سالهای اخیر و خصوصاً دوران پساکرونا را میتوان دوران به قهقرا رفتن سینمای مستقل اجتماعی ایران نامید؛ دورهای که در آن تولید و اکران این دسته از فیلمها به شکل رسمی و قانونی و غیرزیرزمینی به نازلترین میزان ممکن رسیده است.
چارسو پرس: در چنین شرایطی شجاعت و جسارت حسام فرهمند بهعنوان فیلمسازی که نخستین فیلم بلند سینماییاش را در این نوع از سینما و با انتخاب چنین موضوع حساس، تلخ و در عین حال دغدغهمندانهای میسازد قابلتحسین است. از طرفی سعید خانی نیز به عنوان تهیهکننده در آشفتهبازار فعلی سینمای اجتماعی ریسک بزرگی کرده که هم قابل تقدیر است و هم بهزعم من در اکران کاملاً جواب میدهد چراکه شاید یک فیلم قاعدهمند و خوب بتواند مخاطب جدی را با سینما آشتی دهد و مسیر برای ساخت نمونههایی مشابه هموار شود.
اگر بخواهیم «رها» را از منظر فیلمنامه بررسی کنیم جدا از برخی اشکالاتش میتوان آن را متنی قرص و محکم، منسجم و با زنجیرهی مستحکم علت و معلولی بهشمار آورد که مسئلهاش را دقیق و درست مطرح و با به باور رساندن شخصیتهایش بیشتر مسیرش را طی میکند. فیلم دغدغههایی قابلاحترام از مسائل اجتماعی و روابط انسانی را با پرداختی حرفهای و تأثیرگذار به نمایش میگذارد.

فیلم آغازی نسبتاً آرام دارد که از همان ابتدا به روشنی مسئلهی فقر خانواده را به مخاطب نشان میدهد و به مرور و با پیشرفت داستان بحرانهای تازهای شکل میگیرند و هر بحران به بحرانی پیچیدهتر تبدیل میشود تا اینکه این بحرانها که عامل اصلیشان فقر و زوال خانواده است در آستانهی تعلیق نفسگیری قرار میگیرند. اتفاق مهیب داستان گرچه به زعم من میتوانست طی سلسله ماجراهای منطقیتری به وقوع بپیوندد و حتی شکل روایتش مهندسیشدهتر و هولناکتر باشد اما در ماهیتش نوعی نگاه ایهامآمیز و حتی تقابلگونه به عنصر خانواده دارد. درحالی که گمان میکنیم اعضای خانواده بهعلت فقر و مشکلات دیگرشان از یکدیگر دور شدهاند و شاهد کماهمیت شدن نهاد خانواده هستیم اما از طرف دیگر اقدامات تکتک آنها (فارغ از غلط یا درست بودن این تصمیمات و اقدامات) تأکید بر همگرایی آنها و پشتیبانیشان از هم دارد.
پدرِ خانواده (با بازی خیرهکنندهی شهاب حسینی) علیرغم ظاهر بیرگ و بیخیالش در کنه وجود خود مسئولیتپذیری عمیقی نسبت به اعضای خانوادهاش دارد و با وجود سادگی آزاردهندهاش برای همسر (غزل شاکری) و فرزندانش، دغدغهای جز نجات دادن اعضای خانواده از منجلابی که در آن گرفتار شدهاند ندارد. درواقع علیرغم تصویر ظاهری که از تزلزل و واگرایی خانواده میبینیم اما در باطن این خانواده بهعنوان یک نهاد اجتماعی کاملاً پشت هم ایستادهاند. مثلاً سکانس درخشان بازداشتگاه و دفاع یکایک اعضای خانوادهی توحید از یکدیگر.

«رها» ریتم تندی دارد. سکانس زائدی ندارد و اطلاعات و دادههای متعدد و پیچیدهاش را تا جای ممکن بهدرستی به مخاطب منتقل میکند. فیلم دچار افت ضرباهنگ و تمپو نمیشود و تماشاگر را خسته نمیکند اما شاید این حجم زیاد اطلاعات و دادهها که برخی در قالب کنش و واکنشها و برخی در قالب دیالوگها بیان میشوند متناسب با ظرف زمانی درام نباشد و مخاطب را در مقطعی دچار اطلاعاتزدگی بکند که البته این را نمیتوان نقص به حساب آورد زیرا بیشتر آثار سینمای اجتماعی ما در سالهای اخیر بزرگترین ضربه را از لاغری فیلمنامهشان و نبودِ قصه خوردهاند.
بازیهای فیلم از امتیازات مهم آن هستند. شهاب حسینی بازیگریست که طیف متفاوتی از نقشها را در کارنامهاش ثبت کرده اما با این فیلم روی دیگری از سکه را به مخاطب نشان میدهد؛ درواقع درحالیکه با خود فکر میکنیم او بهترین بازیهایش را در فیلمهای اصغر فرهادی ارائه کرده در «رها» او یک بازی بینظیر دیگر را ارائه میدهد که پیش از این نمونهاش را ندیده بودیم.
بیشتر بخوانید: نقد و یادداشت سینمای ایران
جنس بازی غزل شاکری نیز متفاوت از بازیهای پیشین اوست. او حالا مادری است با دو فرزند جوان، در یک زندگی فلاکتبار و با دلخوری و خشمی درونی از همسری که او را مسبب وضعیت فلاکتبارشان میداند. نگاه پردرد او، میمیک چهرهی کاملاً پویایش و بدهبستانهای خوشایندش با شهاب حسینی از دیگر بازیهای موفق فیلم است. او با ترکیب درستی از اکت و چهرهاش منتقلکنندهی منتهای رنج و بیپناهیست. و البته دو بازیگر جوان فیلم که هر دو بازیهایی باورپذیر را ارائه میکنند و چه خوب که چهرههایی جدید و ناآشنایند.

نکتهای در تحلیل فیلم «رها» بسیار حائز اهمیت است و آن، فقدان فیلمهایی از این جنس و گونه در سالهای اخیر است. شاید اگر چنین فیلمی هفت، هشت سال قبل ساخته شده بود نگاه منتقدان نسبت به آن تغییر میکرد و آنرا نمونهای تکراری و استاندارد، از خیل فیلمهای همژانر و همسبکش میدانستند اما در شرایط فعلی و انبوه تولیدات کمدیِ کمارزش و تکراری فیلمی چون «رها» فیلم مهمی تلقی میشود. این مهم بودن البته نمیتواند مانع از برشمردن برخی از ایرادات آن شود. یکی از اصلیترین اشکالات فیلم این است که درام بارها در آستانهی پایان قرار میگیرد اما به پایان نمیرسد و بهزعم من پایانبندی فعلی جدا از دراماتیک بودنش بهترین نقطهی پایان برای چنین فیلمی به شمار نمیآید و شاید بهتر بود برخی از موقعیتها در قصه جابهجا شوند. شاید بهتر بود نحوهی برملا شدن راز بزرگ سهیل و رها در نقطهای بهتر و به شکلی منطقیتر رقم میخورد. یا مثلاً رفتنِ مادر به خانهی دخترِ در کما و کار پرریسکی که به جهت نجات پسرش انجام میدهد نیز به جنس فیلم نمیآید و باوجود نفسگیر بودنش با دیگر بخشهای فیلم همخوانی چندانی ندارد و شاید تاحدودی باورناپذیر باشد. با همهی این حرفها اما «رها» فیلمیست که پس از چهار، پنج سال مخاطب را با رضایت از سالن سینما بیرون میفرستد و او را تا روزها یا شاید هفتهها به تأمل وادارد. فیلمی که نگارنده را پس از مدتها با میل و اشتیاق به نگارش یادداشت ترغیب کرد و امیدوارم سینمای مستقل اجتماعی ما با حمایت مخاطبان بتواند مجدداً به نقطهی اوج خود بازگردد.
منبع: سینما سینما
نویسنده: یاسمن خلیلیفرد
https://teater.ir/news/69842