تامس کروز ماپوتر چهارم، نام کامل ابرستاره‌ای است که همه او را با نام تام کروز می‌شناسند. اگر از آن دست سینمادوستانی هستید که به نام شخصیت‌های سینمایی بیش از نام بازیگران ایفاکننده‌ی آن‌ها اهمیت می‌دهید، احتمالا در پیدا کردن نامی برای چهره‌ی تام کروز به مشکل برخواهید خورد؛ چرا که این بازیگر در هر نقشی که ایفاکننده‌ی آن بوده است درخشیده و انتخاب کردن یک فیلم به عنوان بهترین، از بین بهترین فیلم‌های تام کروز کاری بسیار سخت است.
چارسو پرس: شما از طرفداران کدام ژانرهای سینمایی هستید؟ پاسخی که به این سوال می‌دهید هیچ تاثیری بر روی مطالعه کردن یا نکردن این مقاله نخواهد گذاشت؛ چرا که شما در این‌جا با تام کروز طرف هستید و بهترین فیلم‌های تام کروز را نمی‌توان به یک یا دو ژانر خاص محدود دانست. اگر طرفدار فیلم‌های کمدی و عاشقانه هستید، کروز در آن‌ها درخشیده است، اگر فیلم‌های علمی-تخیلی را دوست دارید، نمی‌توانید کروز را نادیده بگیرید، اگر از بینندگان فیلم‌های ورزشی هستید، باز هم کارنامه‌ی درخشان تام کروز چیزی برای ارائه کردن به شما دارد و فراتر از همه‌ی این‌ها اگر ژانر اکشن شما را به وجد می‌آورد بی‌شک ستاره‌ی سینمایی شما باید همین مرد نترسی باشد که از بزرگ‌ترین برج‌های جهان آویزان شده است و می‌تواند انواع وسایل نقلیه‌ی موجود در کره‌ی زمین را به حرکت در آورد.

تامس کروز ماپوتر چهارم، نام کامل ابرستاره‌ای است که همه او را با نام تام کروز می‌شناسند. اگر از آن دست سینمادوستانی هستید که به نام شخصیت‌های سینمایی بیش از نام بازیگران ایفاکننده‌ی آن‌ها اهمیت می‌دهید، احتمالا در پیدا کردن نامی برای چهره‌ی تام کروز به مشکل برخواهید خورد؛ چرا که این بازیگر در هر نقشی که ایفاکننده‌ی آن بوده است درخشیده و انتخاب کردن یک فیلم به عنوان بهترین، از بین بهترین فیلم‌های تام کروز کاری بسیار سخت است؛ چیزی مانند یک ماموریت غیرممکن. چهره‌ی کروز را ممکن است شما با نام‌های دیگری به ذهن خود سپرده باشید؛ نام‌هایی مانند جک ریچر، پیت ماوریک میچل، چارلی بابیت، ایتن هانت و یا جک هارپر.

کروز متولد سوم جولای سال ۱۹۶۲ است. او یکی از فرزندان خانواده‌ای پنج نفره است و دوران کودکی خود را همراه با سه خواهرش در ایالت نیویورک گذرانده. تام در خانواده‌ای با ریشه‌های انگلیسی، آلمانی و ایرلندی متولد شده است و در محیطی مذهبی بزرگ شده. این بازیگر در حالی که خانواده‌اش با فقر دست و پنجه نرم می‌کرد دوران کودکی و نوجوانی سختی را پشت سر گذاشت و درگیری‌های او با پدرش هم همه‌چیز را برای او سخت‌تر کرد. تام کروز درباره‌ی پدر خود طی مصاحبه‌ای گفته است: «پدرم از اون آدم‌هایی بود که اگه چیزی مطابق میلشون پیش نره کتکت میزنن. درس بزرگی تو زندگیم ازش گرفتم. اون همیشه باعث می‌شد کنارش احساس امنیت کنی و بعد بنگ. یهو همه‌چیز عوض می‌شد. برای من همه‌چیز روشن بود. خیلی زود یاد گرفتم که کنارش مواظب خودم باشم. خیلی خوب میدونستم که این آدم سالم نیست.»

کروز طی سال‌های تحصیل هرگز به شکل ثابت و برای مدت طولانی در یک مدرسه ماندگار نشد. او طی چهارده سال در پانزده مدرسه‌ی مختلف دانش‌آموز شد. او برای نخستین بار در کلاس چهارم با هنرهای نمایشی آشنا شد. طی کلاس ششم، وقتی که کروز دانش‌آموزی در کشور کانادا بود، مادرش تصمیم گرفت به همراه فرزندانش، پدر مستبد را ترک کند. کروز به همراه مادر و خواهرانش به آمریکا بازگشت و پس از بازگشت به آمریکا چیزی نمانده بود که تبدیل به یک کشیش شود. به گفته‌ی مدرسان مذهبی کروز، او بعد از این که خانواده‌اش یک‌بار دیگر جابه‌جا شدند، تصمیم گرفت با آن‌ها همراهی کند و مدرسه را ترک نماید. بالاخره پس از کش و قوس‌های فراوان، کروز وقتی که هجده سال داشت، خانه را ترک کرد و یک‌بار دیگر به نیویورک رفت؛ این‌بار برای تبدیل شدن به یک بازیگر.

قطعا کروز هنگامی که سال ۱۹۸۱ توانسته بود بعد از مدت‌ها به دنبال کار گشتن و جابه‌جا شدن بین نیویورک و لس‌آنجلس بالاخره نقشی کوتاه در فیلم «عشق بی‌پایان» (Endless Love) به دست آورد، هرگز فکرش را نمی‌کرد که یک روز به یکی از پردرآمدترین بازیگران تاریخ تبدیل خواهد شد؛ کروز تا به امروز برای نقش‌آفرینی در سه فیلم مختلف دستمزد صد میلیون دلاری دریافت کرده و از این حیث رکورددار است. کروز بعد از نقش آفرینی در «عشق بی‌پایان» توانست نقشی کوتاه در فیلم «شیپور خاموشی» (Taps) به دست آورد؛ نقشی که در ابتدا قرار بود کوتاه باشد، اما کروز بعد از چند جلسه‌ی نخست فیلم‌برداری توانست کارگردان فیلم هارولد بکر را تحت تاثیر قرار دهد و به واسطه‌ی همین تاثیرگذاری‌اش باعث شد نقش شخصیت‌اش در فیلم گسترش پیدا کند.

کروز یک‌سال پس از نقش‌آفرینی در دو فیلم ابتدایی کارنامه‌ی حرفه‌ای خود، توانست طی سال ۱۹۸۳ در چهار فیلم مختلف نقش‌آفرینی کند. یکی از آن‌ فیلم‌ها «بیگانگان» (The Outsiders) از فرانسیس فورد کوپولا بود و دیگری «تجارت پرمخاطره» (Risky Business) از پل بریکمن. امروزه از این دو فیلم به عنوان فیلم‌هایی یاد می‌شود که توانستند کروز را به مخاطبان بین‌المللی سینما و فراتر از آن، کارگردان‌های گوش به زنگ معرفی نمایند. بعد از همکاری با کوپولا، کروز توانست طی سال‌های فعالیت خود با کارگردان‌های بزرگ دیگری هم‌چون استنلی کوبریک، مارتین اسکورسیزی، استیون اسپیلبرگ و پل توماس اندرسون همکاری نماید.

تام کروز بی‌شک یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما است. برای اثبات این گفته نه تنها می‌توان به میزان فروش فیلم‌های او اشاره کرد، بلکه می‌توان کارنامه‌ی درخشان او و همکاری‌های ماندگارش با کارگردان‌های مولف و بزرگ هم‌عصر خودش را هم اثباتی غیرقابل انکار در نظر گرفت. از نظر مالی کروز یکی از پرفروش‌ترین بازیگران تاریخ سینما است و همین ویژگی او باعث شده است بسیاری از منتقدان به این بازیگر لقب آخرین سوپراستار سینما را بدهند. کروز تا به امروز در چهل و سه فیلم سینمایی نقش‌آفرینی کرده است و در مجموع، فیلم‌های او توانسته‌اند دوازده میلیارد و نود و یک میلیون و هشتصد و چهل و چهار هزار و چهارصد و ده دلار بفروشند.

پرفروش‌ترین فیلم او هم در کمال تعجب به سال‌ها پیش باز نمی‌گردد. پرفروش‌ترین فیلم کروز، دومین قسمت مجموعه‌ی سینمایی «تاپ گان» (Top Gun) است که سال ۲۰۲۲ منتشر شد و توانسته در گیشه یک میلیارد و چهارصد و هفتاد و هشت میلیون و نهصد و سی و سه هزار و ششصد و بیست و یک دلار بفروشد. این در حالی است که پرفروش‌ترین فیلم سایر بازیگران حاضر در لیست پرفروش‌ترین بازیگران تاریخ، فیلم «انتقام‌جویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) و «آواتار» (Avatar) است. کروز تنها بازیگر حاضر در این لیست است که بدون نقش‌آفرینی در یک فیلم ابرقهرمانی در آن جای گرفته.

علاوه بر گیشه، کروز دل منتقدان و سایر هنرمندان رشته‌های هنری دیگر را هم برده است. کروز نه تنها مردی جسور و نترس است و مجهز به انواع گواهینامه‌ها و مدارک، بلکه اون بیش از هرچیز یک بازیگر توانمند است. نقش‌آفرینی‌های کروز در فیلم‌های درامی مانند «مرد بارانی» (Rain Man)، «رنگ پول» (The Colour of Money)، «متولد چهارم جولای» (Born on the Fourth of July) و «مگنولیا» (Magnolia) نشان می‌دهند که او تا چه اندازه توانمند است و اگر بخواهد چقدر ساده می‌تواند پرده‌ی نقره‌ای را تسخیر نماید.

کروز تا به امروز چهار مرتبه نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار، یک مرتبه نامزد دریافت جایزه‌ی بفتا، سه مرتبه نامزد دریافت جایزه‌ی انجمن بازیگران آمریکا و هشت مرتبه نامزد دریافت جایزه‌ی گلدن گلوب شده است. بهترین فیلم‌های تام کروز، توانسته‌اند برای او هم ثروت مالی و هم تحسین هنری همراه داشته باشند. کروز سال ۱۹۸۶ و زمانی که به تازگی مسیر خود به عنوان یک بازیگر سینما را آغاز کرده بود، توانست در پیاده‌روی مشاهیر هالیوود ستاره‌ی خودش را به دست آورد. مجله‌ی فوربز سال ۲۰۰۶ کروز را به عنوان قدرتمندترین سلبریتی جهان انتخاب کرد و مجله‌ی پیپل هم سال ۱۹۹۰ این بازیگر را به عنوان جذاب‌ترین مرد زنده‌ی دنیا برگزید. اگر قرار بر این باشد که افتخارات و دست‌آوردهای کروز یکی پس از دیگری مورد بحث قرار بگیرد، هرگز به لیستی از بهترین فیلم‌های این بازیگر نخواهیم رسید. پس بهتر است هرچه زودتر به سراغ لیستی برویم که هدف این مقاله ارائه‌ی آن است.

۲۰. مصاحبه با خون‌آشام (Interview with the Vampire)


  • سال تولید: ۱۹۹۴
  • کارگردان: نیل جوردن
  • بازیگران: برد پیت، آنتونیو باندراس، استیون ری، کیرستن دانست
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۳ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
سوالی که در ابتدای این مقاله مطرح شد را به یاد دارید؟ کروز نه تنها در ژانرهای کمدی، عاشقانه، اکشن، علمی-تخیلی و ورزشی فیلم‌های ماندگار و درخشانی از خودش بر جای گذاشته، بلکه در ژانر وحشت هم دستی بر آتش دارد و «مصاحبه با خون‌آشام» یکی از فیلم‌های ترسناک تام کروز محسوب می‌گردد. اگرچه «مصاحبه با خون‌آشام» بهترین فیلم ساخته شده در ژانر وحشت درباره‌ی خون‌آشام‌ها نیست، با این‌حال کروز و جرأت هنری او قابل ستایش هستند. کروز در این فیلم نقش لستات دی لاینکورت، خون‌آشامی جاودانه را ایفا می‌کند که ضد قهرمان است. وقایع این فیلم طی سال ۱۹۹۴ در سان فرانسیسکو آغاز می‌گردند.

در این فیلم خبرنگاری به نام دنیل مولوی با خون‌آشامی به نام لوئیس دی پوینت دو لاک (برد پیت) مصاحبه می‌کند. لوئیس در این مصاحبه ابتدا زندگی انسانی خودش را روایت می‌کند و سپس داستان چگونگی مورد حمله واقع شدنش توسط خون‌آشامی دیگر را تشریح می‌نماید. لستات (کروز) همان خون‌آشامی است که به لوئیس حمله می‌کند. او بعد از این که نارضایتی لوئیس از زندگی را احساس می‌کند، پیشنهاد تبدیل کردن او به خون‌آشام را می‌دهد. بعد از طی شدن مراحل تبدیل، لوئیس خیلی زود از کرده‌ی خود پشیمان می‌شود و در حالی که لستات مسیر کشتن انسان‌های بیگناه را پیش می‌گیرد و به روند زندگی چندین ساله‌ی خود ادامه می‌دهد، لوئیس تصمیم می‌گیرد در مقابل میل شدیدش به خوردن خون انسان‌ها و آسیب زدن به آن‌ها مقاومت کند و با استفاده از نوشیدن خون حیوانات خودش را زنده نگه دارد.

فیلم‌نامه‌ی این فیلم گوتیک در ژانر وحشت که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است را آن رایس بر اساس رمانی به همین نام از خودش نوشته است. این فیلم ۱۲۲ دقیقه‌ای نخستین‌بار در تاریخ ۱۱ نوامبر سال ۱۹۹۴ منتشر شد و با توجه به بودجه‌ی ۶۰ میلیون دلاری‌اش توانست ۲۲۳.۷ میلیون دلار بفروشد که البته با توجه به نقش‌آفرینی دو تن از ابرستاره‌های هالیوود دست‌آورد دور از دسترسی هم محسوب نمی‌شده است. برای ایفای نقش لستات که در نهایت تام کروز با دستمزدی ۱۰ میلیون دلاری و بخشی از سود نهایی فیلم آن را به دست آورد، بازیگران زیادی در نظر گرفته شده بودند. پیش از همه، آلن رایس برای ایفای این نقش آلن دلون را در ذهن داشت، کمی بعد جولیان سندز توسط او انتخاب شد و در ادامه بازیگران دیگری هم برای ایفای این نقش در نظر گرفته شدند. بازیگرانی مانند جان مالکوویچ، پیتر ولر، جرمی آیرونز و الکساندر گودانف.

در نهایت باید گفت نویسنده‌ی کتاب و فیلم‌نامه‌ی این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است، با نقش‌آفرینی او در این فیلم موافق نبود. رایس در رابطه با نقش‌آفرینی کروز در این فیلم گفته بود: «کروز به همان اندازه خون‌آشام داستان من است که ادوارد جی. رابینسون می‌تواند رت باتلر در فیلم «بربادرفته» (Gone with the Wind) باشد.» رایس بعد از این که دریافت کسی به حرف او در رابطه با انتخاب بازیگر گوش نمی‌دهد، پیشنهاد دیگری داد، او پیشنهاد کرد که برد پیت و تام کروز نقش‌هایشان را با یک‌دیگر تعویض کنند، اما باز هم مثل قبل کسی به او گوش نداد.

نقش‌آفرینی کروز در این فیلم را نمی‌توان بهترین نقش‌آفرینی او دانست، اما جرأت بازی کردن در نقش‌های مختلف و ژانرهای سینمایی متفاوت مهم‌ترین ویژگی کروز است که با قرار دادن این فیلم در لیست بهترین فیلم‌های تام کروز سعی داشته‌ایم آن را مورد تحسین قرار دهیم. علاوه بر این، منتقدان سینمایی زیادی هم بوده‌اند که تحت تاثیر نقش‌آفرینی مجذوب‌کننده‌ی کروز در این فیلم قرار گرفتند و آن را نقش‌آفرینی‌ای دانستند که به واسطه‌ی آن مخاطبان توانستند روی دیگر کروز و جنون مردانه و جنسی افسارگسیخته‌ی او را مشاهده نمایند.

۱۹. بیگانگان (The Outsiders)


  • سال تولید: ۱۹۸۳
  • کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
  • بازیگران: سی توماس هوول، مت دیلون، رالف ماکیو، پاتریک سوویزی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۰ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
«بیگانگان» یک فیلم درام جنایی کلاسیک است که توسط یکی از بهترین کارگردان‌های تاریخ سینما یعنی فرانسیس فورد کوپولا، کارگردان «پدرخوانده» (The Godfather) ساخته شده. این فیلم اقتباسی است از رمانی به همینن ام از اس. ای. هینتون. کوپولا بعد از آشنایی با یک کتابدار به نام جو الن میساکیان و دانش‌آموزان او در مدرسه‌ی لون استار تحت تاثیر قرار گرفت و عزم خود را جزم کرد تا این فیلم را بسازد. این فیلم سال‌ها بعد به دنبال تبدیل به ستاره شدن بازیگران جوان خود بارها و بارها مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. یکی از این ستاره‌های جوان که هنگام بازی در این فیلم تنها بیست سال داشت تام کروز بود.

کروز در این فیلم کوپولا نقش استیو رندل را ایفا کرده است. رندل جوانی است سرکش و به نظر می‌رسد کروز هنگام ایفا کردن نقش این شخصیت بسیاری از خشم‌های فروخورده‌ی خود نسبت به زندگی پر فراز و نشیب‌اش را تخلیه می‌نماید. این فیلم جنایی کوپولا که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است، توانست در سالی که کروز در آن بسیار پرکار بود، نام او را بر سر زبان‌ها بیاندازد. کروز وقتی که دومین سال زندگی خود را به عنوان یک بازیگر تجربه می‌کرد وارد این پروژه شد و توانست خیلی زود بعد از بازی در این فیلم خودش را از پله‌های ترقی بالا بکشاند.

اگرچه بازیگر اصلی این فیلم تام کروز نبود، اما به هیچ شکلی نمی‌توان این فیلم را در کارنامه‌ی درخشان او نادیده گرفت. کروز بعد از بازی در این فیلم و همکاری با کوپولا بود که توانست به کارگردان‌های بزرگ دیگر هم‌عصر خودش متصل شود و در شاهکارهای سینمایی دیگر نقش‌آفرینی نماید. «بیگانگان» که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است، مخاطبان سینمایی را با مردی آشنا کرد که بسیاری را به یاد جیمز دین می‌انداخت. کروز در این فیلم انرژی جوانی بی‌قید و بند را دارد و می تواند به سادگی مخاطبان را علیرغم حضور کوتاهش به سرنوشت و سرگذشت شخصیتی که ایفاکننده‌ی آن است علاقه‌مند نماید.

۱۸. ساخت آمریکا (American Made)


  • سال تولید: ۲۰۱۷
  • کارگردان: داگ لیمان
  • بازیگران: دامنل گلیسون، سارا رایت، جسی پلمونس، کلب لندری جونز
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
کروز در دومین همکاری خود با داگ لیمان، به سراغ ژانر اکشن کمدی رفت. او و لیمان که پیش از این در فیلم «لبه‌ی فردا» (Edge of Tomorrow) با یک‌دیگر همکاری کرده بودند، سه سال پس از نخستین همکاری خود در یک فیلم اکشن علمی-تخیلی، این‌بار به سراغ فیلمی بر اساس داستانی واقعی رفتند. کروز در این فیلم شرکت یونیورسال، نقش بری سیل را ایفا می‌کند. سیل یک خلبان بود که طی دهه‌ی هفتاد و هشتاد میلادی تبدیل به یکی از قاچاق‌چی‌های گروه مواد مخدر مدلین شد و سال ۱۹۸۶ توسط قاتلین قراردادی مامورشده از جانب همین گروه مواد مخدر به قتل رسید.

لیمان داستان جنایی و دلهره‌آور سیل را به شکلی ملموس و با نگاهی کمیک دنبال می‌کند. این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز پر است از صحنه‌های اکشن و نیاز به بازیگری داشت که بتواند صلابت و کاریزمای ذاتی سیل را به مخاطبان منتقل نماید و پشتکار مهارنشدنی او را برای آن‌ها به نمایش بگذارد. با شنیدن سه واژه‌ی صلابت، کاریزما و پشتکار به یاد نام چه کسی می‌افتید؟ آیا شما هم به یاد کسی می‌افتید که برای ساخت یک فیلم از هواپیمای واقعی در حال پرواز کردن آویزان می‌شود؟

اگر نگاهی به این فیلم بیاندازید در خواهید یافت که هیچکس بهتر از کروز نمی‌توانست نقش سیل را مقابل دوربین لیمان ایفا نماید. این فیلم که با بودجه‌ی ۵۰ میلیون دلاری ساخته شد، به واسطه‌ی حضور سوپراستاری به نام تام کروز به عنوان نقش اصلی توانست نزدیک به ۱۳۵ میلیون دلار بفروشد. این فیلم ابتدا در تاریخ ۱۸ آگوست ۲۰۱۷ در تایوان منتشر شد و سپس در تاریخ ۲۹ سپتامبر همان سال در ایالات متحده‌ی آمریکا به اکران عمومی در آمد.

کروز در این فیلم با همان لبخندهای مخصوص خودش که می‌تواند هر جنبنده‌ای را محصور کند نقش یک خلبان را ایفا می‌کند که ابتدا به قاچاقچی مواد مخدر تبدیل می‌گردد و سپس برای فرار از زندان تبدیل به یک خبرچین برای اداره‌ی مبارزه با مواد مخدر آمریکا می‌شود. باید «ساخت آمریکا» را فیلمی دانست که کروز به تنهایی آن را روی شانه‌های خود حمل می‌کند. البته اگر به دنبال داستانی هستید که کاملا مطابق با واقعیت باشد، این فیلم را فراموش کنید؛ چرا که لیمان در همان تیتراژ ابتدایی فیلم به این نکته اشاره می‌کند که تمام وقایع فیلم مطابق با واقعیت نیست.

۱۷. تمام حرکات درست (All the Right Moves)


  • سال تولید: ۱۹۸۳
  • کارگردان: مایکل چاپمن
  • بازیگران: کریگ تی. نلسن، لی تامپسون، چارلز سیوفی، گری گراهام
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۱ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
گوناگونی فیلم‌هایی که کروز در آن‌ها نقش‌آفرینی کرده، کم‌نظیر است؛ این‌بار یک درام ورزشی. این فیلم داستان یک آمریکایی صرب‌تبار به نام استفان جورجویچ را روایت می‌کند که دوران دبیرستان را پشت سر می‌گذراند و اگرچه در فوتبال آمریکایی یک مدافع بااستعداد است، اما از نظر درسی خیلی عملکرد درخشانی ندارد.  «تمام حرکات درست» داستان این فوتبالیست نوجوان را روایت می‌کند که به دنبال یک بورسیه‌ی ورزشی در رشته‌ی فوتبال آمریکایی است. او می‌خواهد هر طور که شده بورسیه را به دست آورد تا از شهر کوچک پنسیلوانیای غربی که از نظر اقتصادی جای مناسبی نیست بگریزد.

منتقدان از این فیلم راضی بودند و به عقیده‌ی بسیاری از آن‌ها نقش‌آفرینی کروز به عنوان یک ورزشکار کاملا باورپذیر بود. این مهم شاید به دنبال تجربه‌های زیسته‌ی کروز به حقیقت پیوسته است. تام در همان سالی که در فیلم‌هایی مانند «تجارت پرمخاطره»، «بیگانگان» و  «از دست دادن آن» (Losin’ It) نقش‌آفرینی کرده است، در این درام ورزشی هم مقابل دوربین رفته و توانسته در اوج جوانی طی یک‌ سال کاری در دو فیلم ایفاکننده‌ی نقش اصلی باشد، در حالی که پیش از آن هرگز تجربه‌ی چنین چیزی را نداشته است.

این دست‌آوردهای هنری است که نشان می‌دهد کروز تا چه اندازه از دیگر بازیگران هم‌عصر خود متفاوت است. او مردی است که به واژه‌ی پشتکار معنا می‌دهد. «تمام حرکات درست» با بودجه‌ی ۵.۶ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۱۷ میلیون دلار بفروشد. راجر ایبرت، منتقد سرشناس آمریکایی به این فیلم سه ستاره از چهار ستاره داد و آن را دست‌‌آوردی خیره‌کننده در زمینه‌ی فیلم‌هایی که درباره‌ی نوجوانان ساخته می‌شود خواند.

۱۶. آسمان وانیلی (Vanilla Sky)


  • سال تولید: ۲۰۰۱
  • کارگردان: کامرون کرو
  • بازیگران: پنه‌لوپه کروز، کرت راسل، جیسون لی، نوآ تیلور
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
این فیلم دومین همکاری تام کروز با کامرون کرو است. «آسمان وانیلی» یک فیلم دلهره‌آور روانشناختی علمی-تخیلی است که فیلم‌نامه‌ی آن را خود کرو بر اساس فیلم «چشمانت را باز کن» (Open Your Eyes) محصول ۱۹۹۷ از الخاندرو امنابار نوشته است. پنه‌لوپه کروز که هم‌بازی تام کروز در این فیلم است، در فیلم امنابار هم درست مانند فیلم کرو نقش سوفیا را ایفا می‌کند؛ دختری که ناگهان وارد زندگی دیوید ایمز (تام کروز) می‌شود و همه‌چیز را به هم می‌ریزد.

این فیلم داستان یک ناشر مجله را روایت می‌کند که بعد از پشت سر گذاشتن یک حادثه‌ی رانندگی و آسیب جدی دیدن به تمام هستی خود و واقعیت شک می‌کند. این فیلم که با بودجه‌ی ۶۸ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه بیش از ۲۰۳ میلیون دلار بفروشد. داستان این فیلم و زندگی دیوید از طریق بازگشت به گذشته‌ها روایت می‌شود، در حالی که دیوید سعی دارد زندگی خود را برای روانشناس دادگاه روایت کند. طی سال ۲۰۱۵ این فیلم بر روی صفحات دی‌وی دی منتشر شد و در کمال تعجب مخاطبان به واسطه‌ی خریدن این دی‌وی‌دی‌ها می‌توانستند پایان‌بندی‌ای متفاوت از نسخه‌ی اصلی را هم مشاهده کنند.

این فیلم در رشته‌ی بهترین ترانه نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد، اما نتوانست این جایزه را به دست آورد. کامرون دیاز یکی دیگر از ستاره‌های این فیلم بود که نقش جولیانا جیانی را در آن ایفا می‌کرد؛ نامزد دیوید پیش از آشنا شدن او با سوفیا. دیاز برای ترسیم کردن پرتره‌ی درخشان از جولیانا توانست جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از حلقه‌ی منتقدان فیلم بوستن و شیکاگو دریافت نماید. تام کروز هم توانست برای پرتره‌ی درخشانی که از دیوید ترسیم نموده بود، جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را از جشنواره‌ی جوایز ساترن دریافت نماید.

تام کروز در این فیلم در واقع نقش دو شخصیت را ایفا می‌کند؛ یکی مردی که ماسکی بزرگ بر صورت‌زده و با اندوه فراوان و دردی قابل لمس سرگذشت خود را روایت می‌کند و دیگری مردی که اگرچه هر آن چه یک انسان از زندگی می‌خواهد را دارد، اما وقتی که عشق واقعی را پیدا می‌کند ناگهان درمی‌یابد که جز این عشق خواستار هیچ چیز دیگری نیست. کروز با بازی در «آسمان وانیلی» یک‌بار دیگر خودش را در بوته‌ی آزمایش قرار می‌دهد و موفق می‌شود یک‌بار دیگر از امتحان بازیگری سربلند بیرون بیاید.

۱۵. شرکت (The Firm)


  • سال تولید: ۱۹۹۳
  • کارگردان: سیدنی پولاک
  • بازیگران: جین تریپل‌هورن، جین هکمن، اد هریس، هالی هانتر
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
«شرکت» حاصل همکاری تام کروز با یکی از بزرگ‌ترین کارگردان‌های تاریخ سینما یعنی سیدنی پولاک است. این فیلم داستان میچ مکدیر (تام کروز) را روایت می‌کند؛ یک مشاور حقوقی که به تازگی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و به هر دری می‌زند تا یک شغل مناسب پیدا کند. بعد از این که میچ و همسرش به دنبال شغل جدید راهی ممفیس می‌شوند، میچ موفق می‌شود خیلی زود در محیط کار جدید خود جا بیافتد، اما هنوز چیزی نگذشته است که او متوجه ماجراهایی مشکوک می‌شود.

میچ درمی‌یابد که دو وکیل پیشین شرکت به طرزی مشکوک کشته شده‌اند. در همین گیر و دار او ناگهان درمی‌یابد که اف‌بی‌آی شرکت را زیر نظر گرفته است. میچ که در ابتدا به خوبی رابطه‌اش با مدیران را آغاز کرده بود به تدریج با آن‌ها به مشکل می‌خورد و تصمیم می‌گیرد برای اف‌بی‌آی جاسوسی کند. با پیش‌رفتن فیلم، درست مانند هر فیلم دیگری از سیدنی پولاک، تنش و هیجان به تدریج افزایش می‌‌یابد و فیلم موفق می‌شود شما را در جریان داستان خود غرق کند.

فیلم‌نامه‌ی این فیلم را دیوید ریب، رابرت تاون و دیوید ریفیل بر اساس کتابی به همین نام از جان گریشام نوشته‌اند. این فیلم که با بودجه‌ی ۴۲ میلیون دلاری ساخته شده بود توانست در گیشه بیش از ۲۷۰ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در دو رشته‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای هالی هانتر و بهترین موسیقی متن برای دیو گراسین نامزد دریافت جوایز اسکار شد. کروز هم برای نقش‌آفرینی درخشان خود در این فیلم در دو رشته نامزد دریافت جوایز ام‌تی‌وی شد.

تام کروز در این فیلم دلهره‌آور حقوقی موفق می‌شود به خوبی از عهده‌ی ایفای نقش خود بر بیاید. میچ جوانی است ساده که وارد دنیای آدم بزرگ‌ها می‌شود و اگرچه در اوایل داستان متحمل فشارهای زیادی می‌گردد، اما در نهایت موفق می‌شود به درک محیطی درستی دست پیدا کند و گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. کروز در این فیلم به خوبی موفق می‌شود سیر تکامل شخصیتی میچ را برای مخاطبان به نمایش بگذارد؛ سیری که طی آن میچ از یک پسر به یک مرد تبدیل می‌شود. میچ در نهایت تبدیل به مردی می‌شود که دیگر از هیچ‌چیز نمی‌گریزد و ترجیح می‌دهد با ترس‌های خود روبه‌رو گردد.

اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلم‌های خارجی


۱۴. آخرین سامورایی (The Last Samurai)

  • سال تولید: ۲۰۰۳
  • کارگردان: ادوارد زوئیک
  • بازیگران: کن واتانابه، هیرویوکی سانادا، تونی گلدوین، تیموتی اسپال
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
فیلم‌نامه‌ی این فیلم اکشن تاریخی را جان لوگان، ادوارد زوئیک و مارشال هرسکوویتز بر اساس داستانی از لوگان نوشته‌اند. تام کروز در این فیلم نقش ناتان آلگرن را ایفا می‌کند؛ کاپیتان هنگ هفتم سواره نظام که به دنبال تضادهای احساسی و شخصی درونی طی قرن نوزدهم مسیر زندگی‌اش او را به جنگ‌جوهای سامورایی ژاپن می‌رساند. این فیلم هم درست مانند هر فیلم دیگری که کروز در آن نقش‌آفرینی کرده توانست در گیشه موفق ظاهر شود. «آخرین سامورایی» که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است با بودجه‌ی ۱۴۰ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه نزدیک به ۴۵۷ میلیون دلار بفروشد.

ناتان که یک سرباز آسیب‌دیده از جنگ با سرخ‌پوستان بومی آمریکا است و با مشکلات  سومصرف الکل دست و پنجه نرم می‌کند، ماموریت می‌یابد تا برای سرکوب کردن یک گروه شورشی به ژاپن سفر کند. این سفر ناتان را وارد ماجراجویی‌ای جدید می‌کند؛ ماجراجویی‌ای که ناتان را برای همیشه تغییر می‌دهد و او را تبدیل به آخرین سامورایی زنده می‌کند. این فیلم در ۴ رشته نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد، اما نتوانست هیچ کدام از جوایز را به دست آورد. کروز بعد از درخشش در این فیلم برای ششمین‌مرتبه نامزد دریافت جایزه‌ی گلدن گلوب شد.

کروز در «آخرین سامورایی» یک‌بار دیگر نشان می‌دهد که تا چه اندازه به تجربه کردن احترام می‌گذارد و تا چه اندازه نترس است. او این‌بار برخلاف نقش‌های اکشن دیگری که آفریده است به سراغ شمشیر‌ها می‌رود. کروز موفق می‌شود نقش یک غریبه در محیطی ناآشنا را به خوبی ایفا کند. او در ابتدا سرکش و بدبین است، اما به تدریج با محیط خود وقف پیدا می‌کند و آرامش درونی گمشده‌ی خود را یک‌بار دیگر در حالی که کیلومترها از خانه‌ی خویش دور شده است پیدا می‌کند.

کروز به دنبال توانایی‌های خاص خود در بازیگری در «آخرین سامورایی» موفق می‌شود سیر تکاملی شخصیت ناتان را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشاند. او به اندازه‌ای وسواس‌گونه به ترسیم کردن پرتره‌ی ناتان می‌پردازد که اگر دقت کنید می‌توانید تفاوت حرکت دست‌هایش هنگام تمرین کردن یا جنگیدن با شمشیر را در ابتدا و انتهای فیلم به آسانی مشاهده کنید. کروز در این فیلم موفق می‌شود مخاطب را قدم به قدم پیش ببرد و او را هر لحظه بیش‌تر با ناتان و احساس‌های او درگیر کند.

۱۳. رنگ پول (The Color of Money)


  • سال تولید: ۱۹۸۶
  • کارگردان: مارتین اسکورسیزی
  • بازیگران: پل نیومن، مری الیزابت مسترآنتونیو، کیت مک‌کریدی، هلن شیور
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
یک درام ورزشی دیگر و این‌بار همکاری با یکی از شناخته‌شده‌ترین کارگردان‌های تاریخ سینما. «رنگ پول» را شاید بتوان غیراسکورسیزی‌ترین فیلم کارنامه‌ی این کارگردان نیویورکی دانست. پل نیومن در این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است، یک‌بار دیگر نقش ادی خوش‌دست فیلم «بیلیاردباز» (The Hustler) را ایفا می‌کند. حالا ادی پا به سن گذاشته است و در تلاش است تا مرد جوانی را که به تازگی پیدا کرده در مسیر بیلیاردبازی راهنمایی کند. نیومن به دنبال درخشش بی‌نظیرش در این فیلم توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی را به دست آورد، اما ما اینجا نیستیم که درباره‌ی درخشش نیومن در این فیلم حرف بزنیم.

دو دلیل برای حضور این فیلم در لیست بهترین فیلم‌های تام کروز وجود دارد؛ اول این که «رنگ پول» نخستین و تنها همکاری کروز با مارتین اسکورسیزی است و از این حیث بی‌شک باید آن را یکی از مهم‌ترین فیلم‌های کارنامه‌ی حرفه‌ای کروز دانست. دوم این که «رنگ پول» را باید نخستین فیلمی دانست که در آن کروز بالاخره در مقابل یک بازیگر قدرتمند قرار می‌گیرد؛ بازیگری که در آن سال‌ها بی شک نسبت به او اندوخته‌ی هنری بیشتری داشت و باید پذیرفت که نسبت به او بازیگر بسیار بهتری بود. آن چه برای ما در رابطه با نقش‌آفرینی کروز در این فیلم حائز اهمیت است،‌ توانایی او و تلاش خیره‌کننده‌اش در جهت پیش رفتن پا به پای پل نیومن بزرگ است.

کروز در این فیلم اگرچه گاهی زیر سایه‌ی سلطه‌ی شکست‌ناپذیر نیومن قرار می‌گیرد، اما در اکثر زمان‌هایی که با نیومن رو در رو می‌گردد موفق می‌شود از آزمایش‌ها سربلند بیرون بیاید. «رنگ پول» را باید نخستین نقش‌آفرینی جدی کروز دانست. گویا به واسطه‌ی این فیلم است که کروز به راستی وارد دنیای بازیگران درجه‌ی یک می‌شود و با کمک راهنمایی‌های اسکورسیزی تبدیل به بازیگری می شود که حالا دیگر می‌تواند از عهده‌ی هرچیزی بر بیاید.

فیلم‌نامه‌ی این درام ورزشی را به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز ریچارد پرایس بر اساس کتابی به همین نام از والتر تویس نوشته است. این فیلم که با بودجه‌ی ۱۴.۵ میلیون دلاری ساخته شد، توانست در گیشه بیش از ۵۲ میلیون دلار بفروشد. کروز برای این که بتواند خودش بیلیارد بازی کند و از بدل‌کار استفاده نکند، هر روز بعد از پایان فیلم‌برداری ساعت‌ها تمرین می‌کرد. این فیلم علاوه بر اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد در سه رشته‌ی دیگر هم نامزد اسکار شد. دو نامزدی در جوایز گلدن گلوب و ۲ نامزدی در جوایز حلقه‌ی منتقدان نیویورک از دیگر دست‌آوردهای این فیلم سینمایی هستند.

۱۲. مرد بارانی (Rain Man)


  • سال تولید: ۱۹۸۸
  • کارگردان: بری لوینسون
  • بازیگران: داستین هافمن، والریا گولینو، جری مولن، رالف سیمور
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
یک‌ سال بعد از هم‌بازی شدن با پل نیومن، کروز دوباره تصمیم گرفت تا در کنار یکی دیگر از بهترین بازیگران تاریخ سینما نقش‌آفرینی کند؛ داستین هافمن. کروز را باید برای جسارت خارق‌العاده‌اش ستود. بازیگران زیادی وجود ندارند که بتوانند با جرأتی مانند کروز قبول کنند در فیلمی که قرار است تمام تمرکزش بر روی هافمن و توانایی‌های خارق‌العاده‌ی او به عنوان یک بازیگر باشد نقش‌آفرینی نمایند. کروز اما با تجربه‌گرایی خارق‌العاده‌ای که از او سراغ داریم، پیشنهاد بازی در این فیلم را پذیرفت. یک نکته را فراموش نکنید؛ کروز بعد از این که طعم نقش‌آفرینی به عنوان بازیگر نقش اصلی را چشیده بود تصمیم گرفت به جای بازی به عنوان نقش اصلی در فیلم‌های نوجوانانه، در کنار بهترین‌های این رشته، نقش مکمل را ایفا کند.

کروز در کمال ناباوری موفق می‌شود خودش را از زیر سایه‌ی یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما بیرون بکشد؛ آن هم در صورتی که هافمن به دنبال شخصیت اوتیسمی‌ای که بازی‌اش می‌کند خیلی زود موفق می‌شود توجه مخاطبان را معطوف به خودش کند. با وجود هنر خیره‌کننده‌ی هافمن، وقتی که فیلم به تدریج پیش‌تر می‌رود، کروز موفق می‌شود پیچیدگی‌های شخصیتی و تغییرات درونی چارلی بابیت را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشاند. اگرچه مخاطب عادت به دیدن کروز در جایگاه ضعف و ناتوانی ندارد، اما او موفق می‌شود به خوبی مخاطب را با خودش همراه کند و به دنبال درخشش او است که مخاطب موفق می‌شود چرخش شخصیتی فیلم «مرد بارانی» را درک کند.

فیلم‌نامه‌ی «مرد بارانی» که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است را بری مارو و رونالد باس بر اساس داستانی ار مارو نوشته‌اند. این فیلم در سی و نهمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم برلین به رقابت پرداخت و توانست باارزش‌ترین جایزه‌ی این جشنواره یعنی خرس طلایی را دریافت کند. «مرد بارانی» که با بودجه‌ی ۲۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه نزدیک به ۳۵۵ میلیون دلار بفروشد. این فیلم توانست چهار جایزه‌ی اسکار در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد و بهترین فیلم‌نامه را به دست آورد.

علاوه بر این‌ها، «مرد بارانی» که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است در چهار رشته هم نامزد دریافت جوایز اسکار شد. لوینسون به دنبال پرتره‌ی بی‌نظیری که از یک بیمار اوتیسمی و مشکلاتی که اطرافیان او با آن‌ها روبه‌رو هستند ترسیم نمود توانست جایزه‌ی بهترین کارگردانی را از انجمن کارگردان‌های آمریکا به دست آورد. دو جایزه‌ی گلدن گلوب، یکی برای فیلم و یکی برای هافمن، چهار جایزه از حلقه‌ی منتقدان کانزاس و ۳ نامزدی در جوایز بفتا از دیگر افتخاراتی هستند که این فیلم به دست آورد.

۱۱. تجارت پرمخاطره (Risky Business)


  • سال تولید: ۱۹۸۳
  • کارگردان: پل بریکمن
  • بازیگران: ربکا د مورنی، جو پانتولیانو، ریچارد ماسور، جانت کرول
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
«تجارت پرمخاطره» یکی از چهار فیلمی است که کروز در دومین سال فعالیت حرفه‌ای‌اش به عنوان یک بازیگر در آن ایفای نقش نمود. این فیلم که یک کمدی نوجوانانه‌ی کلاسیک است نخستین تجربه‌ی کارگردانی بریکمن بود و فیلم‌نامه‌ی آن را هم خود بریکمن نوشته بود. این فیلم داستان درگیری‌های مرتبط با بلوغ یک پسر دبیرستانی به نام جوئل گودسن (کروز) را به تصویر می‌کشاند. جوئل در دوره‌ای که والدینش به مسافرت رفته‌اند، در خانه تنها می‌شود و در همین دوران با دختری آشنا می‌شود که مسیر زندگی‌اش را برای همیشه تغییر می‌دهد.

از نقش‌آفرینی کروز در این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است، به عنوان نقش‌آفرینی‌ای یاد می‌شود که نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. با بازی در این فیلم کمدی بود که کروز توانست توانایی‌های خود را به تصویر بکشاند. این فیلم که توانست پس از اکران به فروش تقریبی ۶۳.۵ میلیون دلاری برسد، با توجه به بودجه‌ی ۶.۲ میلیون دلاری خود تبدیل به دهمین فیلم پرفروش سال ۱۹۸۳ شد. «تجارت پرمخاطره» علاوه بر گیشه توانست نظر مثبت بسیاری از منتقدان را هم جلب نماید و بسیاری از سینمادوستان او را با «فارغ‌التحصیل» (The Graduate) مایک نیکولز مقایسه کردند.

نقش‌آفرینی کروز در این فیلم نخستین نامزدی این بازیگر در جوایز گلدن گلوب را برایش به ارمغان آورد. بازیگران بزرگی مانند شان پن، کوین بیکن، جان کیوساک و تام هنکس برای بازی در نقش جوئل مورد آزمایش قرار گرفتند، اما در نهایت این نقش به کروز جوان رسید و آینده‌ی شغلی او را برای همیشه دستخوش تغییر کرد. پل بریکمن برای نوشتن فیلم‌نامه‌ی این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است، نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین فیلم‌نامه‌ی کمدی از انجمن نویسندگان آمریکا شد.

تام کروز در این فیلم سرشار است از انرژی. هرچه نباشد این فیلم یکی از نخستین فیلم‌های کارنامه‌ی هنری کروز و نخستین فیلم او به عنوان نقش اصلی است. کروز اگرچه در این فیلم خام است و جوان و باطراوت، اما به نظر می‌رسد او از همان ابتدا پختگی یک نقش اصلی را دارد و می‌تواند به سادگی بار یک فیلم را به تنهایی به دوش بکشد. همین ویژگی او بیش از هر ویژگی دیگر باعث شد که خیلی زود بعد از «تجارت پرمخاطره» تبدیل به بازیگر نقش اصلی موردعلاقه‌ی کارگردان‌ها شود؛ چرا که کروز همیشه در تلاش است بهترین خود را ارائه دهد و در این مسیر به سایرین هم کمک می‌کند تا بهترین خودشان باشند.

۱۰. چند مرد خوب (A Few Good Men)


  • سال تولید: ۱۹۹۲
  • کارگردان: راب راینر
  • بازیگران: دمی مور، جک نیکلسون، کوین پولاک، جی. تی. والش
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
یک‌بار دیگر کروز و نقش‌آفرینی در فیلمی که پیش از آن در چیزی شبیه به آن نقش‌آفرینی نکرده است. «چند مرد خوب» یک درام حقوقی است که فیلم‌نامه‌ی آن را آرون سورکین بر اساس نمایش‌نامه‌ای از خودش نوشته. این فیلم داستان دو تفنگدار نیروی دریایی را روایت می‌کند که متهم به قتل رساندن یکی از همکارانشان هستند و وکیل‌های‌شان در تلاش‌اند تا آن‌ها را نجات دهند. این فیلم که با بودجه‌ی تقریبی ۴۰ میلیون دلاری ساخته شد، توانست در گیشه بیش از ۲۴۳ میلیون دلار بفروشد.

پس از به اکران در آمدن این فیلم، دیگر همه مطمئن بودند که کروز بازیگری است پخته و توانا. او بعد از نقش‌آفرینی در کتار هافمن و نیومن، این‌بار در کنار یکی از اسطوره‌های تکرارنشدنی سینما یعنی جک نیکلسون مقابل دوربین رفت و باز هم توانست به خوبی شانه به شانه‌ی این اسطوره هنر خود را برای مخاطبان به نمایش بگذارد. کروز در این فیلم نقش ستوان دنیل کافی را ایفا می‌کند؛ یکی از وکیل‌هایی که در تلاش است تا دو تفنگدار متهم به قتل را نجات دهد.

این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است توانست نظر مثبت منتقدان را به خصوص در زمینه‌ی کارگردانی و بازیگری جلب نماید. فیلم‌نامه‌‌های سورکین هم که نیازی به تایید منتقدان ندارند؛ چرا که همیشه در استانداردترین حالت ممکن هستند. بعدتر افسران نیروی دریایی انتقادهای زیادی به این فیلم وارد کردند چرا که به نظر آن‌ها این فیلم فرهنگ نیروی دریایی آمریکا را به درستی به نمایش نگذاشته بود. این فیلم در چهار رشته نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد، اما نتوانست به هیچ‌کدام آن‌ها دست پیدا کند. نیکلسون برای درخشش‌اش در این درام حقوقی که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است، توانست جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل را از حلقه‌ی منتقدان شیکاگو و هیأت ملی بازبینی فیلم به دست آورد.

کروز در این فیلم موفق می‌شود به خوبی عواطف خود را به واسطه‌ی توانایی‌های فیزیکی و چهره‌ای‌اش به مخاطبان منتقل کند. او مراحل تکامل شخصیتی ستوان کافی را به بهترین شکل ممکن درک کرده است و توانسته تمام تجربیات خود را برای ایفای این نقش به کار بگیرد. او به موقع فریاد می‌زند، به موقع گوش می‌دهد، به موقع به فکر فرو می‌رود و به موقع با طمأنینه تلاش می‌کند حق موکلان خود را بگیرد. کروز به دنبال نقش‌آفرینی به یادماندنی‌اش در این فیلم توانست برای سومین‌بار نامزد دریافت جایزه‌ی گلدن گلوب شود.

۹. گزارش اقلیت (Minority Report)


  • سال تولید: ۲۰۰۲
  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • بازیگران: کالین فارل، سامانتا مورتون، استیو هریس، ماکس فون سیدو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
وقایع این فیلم طی سال ۲۰۵۴ میلادی در شهر واشنگتن رخ می‌دهند. در این شهر، اداره‌ی پلیس توانسته است به ساز و کاری دست پیدا کند که به واسطه‌ی آن افرادی که در آینده قرار است مرتکب جرم و جنایت شوند شناسایی می‌گردند و از وقوع جرائم پیش از رخ دادن آن‌ها جلوگیری می‌شود. همه‌چیز به خوبی پیش می‌رود تا زمانی که این سیستم انگشت اتهام را به سمت یکی از مدیران ارشد خود می‌گیرد. حالا جان اندرتون (تام کروز) با یک پرسش مهم روبه‌رو می‌گردد؛ آیا او توانایی تغییر سرنوشت خود را دارد یا باید به تصمیم سیستم احترام بگذارد و خودش را تسلیم سرنوشت کند؟

فیلم‌نامه‌ی این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های علمی-تخیلی تام کروز است را اسکات فرانک و جان کوهن به صورت آزادانه بر اساس رمان کوتاهی به همین نام از فیلیپ کی. دیک نوشته‌اند و موسیقی آن را جان ویلیامز ساخته است. در ابتدا قرار بود فیلم «گزارش اقلیت» به عنوان دنباله‌ای برای «یادآوری کامل» (Total Recall) محصول سال ۱۹۹۰ ساخته شود و آرنولد شوارتزنگر در آن نقشی که در فیلم قبلی ایفا کرده بود را بازآفرینی کند. مشکلات حقوقی اما مانع از رخ دادن این اتفاق شد. حالا شما پیش‌بینی کنید؛ چه می‌شود وقتی یکی از بزرگ‌ترین سوپراستارهای پرفروش تاریخ سینما با یکی از بهترین بلاک‌باسترسازهای تاریخ سینما همراه شود؟

این فیلم که با بودجه‌ی ۱۰۲ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه بیش از ۳۵۸ میلیون دلار بفروشد. این فیلم به واسطه‌ی نام‌های بزرگ استیون اسپیلبرگ و تام کروز توانست تبدیل به دهمین فیلم موفق سال ۲۰۰۲ شود. این دو هنرمند بزرگ از زمان فیلم‌برداری فیلم «تجارت پرخطر» با یک‌دیگر دوست شده بودند و همواره در تلاش بودند تا بتوانند با یک‌دیگر همکاری کنند؛ همکاری‌ای که بالاخره بعد از ۱۰ سال به وقوع پیوست. در واقع چیزی نمانده بود که اسپیلبرگ «مرد بارانی» را کارگردانی کند و در آن صورت این دو دوست می‌توانستند خیلی زودتر با یک‌دیگر همکاری کنند، اما اسپیلبرگ «مرد بارانی» را رها کرد تا «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» (Indiana Jones and the Last Crusade) را بسازد.

کروز در «گزارش اقلیت» که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است، یکی از آن نقش‌آفرینی‌های حماسی خود را به نمایش می‌گذارد. او در این فیلم هم یک ستاره‌ی اکشن است و هم به واسطه‌ی استفاده‌ی درست از عضلات صورت خود موفق می‌شود اضطراب و دلهره‌ی موجود در ذهن جان را به خوبی به نمایش بگذارد. این فیلم توانست نامزد دریافت اسکار بهترین تدوین صدا و بفتای بهترین جلوه‌های ویژه شود. کروز برای نقش‌آفرینی به یاد ماندنی خود در این فیلم سایبرپانک و اکشن توانست نامزد دریافت جایزه از جشنواره‌ی ستلایت شود و جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی را از جشنواره‌ی امپایر به دست آورد.

۸. تندر استوایی (Tropic Thunder)


  • سال تولید: ۲۰۰۸
  • کارگردان: بن استیلر
  • بازیگران: بن استیلر، جک بلک، رابرت داونی جونیور، متیو مک‌کانهی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
تا به حال اصطلاح سینمایی حضور افتخاری به گوشتان خورده است؟ گاهی بازیگران بزرگ، در بعضی فیلم‌های خاص حضوری کوتاه از خودشان به نمایش می‌گذارند. فقط بعضی از بازیگران در صورتی که واقعا توانایی‌اش را داشته باشند موفق می‌شوند حضورهای افتخاری و کوتاهشان در فیلم‌ها را تبدیل به لحظاتی ماندگار کنند و تنها تعداد محدودتری هستند که حضورهای افتخاری‌شان به لیست بهترین فیلم‌هایشان راه پیدا می‌کند. کروز در «تندر استوایی» یکی از این حضورهای افتخاری به یاد ماندنی را رقم زده است.

«تندر استوایی» فیلمی کمدی است از یکی از بهترین کمدی‌سازهای قرن بیست و یک؛ بن استیلر. استیلر در «تندر استوایی» به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز یک پارودی‌ دوست‌داشتنی و خنده‌دار از جنگ و نبردهای تن به تن در جنگل خلق کرده است. به نظر می‌آید این فیلم بیش از هرچیز دهن‌کجی‌ای بزرگ است به سیاست‌های جنگی آمریکا و البته جنگ ویتنام. در این فیلم استیلر پا را از پارودی‌های ساده هم فراتر گذاشته است و بازیگری سفید پوست را بعد از رنگ کردن، به عنوان شخصیتی سیاه‌پوست جلوی دوربین می‌فرستد. این فیلم در نگاه اول داستان چند بازیگر است که به جنگل‌های استوایی می‌روند تا برای نقشی که قرار است به زودی در یک فیلم بازی کنند آماده شوند، اما «تندر استوایی» از آن کمدی‌هایی است که بعد از هربار دیدن می‌تواند لایه‌هایی عمیق‌تر از نقدهای اجتماعی را برملا نماید.

کروز در این فیلم حضوری افتخاری دارد، اما نه یک حضور افتخاری ساده. معمولا همه‌ی طرفداران سینمایی عادت دارند که کروز را در نقش‌های جدی ببینند. حتی زمانی که او در نقش‌های اکشن بازی نمی‌کند هم همواره شخصیتی است جدی. همین پیشینه‌ی قدرتمند او در نقش‌های جدی است که باعث می‌شود حضور افتخاری‌اش در این فیلم کمدی تا این اندازه مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهد. وقتی برای نخستین‌بار کروز را در این فیلم می‌بینید، پیش از هرچیز هر مخاطبی فقط و فقط یک حس را تجربه می‌کند؛ شوکه شدن. تنها پس از گذشتن چند ثانیه‌ی ابتدایی است که بالاخره موفق می‌شوید این بازیگر را به جا آورید.

این اما همه‌ی ماجرا نیست. درست پس از مرحله‌ی شوک شدگی، وقتی که بالاخره توانسته‌اید کروز را بشناسید، تام ناگهان آغاز می‌کند و به واسطه‌ی حرکات فیزیکی عجیب و غریب و دیالوگ‌های خنده‌آورش مخاطبان را وارد شوک جدیدی می‌کند. آیا این واقعا تام کروز است؟ این همان مردی است که هواپیما می‌راند؟ کروز با بازی در «تندر استوایی» نشان می‌دهد که پیش از هرچیز یک بازیگر است و هر زمان که بخواهد می‌تواند در هر ژانری که دلش بخواهد تبدیل به یک ستاره شود.

کروز در این فیلم نشان داد که برای تبدیل به یک سوپراستار شدن در ژانر کمدی تنها به ده دقیقه نیاز دارد. تام کروز در «تندر استوایی» نقش لس گروسمن را ایفا می‌کند؛ یک تهیه‌کننده‌ی اجرایی استودیوی فیلم‌سازی کچل با اخلاق‌های عجحیب و غریب. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را استیلر با همراهی جاستین تیراکس و ایتن کوئل نوشته است. این فیلم که با بودجه‌ی ۹۲ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه چیزی نزدیک به ۱۹۶ میلیون دلار بفروشد.

۷. جری مگوایر (Jerry Maguire)


  • سال تولید: ۱۹۹۶
  • کارگردان: کامرون کرو
  • بازیگران: رنه زلوگر، جرمی سوارز، کوبا گودینگ جونیور، هایدن والش
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
هشت سال پس از بازی در فیلم‌های کمدی «کوکتل» (Cocktail) و «مرد بارانی»، کروز یک‌بار دیگر به سراغ فیلمی رفت با نگاهی کمیک، اما این‌بار در ژانر درام ورزشی. کروز در این فیلم نقش یک مدیربرنامه‌ی موفق را ایفا می‌کند که همیشه در تلاش است تا بهترین قراردادها را ببندد. جری در آغاز فیلم مردی است طماع که بدون توجه به روابط انسانی صرفا به دنبال سود مالی است، اما با پیش‌‌تر رفتن فیلم، به موجب اتفاقاتی که در زندگی جری می‌افتد، او به تدریج در می‌یابد که پول همه‌چیز نیست. در انتهای فیلم، جری تبدیل به مدیر برنامه‌ای می‌شود که ادعا می‌کند بهتر است هر مدیر برنامه با موکلین کم‌تری قرارداد ببندد تا بتواند روابط صمیمی‌تری با ورزشکاران برقرار کند.

شاید مسیر تغییر شخصیت جری مگوایر شما را به یاد مسیری بیاندازد که چارلی در فیلم «مرد بارانی» طی می‌کرد، اما فراموش نکنید که این دو شخصیت با وجود شباهت‌هایشان، در اجرا، توسط کروز به شکل‌های کاملا مختلفی حیات یافته‌اند. این دقیقا هنر کروز است. او می‌تواند در ده‌ها فیلم اکشن، ده‌ها فیلم علمی-تخیلی و ده‌ها فیلم ورزشی نقش‌آفرینی کند بدون این که هیچ‌کدام آن‌ها شبیه به یک‌دیگر باشند. کروز می‌تواند مخاطبان را به سینماها بکشاند و بلیت‌های فیلم را بفروشد. این اما همه‌ی ماجرا نیست؛ کروز هرگز یک سوپراستار ساده نبوده است، او هم بلیت‌فروشی می‌کند و هم منتقدان سخت‌گیر را راضی نگه می دارد؛ دست‌آوردی سخت که بازیگران اندکی در تاریخ سینما توانسته‌اند به آن برسند و یا اگر رسیده‌اند تنها توانسته‌اند برای مدت زمانی محدود آن را داشته باشند، نه در بازه‌ی زمانی بیش از چهل سال.

داستان «جری مگوایر» که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است الهام گرفته شده از زندگی مدیر برنامه‌ی ورزشی، لی استن‌برگ. این فیلم که با بودجه‌ی ۵۰ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه بیش از ۲۷۳.۵ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به نهمین فیلم پرفروش سال شود. این فیلم در پنج رشته نامزد دریافت جوایز اسکار شد و دومین نامزدی تام کروز در این جشنواره را برایش رقم زد. اگرچه کروز آن سال هم جوایز اسکار را دست خالی ترک کرد، اما سومین نامزدی‌اش در جشنواره‌ی گلدن گلوب، دومین گلدن گلوب را برای او به ارمغان آورد.

کوبا گودینگ جونیور برای نقش‌آفرینی‌اش در این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است توانست اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به دست آورد. حلقه‌ی منتقدان فیلم شیکاگو، حلقه‌ی منتقدان فیلم دالاس-فورت، جوایز ستلایت و انجمن بازیگران آمریکا هم جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل خود را به این بازیگر اهدا کردند. هیأت ملی بازبینی فیلم جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد را به تام کروز اهدا کرد و جایزه‌ی نقش‌آفرینی خیره‌کننده را به رنه زلوگر.

موسسه‌ی فیلم آمریکا این فیلم را به عنوان دهمین فیلم ورزشی برتر تاریخ برگزیده است. دیالوگ «پولو بهم نشون بده» و «توجهمو سر سلام جلب کردی.» از این فیلم در لیست ۱۰۰ سال ۱۰۰ دیالوگ سینمایی موسسه‌ی فیلم آمریکا به ترتیب رتبه‌ی بیست و پنجم و پنجاه و دوم را به دست آوردند.

۶. وثیقه (Collateral)


  • سال تولید: ۲۰۰۴
  • کارگردان: مایکل مان
  • بازیگران: جیمی فاکس، مارک روفالو، جادا پینکت اسمیت، خاویر باردم
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
یک نقش‌آفرینی متفاوت دیگر از تام کروز. اگر عادت به دیدن تام کروز در نقش قهرمان دارید، بهتر است عادت خود را کنار بگذارید. هنگام دیدن «وثیقه» قرار است یکی از بی‌رحم‌ترین نسخه‌های تام کروز را ببینید. در این فیلم اکشن هیجان‌انگیز و نئو نوآر که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است، این بازیگر نقش وینسنت را ایفا می کند. بازیگر مقابل او در این فیلم جیمی فاکس است؛ ایفا کننده‌ی نقش مکس. این فیلم داستان یک راننده تاکسی را روایت می‌کند که وقتی یک مسافر پول زیادی برای یک شب رانندگی به او پیشنهاد می‌کند آن را می‌پذیرد اما خیلی زود از کرده‌ی خود پشیمان می‌شود چرا که درمی‌یابد گروگان مسافر خودش شده است.

پیش از کروز و فاکس قرار بود به ترتیب راسل کرو و آدام سندلر نقش وینست و مکس را ایفا کنند. کمی بعدتر حتی شایعاتی شنیده شد مبنی بر این که قرار است رابرت دنیرو نقش مکس را ایفا کند و یک بار دیگر تبدیل به یک راننده تاکسی شود، اما این اتفاق خوشبختانه رخ نداد تا هم خاطره‌ی قدرتمند سینمادوستان از تراویس بیکل دنیرو خراب نشود و هم جیمی فاکس به دنبال درخشش خود در نقش مکس نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار گردد. فاکس نامزد دریافت جایزه‌ی گلدن گلوب و بفتا هم شد و جامعه‌ی ملی منتقدان فیلم هم جایزه‌ی بهترین بازیگر را به فاکس اهدا کردند. حلقه‌ی منتقدان فیلم واشنگتن هم جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به این بازیگر داد.

تام کروز در «وثیقه» متفاوت است از تمام تام کروزهایی که تا به امروز دیده‌اید. او به عنوان یک ضد قهرمان خیلی حرف نمی‌زند و برخلاف بسیاری دیگر از شخصیت‌هایی که خلق کرده است، این‌بار در تلاش است تا با سکوت و چشم‌هایش ناگفته‌ها را به مخاطبان منتقل کند. کروز موفق می‌شود مرموزبودن شخصیت وینسنت را به تمام مخاطبان فیلم منتقل نماید. او درست یکی از همان شخصیت‌هایی را خلق می‌کند که مایکل مان در تمام فیلم‌هایش آن‌ها را متولد می‌سازد؛ شخصیت‌های ساکت، منظم و خلافکار اما دوست‌داشتنی.

یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز تقابل دو شخصیت متفاوت است. مکس شخصیتی است پرحرف و ترسو، در مقابل وینسنت که مردی است مصمم، ساکت و نترس. این تقابل در سایر فیلم‌های مان هم دیده می‌شود؛ مثلا کافی است نگاهی بیاندازید به تقابل دو شخصیت وینسنت هانا (آل پاچینو) و نیل مک‌کالی (رابرت دنیرو) در فیلم «مخمصه» (Heat). فاکس و کروز در این فیلم مان که یکی از اساتید شخصیت‌پردازی در سینما است و به دنبال نماهای نزدیک خیره‌کننده‌اش شناخته شده می‌باشد توانسته‌اند یک رابطه‌ی هنری به یادماندنی خلق کنند و «وثیقه» را تبدیل به فیلمی جذاب کنند که می‌توان بارها تماشایش کرد.

۵. چشمان کاملا بسته (Eyes Wide Shut)


  • سال تولید: ۱۹۹۹
  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: نیکول کیدمن، سیدنی پولاک، ماری ریچاردسون، سم داگلاس
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
این فیلم آخرین ساخته‌ی یکی از بزرگ‌ترین کارگردان‌های تاریخ سینما، استنلی کوبریک، است. همکاری کروز با کوبریک به خوبی نشان می‌دهد که تفاوت کروز با بازیگران گیشه‌ای در چیست. کروز برخلاف بسیاری از هنرمندان گیشه‌ای، صرفا در فیلم‌هایی که می‌داند پرفروش خواهند شد، مانند فیلم‌های ابرقهرمانی یا کمدی‌های سطحی ایفای نقش نمی‌کند، او در فیلم‌های هنری کارگردان‌های مولف با مخاطبان محدود ایفای نقش می‌نماید و آن فیلم‌ها را تبدیل به غول‌های گیشه می‌کند، بدون این که ذره‌ای از کیفیت مورد نیاز کارگردان بکاهد.

کروز در این فیلم که پیش از اکران و طی مراحل پس‌تولید کارگردان خود را به واسطه‌ی یک سکته‌ی قلبی از دست داد، با نیکول کیدمن که در آن زمان همسرش بود هم‌بازی شد. این فیلم داستان دکتر ویلیام هارفورد (تام کروز) را روایت می‌کند که همراه با همسرش (نیکول کیدمن) توسط یکی از سرشناس‌های نیویورک به یک مهمانی دعوت می‌شود. در مهمانی حرف‌هایی بین زن و شوهر رد و بدل می شود که نباید. بعد از بازگشت به خانه، بیل با خشم از خانه بیرون می‌زند و در حالی که کوچه پس‌کوچه‌های شهر را پشت سر می‌گذارد وارد ماجراجویی‌های جدیدی می‌شود که او را با دنیایی مخفی و زیرزمینی آشنا می‌کند.

«چشمان کاملا بسته» که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است درست مانند تمام سایر فیلم‌های کوبریک، فیلمی است مرموز با هزاران پیام مخفی در زیرمتن و درست مانند بعضی دیگر از فیلم‌های کوبریک رکوردی عجیب را در کتاب رکوردهای گینس به نام خودش ثبت کرده است؛ رکورد طولانی‌ترین مدت زمان فیلم‌برداری یعنی چهارصد روز. این فیلم کوبریک که با بودجه‌ی ۶۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، در نهایت توانست بیش از ۱۶۲ میلیون دلار بفروشد. اگرچه به نظر می‌رسد وقایع این فیلم در نیویورک رخ می‌دهند، اما فیلم‌برداری آن در انگلستان صورت گرفته است.

کروز در این فیلم تحت هدایت کوبریک توانسته است سطح درون‌گرایی بازی خود را بسیار پیشرفته‌تر کند. البته هم‌بازی شدن با نیکول کیدمن که یکی از بهترین بازیگران نسل خودش است هم بی‌شک در بروز توانایی‌های کروز بی‌تاثیر نبوده است. این زوج به واسطه‌ی زن و شوهر واقعی بودن، توانسته‌اند در این فیلم شیمی درخشانی بین خودشان برقرار کنند و همین شیمی درخشان است که هرچه فیلم پیش‌تر می‌رود باعث می‌گردد مخاطب بیش‌تر نگران رابطه‌ای شود که بیل پیش از ورود به دنیای ناشناخته‌ها در خانه پشت سر گذاشته است. مخاطب هر لحظه می‌خواهد که بیل به خانه برگردد و دوباره با همسرش متحد شود.

بیشتر بخوانید: معرفی فیلم‌های سینمایی


۴. تاپ گان (Top Gun) و تاپ گان: ماوریک (Top Gun: Maverick)

  • سال تولید: ۱۹۸۶
  • کارگردان: تونی اسکات
  • بازیگران: کلی مک‌گیلس، آنتونی ادواردز، وال کیلمر، تام اسکریت
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
فیلم‌نامه‌ی این فیلم درام اکشن که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است را جیم کش و جک اپس جونیور بر اساس مقاله‌ای به همین نام از اهاد یونس که سه سال پیش‌تر در مجله‌ی کالیفرنیا منتشر شده بود نوشته‌اند. در این فیلم تام کروز نقش ستوان پیت ماوریک میچل را ایفا می‌کند؛ یک خلبان جوان که فرصتی برای تمرین کردن و آموزش دیدن در ارتش ایالات متحده‌ی آمریکا به او داده می‌شود. هنگامی که «تاپ گان» در تاریخ ۱۶ می ۱۹۸۶ منتشر شد، اگرچه برای جلوه‌های ویژه و آهنگ‌های استفاده شده در فیلم مورد توجه قرار گرفت، اما منتقدان نظرهای مختلفی به آن داشتند.

با وجود نظرهای مختلف منتقدان، تعداد سینماهایی که این فیلم را به نمایش گذاشته بودند چهار هفته بعد از به اکران در آمدن اولیه‌اش چهل و پنج درصد افزایش پیدا کرد و این فیلم توانست با وجود نقدهای منفی اولیه، تبدیل به یک موفقیت گیشه‌ای فراموش‌نشدنی شود. این فیلم که با بودجه‌ی ‍۱۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه بیش از ۳۵۷ میلیون دلار بفروشد. با توجه به این آمار «تاپ گان» تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم آمریکا و جهان طی سال ۱۹۸۶ شد.

با وجود گذشت چندین سال از زمان اکران، این فیلم هنوز هم طرفداران پروپاقرص خودش را دارد و یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است. سال ۲۰۱۳ این فیلم به شکل سه بعدی بازسازی شد و یک‌بار دیگر به سینماها بازگشت. این فیلم برای آهنگ «نفسم را بگیر» از برلین توانست هم جایزه‌ی اسکار بهترین ترانه و هم جایزه‌ی گلدن گلوب را در این رشته به دست آورد. علاوه بر اسکار بهترین ترانه، این فیلم در سه رشته‌ی دیگر هم نامزد اسکار شد. سال ۲۰۱۵، کتابخانه‌ی کنگره‌ی آمریکا این فیلم را در سازمان ملی ثبت فیلم به دنبال اهمیت تاریخی، فرهنگی و هنری ثبت نمود. دیالوگ به یادماندنی کروز در این فیلم «احساس نیاز میکنم… احساس نیاز به سرعت» در لیست ۱۰۰ سال ۱۰۰ دیالوگ فیلم موسسه‌ی فیلم آمریکا در رتبه‌ی نود و چهارم قرار گرفت.

شخصیتی که کروز با تبحر همیشگی‌اش در این فیلم آن را ایفا می‌کند و موفق می‌شود مخاطبان بین‌المللی را تحت تاثیر آن قرار دهد، اقتباسی آزادانه است از خلبانی به نام دوک کانینگهام و دست‌آوردهای او طی جنگ ویتنام. کروز یک سال پیش از نقش‌آفرینی در این فیلم با برادر تونی یعنی ریدلی اسکات در فیلم «افسانه» (Legend) همکاری کرده بود، اما آن فیلم چه از نظر موفقیت گیشه‌ای و چه از نظر منتقدان هرگز نتوانست به درخشش «تاپ گان» دست پیدا کند. برای مخاطبان سینما همواره با دردی عمیق سوالی بزرگ وجود خواهد داشت؛ اگر تونی اسکات خیلی زود و نابهنگام به دیار باقی نمی‌شتافت، او و کروز می‌توانستند به چه دست‌آوردهای سینمایی‌ای برسند؟

سی و شش سال بعد از فیلم نخست، این‌بار جوزف کوشینسکی به سراغ داستان «تاپ گان» رفت. همان‌طور که همه‌ی سینمادوستان به خوبی می‌دانند، کروز هرگز پیر نمی‌شود و همین ویژگی او را تبدیل به بهترین گزینه برای مجموعه‌های سینمایی می‌کند. دومین قسمت فیلم سینمایی «تاپ گان» توانست گیشه را منفجر کند و با وجود بودجه‌ی ۱۷۰ میلیون دلاری‌اش، ۱ میلیارد و ۴۹۵ میلیون دلار بفروشد. وقایع این فیلم سی‌سال بعد از ماجراهای قسمت نخست رخ می‌دهند.

ماوریک که حالا سی سال از فارغ‌التحصیلی‌اش می‌گذرد، با وجود افتخارات فراوانی که دارد، نتوانسته به جایگاهی که باید برسد، چرا که مدام به واسطه‌ی خوی نافرمانش برای بالادستی‌ها مشکل‌ساز شده است. کروزی که در «تاپ گان: ماوریک» می‌بینیم، بی‌شک با نسخه‌ی جوان و خامی که در «تاپ گان» دیده‌ایم بسیار متفاوت است و همین تفاوت باعث می‌شود قسمت دوم این مجموعه‌ی سینمایی تا این اندازه جذاب باشد و تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز شود. مخاطب در همان نگاه اول در می‌یابد که این مرد واقعا سی سال زندگی کرده است و حالا دیگر هیچ شباهتی به آن جوان پر شر و شور قسمت اول ندارد؛ او حالا مردی است پخته که دیگر به افتخارات اهمیتی نمی‌دهد و بالاخره فهمیده است که چه چیزی واقعا مهم است. تا به امروز این فیلم پرفروش‌ترین فیلم کارنامه‌ی کروز است.

۳. متولد چهارم جولای (Born on the Fourth of July)


  • سال تولید: ۱۹۸۹
  • کارگردان: الیور استون
  • بازیگران: کیرا سدویگ، ریموند جی. بری، جری لوین، فرانک ویلی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
این فیلم استون که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است را هم مانند سایر فیلم‌های او باید یک فیلم زندگی‌نامه‌ای ضد جنگ دانست. «متولد چهارم جولای» بر اساس کتاب خودزندگی‌نامه‌ی ران کاویچ ساخته شده است و همان‌طور که احتمالا تا حالا حدس زده‌اید، نقش کاویچ را در این فیلم تام کروز ایفا می‌کند. هفتمین فیلم سینمایی استون به عنوان کارگردان داستان زندگی کاویچ را طی بیست سال به تصویر می کشاند؛ از کودکی او گرفته تا خدماتش در ارتش، مجروح شدن و فلج شدنش طی جنگ ویتنام و در نهایت تبدیل شدنش به یک فعال ضد جنگ. این فیلم دومین فیلم از سه‌گانه‌ی جنگ ویتنام استون است که بعد از فیلم «جوخه» (Platoon) محصول ۱۹۸۶ و پیش از فیلم «بهشت و زمین» (Heaven & Earth) محصول سال ۱۹۹۳ منتشر شد.

پیش از کروز، قرار بود نقش کاویچ را آل پاچینوی افسانه‌ای ایفا کند، اما بعد از جدا شدن تهیه‌کننده‌ای که قرار بود در ابتدا فیلم را بسازد، کروز به این پروژه متصل شد. فیلم‌برداری این فیلم شصت و پنج روز به طول انجامید و بعد از اکران، این فیلم توانست با توجه به بودجه‌ی ۱۷.۸ میلیون دلاری‌اش، ۱۶۲ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به دهمین فیلم پرفروش سال ۱۹۸۹ شود. بعد از اکران این فیلم به دنبال داستان خیره‌کننده‌اش، کارگردانی درخشان استون و البته بازی متفاوت و مجذوب‌کننده‌ی کروز مورد توجه منتقدان قرار گرفت.

این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است در هشت رشته نامزد دریافت جوایز اسکار شد و کروز بالاخره توانست برای نخستین‌بار نامزد دریافت این جایزه شود. استون اسکار بهترین کارگردانی را به دست آورد و دیوید برنر و جو هاتشینگ توانستند اسکار بهترین تدوین را به کمد افتخارات خود اضافه کنند. نقش‌آفرینی به یادماندنی کروز در این فیلم بالاخره او را به جایزه‌ی گلدن گلوب رساند. علاوه بر گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی مرد در یک فیلم درام، گلدن گلوب بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم‌نامه هم به «متولد چهارم جولای» که یکی از بهترین فیلم های تام کروز است رسید.

کروز در «متولد چهارم جولای» به پختگی کاملی رسیده است و به نظر می‌رسد که دیگر از آن جوان خام فیلم‌هایی مانند «بیگانگان»، «عشق بی‌نهایت» و «تجارت پرخطر» خبری نیست. به نظر می‌رسد کروز بعد از نقش‌آفرینی در کنار بعضی از بهترین‌های تاریخ مانند هافمن و نیومن، بیش از هرچیز از آن‌ها آموخته است و در «متولد چهارم جولای» در تلاش است تا با شیوه‌ای جدید از بازیگری روبه‌رو شود و مخاطب را با تام کروزی جدید روبه‌رو کند که علاوه بر برون‌گرایی با رویکرد درون‌گرایی هم با شخصیت‌های سینمایی روبه‌رو می‌شود.

۲. مگنولیا (Magnolia)


  • سال تولید: ۱۹۹۹
  • کارگردان: پل توماس اندرسون
  • بازیگران: فیلیپ سیمور هافمن، ویلیام اچ. میسی، آلفرد مولینا، جولیان مور
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
«مگنولیا» به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز داستانی است از شخصیت‌هایی به دنبال خوشبختی، بخشش و معنای زندگی که مسیرهای آن‌ها به یک‌دیگر گره می‌خورد. این فیلم که سومین فیلم سینمایی پل توماس اندرسون محسوب می‌شود، ابتدا پیش از اکران گسترده در تاریخ ۷ ژانویه‌ی ۲۰۰۰، اکرانی محدود در تاریخ ۱۷ دسامبر ۱۹۹۹ داشت. این فیلم که با بودجه‌ی ۳۷ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه ۴۸.۵ میلیون دلار بفروشد. به عقیده‌ی بسیاری از منتقدان سینمایی، «مگنولیا» یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما و بهترین فیلم کارنامه‌ی حرفه‌ای سازنده‌اش است.

کروز در این فیلم نقش فرانک تی. جی. مکی را ایفا می‌کند. مخاطبانی که به دیدن تام کروز سرشار از انرژی و پرحرف عادت دارند، خیلی زود موفق خواهند شد با فرانک ارتباط برقرار کنند. فرانک نوعی مشاور است که تلاش می‌کند مردهای برتر پرورش دهد. البته خیلی نمی‌گذرد که مخاطب به واسطه‌ی دیالوگ‌های زننده و عجیب فرانک به توخالی بودن او پی می‌برند؛ چرا که او بیش از این که به دنبال پرورش مردان باشد، به دنبال تخریب زنان است. کروز گویا هزاران نفر از افراد این چنینی و مشاوران توخالی را مشاهده کرده و سر صحنه‌ی فیلم‌برداری آمده است.
نقش‌آفرینی تام کروز به عنوان فرانک در «مگنولیا» نه تنها یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های این بازیگر توانمند است، بلکه باعث خلق شدن یکی از پرورش‌یافته‌ترین شخصیت‌های تاریخ سینما هم شده. فقط وقتی که فیلم پیش‌تر و پیش‌تر می‌رود در می‌یابیم که فرانک تا چه اندازه ضعیف است و فقط وقتی که او در نهایت با پدر خود روبه‌رو می‌شود درمی‌یابیم که او تا چه اندازه آسیب‌دیده. کروز و اندرسون موفق می‌شوند پرتره‌ای بی نظیر از افراد آسیب‌دیده‌ای که در نهایت تبدیل به افرادی عقده‌ای و توخالی می‌شوند را ترسیم نمایند و نگاهی تماما روانشناختانه و کامل به چنین شخصیت‌هایی بیاندازند.

این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز است در سه رشته نامزد دریافت جوایز اسکار شد؛ از جمله اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای تام کروز. پل توماس اندرسون توانست جایزه‌ی خرس طلایی را از جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم برلین دریافت کند. پنجمین نامزدی کروز در جوایز گلدن گلوب، باعث اضافه شدن سومین جایزه و آخرین جایزه‌ی گلدن گلوب به کمد افتخارات این بازیگر شد. کروز به دنبال نقش‌آفرینی درخشان خود در این فیلم نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از انجمن بازیگران آمریکا هم شد. حلقه‌ی منتقدان فیلم شیکاگو نیز جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سال را به تام کروز برای «مگنولیا» اهدا کرد.

۱. مجموعه فیلم‌های «ماموریت: غیرممکن» (Mission: Impossible)


  • سال تولید: ۱۹۹۶، ۲۰۰۰، ۲۰۰۶، ۲۰۱۱، ۲۰۱۵، ۲۰۱۸، ۲۰۲۳
  • کارگردان: برایان دی‌پالما، جان وو، جی. جی. آبرامز، برد برد، کریستوفر مک‌کواری،
  • بازیگران: ربکا فرگوسن، سایمون پگ، جرمی رنر، هنری کویل
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۵، ۵۶، ۷۱، ۹۴، ۹۴، ۹۸، ۹۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۹، ۵۹، ۶۶، ۷۳، ۷۵، ۸۷، ۸۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲، ۶.۱، ۶.۹، ۷.۴، ۷.۴، ۷.۷، ۷.۷ از ۱۰
تا به امروز هفت فیلم از مجموعه فیلم‌های «ماموریت: غیرممکن» منتشر شده است و سال ۲۰۲۵ قرار است قسمت هشتم این مجموعه هم منتشر گردد. کروز بی‌شک تمام بار اصلی این مجموعه‌ی سینمایی را به دوش می‌کشد. او که در ابتدا همکاری‌اش با این مجموعه را به عنوان بازیگر آغاز کرد، به تدریج تبدیل به یکی از تهیه‌کننده‌های اصلی این مجموعه‌ی سینمایی شد. به نظر می‌رسد او فهمیده است که اگر تهیه‌کننده باشد می‌تواند آزادی عمل بیشتری هنگام انجام دادن بدل‌کاری‌ها به خودش بدهد.

شاید به جرأت بتوان گفت که اگر تام کروز نبود، این مجموعه‌ی سینمایی اکشن هرگز ساخته نمی‌شد و یا اگر ساخته می‌شد هیچ تفاوتی با ده‌ها مجموعه‌ی سینمایی اکشن دیگر نمی‌کرد. حضور تام کروز و دیوانگی‌های او است که به این مجموعه‌ی سینمایی جان می‌دهد و آن را تبدیل به چیزی متمایز از سایرین می‌کند. کافی است نگاهی به امتیازهای هفت قسمت مختلف این مجموعه‌ی سینمایی بیاندازید تا تفاوت را احساس کنید. چند مجموعه‌ی سینمایی را می‌شناسید که با هر قسمت جدید، امتیازش بهبود پیدا کند؟

کروز در این مجموعه‌ی سینمایی نقش ایتن هانت را ایفا می‌کند. در نخستین قسمت این مجموعه‌ی سینمایی فردی ناشناس برای هانت پاپوش درست می‌کند و او را متهم به قتل تعداد زیادی از همکارانش می‌نماید. هانت در نخستین قسمت این مجموعه در تلاش است تا فرد مرموز را پیدا کند. کروز در نقش هانت در قسمت نخست هم می‌درخشد، اما آن چه باید به آن اذعان داشت این است که کروز در هر قسمت این مجموعه از قسمت قبل بهتر شد و این ویژگی را باید ناشی از هوش سرشار این بازیگر بزرگ دانست.

به نظر می رسد کروز به شدت در حال مطالعه بر روی مخاطبانش است. او می‌تواند هر چیزی را تبدیل به یک محصول هنری ماندگار کند. یک ستاره‌ی اکشن که تمام بار یک فیلم را به دوش می‌کشد و در هر قسمت عملکردی بهتر از قسمت‌های قبلی دارد. سیلوستر استالونه، آرنولد شوارتزنگر، بروس ویلیس و بسیاری دیگر از ستاره‌های سینمایی هستند که مجموعه فیلم‌های اکشن مخصوص به خود را دارند، اما تقریبا هیچ‌کدام آن‌ها نتوانسته‌اند باعث شوند قسمت‌های دنباله از قسمت اصلی محبوب‌تر شود. این کار نیاز به بررسی مخاطبان و منتقدان و سلیقه‌ی همیشه در حال تغییر جامعه دارد و به نظر می‌رسد کروز به خوبی از عهده‌ی آن برمی‌آید.