چارسو پرس: در طول تاریخ هالیوود، زوجهای سینمایی زیادی ماندگار شدهاند، اما گاهی موفقترین همکاریها میان بازیگرانی شکل میگیرد که هیچکس انتظارش را نداشته است. یک زوج نامتجانس و غیرمنتظره میتواند به تجربهای هیجانانگیز برای تماشاگران تبدیل شود؛ زیرا هر بازیگر چیزی دارد که دیگری ندارد و در کنار هم ترکیبی منحصربهفرد و جذاب میسازند.
چه در کمدیهای کلاسیک و کالت، چه در تریلرهای روانشناسانهی پرتنش یا حتی در آثار زندگینامهای واقعی، انتخاب هوشمندانه بازیگران باعث شکلگیری زوجهای بینظیری شده که در ظاهر نباید کار کنند، اما در عمل شاهکار خلق کردهاند. همهی این زوجها چیزی خاص به فیلمهایشان افزودند و نمونهای عالی از قدرت سینما در شگفتزده کردن و جذب مخاطب هستند.
چنینگ تیتوم و جونا هیل
مجموعه فیلمهای Jump Street (۲۰۱۲ - ۲۰۱۴)
در ظاهر، ترکیب چنینگ تیتومِ خوشچهره و جدی با جونا هیل، ستارهی کمدیهای بیپرده، بههیچوجه منطقی به نظر نمیرسید. اما این دو با همکاری درخشان خود توانستند چیزی خاص خلق کنند. در داستانی دربارهی دو پلیس مخفی که برای کشف شبکههای مواد مخدر به دبیرستان و کالج نفوذ میکنند، دو فیلم 21 Jump Street و 22 Jump Street بهحق در میان بهترین کمدیهای دههی ۲۰۱۰ قرار گرفتهاند.
تیتوم و هیل با شیمی طبیعی خود، بهجای تلاش برای پنهان کردن تفاوتهایشان، بهطور آگاهانه بر تضاد شخصیتیشان تأکید کردند و از آن طنز ساختند. تیتوم در این فیلمها جنبهی شوخطبع و کودکانهای از خود نشان داد که پیشتر از او ندیده بودیم، و هیل نیز احساسی صادقانه و واقعی به نقش خود افزود. نتیجه، زوجی سینمایی بود که برخلاف انتظار، به یکی از جذابترین و دوستداشتنیترین ترکیبهای دهه تبدیل شد — تا جایی که بسیاری از طرفداران هنوز آرزو دارند قسمت سوم این مجموعه ساخته شود.
جان تراولتا و ساموئل ال. جکسون
فیلم Pulp Fiction (۱۹۹۴)
هرچند امروزه شخصیتهای «وینسنت وگا» و «جولز وینفیلد» از فیلم Pulp Fiction بهعنوان یکی از نمادینترین زوجهای تاریخ سینما شناخته میشوند، در سال ۱۹۹۴ چنین ترکیبی کاملاً غیرمنتظره بود. در آن زمان، جان تراولتا بیشتر بهعنوان ستارهی دههی ۱۹۷۰ و بازیگر فیلمهای موزیکال مانند Grease و Saturday Night Fever شناخته میشد؛ کسی با حرکات رقص معروف و چهرهای کاریزماتیک، نه یک قاتل خونسرد.
در مقابل، ساموئل ال. جکسون نیز بیشتر در نقشهای فرعی جدی ظاهر میشد و هنوز به نماد سینمای اکشن تبدیل نشده بود. اما با ورود هر دو به دنیای تاریک و طنزآلود کوئنتین تارانتینو، همه چیز تغییر کرد. گفتوگوهای تند و تیز و شوخطبعی سیاه فیلم، تضاد شخصیتی میان آنها را به طلای سینمایی بدل کرد. خونسردی و سکوت مرموز تراولتا در برابر انرژی انفجاری و کاریزمای خشمگین جکسون، ترکیبی کامل و فراموشنشدنی ساخت.
بیشتر بخوانید: ۱۰ نقش برتر آستین باتلر؛ از «سوئیچشده در بدو تولد» تا درخشش شرورانه در «تلماسه ۲»
جون کرافورد و بتی دیویس
فیلم What Ever Happened to Baby Jane? (۱۹۶۲)
زوج شدن جون کرافورد و بتی دیویس بهخودیخود پدیدهای تاریخی بود. زیرا رقابت و دشمنی طولانیمدت این دو ستارهی بزرگ هالیوود در پشت صحنه، همانقدر پرتنش و دراماتیک بود که خود فیلم. این دو بازیگر افسانهای پس از دههها رقابت و اختلاف شخصی، سرانجام در فیلم روانشناسانه و ترسناک What Ever Happened to Baby Jane? کنار هم قرار گرفتند — و نتیجه ترکیبی از واقعیت و نقشآفرینی شد که هیچ نویسندهای نمیتوانست بهتر بنویسد.
کرافورد نقش خواهری فلج را بازی میکرد که در ویلایی قدیمی با خواهر دیوانهاش، با بازی بتی دیویس، زندگی میکند. تنش میان دو خواهر در فیلم، بازتابی مستقیم از خصومت واقعی میان بازیگران بود. این دشمنی واقعی باعث شد هر نگاه و هر دیالوگ میان آنها از خشم و حسادت لبریز باشد و نتیجه، یکی از درخشانترین اجراهای دوجانبهی تاریخ سینما شد — ترکیبی از زهر، وسواس و نبوغ.
باد کورت و روت گوردون
فیلم Harold and Maude (۱۹۷۱)
در بیشتر فیلمهای عاشقانه، رابطهی عاشقانه میان دو فرد همسن و سال شکل میگیرد، اما Harold and Maude کاملاً مسیر متفاوتی را پیش گرفت. در این فیلم، باد کورت نقش پسری حدود بیست ساله و مرگگرا را بازی میکند که شیفتهی زن سالخوردهای ۷۹ ساله با بازی روت گوردون میشود. این دو در جریان دوستی غیرمنتظرهشان، به نوعی عشق و آزادی دست مییابند که خارج از تمام معیارهای اجتماعی است.
این رابطه در نگاه اول غیرممکن و حتی بحثبرانگیز به نظر میرسد و پرسشهایی اخلاقی دربارهی فاصلهی سنی و مفهوم عشق برمیانگیزد. اما اجرای صادقانه و احساسی دو بازیگر، همه چیز را تغییر میدهد. تماشاگران بهسختی میتوانند در برابر پیوند عجیب و در عین حال عمیق این دو مقاومت کنند. Harold and Maude فیلمی عجیب، اما بهشدت تأثیرگذار و انسانی است.
بیشتر بخوانید: ۱۰ بازیگر برتر ژاپنی در تمام دوران
نیکلاس کیج و شان کانری
فیلم The Rock (۱۹۹۶)
نیکلاس کیج همیشه به خاطر بازیهای غیرقابلپیشبینی و گاه اغراقآمیزش شناخته میشود، در حالیکه شان کانری نماد خونسردی و جذابیت کلاسیک مردانه است. به همین دلیل، همکاری آنها در فیلم اکشن The Rock در ابتدا ترکیبی ناهماهنگ به نظر میرسید. اما همین تضاد، به نقطهی قوت فیلم تبدیل شد؛ جایی که جدیت و آرامش کانری در برابر انرژی دیوانهوار کیج تعادلی جذاب ایجاد کرد.
در این فیلم به کارگردانی مایکل بی، کیج نقش دکتر «استنلی گودسپید» را ایفا میکند، مأمور افبیآیای که ناچار میشود برای جلوگیری از حملهای شیمیایی به سانفرانسیسکو، با زندانی سابق و مرموزی به نام «جان پاتریک میسون» (با بازی کانری) همکاری کند. کانری در فاصلهی سالها از دوران درخشانش در نقش جیمز باند، تصویری متفاوت از خود ارائه میدهد: مردی خونسرد اما خطرناک. در کنار او، کیج با انرژی و هیجان خاص خود، توازن کامل میان هرجومرج و کنترل را برقرار میکند.

جکی چان و کریس تاکر
مجموعه فیلمهای Rush Hour (۱۹۹۸ - ۲۰۰۶)
ترکیب اسطورهی سینمای اکشن هنگکنگ، جکی چان، با کمدین آمریکایی کریس تاکر آنقدر جذاب و موفق بود که به ساخت یک مجموعهی کامل به نام Rush Hour انجامید. با این حال، هنگام اکران نخستین فیلم، هیچ تضمینی برای موفقیت آن وجود نداشت و بسیاری تردید داشتند که مخاطبان غربی چگونه به این زوج نامتعارف واکنش نشان خواهند داد.
اما نتیجه، فراتر از انتظار بود. چان با مهارتهای بدنی و بدلکاریهای منحصربهفرد خود، پایهی اکشن فیلم را ساخت، در حالی که تاکر با شوخیها و دیالوگهای تند و سریعش، انرژی کمدی را در بالاترین حد حفظ کرد. تماشاگران شیفتهی این تضاد و هماهنگی شدند و هنوز پس از نزدیک به دو دهه، اشتیاق برای دیدن قسمت چهارم این مجموعه از بین نرفته است.
امیلی بلانت و دواین جانسون
فیلمهای The Smashing Machine (۲۰۲۵) / Jungle Cruise (۲۰۲۱)
بسیاری از مخاطبان فیلم The Smashing Machine را برای دیدن دواین جانسون در یکی از معدود نقشهای دراماتیکش تماشا میکنند، اما یکی از جذابترین بخشهای فیلم، شیمی و تعامل او با امیلی بلانت است. بلانت که از نامزدهای اسکار و یکی از بازیگران توانمند نسل خود است، جانسون را به چالشی تازه کشاند؛ جایی که او باید از منطقهی امن بازیهای اکشن فاصله میگرفت و در قالبی انسانیتر ظاهر میشد.
با وجود دشواری نقش، این دو بازیگر بهطرز تحسینبرانگیزی مکمل یکدیگر شدند. بلانت در نقش «دان استیپلز»، معشوقه و همسر آیندهی «مارک کر» (با بازی جانسون)، عمق احساسی نقش را افزایش داد و پیوند آنها، قلب تپندهی فیلم شد. چون The Smashing Machine بر اساس داستانی واقعی ساخته شده، ارتباط انسانی میان این دو بازیگر، پایهی اصلی باورپذیری و تأثیرگذاری آن است.
بیشتر بخوانید: ۱۵ فیلم برتر سباستین استن؛ از قهرمان مارول تا چهرهای متفاوت در سینمای مستقل
کلینت ایستوود و میمون مانیس
فیلم Every Which Way But Loose (۱۹۷۸)
از نبردهای ماندگار با «لی ون کلیف» در The Good, the Bad and the Ugly گرفته تا آموزش «هیلاری سوانک» در Million Dollar Baby، کلینت ایستوود در طول دوران حرفهایاش با چهرههای متعددی همکاری کرده است. اما هیچ شریکی به اندازهی همکاری عجیب او با میمون اورانگوتانِ معروف به مانیس در فیلم Every Which Way But Loose غیرقابلباور نبود.
این کمدی پرهیاهو دربارهی یک راننده کامیون و حیوان خانگیاش، میمونی به نام «کلاید»، به یکی از پرفروشترین فیلمهای ایستوود در دههی ۱۹۷۰ تبدیل شد. ترکیب خونسردی ایستوود با بازیهای فیزیکی مانیس باعث شد فیلم به تجربهای متفاوت برای مخاطبان آن زمان بدل شود. محبوبیت فیلم بهقدری بود که ایستوود و مانیس در سال ۱۹۸۰ برای دنبالهی Any Which Way You Can دوباره با هم همکاری کردند.
رابرت دنیرو و آن هاتاوی
فیلم The Intern (۲۰۱۵)
با توجه به سابقهی درخشان رابرت دنیرو در فیلمهای کلاسیکی چون Taxi Driver، The Godfather Part II و Goodfellas، دیدن او در کنار آن هاتاوی، ستارهی فیلمهای عاشقانه و کمدی، در نگاه اول عجیب به نظر میرسید. اما این تفاوت به نقطهی قوت فیلم تبدیل شد. تضاد سبک بازی این دو، به The Intern گرمایی غیرمنتظره و جذابیت انسانی بخشید و آن را به یکی از آثار تأثیرگذار سال تبدیل کرد.
اگرچه The Intern بهمراتب سبکتر از نقشهای سنگین دنیرو بود، اما او همان میزان تعهد و ظرافت را در نقش «بن ویتاکر»، کارمند بازنشستهای که بهعنوان کارآموز در یک شرکت اینترنتی استخدام میشود، نشان داد. هاتاوی نیز در نقش رئیس سختکوش و پرمشغلهی او درخشید. روند تدریجی دوستی و احترام میان این دو نسل، پیام احساسی فیلم دربارهی اهمیت همکاری و همدلی را دوچندان کرد.
آرنولد شوارتزنگر و دنی دویتو
فیلم Twins (۱۹۸۸)
بهسختی میتوان دو بازیگر را در هالیوود پیدا کرد که از نظر فیزیکی و شخصیتی بهاندازهی آرنولد شوارتزنگر و دنی دویتو متفاوت باشند، اما این دو در کمدی محبوب Twins به زوجی بینقص تبدیل شدند. داستان فیلم دربارهی دو برادر دوقلوست که پس از سالها از وجود یکدیگر باخبر میشوند؛ یکی مردی عضلانی، سادهدل و خوشقلب، و دیگری کوتاهقد، زیرک و فرصتطلب.
این تضاد ظاهری و رفتاری بخش عمدهای از جذابیت فیلم را شکل میداد. شوارتزنگر با بازی خالصانه و سادهدلانهاش و دویتو با طنز سریع و تندش، ترکیبی خندهدار و دوستداشتنی ساختند. موفقیت Twins چنان بود که آنها بار دیگر در فیلم Junior تلاش کردند این جادو را تکرار کنند، هرچند نتیجهی دوم چندان درخشان نبود. متأسفانه دنبالهی موردانتظار Triplets که قرار بود ادی مورفی را به جمع آنها اضافه کند، لغو شده است و هنوز مشخص نیست آیا این زوج سینمایی افسانهای دوباره به هم خواهند پیوست یا نه.
منبع: screenrant
نویسنده: نسرین پورمند