چارسو پرس: زک کرگر، کارگردان فیلم تحسینشدهی Barbarian، اینبار با «Weapons» به سراغ یکی از ترسناکترین و آشناترین ترسهای جمعی میرود: ناپدید شدن بچهها. نتیجه، فیلمی هیپنوتیزمکننده، رازآلود و چندلایه است که مرز بین واقعیت، ترسهای روانشناختی، و توهمات جمعی را تار میکند.
خلاصه داستان (با هشدار اسپویل جزیی)
ساعت ۲:۱۷ بامداد، در شبی عادی، ۱۷ کودک ناگهان از خواب بیدار میشوند، درهای خانهشان را باز میکنند و در سکوت و هماهنگیای عجیب، به دل تاریکی میدوند؛ دستانشان باز، مانند هواپیماهایی کوچک که از روی چمنهای محلهای آرام در پنسیلوانیا عبور میکنند. تنها نقطهی اشتراک این کودکان؟ همه در کلاس سوم معلمی به نام «جاستین گندی» تحصیل میکردند. حالا، کلاس خالی مانده، جز پسربچهای خجالتی به نام الکس، که معلوم نیست چرا از این سرنوشت مبهم در امان مانده است.
بیشتر بخوانید: بررسی مستند «مدرسه سازماندهی تونی کِید بامبارا» | روایتی جذاب از زنی که تغییر را زندگی کرد
روایتی از دل تاریکی، با طعمی از استیون کینگ
کرگر، که در Barbarian ثابت کرد چطور میتوان تهدید را از دل مکانهایی عادی بیرون کشید، اینبار نیز با مهارتی بینظیر، آرامش حومهنشینی آمریکایی را زیر سؤال میبرد. «Weapons» از همان ابتدا یادآور بهترین داستانهای استیون کینگ است البته بدون آنکه نوشتهی خودش باشد. با ناپدید شدن بچهها، والدین از هم میپاشند، به همدیگر شک میکنند، و سیستم آموزشی را مقصر میدانند. فیلم به زیبایی، بیاعتمادی جمعی، ترس از نفوذ فکری، و حتی رگههایی از تئوریهای توطئهی مدرن را بازتاب میدهد.
بازیهای درخشان در میانهی آشوب
جاش برولین در نقش آرچر گراف، پدری خشمگین که پسرش مَت ناپدید شده، درخشان ظاهر میشود. او در جلسهای مدرسه، به شکلی بیمهابا، جاستین (با بازی درخشان جولیا گارنر) را متهم میکند. این سکانس، بازتابی مستقیم از وضعیت ملتهب جوامع امروزی است، جایی که معلمان زیر ضرب اتهامهای سیاسی و اجتماعی قرار میگیرند.
در کنار این دو، آلدن ارنرایک در نقش پلیسی محلی، بندیکت وانگ در نقش مسئول آموزش و پرورش، و چند شخصیت دیگر که بهتر است هویتشان لو نرود، روایت را در فصول جداگانه به جلو میبرند. هر فصل، زاویهای جدید از داستان را افشا میکند، و روایت را چون پازلی دقیق به هم متصل میکند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم «She Rides Shotgun»؛ بازی تاران اجرتون در تریلری نفسگیر با قلبی تپنده
روایتی چندپاره اما هوشمندانه
کرگر برخلاف جریان غالب، یک شخصیت اصلی ثابت انتخاب نمیکند. او روایت را بین شش شخصیت تقسیم میکند، هرکدام در فصل خود. با هر بار بازگشت به وقایع آشنا از زاویهای دیگر، تکههای پازل جا میافتند و رازها یکییکی روشن میشوند از اینکه چه کسی روی ماشین جاستین کلمهی «WITCH» (جادوگر) را نوشته، تا هویت فردی مرموز با گریمی دلقکگونه.
در میانهی فیلم، حضور امی مدیگن در نقش «عمه گلادیس» با چهرهای ترسناک و لحن طنزآمیز فیلم را وارد فازی تازه میکند؛ ترکیبی از طنز سیاه و وحشت روانپریشانه. حضور او یادآور اجراهای غریب نیکلاس کیج در فیلمهایی نظیر Longlegs است.
سلاحها چه کسانی هستند؟
در لحظات پایانی، فیلم رنگی خشنتر و صریحتر به خود میگیرد. اینجاست که عنوان فیلم، «Weapons» (سلاحها)، معنا پیدا میکند. در این جامعهی متزلزل، آدمها یا «هدف» هستند یا «سلاح» و هرچیزی، از کودک تا پوستکن سبزی، میتواند در دستان نادرست، به ابزاری مرگبار تبدیل شود.
آیا پایان فیلم ناامیدکننده است؟
در سهچهارم ابتدایی فیلم، کرگر با رمزآلود نگه داشتن پاسخها، مخاطب را درگیر میکند. اما وقتی پاسخ نهایی پدیدار میشود، ممکن است برای برخی از تماشاگران، قدرت تخیل فیلم از بین برود. با این حال، حتی اگر از پایان راضی نباشید، نمیتوان انکار کرد که «Weapons» دستاوردی جسورانه، پیچیده و پر از ایدههای بکر است.
جمعبندی: داستانی ترسناک از دل ناخودآگاه جمعی
«Weapons» داستانی است از دست دادن، اضطراب والدین، و جنونی که پشت چهرهی آرام یک جامعهی بهظاهر نرمال پنهان شده است. این فیلم بیشتر از آنکه دربارهی بچهها باشد، دربارهی بزرگترهایی است که نمیدانند با ترسشان چه کنند. فیلمی در سنت برادران گریم، اما نه نسخهی دیزنی، بلکه آن نسخهی تیره و تار واقعی.
امتیاز ما: ۸ از ۱۰
اگر از Barbarian، Hereditary یا Prisoners لذت بردهاید، «Weapons» یک تجربهی تازه و تکاندهنده برایتان خواهد بود.
منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند