در سینما هم مثل همه مشاغل ردهبندی شغل به لحاظ اقتصادی وجود دارد. بعضی افراد مثل من اگر چند سال هم کار نکنند به لحاظ مالی مشکلی برایشان به وجود نمیآید ولی در نظر بگیریم اکثریت اهالی سینما این فرصت را ندارند و به شدت مشکلات مالی دارند و نکته مهمتر این است که این موضوع صرفا به وقایع اخیر برنمیگردد.
محمدحسین نیرومند مشاور سینمایی وزیر ارشاد و عضو هیأت انتخاب چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به ارائه توضیحاتی درباره ابهامات و شائبههای مطرح شده درباره فهرست فیلمهای جشنواره امسال پرداخت.
مهدی علی میرزایی میگوید: در جامعه ما کانونهای خشم و ناکامیهای متعددی وجود دارد. یکی از این کانونها، متعلق به قشری است که تظاهر به دانایی و همه چیز دانی دارد و بواسطه توهماتش خودش را بهتر و برتر از مردم میداند. از آنسو، آماج خشم آشکار و پنهان این جماعت، مردمی متواضع هستند که دربرابر ارزشهای بیگانه تسلیم نمیشوند یا دوست دارند ارزشهای بومی خود را داشته باشند.
ما فیلم را با پروانه و مجوز ساختیم و زمان ساخت هم ناظر از زندانها در صحنههای فیلم حضور داشت و پلان به پلان فیلم ما را چک میکرد اما حجم تفرقهافکنیها و کینهتوزیها در جشنواره به قدری بود که فیلم را وارد حواشی زیادی کرد.یکی از ویژگیهایی که بهطور کل زندانها دارند این است که موادمخدر به داخل وارد میکنند و اساسا داخل زندانها تجارت مواد میشود. یعنی قیمت مواد مخدر در داخل زندان نسبت به بیرون تا دویست برابر هم هست و این موضوع را تبدیل به تجارت در زندانها کرده است و راهی است که به سختی میتوان جلویش را گرفت.
علیرضا تابش در دهه 90 به مدت هفت سال مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی را عهدهدار بود و میتوان گفت بعد از سیدمحمد بهشتی، طولانیترین دوره مدیریت فارابی به نام او ثبت شده است. عضویت در هیئت امنای انجمن سینمای جوان، دبیری شورای معاونان وزارت ارشاد، روابطعمومی وزارت ارشاد و مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مشاور رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران، عضو گروه تخصصی سینمای فرهنگستان هنر، دبیری سه دوره جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان و بنیانگذاری المپیاد فیلمسازی نوجوانان و برگزاری پنج دوره این رویداد، بخشی از کارنامه مدیریتی او در حوزه فرهنگ است.
«سینماگری که به بنیاد سینمایی فارابی مراجعه میکند تا برای فیلم خود بودجه بگیرد، باید در آنجا ادبیات خاص خودش را داشته باشد و وقتی به حوزه هنری مراجعه میکند، ادبیات دیگری لازم دارد. پس نتیجه میگیریم بازی پیچیدهای در سینمای ایران داریم که عملا سینماگران ما را به بازیگران سیاسی تبدیل کرده است»؛ این را حجتالله ایوبی، رئیس اسبق سازمان سینمایی، گفته است که با روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال ۹۲ به مدت سه سال این سمت را بر عهده داشت.
فرزاد مؤتمن با تاکید بر اینکه سینما بیش از هر چیز سرگرمکننده است و در سازماندهی هیچ اعتراض و جنبشی نقشی ندارد، نسبت به آنچه ممکن است باعث کوچ بسیاری از سینماگران شود، هشدار داد.
امید شمس با اشاره به اینکه در حال حاضر میزان مخاطبان سینما به حداقل رسیده، تأکید کرد: مخالف اکران فیلم در شرایط حاضر بودم.
«سینمای گلخانهای» لقبی است که به سینمای دهه 60 داده شده که همان سالهای تغییر ریل سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب است. این دوران تداعیکننده نام یک چهره شاخص در عرصه فرهنگ و سینما نیز هست؛ سیدمحمد بهشتی. برای اینکه بدانیم نگاه او به «سینمای سیاسی» در سالهای مدیریتش در بنیاد سینمایی فارابی و البته دبیری جشنواره فیلم فجر ( سالهای 1362 تا 1373) چه بوده، به سراغش رفتیم.
اینکه دقیقا به چه فیلمی میتوان عنوان سیاسی اطلاق کرد و آیا اساسا زمینه ظهور و بروز چنین فیلمهایی در سینمای ایران وجود دارد یا خیر؟ محل بحث و نظر بسیاری است. جواد طوسی از منتقدان باسابقه سینمای ایران معتقد است در تمام سالهای گذشته عمدتا از بسیاری از فیلمهای اجتماعی، خوانشهای سیاسی صورت گرفته و مثلا وقتی داریوش مهرجویی برای ساخت فیلم «گاو» (براساس دغدغههای فلسفیاش) به سراغ «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی میرود، در وهله اول قرار است نگاهی نقادانه و روانکاوانه داشته باشد.
دهههای 70 و 80 سینمای ایران را به یقین میتوان از مهمترین سالهای تاریخ معاصر سینمای کشور دانست. فیلمهایی که با رویکردی متفاوت در تفسیر موضوعات سیاسی ساخته شدند، اهمیت این برهه تاریخی را در سینمای ایران بیشتر میکند. یاشار نورایی، از منتقدان صاحبنام سینمای ایران، اهمیت این دوره زمانی را نهفقط به دلیل نضجگرفتن مفاهیم سیاسی در فیلمهایی که در این دوران ساخته شدهاند، بلکه به دلیل سیاستهای فرهنگی متفاوتی میداند که باعث شد دریچههایی گشوده و بسته شوند و در دوران گشایش نسبی سینماگران صراحت بیشتری نسبت به سیاسیسازی فیلمهایشان یافتند.
هومن سیدی در گفتگویی جدید با یک نشریه آمریکایی درباره شرایط کنونی سینمای ایران و فیلم جدیدش «جنگ جهانی سوم» صحبت کرده است.
تهیهکننده «آژانس شیشهای» با مرور برخی مشکلاتی که حین ساخت این فیلم سینمایی وجود داشت، معتقد است: بخش زیادی از حرفها و دغدغههایی که فیلمسازهای اندیشمند دنبالش بودند تا فیلم آن را بسازند و جامعه را مطلع کنند به دلیل آنکه جلوی آنها گرفته شد الان به شکل هیجانی و کاذب در کف خیابان پخش شده است.
علی رویینتن با اشاره به اینکه امروز ساخت فیلمهای دینی در ایران کار دشواری است، تأکید کرد: اگر ما به این شعار بسیار زیبا که میگوید؛ "سیاست ما دیانت ما و دیانت ما سیاست ما است" بیندیشیم و همه تلاش کنیم در این راستا پیش برویم لازم نیست نگران تولید شدن یا نشدن آثار دینی باشیم، خود به خود همه چیز خوب پیش میرود و آثار دینی لازم ساخته میشوند.
عبدالله علیخانی و محمد قنبری از بلایی که این روزها سر سالنهای سینمایی و سر سینما آمده میگویند.
عارف افشار با اشاره به اینکه امروز در بین هنرمندان ایرانی نیاز به گفتگو احساس میشود، تأکید کرد: مستند «برزخیها» همه طیفهای فکری را دعوت به گفتگو میکند.
گرچه سینمای ایران در فرازونشیب تاریخی خود با بحرانهای گوناگونی مواجه بوده اما اکنون در نقطهای از تاریخ قرار گرفته که بهنظر میرسد اینبار خود سینماست که دچار بحران شده و چشمانداز مهآلودی از آینده سینما در ایران وجود دارد. شاید نقطه کانونی این بحران نسبت بین سینما و واقعیت اجتماعی باشد. واقعیتی بحرانزده که این پرسش را در ذهن سینماگران ایجاد میکند که آیا سینمای ایران میتواند در بازنمایی واقعیت موجود به درستی عمل کند؟ آیا سینما میتواند آینه جامعه ملتهب و منقلبشده کنونی باشد.
بخش مهمی از این تعطیلیها، تحریمها و تعلیقها به این خاطر است که وزارت ارشاد اجازه حرف زدن به هنرمندان را نمیدهد. خب، وقتی هنرمندان نمیتوانند وقایع روز کشورشان را در هنرشان بیان کنند، از چه چیزی باید حرف بزنند؟ پرسش من این است که آیا ارشاد اجازه حرف زدن درباره مباحث روز را به سینماگران میدهد؟ باور کنید اگر فضا باز شود، بسیاری از سینماگران میخواهند نکاتشان را مطرح کنند
جابر قاسمعلی معتقد است سینما و به طور کل رسانه از جامعه و دانشجویان امروز عقبتر است و به همین دلیل ارتباط چندانی بین سینما و دانشجو وجود ندارد.
محمدامین همدانی با اشاره به اینکه سینمای انیمیشن همواره مورد بیمهری قرار گرفته، تأکید کرد: بیمهریها به سینمای انیمیشن حاصل سلبریتیمحور بودن سینمای ایران است.