نوید محمدزاده در پروژه کارگردانی خویش، مسیر دشواری را پیش گرفته که به نظر می‌آید در بعضی صحنه‌ها، بیش از اندازه معطوف به حضور او شده و به گنگی اجرا دامن زده است. به دیگر سخن، نمایش شهربازی سیاست اجرایی پر ابهامی را در پیش گرفته و مخاطبان پرشمارش را گرفتار سرگشتگی نالازمی کرده است.
چارسو پرس: فانتزی را می‌توان گریزگاهی برای عبور از واقعیت صلب اجتماع دانست. ما در زندگی روزمره، در همان دقایق دچار شدن به ملال و یکنواختی، فانتزی می‌پرورانیم تا میل خویش را در رابطه با ابژه از دست رفته، تحقق ببخشیم و به نوعی تجربه «کیف» را امکان‌پذیر کنیم. به هر حال آن چنان که روانکاوی به ما توضیح می‌دهد شرط امکان تحقق میل، همان مانع میل ما هم هست. به دیگر سخن هر تلاشی برای تحقق میل، بی‌شک به فاجعه ختم خواهد شد و هر چه به ابژه میل نزدیک‌تر می‌شویم فاصله خویش را با آن بیش از پیش می‌کنیم. اینجاست که فانتزی ضرورت می‌یابد تا تحقق میل ممکن شود. ابژه‌ای که در واقعیت اجتماعی، توانایی تملکش را نداریم در ساحت فانتزی تصاحبش می‌کنیم و کیفور می‌شویم. فانتزی جبرانی است برای ناکامی‌ها ما و بنابراین پناه بردن به آن، کنشی است از نظر سیاسی بی‌خطر برای تحقق میل و عبور از بحران‌هایی که واقعیت تلخ و تغییرناپذیر اجتماعی به وجود می‌آورد. البته در نظام‌های توتالیتر همچون فاشیسم، فانتزی می‌تواند خطرناک باشد و فی‌المثل ابژه میل از دست رفته را از طریق سرکوب اقلیت‌های مذهبی و نژادی، به توده مردم وعده بدهد. یهودیان به کوره‌های آدم‌سوزی سپرده می‌شدند تا گذشته باشکوه امپراتوری پروس یا همان ابژه میل از دست رفته بار دیگر احیا شود و عصر طلایی نژاد آریایی، از نو آغاز شود. از این منظر، می‌توان این نکته را تذکار داد که چگونه در نظام‌های اقتدارگرای توده‌پسند، فانتزی به امری خطرناک از نظر سیاسی بدل شده و همچون ابزاری ایدئولوژیک در دستان صاحبان قدرت، می‌تواند برای قلع و قمع مطرودان و محذوفان جامعه به‌ کار برود؟ تئاتر متعهد از نظر سیاسی در استفاده از فانتزی باید به این نکات دقت کند و در دام بازی‌های سرخوشانه پسامدرنیستی مبتنی بر فانتزی نیفتد


حال با توضیحاتی که بیان شد به اجرایی بپردازیم که این شب‌ها در تئاتر تهران بر روی صحنه‌ است و پذیرای تماشاگران پرشور خویش. اجرایی که بر مدار فانتزی و هراسناکی می‌چرخد و فضایی عجیب و غریب دارد، نمایش «شهربازی» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی نوید محمدزاده است

بیشتر بخوانید:  نقد نمایش‌های روی صحنه


 اجرایی که حضور نوید محمدزاده را بعد از سال‌ها غیاب در تئاتر، بار دیگر ممکن ساخته و واکنش‌های مثبت و منفی فراوانی را مابین مخاطبان برانگیخته است. مشاورانی همچون سیدمحمد مساوات، یوسف باپیری، مجتبی کریمی و هستی حسینی در کنار نوید محمدزاده بوده‌ و سطح انتظارات را از کیفیت اجرا بالا برده و مواجهه زیباشناسانه با اثری اینچنین گروتسک را دشوار کرده‌اند. ماجرای نمایش با گم شدن دختری جوان به نام «ماری» در شهربازی آغاز می‌شود. ماری مدام «مامی و ددی» را صدا می‌زند و در فضای ساکن و ساکت شهربازی، سر و صدایی نابهنجار تولید  می‌کند. این کنش خلاف‌آمد ماری، ساکنان شهربازی را به واکنش برمی‌انگیزد و به تدریج شاهد هستیم که چگونه سروکله اعضای یک خانواده چهار نفره پیدا می‌شود که از حضور نابهنگام ماری بهت‌زده شده‌اند و در تلاش هستند برای یافتن پدر و مادر ماری کاری انجام بدهند. گمگشتگی ماری چاره‌ای برای او باقی نمی‌گذارد به غیر از اعتمادی لرزان به این خانواده چهار نفره. سرآغاز نمایش شهربازی تماشایی و غافلگیرکننده است که همراه شده با ورود ماری به دنیایی یکسره متفاوت با زندگی روزمره‌ای که پیش از این در خانواده‌اش تجربه کرده است.


 در ادامه نمایش، نوید محمدزاده در مقام بازیگر با شکل و شمایل یک موجود فرادست، پا به صحنه گذاشته و رفتاری مرموز و منکوب‌کننده از خود نشان می‌دهد. تو گویی رهبر بلامنازع این مکان است و چه به لحاظ لباس‌هایی که بر تن کرده و چه به لحاظ حرکاتی که به نمایش می‌گذارد نشانه‌ای است از یک نیروی برتر که به راحتی نمی‌توان فهمید به چه فکر می‌کند و قرار است در قبال وضعیت پیش‌آمده چه کند. موجودی نیمه انسان نیمه حیوان که صدایی زوزه مانند از گلو خارج می‌کند و به شکل تهاجمی اندام موجودات زیردست خویش را بو می‌کشد، شخصیت آنان را تحقیر می‌کند و با تمام وجود می‌ترساندشان. در این فضای گروتسک، چندان که باید نمی‌توان هویت و چیستی موجودی که نوید محمدزاده بازنمایی‌اش می‌کند شناخت. شاید بتوان او را گرگ‌زادی دانست که در انزوای شاهانه‌اش، میل آن دارد که قلمرویی نفوذناپذیر برای خود تدارک بیند و با زیردستانش، به مانند وسایل بازی یک شهربازی، مشغول باشد. در انتها وقتی او را در مقابل ماری می‌بینیم که به زبانی شاعرانه و نامفهوم، از 600 سالی می‌گوید که در فاصله با زمان اینجا و اکنون قرار دارد، می‌شود به جسارت اجرا در خلق فضایی توضیح‌ناپذیر آفرین گفت و این «ازجادرفتگی» را نشانه‌ای از آوانگارد بودن نمایش  دانست.


اما با تمامی این نکات مثبت، همچنان نوید محمدزاده در پروژه کارگردانی خویش، مسیر دشواری را پیش گرفته که به نظر می‌آید در بعضی صحنه‌ها، بیش از اندازه معطوف به حضور او شده و به گنگی اجرا دامن زده است. به دیگر سخن، نمایش شهربازی سیاست اجرایی پر ابهامی را در پیش گرفته و مخاطبان پرشمارش را گرفتار سرگشتگی نالازمی کرده است. از قضا این قبیل اجراها می‌توانند به فضای کودکانه و بازیگوشانه‌ای گشوده باشند که در آثار شاخص فانتزی ادبیات جهانی قابل مشاهده است. آثاری چون پینوکیو، آلیس در سرزمین عجایب و سندباد که تخیل دوران کودکی ما را شکل داده‌ و ساده و قابل فهم هستند. نوید محمدزاده پا به عرصه مهمی گذاشته که تئاتر این روزهای ما نسبت به آن غافل است. امید که در آینده شاهد آثار قابل فهم‌تر و تماشایی‌تر از او باشیم. به هر حال فانتزی با تمامی قلمروزدایی‌هایی که می‌تواند به انجام رساند همچنان یکی از امکانات سرگرمی‌سازی ما انسان‌هایی است که دوست نداریم قدم به دنیای بزرگسالی گذاشته و مقهور عقل سلیم زمانه شویم. نمایش شهربازی به سادگی و فانتزی بیشتری احتیاج دارد تا اثری خودبسنده و ماندگار شود.

منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: محمدحسن خدایی