فیلم «Shadow Force» با بازی کری واشنگتن و عمر سی، تلاش می‌کند در سبک اکشن-زوجی موفق شود، اما فیلمنامه ضعیف، اکشن‌های بی‌روح و نبود شیمی بین شخصیت‌ها باعث شده تنها به اثری قابل تحمل و نه‌چندان ماندگار تبدیل شود.
چارسو پرس: زمانی که یک زوج مشهور در فیلمی مشابه «آقا و خانم اسمیت» سعی کردند ترکیبی از یک زوج بامزه با مأموریت‌های خطرناک را اجرا کنند، نتیجه یک اکشن پرهزینه و پرفروش بود؛ هرچند با کیفیتی متوسط. حالا سال‌ها بعد، کری واشنگتن و عمر سی در فیلم «Shadow Force» وارد همین قالب شده‌اند: زن و شوهری سابق که زمانی قاتلین حرفه‌ای بودند و حالا در حال فرار از همکاران پیشین خود هستند.

برای موفقیت چنین فیلم‌هایی، باید حال و هوای خاصی حاکم باشد—ترکیبی از شوخی، اکشن و شیمی بین بازیگران. اما فیلم جو کارناهان با وجود چند لحظه سرگرم‌کننده، به دلیل طراحی صحنه‌های اکشن تکراری، دیالوگ‌های خسته‌کننده و پیام‌های احساسی بیش از حد ("همه چیز درباره خانواده‌ست!") یک اثر متوسط باقی می‌ماند. احتمالاً اکران خانگی و پلتفرم‌ها بازار اصلی آن خواهد بود.

داستان از این قرار است: کیرا (واشنگتن) و آیزاک (سی) زمانی در یک گروه سری به نام Shadow Force بودند، که توسط رئیس وقت سیا، جک سیندر (مارک استرانگ) برای از بین بردن تهدیدات جهانی تشکیل شده بود. اما عاشق شدن و ترک مأموریت برای‌شان گران تمام می‌شود. حالا در حال فرارند و در عین حال تلاش دارند از پسر پنج‌ساله‌شان، کای، محافظت کنند. سیندر که اکنون دبیرکل گروه G7 است، می‌خواهد این دو را به خاطر «دانستن بیش از حد» حذف کند. البته بی‌میلی شخصی‌اش هم بی‌تأثیر نیست؛ چون پیش‌تر با کیرا رابطه‌ای داشته است.

اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلم‌های خارجی


کیرا چند سال اخیر را جدا از خانواده گذرانده تا مأموران باقی‌مانده Shadow Force را یکی‌یکی از بین ببرد. اما وقتی آیزاک در یک سرقت بانک مجبور به استفاده از مهارت‌هایش می‌شود، هویتش فاش شده و تمام خانواده به خطر می‌افتند. آن‌ها به جنگل‌های کلمبیا پناه می‌برند، جایی که مادر خشمگین نیز به آن‌ها می‌پیوندد. (فیلمنامه حتی منطق ندارد—کیرا آیزاک را سرزنش می‌کند، در حالی که او بچه‌شان را نجات داده.)

در ادامه، والدین دوباره با یک زوج دیگر از همکاران سابقشان—خاله (داوین جوی راندولف) و عمو (متود من)—برخورد می‌کنند. دشمنان هم پیدایشان می‌شود و همه را به مقر سیندر، جزیره‌ای ساختگی، می‌برند.

درگیری نهایی قابل قبول است، اما فیلم تلاش دارد به سبک «جان ویک» برسد بدون آنکه طراحی اکشن یا سبک بصری خاصی داشته باشد. فیلم‌برداری در لوکیشن‌های زیبا و طراحی صحنه‌های قوی در کلمبیا انجام شده، اما فیلم‌برداری خوان میگل آسپیروز نتوانسته از این مزیت‌ها بهره‌برداری کند.

شخصیت‌ها نیز عمق ندارند. پنج عضو Shadow Force با ظاهرهای متفاوت معرفی می‌شوند، ولی تقریباً هیچ دیالوگ یا نقشی ندارند. در عوض، دو دستیار بامزه سیندر بیشتر به چشم می‌آیند. حتی مارک استرانگ، که معمولاً در نقش منفی می‌درخشد، در اینجا نقشی کلیشه‌ای دارد.

واشنگتن و سی با اینکه بازیگرانی توانا و جذاب‌اند، اما این نقش‌ها چیزی به کارنامه‌شان اضافه نمی‌کند. سی کمی شوخ‌طبع و گرم ظاهر می‌شود. اما واشنگتن بیش از حد جدی است؛ از یک‌سو سخت و خشن، از سوی دیگر مادر فداکار—و این تضاد باورپذیر نیست. بهتر بود رابطه آن‌ها عمق و شوخی بیشتری داشت، اما نه فیلمنامه و نه اجرا چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. در عوض، زوج مکمل یعنی راندولف و متود من بهتر عمل می‌کنند، هرچند باز هم فیلمنامه از پتانسیل آن‌ها بهره نمی‌برد.

بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


فیلم بیش از حد احساساتی است برای داستانی که باید سبک، تند و بی‌منطق باشد. کودک پنج‌ساله، با بازی جاهلیل کامارا، شیرین است ولی استفاده کلیشه‌ای از کودک بامزه، فحش دادن یا آواز خواندن او برای خنده، آن را مصنوعی می‌کند.

کاش واشنگتن و سی دیالوگ‌هایی مانند ویلیام پاول و میرنا لوی در «مرد باریک» داشتند. ولی در عوض، پایان فیلم کپی‌شده همان پایان فیلم ۹۰ سال پیش است، با همان میزان سانتی‌مانتال بودن!

منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند