اخبار بازنشستگی هایائو میازاکی هرگز قابل اعتماد نیست. اظهارات مکرر استاد ژاپنی انیمیشن مبنی بر بازنشستگی از فیلمسازی، واکنشی به تلاش و فشار عظیمی است که در ساخت هر یک از جهانهای عمدتاً با دست خلق شدهاش با آن روبهروست. حداقل این چیزی است که توشیو سوزوکی، بینانگذار استودیو گیبلی و دست راست میازاکی، در 40 سال گذاشته به آن باور دارد.
چارسو پرس: هایائو میازاکی، انیماتور معروف ژاپنی دوست ندارد مصاحبه کند، برای همین در طول سالها فعالیت مصاحبههای اندکی داشته است. در کنار دلایل شخصی که برای مصاحبه نکردن دارد، دلیل مهمتر این است که او بهمعنای واقعی کلمه یک معتاد به کار است و از هر چیزی که او را از کارش دور کند متنفر است. توشیو سوزوکی، تهیهکننده و دوست دیرین میازاکی به یاد میآورد که اوایل کارشان در استودیو گیبلی، او از ۹ صبح شروع به کار میکرد و تا ۴:۳۰ صبح به کارش ادامه میداد. اما در سالهای اخیر کمی تعدیل شده و نیمهشب به خانه میرود.
یوسوئو اوتسوکا اینماتوری که چندین پروژه با او کار کرده است، گفت که همیشه فکر میکرد اگر میازاکی کار را رها کند، خواهد مرد. خود میازاکی زمانی گفته بود که تصور او از تعطیلات، یک چرت کوتاه است. هایائو میازاکی متولد ۱۹۴۱ انیماتور، کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس، نویسنده و مانگاکای ژاپنی و یکی از بنیانگذاران استودیو گیبلی است.
میازاکی داستاننویسی چیرهدست و سازنده فیلمهای سینمایی انیمیشن است که مورد تحسین بینالمللی قرار گرفته است و از نظر رسانهها، بهعنوان یکی از برجستهترین فیلمسازان تاریخ انیمیشن جهان است. از آنجا که میازاکی درباره فیلم «پسرک و مرغ ماهیخوار» گفتوگو نکرده است، این گفتوگو با سوزوکی، تهیهکنندهاش و هیسایشی، آهنگساز اوست.
اخبار بازنشستگی هایائو میازاکی هرگز قابل اعتماد نیست. اظهارات مکرر استاد ژاپنی انیمیشن مبنی بر بازنشستگی از فیلمسازی، واکنشی به تلاش و فشار عظیمی است که در ساخت هر یک از جهانهای عمدتاً با دست خلق شدهاش با آن روبهروست. حداقل این چیزی است که توشیو سوزوکی، بینانگذار استودیو گیبلی و دست راست میازاکی، در ۴۰ سال گذاشته به آن باور دارد.
سوزوکی توضیح میدهد: «هربار که او فیلمی را تمام میکند، آنقدر خسته است که نمیتواند به پروژهی بعدی فکر کند. او تمام انرژی جسمی و روانیاش را صرف میکند. او به قدری زمان نیاز دارد تا ذهنش را خالی کند تا کاغذی سفید داشته باشد که ایدههای جدید سراغش بیاید.»
یک دهه بعد از فیلم «باد برمیخیزد» میازاکی ـ که بهعنوان آخرین فیلم او معرفی شد ـ جدیدترین فیلم این کارگردان ۸۲ ساله «پسرک و مرغ ماهیخوار» بعد از موفقیت چشمگیر در ژاپن، در ایالاتمتحد آمریکا اکران شد، آن هم بدون هیچ تبلیغات سنتی.
با اینکه این کارگردان هیچ مصاحبهای دربارهی «پسرک و مرغ ماهیخوار» نکرده است، سوزوکی 75 ساله که تهیهکنندهای کهنهکار است و جو هیسایشی 72 ساله، آهنگساز دیرین فیلمهای میازاکی، در مصاحبه ویدئویی جداگانهای فرآیند کار این استاد و چگونگی تکامل همکاریشان را در طول سالها شرح دادهاند. سوزوکی لباس غیررسمی پوشیده و مترجمی، صحبتهایش را از ژاپنی ترجمه میکند. مترجم کنار یک بالش نشسته بود که نقش «توتورو» رویش است که درواقع لوگوی استودیو گیبلی است. سوزوکی گفت که این فیلم فانتزی میازاکی، شخصیترین فیلم اوست. داستان در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم میگذرد و داستان ماهیتو 11ساله را دنبال میکند که بعد از اینکه مادرش را در یک آتشسوزی از دست داد، به حومهی شهر نقل مکان میکند؛ جایی که یک قلمرو جادویی او را فرامیخواند.
سوزوکی به یاد میآورد که «در ابتدای پروژه میازاکی پیش او رفت و از او پرسید، این فیلم دربارهی داستان من خواهد بود، آیا قابل قبول است؟»، سوزوکی به سادگی سر تکان داد و فهمید که مخالفت با کارگردان بیهوده است.
سوزوکی گفت: «متوجه شدم با این فیلم جایی که او خودش را بهعنوان یک قهرمان به تصویر میکشد، لحظات طنز را اضافه کرده تا این حقیقت را بپوشاند که شخصیت، مانند خودش بسیار حساس و بدبین است که دیدن این موضوع برایم جالب بود.»
سوزوکی افزود که اگر میازاکی آن پسربچه است پس او خودش مرغ ماهیخوار است؛ پرندهای بازیگوش در داستان که قهرمان جوان را به ادامهدادن سوق میدهد. کارگردان ایسائو تاکاهاتا، سومین تفنگدار استودیو گیبلی که در سال 2018 درگذشت، در فیلم، در نقش دایی مادر پسرک به تصویر کشیده میشود؛ مردی عاقل و سرد و گرم چشیده که دنیای خیالی که ماهیتو به آن پا میگذارد را کنترل میکند.
سوزوکی اولینبار میازاکی را در اواخر دههی 1970 ملاقات کرد، وقتی که انیماتور در حال ساخت اولین فیلمش «قلعهی کالیوسترو»، یک فیلم ماجراجویی جالب بود. در آن زمان سوزوکی روزنامهنگاری بود که به امید مصاحبه با او بود. اما میازاکی که داشت روی یک استوریبورد کار میکرد،
علاقهای به صحبت نداشت و درخواست او را رد کرد. سوزوکی به یاد آورد: «از روی حسننیت فکر کردم خوب است که کارهایش را به خوانندگان معرفی کنم، اما او این کار را بیادبی و بیاحترامی تلقی کرد و بسیار ناراحت شدم.»
او دو روز دیگر در اطراف استودیو در سکوت سر کرد. روز سوم، میازاکی از او پرسید که آیا اصطلاحی را برای ماشینی که طی تعقیب و گریز از دیگری سبقت میگیرد، میداند. سووزکی جواب داد، یک اصطلاح ژاپنی خاص برای بیان چنین کاری هست. درنهایت یخ میان آنها آب شد و رابطه طولانیمدتشان شروع شد.
سوزوکی گفت: «میازاکی هنوز هم آن اولین ملاقات را به یاد میآورد. او فکر کرد من آدمی هستم که نمیشود به او اعتماد کرد و به خاطر همین، در صحبت کردن با من بسیار محتاط بود.»
طی سالها، سوزوکی روزبهروز برای میازاکی تبدیل به جزء لاینفک زندگیاش شد. سوزوکی گفت: «او همیشه به من میگوید، سوزوکی، میتوانی چیزی مهم را برایم بهخاطر داشته باشی؟ و بعد احساس میکند که میتواند تمام چیزهای مهم ـ البته نه مربوط به فیلمهایش ـ را فراموش کند. من باید آنها را برایش حفظ کنم.»
میازاکی و سوزوکی بیش از همکاران صرف هستند. حتی اگر هیچچیز فوری برای گفتوگو وجود نداشته باشد هرروز باهم صحبت میکنند. آنها دوستان صمیمیای هستند که دوشنبهها و پنجشنبهها حتماً ملاقات حضوری دارند. سوزوکی میگوید: «اینکه درباره چه حرف میزنیم، باید بگویم بیشتر وقتها درباره چیزهای پیش پا افتاده است.
حدس میزنم او احساس تنهایی میکند یا دلش برایم تنگ میشود، اما همیشه اوست که به من زنگ میزند. من هرگز با او تماس نمیگیرم.» و با خنده اضافه میکند: «گاهی او حتی نصفشب به من زنگ میزند، مثلاً ساعت سه صبح و اولین چیزی که میگوید این است: بیدار بودی؟ و قطعاً بیدار نبودم. اما میگویم، در تخت هستم!»
هیسایشی که یک ژاکت شیک پوشیده و حرفهایش را مترجمی ترجمه میکند، میگوید: «ما همدیگر را بهصورت خصوصی نمیبینیم. ما با هم غذا نمیخوریم و با هم نمینوشیم. فقط با هم ملاقات میکنیم تا دربارهی چیزهایی برای کار بحث کنیم.» او اضافه کرد که این فاصلهی عاطفی همان چیزی است که مشارکت آنها را در 11فیلم بسیار خلاقانه میسر کرد.
هیسایشی گفت: «مردم فکر میکنند تو باید واقعاً شخصیت کامل فردی را بشناسی، بعد میتوانی رابطهی کاری خوبی داشته باشی؛ اما این ضرورتاً درست نیست. چیزی که بیشترین اهمیت را برایم دارد، ساختن آهنگ است.
مهمترین چیزی که در زندگی برای آقای میازاکی اهمیت دارد، نقاشی کشیدن است. ما هردو روی مهمترین چیزهایمان در زندگی تمرکز کردهایم.»
در «پسرک و مرغ و ماهیخوار»، میازاکی اصلاً هیسایشی را راهنمایی نکرد. موسیقدان فیلم را فقط وقتی دید که نزدیک بود فیلم تمام شود، اما هنوز هیچ صدا یا دیالوگی نداشت. در این نقطه میازاکی فقط به هیسایشی گفت: «این رو فقط به تو میسپارم.»
هیسایشی گفت: «احساس کردم که او فکر میکرد، میتواند روی من حساب کند و انتظار داشت که من به ایدهای برسم. احساس کردم برای این کار خیلی به من اعتماد داشت.»
در تمام همکاریهای قبلیشان، میازاکی پس از آمادهشدن سه قسمت از چهار یا پنج قسمت استوریبورد برای یک فیلم جدید
هیسایشی در بحثها شرکت میکرد. اینکه این روند اینبار تغییر کرده بود تنها میتوانست بهخاطر پیشینهی مشترکشان باشد.
هیسایشی گفت: «انگار ما ورزشکاران المپیک بودیم که به مدت 40سال، هر چهار سال، فیلم میساختیم. این کار سالها آموزش و اجرا بود. وقتی به گذشته نگاه میکنم از اینکه توانستهام برای این فیلمهای خیلی متفاوت آهنگ بسازم، شگفتزده میشوم.»
هیسایشی در کار کلاسیک معاصرش روی آهنگهای مینیمالیستی با الگوهای تکراری کار میکرد و این رویکرد را در فیلم جدید اتخاذ کرد.
درحالیکه او معتقد است که آنها فقط همکارند، هیسایشی در 15سال گذشته هر ژانویه، یک آهنگ کوتاه ساخته و آن را با پیانو ضبط کرده و بهعنوان هدیهی تولد برای میازاکی ارسال کرده است. این سنت حالا به طلسم شانس آهنگساز کهنهکار تبدیل شده است.
هیسایشی بهخاطر میآورد: «فکر کردم بعد از حدود سهبار، اینکار احتمالاً دورهاش تمام شده است. سال بعد چیزی نفرستادم. کل سال نمیتوانستم خوب کار کنم.» بعد با خنده افزود: «وقتی چیزی برایش نفرستادم انگار نوعی نحسی برایم آورد، بنابراین دوباره شروع به ارسال آهنگ برای تولدش کردم.»
هم هیسایشی، هم سوزوکی میگویند که تعاملاتشان با میازاکی طی دههها تغییر چندانی نکرده است. برعکس، این مردان ثابتقدم در عاداتشان ماندند.»
سوزوکی در پاسخ به این سوال که چرا ارتباط عمیقش با میازاکی اینقدر طولانی دوام آورده، میگوید: «لزوماً با این موافق نیستم، اما او یکبار به من گفت که هرگز کسی را اینقدر شبیه خودم ندیدهام. تو آخرین نفری هستی که من اینطوری ملاقات خواهم کرد.»
منبع: نیویورکتایمز- هممیهن
نویسنده: مترجم: زینب کاظمخواه
یوسوئو اوتسوکا اینماتوری که چندین پروژه با او کار کرده است، گفت که همیشه فکر میکرد اگر میازاکی کار را رها کند، خواهد مرد. خود میازاکی زمانی گفته بود که تصور او از تعطیلات، یک چرت کوتاه است. هایائو میازاکی متولد ۱۹۴۱ انیماتور، کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس، نویسنده و مانگاکای ژاپنی و یکی از بنیانگذاران استودیو گیبلی است.
میازاکی داستاننویسی چیرهدست و سازنده فیلمهای سینمایی انیمیشن است که مورد تحسین بینالمللی قرار گرفته است و از نظر رسانهها، بهعنوان یکی از برجستهترین فیلمسازان تاریخ انیمیشن جهان است. از آنجا که میازاکی درباره فیلم «پسرک و مرغ ماهیخوار» گفتوگو نکرده است، این گفتوگو با سوزوکی، تهیهکنندهاش و هیسایشی، آهنگساز اوست.
اخبار بازنشستگی هایائو میازاکی هرگز قابل اعتماد نیست. اظهارات مکرر استاد ژاپنی انیمیشن مبنی بر بازنشستگی از فیلمسازی، واکنشی به تلاش و فشار عظیمی است که در ساخت هر یک از جهانهای عمدتاً با دست خلق شدهاش با آن روبهروست. حداقل این چیزی است که توشیو سوزوکی، بینانگذار استودیو گیبلی و دست راست میازاکی، در ۴۰ سال گذاشته به آن باور دارد.
سوزوکی توضیح میدهد: «هربار که او فیلمی را تمام میکند، آنقدر خسته است که نمیتواند به پروژهی بعدی فکر کند. او تمام انرژی جسمی و روانیاش را صرف میکند. او به قدری زمان نیاز دارد تا ذهنش را خالی کند تا کاغذی سفید داشته باشد که ایدههای جدید سراغش بیاید.»
یک دهه بعد از فیلم «باد برمیخیزد» میازاکی ـ که بهعنوان آخرین فیلم او معرفی شد ـ جدیدترین فیلم این کارگردان ۸۲ ساله «پسرک و مرغ ماهیخوار» بعد از موفقیت چشمگیر در ژاپن، در ایالاتمتحد آمریکا اکران شد، آن هم بدون هیچ تبلیغات سنتی.
بیشتر بخوانید: میازاکی؛ پیرمرد بیجانشین دنیای انیمیشن
با اینکه این کارگردان هیچ مصاحبهای دربارهی «پسرک و مرغ ماهیخوار» نکرده است، سوزوکی 75 ساله که تهیهکنندهای کهنهکار است و جو هیسایشی 72 ساله، آهنگساز دیرین فیلمهای میازاکی، در مصاحبه ویدئویی جداگانهای فرآیند کار این استاد و چگونگی تکامل همکاریشان را در طول سالها شرح دادهاند. سوزوکی لباس غیررسمی پوشیده و مترجمی، صحبتهایش را از ژاپنی ترجمه میکند. مترجم کنار یک بالش نشسته بود که نقش «توتورو» رویش است که درواقع لوگوی استودیو گیبلی است. سوزوکی گفت که این فیلم فانتزی میازاکی، شخصیترین فیلم اوست. داستان در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم میگذرد و داستان ماهیتو 11ساله را دنبال میکند که بعد از اینکه مادرش را در یک آتشسوزی از دست داد، به حومهی شهر نقل مکان میکند؛ جایی که یک قلمرو جادویی او را فرامیخواند.
سوزوکی به یاد میآورد که «در ابتدای پروژه میازاکی پیش او رفت و از او پرسید، این فیلم دربارهی داستان من خواهد بود، آیا قابل قبول است؟»، سوزوکی به سادگی سر تکان داد و فهمید که مخالفت با کارگردان بیهوده است.
شخصیترین فیلم میازاکی
او گفت، زمان طولانی میازاکی نگران بود که اگر او فیلمی درباره پسربچهای بسازد، ناگزیر از دوران کودکی خودش الهام میگیرد که به نظر او ممکن است روایت جالبی نداشته باشد. میازاکی در کودکی در ارتباط با دیگران مشکل داشت و برای همین با کشیدن نقاشی، خودش را ابراز میکرد.سوزوکی گفت: «متوجه شدم با این فیلم جایی که او خودش را بهعنوان یک قهرمان به تصویر میکشد، لحظات طنز را اضافه کرده تا این حقیقت را بپوشاند که شخصیت، مانند خودش بسیار حساس و بدبین است که دیدن این موضوع برایم جالب بود.»
سوزوکی افزود که اگر میازاکی آن پسربچه است پس او خودش مرغ ماهیخوار است؛ پرندهای بازیگوش در داستان که قهرمان جوان را به ادامهدادن سوق میدهد. کارگردان ایسائو تاکاهاتا، سومین تفنگدار استودیو گیبلی که در سال 2018 درگذشت، در فیلم، در نقش دایی مادر پسرک به تصویر کشیده میشود؛ مردی عاقل و سرد و گرم چشیده که دنیای خیالی که ماهیتو به آن پا میگذارد را کنترل میکند.
بیشتر بخوانید: دل تورو درباره میازاکی چه نوشت؟/ سینماییهای فهرست تایم ۲۰۲۴
سوزوکی اولینبار میازاکی را در اواخر دههی 1970 ملاقات کرد، وقتی که انیماتور در حال ساخت اولین فیلمش «قلعهی کالیوسترو»، یک فیلم ماجراجویی جالب بود. در آن زمان سوزوکی روزنامهنگاری بود که به امید مصاحبه با او بود. اما میازاکی که داشت روی یک استوریبورد کار میکرد،
علاقهای به صحبت نداشت و درخواست او را رد کرد. سوزوکی به یاد آورد: «از روی حسننیت فکر کردم خوب است که کارهایش را به خوانندگان معرفی کنم، اما او این کار را بیادبی و بیاحترامی تلقی کرد و بسیار ناراحت شدم.»
او دو روز دیگر در اطراف استودیو در سکوت سر کرد. روز سوم، میازاکی از او پرسید که آیا اصطلاحی را برای ماشینی که طی تعقیب و گریز از دیگری سبقت میگیرد، میداند. سووزکی جواب داد، یک اصطلاح ژاپنی خاص برای بیان چنین کاری هست. درنهایت یخ میان آنها آب شد و رابطه طولانیمدتشان شروع شد.
سوزوکی گفت: «میازاکی هنوز هم آن اولین ملاقات را به یاد میآورد. او فکر کرد من آدمی هستم که نمیشود به او اعتماد کرد و به خاطر همین، در صحبت کردن با من بسیار محتاط بود.»
طی سالها، سوزوکی روزبهروز برای میازاکی تبدیل به جزء لاینفک زندگیاش شد. سوزوکی گفت: «او همیشه به من میگوید، سوزوکی، میتوانی چیزی مهم را برایم بهخاطر داشته باشی؟ و بعد احساس میکند که میتواند تمام چیزهای مهم ـ البته نه مربوط به فیلمهایش ـ را فراموش کند. من باید آنها را برایش حفظ کنم.»
میازاکی و سوزوکی بیش از همکاران صرف هستند. حتی اگر هیچچیز فوری برای گفتوگو وجود نداشته باشد هرروز باهم صحبت میکنند. آنها دوستان صمیمیای هستند که دوشنبهها و پنجشنبهها حتماً ملاقات حضوری دارند. سوزوکی میگوید: «اینکه درباره چه حرف میزنیم، باید بگویم بیشتر وقتها درباره چیزهای پیش پا افتاده است.
حدس میزنم او احساس تنهایی میکند یا دلش برایم تنگ میشود، اما همیشه اوست که به من زنگ میزند. من هرگز با او تماس نمیگیرم.» و با خنده اضافه میکند: «گاهی او حتی نصفشب به من زنگ میزند، مثلاً ساعت سه صبح و اولین چیزی که میگوید این است: بیدار بودی؟ و قطعاً بیدار نبودم. اما میگویم، در تخت هستم!»
مردانی ثابتقدم
برعکس، هیسایشی آهنگساز که اولینبار با میازاکی در فیلم 1984 «نائوشیکا از دره باد» او کار کرد، روابط بهشدت سفتوسخت حرفهای با او دارد.هیسایشی که یک ژاکت شیک پوشیده و حرفهایش را مترجمی ترجمه میکند، میگوید: «ما همدیگر را بهصورت خصوصی نمیبینیم. ما با هم غذا نمیخوریم و با هم نمینوشیم. فقط با هم ملاقات میکنیم تا دربارهی چیزهایی برای کار بحث کنیم.» او اضافه کرد که این فاصلهی عاطفی همان چیزی است که مشارکت آنها را در 11فیلم بسیار خلاقانه میسر کرد.
هیسایشی گفت: «مردم فکر میکنند تو باید واقعاً شخصیت کامل فردی را بشناسی، بعد میتوانی رابطهی کاری خوبی داشته باشی؛ اما این ضرورتاً درست نیست. چیزی که بیشترین اهمیت را برایم دارد، ساختن آهنگ است.
مهمترین چیزی که در زندگی برای آقای میازاکی اهمیت دارد، نقاشی کشیدن است. ما هردو روی مهمترین چیزهایمان در زندگی تمرکز کردهایم.»
در «پسرک و مرغ و ماهیخوار»، میازاکی اصلاً هیسایشی را راهنمایی نکرد. موسیقدان فیلم را فقط وقتی دید که نزدیک بود فیلم تمام شود، اما هنوز هیچ صدا یا دیالوگی نداشت. در این نقطه میازاکی فقط به هیسایشی گفت: «این رو فقط به تو میسپارم.»
هیسایشی گفت: «احساس کردم که او فکر میکرد، میتواند روی من حساب کند و انتظار داشت که من به ایدهای برسم. احساس کردم برای این کار خیلی به من اعتماد داشت.»
در تمام همکاریهای قبلیشان، میازاکی پس از آمادهشدن سه قسمت از چهار یا پنج قسمت استوریبورد برای یک فیلم جدید
بیشتر بخوانید: نقد انیمه The Boy and the Heron / پسر و مرغ ماهیخوار
هیسایشی در بحثها شرکت میکرد. اینکه این روند اینبار تغییر کرده بود تنها میتوانست بهخاطر پیشینهی مشترکشان باشد.
هیسایشی گفت: «انگار ما ورزشکاران المپیک بودیم که به مدت 40سال، هر چهار سال، فیلم میساختیم. این کار سالها آموزش و اجرا بود. وقتی به گذشته نگاه میکنم از اینکه توانستهام برای این فیلمهای خیلی متفاوت آهنگ بسازم، شگفتزده میشوم.»
هیسایشی در کار کلاسیک معاصرش روی آهنگهای مینیمالیستی با الگوهای تکراری کار میکرد و این رویکرد را در فیلم جدید اتخاذ کرد.
درحالیکه او معتقد است که آنها فقط همکارند، هیسایشی در 15سال گذشته هر ژانویه، یک آهنگ کوتاه ساخته و آن را با پیانو ضبط کرده و بهعنوان هدیهی تولد برای میازاکی ارسال کرده است. این سنت حالا به طلسم شانس آهنگساز کهنهکار تبدیل شده است.
هیسایشی بهخاطر میآورد: «فکر کردم بعد از حدود سهبار، اینکار احتمالاً دورهاش تمام شده است. سال بعد چیزی نفرستادم. کل سال نمیتوانستم خوب کار کنم.» بعد با خنده افزود: «وقتی چیزی برایش نفرستادم انگار نوعی نحسی برایم آورد، بنابراین دوباره شروع به ارسال آهنگ برای تولدش کردم.»
هم هیسایشی، هم سوزوکی میگویند که تعاملاتشان با میازاکی طی دههها تغییر چندانی نکرده است. برعکس، این مردان ثابتقدم در عاداتشان ماندند.»
سوزوکی در پاسخ به این سوال که چرا ارتباط عمیقش با میازاکی اینقدر طولانی دوام آورده، میگوید: «لزوماً با این موافق نیستم، اما او یکبار به من گفت که هرگز کسی را اینقدر شبیه خودم ندیدهام. تو آخرین نفری هستی که من اینطوری ملاقات خواهم کرد.»
منبع: نیویورکتایمز- هممیهن
نویسنده: مترجم: زینب کاظمخواه
https://teater.ir/news/63310