چهلوسومین جشنواره فیلم فجر بهعنوان مهمترین رویداد فرهنگی ما کمافیالسابق از ۱۲ بهمنماه ۱۴۰۳ کار خود را آغاز میکند ولی برگزاری این دوره نسبت به گذشته متفاوت است، زیرا عمر سیزدهم کوتاه بود و دولت چهاردهم زودتر از پیشبینیهای رایج زمام امور اجرایی کشور را به دست گرفت.
چارسو پرس: چهلوسومین جشنواره فیلم فجر بهعنوان مهمترین رویداد فرهنگی ما کمافیالسابق از ۱۲ بهمنماه ۱۴۰۳ کار خود را آغاز میکند ولی برگزاری این دوره نسبت به گذشته متفاوت است، زیرا عمر سیزدهم به دلیل شهادت رئیسجمهور مستعجل بود و دولت چهاردهم زودتر از پیشبینیهای رایج زمام امور اجرایی کشور را به دست گرفت. خطمشی دولت جدید در ظاهر و باطن ماجرا با سلف خود متفاوت است و این انتظار از گردانندگان آن میرود که «تاکنیک» خود را در مواجهه با بسیاری از مسائل تغییر دهند. فرهنگ هم از این قاعده مستثنی نیست و مهمترین آزمون دولت چهاردهم در این حوزه شیوه و مدل برگزاری جشنواره فیلم فجر در بهمنماه است. تغییرات پس از استقرار دکتر مسعود پزشکیان و یارانش در دستگاه اجرایی مملکت به عرصه فرهنگ هم کشیده شد و همانطور که انتظار میرفت رائد فریدزاده، جایگزین محمّد خزاعی در رأس سازمان سینمایی شد و منوچهر شاهسواری هم مسئولیت مهم و خطیر دبیری جشنواره فیلم فجر در دوره چهلوسوم را برعهده گرفت. در گزارش پیش رو علاوهبر اشاره به چالشهای برگزاری این واقعه مهم فرهنگی در دورههای قبل به ظرفیتهایی که جشنواره فیلم فجر میتواند از آن برای پویایی سینمای ایران در حوزه سرگرمی، صنعت و حتی اندیشه بهره ببرد خواهیم پرداخت.
ترافیک فیلمها مرتب سنگین و سبک میشود
تعداد آثار پذیرفتهشده در بخش مسابقه بسیاری از جشنوارههای مهم و حتی گمنامتر سینمایی در دنیا معمولا ثابت بوده یا اگر هم اختلافی با دورههای پیش داشته آن اختلاف از تعداد انگشتهای یک دست هم فراتر نرفته است. برای مثال دنبالکنندگان اخبار مربوط به فستیوالهای هنری بهخوبی میدانند تعداد فیلمهای راهیافته به جشنواره فیلم کن معمولا از 21 اثر فراتر نمیرود یا اگر هم تغییری در تعداد فیلمها رخ ندهد آنچنان محسوس نیست که نظرگیر به چشم بیاید. در اغلب موارد، 21 فیلم از سراسر دنیا بر سر دریافت نخل طلا با هم رقابت میکنند و در آخر هم بهجز موارد انگشتشمار، مانند سالهای 1972، 1980، 1997 و... یک اثر جایزه اصلی کن را به خانه میبرد. شکل برگزاری دیگر جشنوارهها نیز کموبیش ثابت است و تعداد آثار معرفیشده به دبیرخانه هم هرچه باشد دخلی به فیلمهای برگزیده در بخش مسابقه نخواهد داشت. اما تکلیف ما با تعداد آثار حاضر در بخش مسابقه یا همان سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر برخلاف اکثر رویدادهای سینمایی روشن نیست و هر دوره با دوره پیشین خود اختلاف زیادی دارد. برای نمونه 23 فیلم جواز حضور در بخش سودای سیمرغ سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر را پیدا کردند، درحالیکه این تعداد در دوره بعدی با رشد بسیار زیادی روبهرو شد و مخاطبان را در ایام کرونا با اعلام حضور 62 فیلم از طرف دبیرخانه جشنواره در بخش مسابقه سینمای ایران شگفتزده کرد. این بالا و پایین آمدنهای پیدرپی در مهمترین جایگاه فجر و ویترین اصلی این رویداد فرهنگی بیش از هرچیز بر کار اعضای هیئت داوران تاثیر میگذارد و از طرف دیگر مخاطبان و منتقدان را هم از تماشای این تعداد فیلم خسته و سرخورده میکند. کیفیت برگزاری جشنواره فیلم فجر نباید فدای کمیت آن و راضی نگه داشتن سینماگران طیفهای مختلف فکری شود ولی با مرور ادوار پیشین در دولتهای مختلف درمییابیم که این مسئله بارها تکرار شده و کم و زیاد شدن تعداد فیلمها امری عادی بهنظر میرسد. حال باید منتظر عملکرد دولت چهاردهم در حوزه فرهنگ، مخصوصا جشنواره فجر و مدل برگزاری آن بود و ملاحظه کرد که رائد فریدزاده و دیگر مدیران وزارتخانه در این چهار سال چه عملکردی از خود بروز میدهند و آیا خواهند توانست یکی از رسوم نابجای فجر در میزبانی از تعداد آثار و اوج و فرودهای آن را مدیریت کنند یا خیر؟
فکری به حال تعداد زیاد جوایز کنید
اختتامیه چهلویکمین دوره فستیوال فیلم فجر در سال 1401 درحالی برگزار شد که بسیاری از کارشناسان و روزنامهنگاران نسبت به تعداد زیاد جوایز آن انتقاد داشتند. برای مثال سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به سجاد بابایی برای بازی در فیلم «اُستاد» اهدا شد ولی هومن برقنورد، پژمان جمشیدی و فرهاد قائمیان هم در میان لیست هفتنفره نامزدهای این رشته موفق به دریافت «دیپلم افتخار» شدند. این تنها یک نمونه از جوایز اضافه بر سازمان جشنواره فیلم فجر در ادوار گذشته است و نمونهها آنقدر زیاد است که اشاره به آنها میتواند فتح باب مناسبی برای یک سوژه دیگر باشد ولی همین یک مورد و مقایسه آن با دیگر جشنوارهها ما را با نتایج جالبی مواجه میکند که اشاره به آن خالی از لطف نیست. تعداد نامزدها و برندگان هر بخش در جوایز سینمایی «آسیاپاسفیک» مشخص است و در هر رشته پنج نامزد به رقابت با یکدیگر میپردازند و در انتها فقط «یک برنده» در هر بخش به حضار و مخاطبان معرفی میشوند. در فستیوالهای برجسته اروپایی نیز سوای اهدافی که آنها دنبال میکنند تعداد جوایز بسیار کمتر از فجر است و بسیاری از رشتهها مثل بهترین فیلمبرداری، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بصری، بهترین صدابرداری و صداگذاری و بهطور کل بخشهای فنی داوری نمیشوند. البته نمیتوان در اشاره به مورد دوم، یعنی داوری بخشهای فنی و تخصصیتر در جشنواره فیلم فجر به گردانندگان آن خرده گرفت و نسبت به این تصمیم حمله کرد چون هر جشنواره مدل خاص خود را دارد و براساس اهدافی که تعیین میشود به کارش ادامه میدهد ولی تعدد و ترافیک جوایز اصلی و فرعی در سودای سیمرغ از ارزش انتخابها میکاهد و به اعتبار جشنواره مهمی همچون فجر خدشه وارد میکند. اهدای جایزههای مشترک در میان جشنوارههای سینمایی اتفاقی استثنایی است، درحالیکه تکرار آن توسط گردانندگان جشنواره فجر طی سالیان اخیر به امری رایج و ثابت تبدیل شده است! انتظار استخوانخردکردههای سینما و مخاطبان پیگیر این مدیوم پرطرفدار از مسئولان امر در دولت چهاردهم این است که سروسامانی به وضعیت موجود بدهند و تعداد جوایز را با انتخاب راهکار عقلانی کاهش دهند.
فراخوانی که زودتر از موعد منتشر شد
فراخوان چهلوسومین دوره جشنواره فیلم فجر زودتر از موعد عادی در ادوار گذشته و پیش از انتخاب رئیس دولت چهاردهم منتشر شد. این فراخوان با چند تغییر عمده، ازجمله بازگشت مهمترین جایزه، یعنی سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران همراه بود. جایزه بهترین اثر از نگاه مخاطبان جشنواره به این دلیل حائز اهمیت است که قضاوت بینندگان این رویداد بااهمیت فرهنگی همعرض دیگر جایزهها شناخته میشود و برندگان آن میتوانند در تبلیغات فیلمشان حسابی روی این قضیه که منتخب مردمند مانور دهند. از این گذشته صاحبان فیلم، تهیهکنندگان، پخشکنندهها و سینماداران هم با شروع سال سینمایی جدید با ذائقه مخاطبان سینما بهتر آشنا میشوند و قراردادهای خود را بر این اساس طبقهبندی میکنند. جشنواره فیلم فجر به دلیل وسعت ارائه آثار آن در سراسر کشور، برخلاف اکثر فستیوالهای سینمایی در دنیا یک جشنواره ملی و مردمی است و همیشه باید بتواند اراده و خواست ملت ایران را در قاب دوربین سینماگران بازتاب دهد، پس بازگشت سیمرغ بهترین فیلم از دید مردم بعد از سه سال غیبت را میتوان تصمیم درست و عقلانیای از طرف تیم سینمایی دولت قبل و در راس آن محمّد خزاعی به حساب آورد؛ اقدام درستی که با واکنش درخورتوجهی روبهرو نشد و در میان اخبار و اتفاقات ریز و درشت روزهای انتخابات گم شد. اما این تنها تغییر مهم فراخوان جشنواره فجر نبود. همواره در دورههای قبل این انتقاد به جشنواره فجر و در راس آن به هیئت انتخاب و دبیر مربوطه وارد بود که در بازبینی آثار با تسامح و تساهل رفتار میکردند و حتی با تماشای نسخه ناقص رای به حضور یا عدم حضور فیلمها در بخشهای مختلف میدادند؛ اتفاقی که در این دوره با پذیرش و ارسال نسخه «رافکات» رسمیت هم پیدا کرده و تعجببرانگیز شده است؛ به عبارت دیگر فیلمسازان میتوانند بدون طی کردن مراحل فنی، نسخه ناقص و تمامنشده آثارشان را برای بازبینی به دبیرخانه ارسال کنند و منتظر دریافت جواب نهایی از طرف هیئت انتخاب باقی بمانند. البته تکلیف یکی از مهمترین باگهای جشنواره فجر در دورههای پیش مشخص شده و صاحبان آثار حق فیلمبرداری در روزهای منتهی به برگزاری جشنواره را نخواهند داشت، چون حضور در بخش مسابقه سینمای ایران و فیلمبرداری در حوالی برپای شدن خیمه جشنواره عملا ممکن است پروسه داوری آثار در بخش بهترین فیلم از دید تماشاگران را با اخلال مواجه کند.
اقدامات دولت چهاردهم در راستای تغییرات در امور مربوط به حوزه فرهنگ ابتدا از جایگزینی مدیران جدید با افراد قبلی آغاز شد و اولین نقطهعطف خود را در انتخاب منوچهر شاهسواری بهعنوان دبیر چهلوسومین دوره جشنواره فجر رقم زد. فریدزاده با انتخاب شاهسواری مجوز تفکیک دوباره بخش بینالملل از ملی را داد و مدلی که در برگزاری جداگانه فستیوال فجر در اردیبهشت و بهمنماه تا سال 1400 رواج داشت را زنده کرد. اکنون شاید این گمان تقویت شود که در پی جدا شدن بخش بینالملل و ملی فراخوان هم با تغییراتی همراه خواهد شد ولی دیگر زمان زیادی برای روشن شدن چراغهای فجر 43 باقی نمانده است.
منبع: روزنامه فرهیختگان
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
ترافیک فیلمها مرتب سنگین و سبک میشود
تعداد آثار پذیرفتهشده در بخش مسابقه بسیاری از جشنوارههای مهم و حتی گمنامتر سینمایی در دنیا معمولا ثابت بوده یا اگر هم اختلافی با دورههای پیش داشته آن اختلاف از تعداد انگشتهای یک دست هم فراتر نرفته است. برای مثال دنبالکنندگان اخبار مربوط به فستیوالهای هنری بهخوبی میدانند تعداد فیلمهای راهیافته به جشنواره فیلم کن معمولا از 21 اثر فراتر نمیرود یا اگر هم تغییری در تعداد فیلمها رخ ندهد آنچنان محسوس نیست که نظرگیر به چشم بیاید. در اغلب موارد، 21 فیلم از سراسر دنیا بر سر دریافت نخل طلا با هم رقابت میکنند و در آخر هم بهجز موارد انگشتشمار، مانند سالهای 1972، 1980، 1997 و... یک اثر جایزه اصلی کن را به خانه میبرد. شکل برگزاری دیگر جشنوارهها نیز کموبیش ثابت است و تعداد آثار معرفیشده به دبیرخانه هم هرچه باشد دخلی به فیلمهای برگزیده در بخش مسابقه نخواهد داشت. اما تکلیف ما با تعداد آثار حاضر در بخش مسابقه یا همان سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر برخلاف اکثر رویدادهای سینمایی روشن نیست و هر دوره با دوره پیشین خود اختلاف زیادی دارد. برای نمونه 23 فیلم جواز حضور در بخش سودای سیمرغ سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر را پیدا کردند، درحالیکه این تعداد در دوره بعدی با رشد بسیار زیادی روبهرو شد و مخاطبان را در ایام کرونا با اعلام حضور 62 فیلم از طرف دبیرخانه جشنواره در بخش مسابقه سینمای ایران شگفتزده کرد. این بالا و پایین آمدنهای پیدرپی در مهمترین جایگاه فجر و ویترین اصلی این رویداد فرهنگی بیش از هرچیز بر کار اعضای هیئت داوران تاثیر میگذارد و از طرف دیگر مخاطبان و منتقدان را هم از تماشای این تعداد فیلم خسته و سرخورده میکند. کیفیت برگزاری جشنواره فیلم فجر نباید فدای کمیت آن و راضی نگه داشتن سینماگران طیفهای مختلف فکری شود ولی با مرور ادوار پیشین در دولتهای مختلف درمییابیم که این مسئله بارها تکرار شده و کم و زیاد شدن تعداد فیلمها امری عادی بهنظر میرسد. حال باید منتظر عملکرد دولت چهاردهم در حوزه فرهنگ، مخصوصا جشنواره فجر و مدل برگزاری آن بود و ملاحظه کرد که رائد فریدزاده و دیگر مدیران وزارتخانه در این چهار سال چه عملکردی از خود بروز میدهند و آیا خواهند توانست یکی از رسوم نابجای فجر در میزبانی از تعداد آثار و اوج و فرودهای آن را مدیریت کنند یا خیر؟
فکری به حال تعداد زیاد جوایز کنید
اختتامیه چهلویکمین دوره فستیوال فیلم فجر در سال 1401 درحالی برگزار شد که بسیاری از کارشناسان و روزنامهنگاران نسبت به تعداد زیاد جوایز آن انتقاد داشتند. برای مثال سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به سجاد بابایی برای بازی در فیلم «اُستاد» اهدا شد ولی هومن برقنورد، پژمان جمشیدی و فرهاد قائمیان هم در میان لیست هفتنفره نامزدهای این رشته موفق به دریافت «دیپلم افتخار» شدند. این تنها یک نمونه از جوایز اضافه بر سازمان جشنواره فیلم فجر در ادوار گذشته است و نمونهها آنقدر زیاد است که اشاره به آنها میتواند فتح باب مناسبی برای یک سوژه دیگر باشد ولی همین یک مورد و مقایسه آن با دیگر جشنوارهها ما را با نتایج جالبی مواجه میکند که اشاره به آن خالی از لطف نیست. تعداد نامزدها و برندگان هر بخش در جوایز سینمایی «آسیاپاسفیک» مشخص است و در هر رشته پنج نامزد به رقابت با یکدیگر میپردازند و در انتها فقط «یک برنده» در هر بخش به حضار و مخاطبان معرفی میشوند. در فستیوالهای برجسته اروپایی نیز سوای اهدافی که آنها دنبال میکنند تعداد جوایز بسیار کمتر از فجر است و بسیاری از رشتهها مثل بهترین فیلمبرداری، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بصری، بهترین صدابرداری و صداگذاری و بهطور کل بخشهای فنی داوری نمیشوند. البته نمیتوان در اشاره به مورد دوم، یعنی داوری بخشهای فنی و تخصصیتر در جشنواره فیلم فجر به گردانندگان آن خرده گرفت و نسبت به این تصمیم حمله کرد چون هر جشنواره مدل خاص خود را دارد و براساس اهدافی که تعیین میشود به کارش ادامه میدهد ولی تعدد و ترافیک جوایز اصلی و فرعی در سودای سیمرغ از ارزش انتخابها میکاهد و به اعتبار جشنواره مهمی همچون فجر خدشه وارد میکند. اهدای جایزههای مشترک در میان جشنوارههای سینمایی اتفاقی استثنایی است، درحالیکه تکرار آن توسط گردانندگان جشنواره فجر طی سالیان اخیر به امری رایج و ثابت تبدیل شده است! انتظار استخوانخردکردههای سینما و مخاطبان پیگیر این مدیوم پرطرفدار از مسئولان امر در دولت چهاردهم این است که سروسامانی به وضعیت موجود بدهند و تعداد جوایز را با انتخاب راهکار عقلانی کاهش دهند.
فراخوانی که زودتر از موعد منتشر شد
فراخوان چهلوسومین دوره جشنواره فیلم فجر زودتر از موعد عادی در ادوار گذشته و پیش از انتخاب رئیس دولت چهاردهم منتشر شد. این فراخوان با چند تغییر عمده، ازجمله بازگشت مهمترین جایزه، یعنی سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران همراه بود. جایزه بهترین اثر از نگاه مخاطبان جشنواره به این دلیل حائز اهمیت است که قضاوت بینندگان این رویداد بااهمیت فرهنگی همعرض دیگر جایزهها شناخته میشود و برندگان آن میتوانند در تبلیغات فیلمشان حسابی روی این قضیه که منتخب مردمند مانور دهند. از این گذشته صاحبان فیلم، تهیهکنندگان، پخشکنندهها و سینماداران هم با شروع سال سینمایی جدید با ذائقه مخاطبان سینما بهتر آشنا میشوند و قراردادهای خود را بر این اساس طبقهبندی میکنند. جشنواره فیلم فجر به دلیل وسعت ارائه آثار آن در سراسر کشور، برخلاف اکثر فستیوالهای سینمایی در دنیا یک جشنواره ملی و مردمی است و همیشه باید بتواند اراده و خواست ملت ایران را در قاب دوربین سینماگران بازتاب دهد، پس بازگشت سیمرغ بهترین فیلم از دید مردم بعد از سه سال غیبت را میتوان تصمیم درست و عقلانیای از طرف تیم سینمایی دولت قبل و در راس آن محمّد خزاعی به حساب آورد؛ اقدام درستی که با واکنش درخورتوجهی روبهرو نشد و در میان اخبار و اتفاقات ریز و درشت روزهای انتخابات گم شد. اما این تنها تغییر مهم فراخوان جشنواره فجر نبود. همواره در دورههای قبل این انتقاد به جشنواره فجر و در راس آن به هیئت انتخاب و دبیر مربوطه وارد بود که در بازبینی آثار با تسامح و تساهل رفتار میکردند و حتی با تماشای نسخه ناقص رای به حضور یا عدم حضور فیلمها در بخشهای مختلف میدادند؛ اتفاقی که در این دوره با پذیرش و ارسال نسخه «رافکات» رسمیت هم پیدا کرده و تعجببرانگیز شده است؛ به عبارت دیگر فیلمسازان میتوانند بدون طی کردن مراحل فنی، نسخه ناقص و تمامنشده آثارشان را برای بازبینی به دبیرخانه ارسال کنند و منتظر دریافت جواب نهایی از طرف هیئت انتخاب باقی بمانند. البته تکلیف یکی از مهمترین باگهای جشنواره فجر در دورههای پیش مشخص شده و صاحبان آثار حق فیلمبرداری در روزهای منتهی به برگزاری جشنواره را نخواهند داشت، چون حضور در بخش مسابقه سینمای ایران و فیلمبرداری در حوالی برپای شدن خیمه جشنواره عملا ممکن است پروسه داوری آثار در بخش بهترین فیلم از دید تماشاگران را با اخلال مواجه کند.
اقدامات دولت چهاردهم در راستای تغییرات در امور مربوط به حوزه فرهنگ ابتدا از جایگزینی مدیران جدید با افراد قبلی آغاز شد و اولین نقطهعطف خود را در انتخاب منوچهر شاهسواری بهعنوان دبیر چهلوسومین دوره جشنواره فجر رقم زد. فریدزاده با انتخاب شاهسواری مجوز تفکیک دوباره بخش بینالملل از ملی را داد و مدلی که در برگزاری جداگانه فستیوال فجر در اردیبهشت و بهمنماه تا سال 1400 رواج داشت را زنده کرد. اکنون شاید این گمان تقویت شود که در پی جدا شدن بخش بینالملل و ملی فراخوان هم با تغییراتی همراه خواهد شد ولی دیگر زمان زیادی برای روشن شدن چراغهای فجر 43 باقی نمانده است.
منبع: روزنامه فرهیختگان
https://teater.ir/news/66250