نوری بیلگه جیلان، کارگردان معروف ترکیه معتقد است: عباس کیارستمی نه تنها شیوه فیلمسازی را دگرگون کرد و ایدههای تازهای را به کارگردانها معرفی کرد بلکه نَفَس جدیدی در سینما خلق کرده است.
چارسو پرس: در آخرین روز مهرماه جمعی از سینماگران ایرانی همچون نوید محمدزاده، مانی حقیقی، سحر دولتشاهی، مینا ساداتی، سیفالله صمدیان، فرشته حسینی، محمدحسین فرحبخش، بهاره کاتوزی، لیلا بلوکات، پرویز شهبازی، مرجان شیرمحمدی، فرشته صدرعرفایی، در مستر کلاس مجموعه شکوه سینما به همراه هنرجویان علاقمند به سینما حاضر شدند تا پای صحبتهای نوری بیلگه جیلان فیلمساز ترکیهای برنده نخل طلا جشنواره کن بنشینند.
جیلان که بارها از علاقه خود به عباس کیارستمی صحبت کرده و از تاثیر سینمای این فیلمساز بر آثار خودش سخن گفته، در این جلسه صحبتهای خود را درباره شروع کارش در سینما اینطور بیان کرد که در جوانی و قبل از آن در شهر کوچکی زندگی میکرده و سینما راهی برای خیالپروری بوده است. «ما چطور زندگی کردن و پرورش یافتن را از سینما یاد گرفتیم و هر فیلمی که دیدیم تاثیر زیادی بر زندگی ما گذاشت. اما با وجود این تأثیر، فکر فیلم ساختن بعد از سالها در من بروز کرد، تقریبا پس از دوران سربازی و گذراندن تنهایی و سختی زیاد بود که تصمیم به فیلمسازی گرفتم. به همین دلیل خیلی دیر وارد سینما شدم چون اصلا فکر میکردم روحیه من با سینما همخوان نیست. اولین فیلم کوتاهم را در سن ۳۶ سالگی ساختم و بیشتر در تنهایی خودم به سر میبردم. در مقطعی هم کار عکاسی میکردم و حتی وقتی فیلم ساختم، حس میکردم کارم به نوعی ادامه عکاسی است و اصلاً همین تجربه، جسارت ساخت فیلمسازی را به من میداد.»
او در بخشی دیگر موضوعهای اخلاقی را از موضوعهای ترغیب کننده برای فیلمسازی خود دانست و درباره تجربههای متفاوت فیلمهایش بخصوص استفاده از بازیگری حرفهای و نابازیگر گفت: اعتراف میکنم که کار کردنم با نابازیگران در بعضی فیلمهای اولم از ترس بود چون تازه داشتم فیلم میساختم و میخواستم اگر نتیجه کار بد شد، چیزی نگویند ولی بعدها اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم و روش و نگاهم را تغییر دادم. با این حال وقتی فیلمنامه پیچیدهای نوشتهام، مجبور شدم از بازیگران حرفهای استفاده کنم البته از نابازیگران هم استفاده میکنم چون آنها طبیعی بازی میکنند و حضور آنها حُسن خود را دارند. بازیگر باتجربه گاهی آن حس طبیعی را نمیتواند دربیاورد. بنابراین در کارهایم از دو نوع بازیگری استفاده میکنم.
جیلان در پاسخ به اینکه فلسفهاش در فیلمسازی چیست؟ بیان کرد: نمیتوانم بگویم پیرو تفکر فلسفی خاصی هستم ولی بیشتر به اگزیستانسیالیستها نزدیکم.
او درباره نقش منتقد در سینما و اینکه آیا نقدها را درباره فیلمهای خود میخواند؟ گفت: همه نقدها را نمیخوانم چون ممکن نیست همه را بتوانم بخوانم. ما وقتی فیلمی را میسازیم در مرحله مونتاژ کور میشویم و معمولاً فقط در روزهای اول نمایش فیلم، نظرات را میخوانم اما بعد دیگر کمتر سراغ آن میروم چون تکراری میشوند ضمن اینکه برای خواندن نقدهای طولانی هم چندان حوصلهای نیست. البته معتقدم سینما از طرف منتقدان بالا کشیده شده و اهمیت ویژهای پیدا کرده و این موضوع سینماگران را لوس میکند. درحالی که وقتی یک رمان نوشته میشود یا هنرمندی یک نقاشی میکشد، فقط یکی، دو نقد درباره آنها نوشته میشود ولی برای فیلم اول یک کارگردان، گاهی یک صفحه روزنامه هم صرف میشود. این بدان معناست که در زمینه نقد هنر، فضای عادلانه وجود ندارد.
جیلان در بخشی دیگر از این مستر کلاس درباره تاثیر سینمای کیارستمی بر خودش گفت: کیارستمی کارگردان محبوب من است و از او خیلی یاد گرفتم. سالها قبل در جشنواره استانبول فیلم «خانه دوست کجاست» را دیدم و فکر نمیکردم فیلم خاصی هم از ایران ببینم بنابراین موقع تماشا با انتظار کوچکی شروع کردم و هر چه گذشت فیلم برایم تعجبآور میشد. این فیلم شبیه فیلمهایی که من و حتی دیگران دیده بودند، نبود. وقتی چنین فیلمهایی را تماشا میکنید دریچهای به روی شما باز میشود که کلی ایده جدید میدهد.بعد از آن همیشه کارهای کیارستمی را دنبال میکردم. البته ما فرهنگ مشترکی داریم و از آن منظر نیز سینمای کیارستمی را دوست دارم که شاید اتفاقا این بخش در اروپا خیلی درک نشده باشد. کیارستمی نفَس جدید در سینما خلق کرده و همچنین روش فیلمسازی را دگرگون کرده و راههای جدید فیلمسازی پیشنهاد داده است.
او در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چقدر از سینمای ایران بجز سینمای کیارستمی و فرهادی و سختیهای فیلمسازی در ایران اطلاعات دارد؟ گفت: سینمای ایران را دنبال میکنم و کارگردانهایی را میشناسم که رفاقت هم داریم اما درباره فیلمسازی فکر میکنم این کار در هر جایی سختیهای خود را دارد. مهم این است که چطور فیلم خود را به سرانجام برسانیم. من فیلم اولم را خودم تنهایی و بدون سرمایه ساختم. نکته این است که فیلم خوب ساختن واقعا سخت است و مهم این است که فیلم خوب بسازی یا معمولی.
وی درباره استفاده از استوری برد در فیلمهایش ابتدا با تعجب پرسید که آیا در ایران کسی از استوری برد استفاده میکند و بعد از آنکه شنید برخی با این شیوه کار میکنند، گفت: من هرگز با استوری برد کار نکردم و پیشنهاد هم نمیکنم چون فضایی محدودی را به وجود میآورد و نباید با پیش فرض کار را جلد ببرید.
البته درباره فیلمهای هالیوودی میتوان گفت که لازم است چون پروداکشن بزرگی دارند ولی برای ما که فیلم هنری و مستقل میسازیم لازم نیست و بهتر است اجازه بروز خلاقیت بدهیم. برخی کارگردانهای اول هم ممکن است استفاده کنند تا کمتجربگی خود را جبران کنند و هم به گروه خود بگویند که چه طور میخواهند کار را پیش ببرند.
نوری بیلگه جیلان در بخش دیگری از این جلسه درباره سینمای خود و فروش آنها بیان کرد: سینمای من ۱۰۰ درصد خصوصی است و کسی نمیتواند به من پیشنهاد دهد که چیزی را در فیلم تغییر دهم. در بخش فروش واقعیت این است که بعد از اینکه دنیا، مرا شناخت بیشتر به آثارم توجه شد ولی برچسب جشنواره کن در این مسیر خیلی تاثیرگذار است.
در پایان این مستر کلاس فیلمی کوتاه از عباس کیارستمی ساخته سیف الله صمدیان پخش شد و سپس مستانه مهاجر -مدیر مستر کلاس - قدردانی ویژهای را از جیلان که بهانه اصلی این جمع بود، با خالی دانستن جای عباس کیارستمی انجام داد.
صمدیان در ادامه گفت: حیف است که نوری و فیلمهایش را دیدید ولی عکسهایش را ندیدهاید. ۱۲ سال پیش قرار بود عکسهای او را در موزه هنرهای معاصر نمایش دهم ولی به دلایل مختلف از جمله تغییر دولت نشد. من آرزو میکنم این اتفاق زودتر انجام شود تا عکسهایی که بیشتر پانوراما هستند از خلوت و تنهایی جیلان و پشت صحنه فیلمهایش؛ به نمایش بگذارم.
سپس ابراهیم حقیقی که دوستی نزدیکی با کیارستمی داشت و مستندی را درباره این فیلمساز فقید ساخته است پیش از پخش دقایقی از آن، گفت: اگر قرار باشد سینما را در وجه هنری بسنجیم حتما طرفدار سینمای کیارستمی و نوری (ییلگه جیلان) خواهید شد.
پایانبخش جلسه عکس یادگاری جیلان، سلیم اِوجی، پرویز شهبازی، پارسا پیروزفر و مستانه مهاجر بود.
جیلان که بارها از علاقه خود به عباس کیارستمی صحبت کرده و از تاثیر سینمای این فیلمساز بر آثار خودش سخن گفته، در این جلسه صحبتهای خود را درباره شروع کارش در سینما اینطور بیان کرد که در جوانی و قبل از آن در شهر کوچکی زندگی میکرده و سینما راهی برای خیالپروری بوده است. «ما چطور زندگی کردن و پرورش یافتن را از سینما یاد گرفتیم و هر فیلمی که دیدیم تاثیر زیادی بر زندگی ما گذاشت. اما با وجود این تأثیر، فکر فیلم ساختن بعد از سالها در من بروز کرد، تقریبا پس از دوران سربازی و گذراندن تنهایی و سختی زیاد بود که تصمیم به فیلمسازی گرفتم. به همین دلیل خیلی دیر وارد سینما شدم چون اصلا فکر میکردم روحیه من با سینما همخوان نیست. اولین فیلم کوتاهم را در سن ۳۶ سالگی ساختم و بیشتر در تنهایی خودم به سر میبردم. در مقطعی هم کار عکاسی میکردم و حتی وقتی فیلم ساختم، حس میکردم کارم به نوعی ادامه عکاسی است و اصلاً همین تجربه، جسارت ساخت فیلمسازی را به من میداد.»
او در بخشی دیگر موضوعهای اخلاقی را از موضوعهای ترغیب کننده برای فیلمسازی خود دانست و درباره تجربههای متفاوت فیلمهایش بخصوص استفاده از بازیگری حرفهای و نابازیگر گفت: اعتراف میکنم که کار کردنم با نابازیگران در بعضی فیلمهای اولم از ترس بود چون تازه داشتم فیلم میساختم و میخواستم اگر نتیجه کار بد شد، چیزی نگویند ولی بعدها اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم و روش و نگاهم را تغییر دادم. با این حال وقتی فیلمنامه پیچیدهای نوشتهام، مجبور شدم از بازیگران حرفهای استفاده کنم البته از نابازیگران هم استفاده میکنم چون آنها طبیعی بازی میکنند و حضور آنها حُسن خود را دارند. بازیگر باتجربه گاهی آن حس طبیعی را نمیتواند دربیاورد. بنابراین در کارهایم از دو نوع بازیگری استفاده میکنم.
جیلان در پاسخ به اینکه فلسفهاش در فیلمسازی چیست؟ بیان کرد: نمیتوانم بگویم پیرو تفکر فلسفی خاصی هستم ولی بیشتر به اگزیستانسیالیستها نزدیکم.
او درباره نقش منتقد در سینما و اینکه آیا نقدها را درباره فیلمهای خود میخواند؟ گفت: همه نقدها را نمیخوانم چون ممکن نیست همه را بتوانم بخوانم. ما وقتی فیلمی را میسازیم در مرحله مونتاژ کور میشویم و معمولاً فقط در روزهای اول نمایش فیلم، نظرات را میخوانم اما بعد دیگر کمتر سراغ آن میروم چون تکراری میشوند ضمن اینکه برای خواندن نقدهای طولانی هم چندان حوصلهای نیست. البته معتقدم سینما از طرف منتقدان بالا کشیده شده و اهمیت ویژهای پیدا کرده و این موضوع سینماگران را لوس میکند. درحالی که وقتی یک رمان نوشته میشود یا هنرمندی یک نقاشی میکشد، فقط یکی، دو نقد درباره آنها نوشته میشود ولی برای فیلم اول یک کارگردان، گاهی یک صفحه روزنامه هم صرف میشود. این بدان معناست که در زمینه نقد هنر، فضای عادلانه وجود ندارد.
جیلان در بخشی دیگر از این مستر کلاس درباره تاثیر سینمای کیارستمی بر خودش گفت: کیارستمی کارگردان محبوب من است و از او خیلی یاد گرفتم. سالها قبل در جشنواره استانبول فیلم «خانه دوست کجاست» را دیدم و فکر نمیکردم فیلم خاصی هم از ایران ببینم بنابراین موقع تماشا با انتظار کوچکی شروع کردم و هر چه گذشت فیلم برایم تعجبآور میشد. این فیلم شبیه فیلمهایی که من و حتی دیگران دیده بودند، نبود. وقتی چنین فیلمهایی را تماشا میکنید دریچهای به روی شما باز میشود که کلی ایده جدید میدهد.بعد از آن همیشه کارهای کیارستمی را دنبال میکردم. البته ما فرهنگ مشترکی داریم و از آن منظر نیز سینمای کیارستمی را دوست دارم که شاید اتفاقا این بخش در اروپا خیلی درک نشده باشد. کیارستمی نفَس جدید در سینما خلق کرده و همچنین روش فیلمسازی را دگرگون کرده و راههای جدید فیلمسازی پیشنهاد داده است.
بیشتر بخوانید: مطالب و اخبار سینمای ایران
او در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چقدر از سینمای ایران بجز سینمای کیارستمی و فرهادی و سختیهای فیلمسازی در ایران اطلاعات دارد؟ گفت: سینمای ایران را دنبال میکنم و کارگردانهایی را میشناسم که رفاقت هم داریم اما درباره فیلمسازی فکر میکنم این کار در هر جایی سختیهای خود را دارد. مهم این است که چطور فیلم خود را به سرانجام برسانیم. من فیلم اولم را خودم تنهایی و بدون سرمایه ساختم. نکته این است که فیلم خوب ساختن واقعا سخت است و مهم این است که فیلم خوب بسازی یا معمولی.
وی درباره استفاده از استوری برد در فیلمهایش ابتدا با تعجب پرسید که آیا در ایران کسی از استوری برد استفاده میکند و بعد از آنکه شنید برخی با این شیوه کار میکنند، گفت: من هرگز با استوری برد کار نکردم و پیشنهاد هم نمیکنم چون فضایی محدودی را به وجود میآورد و نباید با پیش فرض کار را جلد ببرید.
البته درباره فیلمهای هالیوودی میتوان گفت که لازم است چون پروداکشن بزرگی دارند ولی برای ما که فیلم هنری و مستقل میسازیم لازم نیست و بهتر است اجازه بروز خلاقیت بدهیم. برخی کارگردانهای اول هم ممکن است استفاده کنند تا کمتجربگی خود را جبران کنند و هم به گروه خود بگویند که چه طور میخواهند کار را پیش ببرند.
نوری بیلگه جیلان در بخش دیگری از این جلسه درباره سینمای خود و فروش آنها بیان کرد: سینمای من ۱۰۰ درصد خصوصی است و کسی نمیتواند به من پیشنهاد دهد که چیزی را در فیلم تغییر دهم. در بخش فروش واقعیت این است که بعد از اینکه دنیا، مرا شناخت بیشتر به آثارم توجه شد ولی برچسب جشنواره کن در این مسیر خیلی تاثیرگذار است.
در پایان این مستر کلاس فیلمی کوتاه از عباس کیارستمی ساخته سیف الله صمدیان پخش شد و سپس مستانه مهاجر -مدیر مستر کلاس - قدردانی ویژهای را از جیلان که بهانه اصلی این جمع بود، با خالی دانستن جای عباس کیارستمی انجام داد.
صمدیان در ادامه گفت: حیف است که نوری و فیلمهایش را دیدید ولی عکسهایش را ندیدهاید. ۱۲ سال پیش قرار بود عکسهای او را در موزه هنرهای معاصر نمایش دهم ولی به دلایل مختلف از جمله تغییر دولت نشد. من آرزو میکنم این اتفاق زودتر انجام شود تا عکسهایی که بیشتر پانوراما هستند از خلوت و تنهایی جیلان و پشت صحنه فیلمهایش؛ به نمایش بگذارم.
سپس ابراهیم حقیقی که دوستی نزدیکی با کیارستمی داشت و مستندی را درباره این فیلمساز فقید ساخته است پیش از پخش دقایقی از آن، گفت: اگر قرار باشد سینما را در وجه هنری بسنجیم حتما طرفدار سینمای کیارستمی و نوری (ییلگه جیلان) خواهید شد.
پایانبخش جلسه عکس یادگاری جیلان، سلیم اِوجی، پرویز شهبازی، پارسا پیروزفر و مستانه مهاجر بود.
https://teater.ir/news/65556