در ابن مطلب گفت‌و‌گو با نادره رضایی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد را بخوانید.
چارسو پرس: نادره رضایی معاونتی را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پذیرفته است که خود به اندازه یک وزارت است و سه حوزه نمایش، موسیقی و هنرهای تجسمی را شامل می‌شود. او از شمایلی که برای مدیران دولتی مرسوم است، فاصله گرفته و سعی کرده شمایلی امروزی‌تر را به نمایش بگذارد و این گونه به اهالی هنر نزدیک شود و نشان دهد که آمده تا با آنها گفت‌و‌گو کند و شنونده حرف‌هایشان باشد و این نکته کلیدی است که در طول مصاحبه احساس می‌شود. او راه سختی در پیش دارد و خود نیز این را می‌داند چرا که موانع و چالش‌های بسیاری در حوزه مدیریت هنری انباشته شده‌اند و گشایش این راه سخت و زمانبر است اما اهالی هنر توقع آن دارند که زودتر به نتیجه برسند، هنرمندانی که انباشته از گلایه و نظرات متفاوت هستند و نادره رضایی باید پاسخگوی همه آنها باشد. با نادره رضایی درباره دغدغه‌ها و چالش‌های حوزه معاونت هنری و برنامه‌هایی که برای کاهش و حل این چالش‌ها دارد به گفت‌و‌گو نشستیم که از نظرتان می‌گذرد.

وقتی با سینماگران درباره بازگشت امید و اعتماد حرف می‌زنیم، می‌گویند ما همه مارگزیده‌ایم و گول وعده‌ها را نمی‌خوریم. شما برای تغییر ذهنیت هنرمندان و بازگشت اعتماد آنها چه اقداماتی انجام خواهید داد؟
هر حوزه چالش‌ها و ملاحظات خاص خودش را دارد، معتقدم شورای سیاست‌گذاری جای مدیران دولتی ادوار نیست و جای هنرمند است، این موضوع متکثر دیده شده و آرام آرام در حال لحاظ شدن است، البته که این کار برای مدیران دشواری‌هایی دارد. چرا؟ به این دلیل که الان اگر برای عده زیادی از هنرمندان استعلام شود برای فعالیت‌های بعد از 1401 جواب استعلامشان ممکن است مثبت نباشد و کتبی یا شفاهی مانع دعوت به کار آنها شود.

در این دو، سه سال به دلائلی میزان استعلام بالا رفته و حل کردن این استعلامات سخت است و گاه باعث فشار و هجمه رسانه‌ای می‌شود، برای دولتی که شعار و رویکردش کم کردن فاصله‌ها است، دعوت به بازگشت هنرمندان به کار خیلی سخت است اما نشدنی نیست.

هنرمندی که بعد از جلسات بی‌شمار و طولانی به ساختمان معاونت هنری می‌آید به‌خاطر فضای جامعه، شرایط اقتصادی و مسائل صنفی کم حوصله شده اما چون هنوز امید داشته آمده است.

همیشه به دوستان می‌گویم آقای بیضایی که رفته، هم ایران ضرر کرده هم آقای بیضایی. بعضی دوستان نمی‌پذیرند، معتقدند آقای بیضایی ضرر نکرده است اما به نظر من حتماً آقای بیضایی ضرر کرده چون ریشه‌هایش در ایران هنوز باقی است. غم عظیمی با آنهایی که رفته‌اند می‌ماند، ولی ما‌ که ماندیم راهی سخت در پیش داریم اما باید ادامه دهیم.

شما قبل از اینکه به سمت معاونت هنری برگزیده شوید، در انتشارات علمی و فرهنگی مشغول بودید و ارتباط خوبی با اهالی کتاب داشتید. الان که حوزه کاری‌تان متفاوت شده و با توجه به اینکه کتاب زیر‌بنای تمام بخش‌های فرهنگ و هنر است، در مسئولیت جدید این ارتباط را چطور با اهالی کتاب حفظ کرده و از آن تجربه بهره‌ خواهید برد؟
انتشارات علمی و فرهنگی یا «فرانکلین سابق» در کنار بنگاه ترجمه و نشر حاصل زحمت دو نفر بزرگوار بی‌بدیل مرحوم همایون صنعتی‌زاده و احسان یار‌شاطراست که روح‌شان شاد باشد. حضورم در آنجا یک فرصت عجیب و غریب و تجربه فوق‌العاده‌ای بود.

مجموعه هفتاد ساله که سرآمدان حوزه نشر، کتاب و ادب، مترجم و مؤلف آنجا میز کار داشتند و در شورای سیاست‌گذاری نقش آفرینی کردند و این دو سال و یک ماه و 28 روزی که آنجا بودم تجربه خیلی خوبی برایم بود.

و البته نام نیکی از خود در انتشارات علمی و فرهنگی به جا گذاشتید.
بزرگوارید، امیدوارم همان‌طور که شما می‌گویید باشد. بعد از قریب 70 سال به عنوان یک زن مدیر انتشارات علمی و فرهنگی شده بودم. تلاش صادقانه کردم تا به قراردادها و تعهداتی که تأخیر خورده بود عمل کنم، در چاپ مجدد کتاب‌ها و اولویت دادن شان، برگرداندن آن سندها از استخر و تبدیل به یک مرکز اسناد، راه‌اندازی موزه، دیدارها، نشست‌ها و پاتوق‌هایی که ایجاد شد به نظرم کارهایی بود که تأکید می‌کنم به دلیل ظرفیت بزرگ آن مجموعه 70 ساله که دلیلش بزرگان و بزرگ منشی‌شان بود، محقق شد.

تلاش شده بین اهالی کتاب و سایر حوزه‌های فرهنگ و هنر پلی زده شود، تا به حال برای وزارت آموزش و پرورش مهم نبوده از تجربه آنها استفاده کند و در بدنه ارشاد هم این عزم نبوده، در سینما جایزه کتاب سینما داریم که بیشتر جایزه و رزومه شدن برای مدیران وقت بوده نه توجه به اهالی فرهنگ و هنر.

چند رسانه در پرداختن به موضوع حضورم در انتشارات علمی و فرهنگی جفا کردند، ذی نفعان و اهالی آن حوزه بهتر از هر کسی می‌دانند من چه کارنامه‌ای در انتشارات علمی و فرهنگی به جا گذاشتم که در این جلسه فرصت این حرف‌ها نیست و می‌توان در جلسه‌ای دیگر درباره‌اش صحبت کرد چون انتشارات علمی و فرهنگی سال‌های سختی را پشت سر گذاشته است.

گلی امامی پایش را در انتشارات علمی و فرهنگی نمی‌گذاشت. می گفت من اصلاً وارد سیستم دولتی نمی‌شوم. سه ماه پیگیر بودم. از صنف خواهش کردم ایشان بیاید. گلی امامی آمد، به او گفتم من خاطره نویسی می‌کنم، یک نگاهی از بالا به پایین کرد. با خودم گفتم الان با خودش می‌گوید میراث صنعتی‌زاده دست چه کسی افتاده است.
با گارد جدی و سرد نشست و صحبت کرد. وقتی گفتم می‌خواهم کتاب امروز را منتشر کنم، پوزخندی زد و گفت: «خانم شما نمی‌خواهد همه این کارها را انجام دهید، اگر همان کتاب امروز را بازچاپ کردید، هر جلسه‌ای را که بگویید می‌آیم.» کتاب امروز را چاپ کردم و نسخه اولش که آمد به مسئول دفترم گفتم همین الان بفرست برای گلی امامی. از آن زمان تا الان گلی امامی رابطه‌اش با انتشارات حفظ شده است. روزی که موزه افتتاح شد، وقتی اسم کریم امامی را بردم، گلی امامی به پهنای صورت اشک ریخت. به خودم گفتم همین یک اتفاق کوچک برای یک دوره مدیریتی در انتشارات علمی و فرهنگی کافی است.

معتقدم این حوصله کردن و جلسه گذاشتن و دیدار با هنرمندان، ولو تماس اول را جواب ندهند، حتماً اثر خودش را می‌گذارد و به کار کمک می‌کند.

اگر توفیقی حاصل شود حتماً به سراغ بزرگان هنر و فرهنگ خواهیم رفت. خاضعانه و محترمانه از آنها دلجویی کرده و سعی در بازگشت‌شان می‌کنیم. قدر نادانستگی و رنجدیدگی‌ها که به اندازه چند دهه بوده گاهی با یک دیدار حل می‌شود و حسرت نداشتن بزرگان برای ما در همین نداشتن دیدارها و باقی ماندن دلخوری‌ها اتفاق افتاده است.

این تجربه را چطور می‌خواهید برای معاونت هنری داشته باشید؟
این سؤال را خیلی‌ها از من پرسیدند و رسانه هم به آن پرداخت که چرا نادره رضایی به معاونت هنری آمد. زمانی که با من تماس گرفتند تا دیداری با آقای دکتر صالحی داشته باشم، حدس من و دوستان این بود که درباره معاونت فرهنگی با من صحبت می‌شود. صحبت‌های طولانی با آقای دکتر صالحی داشتیم که بخش عمده‌ای از سؤالات ایشان درباره انتشارات علمی و فرهنگی بود و چگونگی برگرداندن آدم‌های رنجیده که از سیستم فاصله گرفتند.

من با خودم می‌گفتم آن تجربه حتماً در معاونت هنری می‌تواند اتفاق بیفتد با فاصله‌ای که در این چند دهه و به واسطه اتفاقات سال 1401 تشدید شد، کار دشوار و زمانبری است و نیازمند هماهنگی دستگاه‌های مختلف در دولت و مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است ولی ما برای رفع این دشواری‌ها همت کردیم، به خصوص تا به حال چنین عزمی نبوده است.

مسأله دیگری که در معاونت هنری پیگیر هستیم، اصلاح فرآیندها برای مجوزهاست، تا تعاملات و پیوند بین حوزه‌های مختلف فرهنگی بیشتر شود مثلاً برای اینکه نمایشنامه‌ها مجوز کتاب بگیرند قصد داریم متن‌ها را بازنگری کنیم هر چند این متن‌ها در معاونت دیگری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که حوزه تخصصی نشر است بازنگری شده است، چرا ما دوباره این کار را انجام دادیم؛ چون برخی اوقات متأسفانه کاری که مجوز گرفته متنش تأیید نمی‌شود.
در وزارت فرهنگ و ارشاد این سه حوزه درهم آمیختگی دارد که برای ترمیم ارتباط و کم کردن فاصله‌ها با هم گفت‌و‌گو کنیم. اینجا روش از همه چیز مهم‌تر است تا با اراده جدی فرآیندی طی شود که به اقناع هنرمند و برگشت به کارش منجر شود. در این شرایط همه در کنار هم باید راه برون‌رفت از این شرایط سخت را پیدا کنیم.

شما فرمودید قرار است یک آشتی ایجاد کنیم و این اعتماد را برگردانیم اما خب بی‌تعارف از زمان انتخاب‌تان برای این سمت اصلاً فرصت و فضای کار به شما ندادند و با قصد و غرض شخصی نسبت به شما موضع‌گیری کردند. مسلماً اگر بخواهید در این مسیر حرکت کنید و این آشتی را ایجاد کنید و اعتماد را برگردانید، آنهایی که در دوره‌های گذشته در جهت خالص‌سازی بودند واکنش نشان خواهند داد و یک فضای ضد تبلیغاتی برای‌تان ایجاد می‌کنند. اولاً این وفاق را چطور می‌خواهید ایجاد کنید و بدون تعارف در این مدت دلسرد نشدید آزرده خاطرتان نکرده و چقدر مصمم‌تان کرده که اتفاقاً این مسیر انتخاب درستی است و باید پیش بروید. با این برخوردها و فضاسازی‌های رسانه‌ای چه کار می‌کنید؟
هر کسی که مسئولیتی در معاونتی در ارشاد دارد فکر می‌کند چالش‌هایش زیاد است اما معاونت هنری، یک معاونت بزرگ با فراوانی موضوعات و مسائل عدیده است. من هجمه‌ها را عجیب نمی‌دانستم علیرغم اینکه در گفت‌و‌گو با دوستان نگرانی‌هایی در حوزه هنر با ویژگی‌های خاصش وجود دارد.

به دلیل روحیه شخصی‌ام و طبیعت این کار که حوزه پیچیده، متنوع و سختی است، در وزارت فرهنگ و ارشاد شخص من در معاونت هنری در این شرایط راهی جز ماندن در مسیری که انتخاب کردم، ندارم. پس برگشتی از این راه نیست.

در یک‌ماهی که استعلامم بیاید، با تعداد قابل‌توجهی از افراد مرتبط گفت‌و‌گو کردم با اینکه هنوز معلوم نبود معاون هنری شوم که برای خودم دستاوردی بود. در ادامه مسیر با گروه‌های مختلف و افراد زیادی صحبت کردم، در معاونت هم تأکیدم این است که باید گفت‌و‌گو کنیم و راهی جز این نداریم، معتقدم کار کردن در ادامه مسیر و توجه نکردن به موضوعاتی که تمام دغدغه و هدفش این است که از کار بازدارد گروهی را خسته می‌کند ما خسته نخواهیم شد. من اثر این تعامل را - ولو کوچک باشد - دیده‌ام و انگیزه دارم با کمک و همراهی مدیران در وزارت فرهنگ و آقای دکتر صالحی و مجموعه دولت برای حل مشکلات در این مسیر به توفیق برسیم و حتماً این کار را می‌کنیم.

در این 9 ماه و چند روز اخبار وزارتخانه را بخوانید، حداقل به لحاظ کمی نیمی از اخبار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متعلق به معاونت هنری است. تأکید می‌کنم این صرفاً اتفاقی بزرگ و مهم و البته درست نیست، یکی از مشکلات وزارت فرهنگ این است که به وزارت مجوز و جشنواره و رویداد بدل شده و متأسفانه خاصه در سال‌های اخیر چون نتوانسته تعامل درستی با ذی‌نفعان ایجاد کند و به لحاظ کیفی ارتقایی در جشنواره‌ها، سامانه‌ها و رویدادها ایجاد کند، به بیلان‌های عددی متوسل شده‌اند که این روند اثرگذاری درست و در شأنی حاصل نخواهد کرد.

اگر صحبت‌ها را تا اینجا بخواهم جمع‌بندی کنم، باید بگویم مصمم‌تر از قبل هستم، اخبار شخصی در من اثر نگذاشته است و تلاش کردم مجموعه را هم از کار باز ندارد و مصمم‌تر کند. البته در کنار این سعی کردم با رسانه‌ها گفت‌و‌گو کنم چون آن را راهگشا می‌دانم. معتقدم هر چقدر بیشتر گفت‌و‌گو کنیم نقطه اشتراکات را پیدا می‌کنیم، کسانی که از لحاظ عملی و قلبی اراده‌شان بر این است برای ایران اتفاقی بیفتد هم مسیر می‌شوند و عده‌ای هم تا انتها اراده‌شان بر ایجاد هجمه و حاشیه است که آنها را نخواهیم دید.

زنده بودن در معاونت هنری به بودن اتفاق‌ها و هیجان مؤثر و امید است. این به معنای حاشیه نیست، کسانی که می‌بینند هنرمندان به معاونت هنری می‌آیند و به‌جای خرسندی از این ترمیم رابطه، حاشیه‌سازی می‌کنند برای این است که می‌ترسند منافع‌شان به خطر بیفتد، این نگاه‌ها را باید ندید فقط باید برای ایران کار کرد و اثر گذاشت.
دولت باید از تعاملات مثبت با هنرمندان، حامی و سرمایه اجتماعی بسازد. من معتقدم اگر صنف را حمایت و تقویت کنیم تا به عنوان نهاد واسط پای کار بیاید و مسئولیت بپذیرد کار خودمان را راحت‌تر کردیم، از یک طرف سرمایه اجتماعی به خودمان تزریق کردیم و از سوی دیگر از ناحیه هنرمندان پشتوانه ساختیم که به یاری‌مان بیاید.
 
در حوزه تلویزیون، هنرمندان گله دارند؛ هم پیشکسوتان و هم جوان‌ها. هنرمندان پیشکسوت می‌گویند ما از یاد رفته‌ایم و از کار کنار گذاشته شده‌ایم، مشکلات معیشتی داریم و وزارت ارشاد از ما حمایت نمی‌کند. از طرف دیگر بازیگران جوان گله دارند که جوان هستیم، به ما اعتماد نمی‌کنند و خیلی از ما حمایت نمی‌شود. برای این دو گروه خصوصاً بازیگران پیشکسوت برنامه و کمکی در نظر گرفته شده است تا در زمینه معیشت‌شان بهبودی حاصل شود؟
صندوق اعتباری هنر در این سال‌ها کارهایی انجام داده که با تمام کاستی‌ها از منظر بیمه‌ای خوب بوده است. هر چند با این روش که هنرمندان را با حفظ احترام و توانمندی‌شان، با عددهایی که با شرایط تورمی اصلاً قابل گفتن نیست، اعانه‌بگیر کنیم، موافق نیستم.

هر جا که صنوف در این سال‌ها تقویت شده‌اند، از ما دستگیری و یاری کرده اند. مثل نگاهی که در دهه 70 بود و متأسفانه استمرار پیدا نکرد. الان در میان صنوف، صنف به نسبت منسجم‌تر را در صنف کارگردان‌ها می‌بینیم. صنف کارگردان‌ها فعال است. حداقل به درجه‌بندی و به شاخص‌هایی رسیده‌اند و آیین‌نامه‌ای دارند که طبق آن هر کسی نمی‌تواند کارگردان شود هر چند آنجا هم مسائلی دارد.

در حوزه موسیقی و تئاتر کار کمتر سامان یافته است، یعنی هر کسی که پول داشته باشد به‌راحتی می‌تواند تهیه‌کننده بزرگ باشد. الان موسیقی ما دست چند تهیه‌کننده است که راهش از بین بردن انحصار و ایجاد رقابت درست است.

در تئاتر هم کم‌ و بیش همین است. چون عمدتاً واجد تجاربی که لازم است نیستند و صرفاً به خروجی و فروش فکر می‌کنند، پس از محتوا کاسته شده و در این میان افراد توانایی که حاضر به انجام هر کاری نیستند و پیشکسوت‌ها فراموش می‌شوند. در این میان سیاست‌گذاری‌ها و تلاش‌های ما کافی نیست و متأسفانه خلأها و نداشته‌های‌مان پررنگ است.

به نظرم برای بهبود شرایط و تصحیح روند، وقت گذاشتن برای گفت‌و‌گو مهم است. من چهارشنبه‌ها را گذاشتم برای ناهار با هنرمندان و دوشنبه‌ها هم تعدادی از هنرمندان را می‌بینم و در طول هفته هم معاشرت می‌کنم و کار می‌بینم و عمدتاً رسانه‌ای هم نکردم. معتقدم آمدن هنرمندان اثر خودش را می‌گذارد.
 
به خاطر اتفاقات سال 1401، شکافی بین هنرمندان و  دستگاه فرهنگی پیش آمد؛ از زمان حضور شما در معاونت هنری چه کارهایی برای کاهش و حذف این شکاف انجام شده است؟ برنامه‌ای برای ایجاد وفاق در این زمینه دارید؟
محوریت گفتمان آقای پزشکیان در زمان انتخابات، حول موضوع وفاق و تأکیدشان بر کاهش فاصله بوده است. از طرف دیگر، این موضوع از جمله موضوع‌های اساسی و مورد تأکید دکتر صالحی است. از زمان آغاز به کار دکتر صالحی تا کنون، چند موضوع، به اقتضای زمان و توان‌مان پیگیری شده است. یکی از این موضوع‌ها که بر آن تأکید می‌شد، رفع ممنوعیت کار هنرمندانی بود که ممنوع‌الکار و ممنوع‌الفعالیت شدند.

این کار مرحله به مرحله پیش می‌رود. سیاست دکتر صالحی و وزارتخانه بر اطلاع‌رسانی موارد مشخص و رسانه‌ای کردن همه خبرهای مربوط به هنرمندان نیست. موضوع نیلوفر حامدی و الهه محمدی را در دولت، مشخصاً دکتر صالحی پیگیری کردند. وکیل این دو خبرنگار در وزارتخانه رفت‌و‌آمد داشت. لیست اسامی افرادی را که به هر حال رفع ممنوعیت می‌شوند، می‌شنوید و این ادامه دارد.

دکتر صالحی در جایی گفتند باید فضا را ایجاد و حمایت کنیم تا هنرمندان به کار برگردند. البته آنها هم باید یک سری مطالب را از فضای مجازی‌شان پاک کنند، تأکید دکتر صالحی این است که گذشته را کمتر ببینیم و رو به آینده حرکت کنیم. این موضوعات اجتماعی است و این گروه هم هنرمند و مستعدند.

یک بخش از کار حمایتی ما این است که ممنوعیت‌ها رفع شود و هنرمندان به فعالیت بازگردند.

برخی از هنرمندان، پرونده قضایی باز و در جریان دارند مثلاً محمد مساوات که موضوعش فقط تئاتر نیست، به‌خاطر نقاشی‌هایش است. با پیگیری وزارتخانه، یک مرحله تخفیف داده شد و زندان تبدیل به پابند شد که برای تبدیل پابند به آزادی تلاش می‌کنیم.

بخش دیگر، گفت‌و‌گوهایی است که با صندوق اعتباری هنر داریم تا اعتبارات و تسهیلات بیشتری در اختیارمان بگذارند. برای تقویت این حوزه از چهره‌های ملی کمک گرفتند تا بیایند سرمایه‌گذاری کنند و ارتباطات را به این سمت ببرند که منهای بودجه دولتی، سرمایه‌گذاری‌هایی شود و عایدی بیشتری داشته باشد. در موضوع بیمه، چالش‌هایی با وزارت کار است که از منظر ارتباطی من هم کمک می‌کنم تا این مسائل رفع شود.

یکی از درخواست‌های جدی این است که هنرمندان کد شغلی ندارند. این موضوع را با کارگروه حقوقی و دکتر آگاه، پیگیری می‌کنیم. البته پیش‌زمینه این موضوع، بحث نظام صنفی است که معطل مانده. اگر موضوع نظام صنفی حل شود، خیلی از مسائل حل می‌شود. خود صنف مسأله بسیار دارد؛ خانه تئاتر سه، چهار ماه بسته بود چون نمی‌توانستند حقوق پرسنل را بدهند. من تعمداً گفتم می‌خواهم دیدار داشته باشم تا انتخابات مجامع را برگزار کنند چون مهلت مجوزهای‌شان که برخی از وزارت کشور، وزارت کار و برخی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، رو به پایان است. موضوعات خاص خودشان را دارند.

موضوع دیگر، بحث بودجه است؛ به نظر من وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اینکه این بار را کمتر تحمل کند و پاسخگوی همه حوزه‌های هنری و فرهنگی باشد باید این اعداد را بیان کند.

46 صدم درصد بودجه کشور در سال‌جاری متعلق به کل دستگاه‌های حوزه فرهنگ و هنر بوده است. از این مقدار، فقط 16 درصد برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نظر گرفته شده است، وزارتخانه‌ای که باید پاسخ همه را بدهد. پول کجاست؟ در صداوسیما و دیگر سازمان ها در این حوزه. پول جای دیگر است و وزارتخانه باید حرف بشنود و شما باید پاسخ همه را یک‌جا بدهید. این مسائل باید بیان شود. این نجابت تا کی می‌خواهد ادامه داشته باشد؟
از این 16 درصد، 6درصد بودجه مربوط به صندوق هنر است. بیش از 52 درصد ذی‌نفعان آنجا و بیمه‌شدگانش از معاونت هنری هستند. بودجه امسال معاونت هنری از بودجه نمایشگاه کتاب امسال کمتر است آن هم با 35 میلیارد تومان دیون گذشته. چون بزرگواران در آن سه سال با توکل اقدام می‌کردند و بودجه مصوب نداشتند. من که آمدم دو هفته بعد بودجه مصوب شد، در حالی که باید پارسال مصوب می‌شد. امسال اگر همه آن بودجه تخصیص داده شود، با آن 35 میلیارد دیون، بودجه این معاونت می‌شود 230 میلیارد کمتر از بودجه نمایشگاه کتاب امسال که 240 میلیارد تومان است.

این موضوع‌ها در هم تنیده و به هم مرتبط است. تلاش بر این است که نگاه را تغییر دهیم و برنامه متفاوتی از منظر توزیع بودجه ارایه کنیم. به هر حال دولت به تنهایی نمی‌تواند همه این اقدامات را انجام دهد و مجموعه دستگاه‌های مرتبط در دولت و حاکمیت در کنار بخش خصوصی باید به یاری حوزه فرهنگ و هنر بیایند. ما باید یاد بگیریم سرمایه‌ها را جذب کنیم و لایحه‌هایی را به دولت ببریم که بتواند کمک کند.

بودجه امسال وزارتخانه 4 همت بوده که با یک همت بودجه عمرانی‌اش می‌شود 5 همت. خنده‌دار است. بعد دوندگی می‌کنیم که این 5 همت بشود 5 و نیم همت. کل سال، دولت و وزارتخانه‌های دیگر و فعالان صنف و هنرمندان و رسانه‌ها می‌توانند کمک کنند تا ما لایحه‌ای را برای معافیت مالیاتی در حوزه فرهنگ و هنر به دولت ارائه دهیم.

ما جذاب‌ترین حوزه هستیم برای دستگاه‌ها و بخش خصوصی و شرکت‌هایی که فعالیت اقتصادی دارند تا تبلیغات فعالیت‌های‌شان را بیاورند ذیل وزارت فرهنگ. این کار برای آنها جذاب است چون آورده‌شان دیده می‌شود. کجا بیشتر از فیلم و تئاتر و موسیقی و تجسمی جذابیت دارد؟ ما اگر این کار را انجام دهیم، لازم نیست دوندگی کنیم برای نیم همت. واقعاً این نگاه وجود ندارد! اجرای برنامه‌های کلان که مرتبط با توسعه صادرات محصولات و خدمات فرهنگی است می‌تواند راهگشا باشد البته شما وقتی به صادرات می‌رسید که در داخل بسترهایی را ایجاد کرده باشید.

یکی از موضوع‌های دیگر که در حال بازنگری و ساماندهی آن برای اجرا هستیم، طرح ایجاد شبکه شهرهای خلاق است. این طرح در دوره گذشته و در معاونت امور هنری، توسط دکتر صالحی پیگیری شد، مقدمات و پژوهش‌هایی انجام شد و به فاز پایلوت رسید تا در چند شهر اجرا شود. اما با شیوع کرونا، اجرای طرح در وزارتخانه با محدودیت‌ها و چالش‌هایی روبه‌رو شد. در دوره بعد هم دوستان اعتقادی به آن نداشتند و مسکوت ماند.

فاز پایلوت این طرح، در حوزه‌های مرتبط با معاونت هنری تحت عنوان شبکه شهرهای هنر در حال بازنگری است. ان‌شاء‌الله اگر در سال اول و دوم آن را به‌درستی پیش ببریم و معاونت‌های دیگر را هم پای کار بیاوریم، در همه سطوح حوزه‌های فرهنگی و هنری وزارتخانه و در گستره ملی اجرا می‌شود.
 
این طرح قرار است چطور اجرایی شود؟
این طرح براساس مزیت جغرافیایی ایران و با رویکرد آمایش سرزمینی دیده شده است. در هر نقطه از کشور شاخصه‌هایی در حوزه هنر و فرهنگ وجود دارد. ایجاد شبکه و پیدا کردن شهرهایی که مزیت مشترک دارند با این نگاه که توانمند شده و وارد چرخه تولید شوند تا خروجی کارشان وارد فاز صادرات شود، کار سختی است. پای کار آمدن دستگاه‌های مختلف دولتی و حمایت ویژه در حوزه دولت و وزارتخانه‌های مرتبط فرهنگی را می‌خواهد. اتاق بازرگانی و معاونت علمی که بحث اقتصاد خلاق را به عهده دارند باید پای جدی برای اجرای این طرح باشند. به نظرم مجموعه این کارها در کنار آموزش هنرمند و تقویت صنف به اجرای این طرح کمک می‌کند.
 
گفتید با هنرمندان دیدار و گفت‌و‌گو دارید. اغلب هنرمندان ساکن مرکز، همیشه در رسانه‌ها مطرح هستند و می‌شود درباره آنها و مطالباتشان صحبت کرد. اما هنرمندان شهرستانی نه تریبون دارند و نه در فضای مجازی فعال‌اند تا دیده شوند و صدای‌شان شنیده شود. اغلب هنرمندان شهرستانی در حاشیه‌اند. برای ارتباط با آنان و اینکه در جریان مشکلاتشان باشید، برنامه‌ای دارید‌؟
تفکیک هنرمند تهرانی و شهرستانی، یعنی تبعیض. اینکه اگر هنرمندی بخواهد دیده شود باید به مرکز بیاید و در تهران باشد، تناقض شعاری ماست.

در دوره‌های اخیر مثلاً در دوره قبل که انجمن‌ها فعالیت‌شان متوقف شد و بودجه‌ای به آنها تخصیص داده نشد، با استان‌ها ارتباط و تعامل درستی نداشتیم و فاصله بیشتر شد. در موضوع بودجه می‌خواهیم بودجه‌ها را از جشنواره‌ها کم و از استان‌ها حمایت کنیم و استان‌ها را براساس مزیت‌ها، متولی و مجری جشنواره‌ها می‌کنیم.

در قالب پروژه شبکه شهرهای هنر باید به استان‌ها برویم. باید تعامل را شروع کنیم. در دوره‌های گذشته تعداد سفر مدیران به استان‌ها برای نشست با کارشناسان و مدیران استانی و پیگیری برنامه‌های وزارتخانه و رفع چالش و مسائل آنها، انگشت‌شمار بوده. بعد می‌گویند استان‌ها به ما پاسخگو نیستند. شما دو روز به بچه‌ات پول توجیبی ندهی، جواب سلام‌ات را می‌دهد؟ استانی که نه پول به آن می‌دهید، نه با آن تعامل دارید و نه سیاست‌گذاری و برنامه برایش دارید، چطور باید پای کار بیاید؟ هنرمند شهرستانی هم فکر می‌کند هر اتفاقی که بخواهد بیفتد در تهران است و باید خودش را به تهران برساند. با توجه به این موضوع‌ها برنامه ما برای استان‌ها سال آینده شروع خواهد شد.

در استان‌ها معاونت امور هنری و سینمایی با هم یک مسئول دارد. من به دکتر فرید‌زاده معاون محترم سازمان سینمایی گفتم وقتی تغییرات در استان‌ها انجام شد، نشست فصلی بگذاریم و در استان‌ها بچرخیم. مسئولان و هنرمندان در استان‌ها از اهداف، موضوعات و جزئیات برنامه‌ها مطلع می‌شوند و مسائل‌شان را بیان می‌کنند و طی فصل مسائل را پیگیری می‌کنیم. از شما در روزنامه ایران و سایر فعالان حوزه فرهنگ و رسانه تشکر می‌کنم و از رسانه‌ها می‌خواهم کمک کنند تا ظرفیت‌های استانی دیده شود و در پیشبرد امور و تغییر سیاست‌ها و برنامه‌های آتی یاریگر باشند.

منبع: روزنامه ایران