

طراحی صدا… ترجمه‌‌ای روان و دقیق دارد جز مواردی اندک. برای نمونه: در هیچ منبعی ندیدم که نام کوچکِ کوبریک را استانلی بنویسند. در خصوص ترجمه‌ی سوررئالیسم از فوق واقع‌گرایی استفاده شده و برای هایپررئالیسم از فرا واقع‌گرایی. این در حالی است که بعضی کتاب‌ها سوررئالیسم را فرا واقع‌گرایی ترجمه کرده‌اند. ‌جدا از این‌که فوق و فرا واقع‌گرایی نادقیق به نظر می‌رسند، در کتابِ مزبور و کمی عقب‌تر، واژه‌ای دیگر به کار رفته و نوشته شده بیش‌واقع‌گرایی.
منبع: سینما سینما
نویسنده: افشین اشراقی