با عبور از سال ۱۳۵۰ ستاره بخت این بازیگر شروع به درخشیدن کرد و وی توانست موقعیتش را در جریان سینمای فارسی و حتی سینمای پیشروی موسوم به موج‌نو تثبیت کند. کامران شیردل از ایتالیا برگشته بود و تمایل داشت اولین فیلم بلندش را بسازد. ابتدا با استفاده از فیلمنامه اسماعیل نوری‌علا دست به کار ساخت فیلم شد ولی درنهایت «صبح روز چهارم» را با همکاری محمدرضا اصلانی ساخت و روانه اکران کرد.
چارسو پرس:  سعید راد هم با تماشای ۷۹ بهار دنیای خاکستری ما را ترک کرد و به دیار باقی شتافت. در نگاه به کارنامه بازیگری او متوجه می‌شویم دوره اول کاری‌اش بسیار پروپیمان و حائز اهمیت است و اگر صرفا به تعداد انگشت‌شماری از آثار مهم او در دوران پس از انقلاب بسنده کنیم اصل حرف را بیان نکرده‌ایم. سعید راد از شمایل‌های ماندگار سینمای موسوم به قهرمان در آن زمان بود و در عین حال با سینماگران پیشروی قبل از انقلاب هم مراودات مناسبی داشت که باعث می‌شد نقش‌های مهم را از آن خود کند و تایپوگرافی نامش پیش از دیگران بر پرده سینما نقش ببندد. هرچند او یکی از چهره‌های اصلی آن سینما محسوب می‌شد ولی فرصت پیدا نکرد تا جای پایش را سفت کند و گوی سبقت را از رقبای کهنه‌کارترش برباید. او به‌قدر فردین، ناصر ملک‌مطیعی و ایرج قادری جذابیت‌های مردانه داشت و به اندازه بهروز وثوقی حدیث تکرار را برنمی‌تابید و کارنامه متفاوتی را برای خود دست‌وپا کرده بود ولی سن‌وسال و بخت کمترش نسبت به آنها سبب شد تا بخش زیادی از ترافیک حضور وی در سینمای ایران مربوط به دوران پیش از انقلاب باشد. او بعد از انقلاب با ناملایمتی روبه‌رو شد و درنهایت ترک دیار کرد و از کشور خارج شد؛ هرچند مهاجرت را تاب نیاورد و دوباره ایران را برای زندگی و کار برگزید ولی به‌جز بازی در تعداد معدودی اثر شاخص و تاثیرگذار، چندان نتوانست موفقیت‌های گذشته را تکرار کند. به هر ترتیب درگذشت او پس از تحمل یک دوره بیماری ما را بر آن داشت تا نگاهی به کارنامه‌ سینمایی‌اش بیندازیم. 

بیشتر بخوانید: ماجرای سال‌ها ممنوع‌الکاری سعید راد چه بود؟ زخم‌خورده رادیکال‌ها


خسته نباشی رفیق
سعید راد کارش را به‌طور جدی در سال ۱۳۵۱ با امیر نادری آغاز کرد. نادری کاراکتر جذاب و عحیب‌وغریبی داشت که او را از هم‌قطارانش جدا می‌کرد. علاقه‌اش به سینما نظیر نداشت و با شوق و ذوق فراوان پا در مسیر سخت فیلمسازی گذاشت. «خداحافظ رفیق» اولین تجربه امیر نادری و اولین حضور جدی سعید راد در سینما بود؛ هرچند تفاوت‌های ساختاری این فیلم با تاسی از جوی که قیصر راه انداخته بود غیرقابل کتمان است ولی این اثر نتوانست جای مناسبی در میان کارنامه نادری پیدا کند و به‌مرور محو شد. حتی نقدهای ستایش‌آمیز پرویز دوایی و جمشید اکرمی و همچنین تعریف‌ و تمجید احمدرضا احمدی هم کارگر نیفتاد و فیلم در دورترین نقطه از موفقیت در اکران قرار گرفت. ولی راه برای احمد حق‌پرست‌راد ملقب به سعید راد باز شده بود و پرنده کوچک خوشبختی دور سرش می‌چرخید. با عبور از سال ۱۳۵۰ ستاره بخت این بازیگر شروع به درخشیدن کرد و وی توانست موقعیتش را در جریان سینمای فارسی و حتی سینمای پیشروی موسوم به موج‌نو تثبیت کند. کامران شیردل از ایتالیا برگشته بود و تمایل داشت اولین فیلم بلندش را بسازد. ابتدا با استفاده از فیلمنامه اسماعیل نوری‌علا دست به کار ساخت فیلم شد ولی درنهایت «صبح روز چهارم» را با همکاری محمدرضا اصلانی ساخت و روانه اکران کرد. فیلم اکران موفقی نداشت ولی منتقدان به آن روی خوش نشان دادند. مهدی کافر فیلم «کافر» یکی دیگر از کاراکترهای شاخص و به‌یادماندنی سعید راد در آن دوران بود. فریدون گله و جمال مجتهدی (مدیر سازمان سینمایی چهل ستون و تهیه‌کننده اثر) در ابتدا می‌خواستند از بهروز وثوقی و رضا بیک‌ایمانوردی برای نقش اول فیلم استفاده کنند اما مبلغی که برای آنها درنظر گرفتند آنی نبود که این دو را برای حضور در کافر راضی کند. به‌هرحال قرعه فال به نام سعید راد افتاد و او این نقش را به کارنامه‌اش اضافه کرد. 

ممکن نیست که شاه‌نقش «علی خوشدست» در فیلم «تنگنا» از یاد سینمادوستان ایرانی برود. اجرای دقیق امیر نادری در پرداخت قصه و بازی رئالیستی سعید راد در تهران ماتم‌زده و غمبار آن روزها و تصویر سیاهی که فیلمساز از طبقات فرودست و زندگی محنت‌آلود آنها به مخاطب ارائه می‌دهد، همچنان مانا و حذف‌ناشدنی ا‌ست. تنگنا در ششمین و آخرین دوره از جایزه سینمایی «سپاس» در سال ۱۳۵۳ خوش درخشید و جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای وی به ارمغان آورد .

ببینید: تصویر کمتر دیده شده از سعید راد و ناصر ملک‌مطیعی در برزخی‌ها


برزخی
انقلاب تمام جامعه را زیر سایه خود گرفته بود. مردم درپی تغییرات اساسی بودند و مظاهر فرهنگ گذشته را تاب نمی‌آوردند و طبعا سینما، مساله نبود و در حاشیه به سر می‌برد. سعید راد که پیش از شعله‌ور شدن آتش انقلاب در فیلم «سفر سنگ» مسعود کیمیایی بازی کرده بود، هیچ فکرش را نمی‌کرد که در ادامه، مسیر برای کارهای جدیدش هموار نباشد ولی تقدیر برای او و بسیاری از ستارگان سینمای فارسی به‌ گونه دیگری رقم خورد. او در «برزخی‌ها»، «دادشاه»، «عبور از میدان مین»، «خط قرمز»، «عقاب‌ها» و تعداد دیگری از فیلم‌ها بازی کرد ولی درنهایت بار سفر بست و از کشور خارج شد. عده‌ای از چهره‌های محبوب و معروف سینمای عامه‌پسند ایران در آن دوران تلاش داشتند تا با تغییر در جزئیات فیلمنامه و همچنین منحرف شدن از مسیر محتوای گذشته آثار سینمای قبل از انقلاب، همچنان به کارشان بپردازند اما عده‌ای در تلاش بودند تا ردی از سعید راد و امثال او در سینمای ایران باقی نگذارند ولی در رابطه با بازیگر تازه‌درگذشته ما به‌طور کامل موفق نشدند. 

سوار خسته می‌تازد
مهاجرت و دل کندن از وطن برای سعید راد مثل سرکشیدن جام شوکران تلخ و کشنده بود. او قریب به 20 سال را دور از ایران به‌سر بود و عاقبت طاقت نیاورد و به میهن بازگشت تا خاک کشورش را توتیای چشمش کند. او پس از بازگشت به ایران در فیلم «دوئل» به کارگردانی احمدرضا درویش بازی کرد و خودش می‌گفت درویش بسیار وی را دوست می‌داشت و برایش فرش قرمز پهن کرد و پایش ایستاد. نگاه سعید راد به سینما ناظر بر ایده قهرمان بود و طبیعتا نمی‌توانست در دوره بازگشت، در هر اثری بازی کند. انتخاب‌هایش محدود بود و با وسواس پیگیری می‌شد. او در دومین پروژه بزرگش بعد از دوئل با ابراهیم حاتمی‌کیا همکاری کرد و در نقش تیمسار فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش بازی خوب و جانداری از خود ارائه داد و کارنامه سینمایی‌اش را با این فیلم به نقطه اوج رساند. همان‌طور که پیشتر اشاره کردیم سعید راد دلبسته به سینمای داستان‌گو و قهرمان‌محور بود و از هیچ امکانی برای حضور در پروژه‌های اینچنینی سر باز نمی‌زد. او قهرمان و ضدقهرمان سینمایی بود که وابستگی شدیدی به حمایت مخاطب داشت و با افول آن سینما دیگر فرصت پیدا نکرد تا کارش را به شیوه نرمال ادامه دهد و جای ثابت خود را داشته باشد، اما با تمام این اوصاف سعید راد بازیگر مهم این سینما بود که ما را یاد میراث گذشته ما در سینمای ایران می‌انداخت. 
منبع: فرهیختگان
نویسنده: ایمان عظیمی