فیلم «Eternity» به کارگردانی دیوید فرین، اثری متفاوت و خلاقانه در ژانر کمدی-رمانتیک فانتزی است که داستانش در جهان پس از مرگ اتفاق می‌افتد. این فیلم با بازی مایلز تلر و الیزابت اولسن، پرسش‌هایی عمیق درباره عشق، انتخاب و ابدیت مطرح می‌کند.

چارسو پرس: فیلم‌های مربوط به زندگی پس از مرگ همیشه با نوعی لحن طنزآمیز و آرامش‌بخش ساخته می‌شوند. در این آثار، قهرمانان پس از مرگ وارد جهانی می‌شوند که شباهت زیادی به دنیای واقعی دارد اما در عین حال قوانین خاص خود را دارد. فیلم Eternity، ساخته دیوید فرین (David Freyne)، یکی از همین آثار است که تلاش می‌کند با ترکیب رمانس، کمدی و فلسفه وجودی، داستانی متفاوت ارائه دهد. حضور بازیگران مطرحی چون مایلز تلر (Miles Teller)، الیزابت اولسن (Elizabeth Olsen) و کالوم ترنر (Callum Turner) باعث شده این فیلم توجه زیادی را در جشنواره‌ها و میان علاقه‌مندان سینما به خود جلب کند.

داستان فیلم Eternity

ماجرا از مرگ ناگهانی لری (مایلز تلر) آغاز می‌شود؛ مردی میانسال که پس از خفگی با تکه‌ای تنقلات، به دنیای پس از مرگ وارد می‌شود. در این جهان تازه، افراد دوباره در هیبتی جوان و سرزنده ظاهر می‌شوند. کمی بعد همسر او، جون (الیزابت اولسن) که بر اثر سرطان فوت کرده، به او ملحق می‌شود. آنها در یک ایستگاه شبیه سالن انتظار قرار می‌گیرند و باید با راهنمایی هماهنگ‌کنندگان جهان پس از مرگ، سرنوشت جاودانه خود را انتخاب کنند.


دنیای پس از مرگ در فیلم به شکل مجموعه‌ای از جهان‌های متنوع به تصویر کشیده شده است: از Casino World و Food World گرفته تا Paris Land و حتی Smokers’ World. انتخاب هر جهان، سرنوشت همیشگی فرد را تعیین می‌کند و هیچ راه بازگشتی وجود ندارد.


اما پیچش اصلی داستان زمانی رخ می‌دهد که جون با عشق اول خود، لوک (کالوم ترنر)، روبه‌رو می‌شود؛ مردی خوش‌چهره و پرشور که دهه‌ها پیش در جنگ کره کشته شده بود. حالا جون بین دو انتخاب دشوار قرار می‌گیرد: ادامه زندگی جاودانه با همسرش لری یا بازگشت به عشقی که روزی سراسر هیجان و شور جوانی بوده است.

بازی بازیگران و شخصیت‌پردازی

مایلز تلر در نقش لری تصویری باورپذیر از مردی عادی و خاکی ارائه می‌دهد که در عین سادگی، تکیه‌گاه مطمئنی برای همسرش بوده است. در مقابل، کالوم ترنر با بازی کاریزماتیک خود چهره‌ای پر زرق‌وبرق و ماجراجو خلق می‌کند که تضاد او با شخصیت لری به درام اصلی فیلم جان می‌دهد.


الیزابت اولسن نیز نقش‌آفرینی قابل‌توجهی دارد و به زیبایی کشمکش درونی شخصیتی را به نمایش می‌گذارد که میان امنیت و ثبات یک زندگی واقعی و شور و هیجان عشقی از دست‌رفته سرگردان است. همین تضاد باعث می‌شود مخاطب همواره بین دو جبهه قرار گیرد و انتخاب نهایی جون برایش پر از ابهام باقی بماند.


بیشتر بخوانید: نقد فیلم «Couture»؛ نگاهی انسانی به هفته مد پاریس


کارگردانی و زیبایی‌شناسی بصری

دیوید فرین با الهام از آثار چارلی کافمن فضایی خلق کرده که در عین خیال‌پردازانه بودن، واقع‌گرایی خاصی دارد. دکورها با رنگ‌های تیره و قاب‌بندی‌های دقیق طراحی شده‌اند تا تضادی بین سادگی جهان پس از مرگ و پیچیدگی انتخاب‌های شخصیت‌ها شکل بگیرد.


با وجود این، فیلم در بخش‌هایی بیش از حد کش‌دار به نظر می‌رسد. طولانی بودن زمان اثر (حدود دو ساعت) باعث شده ریتم روایت در نیمه دوم افت کند و تکرار موقعیت‌ها از شدت درام بکاهد.

نقاط قوت و ضعف فیلم Eternity

نقطه قوت اصلی فیلم، ایده جذاب و خلاقانه آن است؛ جهانی که در آن افراد می‌توانند بهشت شخصی خود را انتخاب کنند و در عین حال با چالش‌های عاطفی گذشته مواجه شوند. بازی‌های درخشان بازیگران اصلی نیز کمک کرده تا بار عاطفی فیلم به خوبی منتقل شود.


با این حال، فیلمنامه در استفاده از ظرفیت‌های دنیای پس از مرگ چندان خلاق عمل نکرده است. جهان‌های مختلف معرفی می‌شوند اما جز در حد شوخی‌های کوتاه کاربرد چندانی در پیشبرد داستان ندارند. همین موضوع باعث می‌شود فیلم پس از مدتی از تازگی اولیه‌اش فاصله بگیرد و مخاطب دچار خستگی شود.

جمع‌بندی

Eternity ترکیبی از رمانس، کمدی و درام فلسفی است که با ایده‌ای نو وارد دنیای سینما شده اما به دلیل کش‌دار بودن روایت و استفاده سطحی از موقعیت‌های بالقوه، نتوانسته به یک شاهکار ماندگار تبدیل شود. با این وجود، حضور ستارگانی چون مایلز تلر و الیزابت اولسن، طراحی بصری چشم‌نواز و پرداختن به مفاهیمی چون عشق، انتخاب و جاودانگی، این فیلم را به گزینه‌ای جذاب برای علاقه‌مندان به سینمای متفاوت بدل کرده است.


منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند