فیلم جولی سکوت کرد اثری بسیار ملال آور و حتی می‌توان گفت توخالی است که حتی برای یکبار هم پیشنهاد نمی‌شود و در واقع نطفه‌ی به حقی برای سینمای نابلد در قصه‌گوییِ اروپاست که رئالیستی جلوه دادن لحظات را با پرداخت صحیح اشتباه می‌گیرند و نتیجه می‌شود امثال این فیلمساز که در مشقِ ابتدایی‌شان اینچنین یک و ساعت و نیم هیچ‌ نمی‌گویند و البته که همواره ادعای دهان پرکنی هم برای نابلدی‌شان در آستین دارند که بله اگر کاندید جوایزی در فستیوال‌ها مخصوصا مشهورترین‌شان (فستیوال کن) بشوند پس راه را درست رفته‌اند!
چارسو پرس: فیلم Julie Keeps Quiet یا Julie zwijgt با عنوان فارسی جولی سکوت کرد اثری بلژیکی که اولین اثر بلند کارگردان آن «لئوناردو ون‌دایک» است، داستان یک تنیسور نوجوان به نام «جولی» را روایت می‌کند که با یک بحران شخصی و گروهی دست و پنجه نرم می‌کند. ماجرا از آن قرار است که یکی از هم‌باشگاهی‌های «جولی» دست به خودکشی زده است و مربی آنها که «جرمی» نام دارد به علت این خودکشی توبیخ شده و از کارش معلق می‌شود و در این بین «جولی» که ظاهرا ارتباط عمیقی با مربی خود دارد و از طرفی دوستش را نیز از دست داده است، درگیر احساسات ضد و نقیض می‌شود.

این خلاصه‌ای که عرض شد تنها پلات کلی و سرراست ماجراست و درباره کیفیت فیلم باید گفت که با اثری به شدت منفعل و بدون درام مواجهیم که ابدا قصه‌گویی بلد نیست و در میان فوج عظیم آثار نابلد در قصه‌گویی در سینمای اروپا با جرئت می‌توان گفت که این اثر جز نازل‌ترین هاست، هرچند که آنچنان خرده‌ای هم نیست و بعنوان یک فیلم‌اولی طبیعتا کارگردان آن همچنان جای آزمون و خطا دارد اما امیدواریم با این فرمانی که مسیر خود را استارت زده پیش نرود.

اگر بخواهیم اجزای خلاصه فیلم را که در مقدمه به آن اشاره شد، باز کنیم و بسط بدهیم، انفعالی را در اثر مشاهده می‌کنیم که با ″هیچی″ قصد حرف زدن دارد. در واقع عنوان فیلم برای فیلمساز مُشتبه شده که چون کاراکتر اصلی فیلم قرار است سکوت کند پس پردازش هم کلهم تعطیل باشد و فقط او را ساکت و لال نشان دهیم که گویا با این حرف نزدن قرار است اثر عمق بگیرد و مخاطب احساسات کاراکتر را با این سکوت افراطی درک کند!

بله کاراکتری هم می‌تواند ساکت، درون‌گرا و کم حرف باشد اما در آن هنگام زبان و هنر دوربین است که با هنرنمایی خوداگاه و ناخودآگاهِ فیملساز می‌تواند به درونیات کاراکتر رخنه کرده و آن را به میزانسن و قاب بیاورد و به این صورت کاراکتر را با کمترینِ حرف‌ها و دیالوگ‌ها به ما بشناساند اما در این فیلم تنها چیزی که به وفور در اثر می‌بینم تمرینات تنیسی هست که «جولی» مدام بین سکوت و انفعالش در حال انجام آنهاست یعنی فیلم یک سکانس از سکوت یا کم حرفی او در جمع به ما نشان می‌دهد و در سکانس بعدی تمرینات ورزشی او برای تنیس می بینیم و این مورد مدام در فیلم تکرار می‌شود و رفت و برگشت دارد گویی که با یک مستند شخصی و مبتدیانه‌ مواجهیم و نه یک اثر سینمایی که قرار است قصه‌ای را به زبان تصویر دربیاورد.

اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلم‌های خارجی


و کاش فیلم حداقل خرده قصه‌ای را نشان‌مان میداد یا حداقل کاراکترهایی که مدام حرفشان به میان است و در زبان‌ها می‌چرخد را به طور درستی به درون قاب می‌آورد؛ از آن دختری که خودکشی کرده است در حد یک ویدئو نشان داده می‌شود و آن مربی توبیخ شده «جرمی» هم تنها یک سکانس مکالمه با «جولی».

در واقع ارتباط «جولی» با این دو نفر ابدا سر و شکل و شِماتیک قابل بیانی ندارد تا سکوت‌های «جولی» در قبال این دو نفر حداقل قابل فهم باشد دیگر درک آن جای خود. اصلا سوالی که هست دقیقا به چه علت «جرمی» بخاطر خودکشی یکی از نوجوانان باشگاه تنیس محکوم و توبیخ می‌شود! آیا خودکشی آن دختر درون باشگاه اتفاق افتاده، آیا سهل‌انگاری از جانب مربی (جرمی) در قبال آن دختر رخ داده است؟ فیلم اصلا به این سوال‌ها حتی در حد دیالوگ پاسخ نمی‌دهد، دیگر در این حد که داده‌ی بصری به مخاطبش بدهد، بماند.


اگر این توبیخ به علت فرهنگ جامعه بلژیک (اروپایی) باشد که به همان اندازه که مربی ملامت و محکوم شده است، والدین آن دختر هم می‌بایست محکوم شوند، هرچند که فیلم در این حد نیست که محکومیت را به زبان سینمایی دربیاورد اما چون مدام این خودکشی و اثراتش بر کاراکتر اصلی با سکوت‌های افراطی به درون قاب آورده می‌شود که استفهامِ منطقی برای مخاطب پیش می‌آید که چرا و چگونه!

فیلم‌ حتی رابطه‌ی «جولی» با مربی‌اش «جرمی» را هم واکاوی نمی‌کند که از چه نوعی است و چه کم و کیفی بین آنان برقرار است؟ درجایی تلفنی صحبت می‌کنند و «جرمی» نکات آماده‌سازی ورزشی را به «جولی» گوشزد می‌کند و در تک‌ سکانس مکالمه‌شان هم مربی به نوبه‌ای واکنش نشان می‌دهد که گویی «جولی» عزیزترین شخص زندگی‌اش است! در ادامه در جایی از فیلم «جولی» به مربی جدید باشگاهش می‌گوید که مایل است حتی در صورت بازگشت «جرمی»، باز هم با او کار کند اما علت این حرف حتی در دیالوگ هم از آن پرده‌برداری نشده است.

بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


در حقیقت می‌شود اینطور بیان کرد که ″سکوت‌ها″ و ″نمیدانم گفتن″های جولی یک پرداخت لایه‌دار نیست که در طول اثر تبیینِ بصری شده باشد بلکه خفه‌خون‌گرفتن‌هایی‌ست که فیلمساز می‌خواهد نابلدی‌اش را پشت آن‌ها پنهان کند و حتی در این بین منطق روایی ندارد تا در جایی که جولی را ناراحت نشان می‌دهد، بلافاصله در سکانس بعد او را در حال تفریح با دوستانش نشان ندهد.

در مجموع فیلم جولی سکوت کرد اثری بسیار ملال آور و حتی می‌توان گفت توخالی است که حتی برای یکبار هم پیشنهاد نمی‌شود و در واقع نطفه‌ی به حقی برای سینمای نابلد در قصه‌گوییِ اروپاست که رئالیستی جلوه دادن لحظات را با پرداخت صحیح اشتباه می‌گیرند و نتیجه می‌شود امثال این فیلمساز که در مشقِ ابتدایی‌شان اینچنین یک و ساعت و نیم هیچ‌ نمی‌گویند و البته که همواره ادعای دهان پرکنی هم برای نابلدی‌شان در آستین دارند که بله اگر کاندید جوایزی در فستیوال‌ها مخصوصا مشهورترین‌شان (فستیوال کن) بشوند پس راه را درست رفته‌اند! زهی خیال باطل.

امتیاز نویسنده : ۲ از ۱۰

منبع: گیمفا