در «Thunderbolts*»، مارول با کنار گذاشتن ابرقهرمانان بینقص، به سراغ گروهی از ضدقهرمانان و افراد زخمخورده رفته تا نشان دهد هنوز هم حرفهایی برای گفتن دارد. این فیلم با تمرکز بر سلامت روان، اعتیاد و تنهایی، نگاهی تازه به دنیای گسترده MCU ارائه میدهد.
چارسو پرس: پرسش از معنای واقعی قهرمان بودن، در مرکز بسیاری از داستانهای ابرقهرمانی قرار دارد. جدیدترین اثر از دنیای سینمایی مارول نیز بهطرزی تأثیرگذار به همین موضوع میپردازد؛ با جمعکردن گروهی از طردشدگان و تبهکاران سابق که حالا وظیفه دارند دنیا را در غیاب اونجرز نجات دهند.
«Thunderbolts*** با نگاهی انسانی و نسبتاً فروتنانه ساخته شده و بهشکلی قابل توجه به موضوعاتی چون اعتیاد، سوءاستفاده و بیماریهای روانی میپردازد. اگرچه نمیتوان انکار کرد که دوران اوج خلاقیت مارول احتمالاً به سر رسیده، اما عمق احساسی بازیها نشان میدهد که این استودیو هنوز هم توانایی روایت داستانهایی پرمعنا را دارد.
جولیا لوئی-دریفوس در نقش یک سیاستمدار فاسد و بیرحم، با بازیای درخشان ظاهر شده است.
فیلم که از دوم مه در سراسر جهان اکران شده، ستارگانی چون فلورنس پیو و سباستین استن را در اختیار دارد؛ بازیگرانی که میتوانند مخاطب را به یک عنوان نسبتاً ناآشنا در دنیای مارول جذب کنند. اگر بازخوردها مثبت باقی بماند، این فیلم میتواند فروش قابلقبولی داشته باشد.
فلورنس پیو نقش «یلنا» را بازی میکند؛ یک آدمکش حرفهای که اولینبار در فیلم «بیوه سیاه» (Black Widow) محصول ۲۰۲۱ ظاهر شد. یلنا که کودکیاش را در شرایطی سخت و خشونتآمیز برای تبدیلشدن به قاتل گذرانده، اکنون برای «والنتینا» (با بازی لوئی-دریفوس)، رئیس حیلهگر سازمان سیا کار میکند. مأموریت بعدی او در یک پایگاه دورافتاده تلهای است که باعث میشود با «جان واکر» (وایت راسل) و «آوا استار» (هانا جان-کامن) فرار کند و به مقابله با نقشهی بعدی والنتینا بپردازد؛ نقشهای که به پسری به نام «باب» (با بازی لوئیس پولمن) مربوط میشود؛ شخصیتی آرام اما آسیبدیده، با قدرتهایی ناشناخته.
همانند بسیاری از فیلمهای مارول، Thunderbolts* بر آشنایی مخاطب با آثار قبلی MCU تکیه دارد. (برای نمونه، واکر همان شخصیت بیاعتبار شدهای است که قرار بود جای کاپیتان آمریکا را در سریال «فالکون و سرباز زمستان» بگیرد.) با این حال، کارگردان جیک شرایر بهاندازهی کافی پسزمینهی داستانی ارائه میدهد تا مخاطبان تازهوارد نیز بتوانند ارتباط لازم را با فیلم برقرار کنند.
در اصل، Thunderbolts* داستان گروهی از ضدقهرمانان و شخصیتهای آسیبدیده است که باید کنار هم قرار بگیرند و دشمنی مرگبار را شکست دهند. فرمولی که تا حدی یادآور فیلم «جوخه انتحار» (Suicide Squad) از دنیای دیسی است.
خطر همیشگی در چنین روایتهایی، استفادهی بیشازحد از شوخیها و لحن طعنهآمیز است؛ اما خوشبختانه فیلم تا حد زیادی از این دام میگریزد. شخصیتهای فیلم، گرچه زباننیشدار و تند دارند، ولی بهمرور لایههایی عمیقتر از خود بروز میدهند. یلنا با بازی درخشان پیو، قاتلی است که از مهارتهای مرگبارش خسته شده و با طعنهزدن و بدبینی، سعی میکند با افسردگی و تنهاییاش مقابله کند. آشنایی او با «باب» ــ پسری که با لباس بیمارستان در پایگاه ظاهر میشود و هیچ خاطرهای از گذشتهاش ندارد ــ باعث شکلگیری پیوندی احساسی میان دو انسانی میشود که هر دو درگیر حس بیارزشی هستند.
بازی پیو و پولمن، لایهای عاطفی و انسانی به فیلم میافزاید. فیلم تأکید میکند که مشکلات روانی و سوءمصرف مواد، میتوانند بهاندازهی شرورترین ابرشرورها ترسناک و حتی شکستناپذیر باشند.
اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلمهای خارجی
در کنار آنها، دیوید هاربر نقش پدر سادهدل و هیجانزدهی یلنا را بازی میکند؛ یک ابرقهرمان بازنشسته که با طنز و حماقتی دوستداشتنی، بعدی انسانی به داستان میافزاید. در مقابل، سباستین استن در نقش «باکی بارنز» (سرباز زمستان) همچنان مبارزی جدی و حرفهای است؛ تنها شخصیتی که از دوران اونجرز باقی مانده، اما همین نکته باعث میشود مخاطب فقدان قهرمانان بزرگ را بیشتر حس کند.
نکته مثبت فیلم این است که برخلاف بسیاری از آثار اخیر MCU، در پایان دچار یک «نبرد آخرالزمانی» کلیشهای نمیشود. جیک شرایر ترجیح داده پایانی احساسی و شخصیتر برای داستان انتخاب کند؛ پایانی که بیشتر بر روی درگیریهای درونی شخصیتها متمرکز است تا نجات جهان.
موسیقی متن فیلم که توسط گروه Son Lux ساخته شده، با فضایی احساسی و ملایم، روابط روبهرشد میان شخصیتهای شکستخورده را بهخوبی تقویت میکند؛ مخصوصاً زمانی که خطر مرگ، آنها را وادار به قهرمانی میکند. در حالی که بسیاری از فیلمهای مارول در زمینهی شخصیتپردازی شروران ضعیف عمل کردهاند، لوئی-دریفوس در نقش سیاستمداری بیرحم، حضوری خیرهکننده دارد.
بدون شک، Thunderbolts* از لحاظ ساختاری شبیه بسیاری دیگر از فیلمهای مارول است و بهنظر میرسد تلاش میکند زمینه را برای آثار آینده این فرنچایز آماده کند. (وجود ستاره در عنوان فیلم، شاید اشارهای به یکی از شگفتیهای داستان باشد.) اما با وجود تمام وابستگیها به دنیای گسترده مارول، این فیلم موفق میشود تجربهای تازهتر و متفاوتتر از معمول ارائه دهد.
«Thunderbolts*» به جای تکیه بر جلوههای ویژه پرزرقوبرق و نبردهای آخرالزمانی، ترجیح میدهد داستانی انسانیتر تعریف کند؛ درباره شخصیتهایی که نه بهدلیل قدرتهای فراانسانی بلکه بهخاطر ضعفها و دردهایشان در خاطر میمانند. این رویکرد، اگرچه ممکن است در نگاه نخست برای طرفداران اکشنمحور MCU کمتر هیجانانگیز باشد، اما قطعاً عمقی احساسی به فیلم داده که بسیاری از آثار اخیر مارول از آن بیبهره بودهاند.
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
با اینکه فیلم در برخی لحظات همچنان درگیر ساختار کلیشهای دنیای مارول میشود، اما پرداخت صادقانه به تنهایی، تروما و نیاز به تعلق، آن را از سایر آثار متمایز میکند. بازی فلورنس پیو و شیمی احساسی میان او و لوئیس پولمن نیز از نقاط قوت فیلم است؛ دو بازیگری که بار احساسی روایت را به دوش میکشند و موفق هم هستند.
در نهایت، «Thunderbolts*» شاید نتواند آینده دنیای سینمایی مارول را بهتنهایی نجات دهد، اما نشان میدهد که وقتی تمرکز از نجات جهان به نجات خود انسانها تغییر کند، هنوز هم میتوان در این فرنچایز خسته، داستانهایی صادقانه و تأثیرگذار تعریف کرد.
منبع: screendaily
نویسنده: نسرین پورمند