مریلا زارعی در گفتگویی مفصل با برنامه «رو ب رو» دهه اول فعالیت خود در سینما را مرور کرد و خاطراتی جذاب از آثاری گفت که خیلی ها با آنها خاطره دارند.
پس از موفقیت فیلم «سلام بمبئی» در گیشه، قربان محمدپور تصمیم گرفت محصول مشترک دیگری را با سینمای بالیوود تجربه کند اما این بار نه از حضور رضا گلزار خبری بود و نه از اولینهایی مثل بازی بنیامین بهادری و همسرش در یک اثر سینمایی. گرچه در زمان پیش تولید لیست پر و پیمانی از کنجکاوی برانگیزها از شادمهر عقیلی تا بوراک اوزچیوت ستاره سینمای ترکیه به گوش رسید اما در نهایت حمید فرخنژاد عهدهدار نقش اصلی شد و محمدپور، اسفندماه سال 96 «دختر شیطان» را با حضور جکی شروف، گلشن گروور و آیشا گوپتا در بمبئی جلوی دوربین برد. «دختر شیطان» اگرچه فرصت اکران نوروزی را از دست داد اما فرصت طلایی اکران عید فطر نصیبش شد و با وجود این نه تنها موفقیت تجاری «سلام بمبئی» برای این فیلم تکرار نشد بلکه عملاً «دختر شیطان» با شکست در گیشه مواجه شد.
فیلم «خرس» یکی از فیلمهایی است که حتی پس از به نمایش درآمدن فیلمهای توقیفی دیگر هنوز مجوز اکران نگرفته است.
بیست و سه نفر، گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند.
يك زماني بود كه ساخت تلهفيلم به صورت فلهاي و با برآورد مالي 100 ميليون تومان براي صداوسيما انجام ميشد. آن زمان قابل قبول بود كه كيفيت تلهفيلم يا فيلمهاي ويديويي اهميت داشته باشد براي اينكه فيلمهاي سينمايي با نگاتيو ساخته ميشد اما در حال حاضر كه همه فيلمها به صورت ديجيتالي ساخته ميشود اصلا بحثي از فيلمهاي ويديويي نيست. در كشورهاي خارجي تمام تلاششان بالا بردن استاندارهاي لازم در ساختار فيلم است.
آیا عباس کیارستمی همانگونه که در فیلمسازی و عکاسی، هنرمندی یکه و بزرگ بود، در هایکوسرایی و شاعری هم، توانمند و اثرگذار بود؟ سیروس نوذری، هایکوسرای مشهور شیرازی و پژهشگر هایکو در سالروز تولد کیارستمی، به این سوال و البته سوالات دیگر ایبنا پاسخ میدهد.
در سالهاي گذشته يكي از مهمترين موضوعاتي كه سرفصل مشترك اكثر رسانههاي هنري بوده و تقريبا بيشتر منتقدان در نوشتههاي خود به اين موضوع پرداختهاند، بحث به ابتذال كشيده شدن فيلمهاي كمدي در سالهاي اخير است. اينكه چرا فيلمهاي كمدي ايران دچار چنين سرنوشتي شده و چگونه به ابتذال تن داده موضوع اين ميزگرد است؛ ميزگردي كه امير پوريا و كيوان كثيريان دو منتقد و كارشناس سينما به بحث و تبادل نظر درباره اين موضوع پرداختهاند.
در ايران داستان طراحي پوستر فيلم متفاوت است، متاسفانه هم براي فيلمهاي سرگرم كننده و هم فيلمهاي انديشهگرا از يك قالب ثابت براي طراحي استفاده ميشود. بيشتر پوسترها عكسمحور هستند، چراكه تهيهكننده و پخشكنندههاي داخلي ميخواهند پوستر با نمايش تصوير درشت سوپراستارها موجب فروش و جذب مخاطب بيشتر شود و تو به عنوان بيننده پوستر نميتواني تشخيص بدهي اين پوستر معرف چه ژانري است و اين همان آدرس اشتباهي است كه قبلا گفتم.
بنیادگرایی و افراطیگری؛ چه بودایی چه به اسم اسلام که داعش نمونه اخیر آن است و تا قلب اروپا هم نفوذ کرده است، الان دغدغه همه دنیاست. ما ابتدا میخواستیم کاری در رابطه با پناهندگان سوری در آلمان انجام دهیم. دو ماه هم تحقیقات کردیم، سوژههایی را هم پیدا کردیم. بعد از مدتی نظر خانم آبیار این بود که بهتر است بتوانیم معادلی در ایران پیدا کنیم؛ یعنی افراطیگرایی به این شکل بنیادگرای داعشیمسلک را اگر در ایران مثال بزنیم، هم در ساخت بهتر است و هم میتواند مزیتهای دیگری هم داشته باشد.
خودشان میگویند فیلمشان درباره عشق به زندگی است و اینکه میتوان در بدترین شرایط هم در کنار هم مشکلات را از سر گذراند اما حواشی پیرامون فیلمشان بیشتر درباره یک سرمایهگذار است و البته واکنش تماشاگرانی که انگار توقعشان از فیلمی با این نامها در مقام کارگردان و تهیهکننده برآورده نشده است.
واقعیت این است که ایران بیشترین تعداد فیلمسازان زن را در دنیا دارد و در سالهای اخیر زنان و دختران فیلمساز توانستهاند فیلمهای مهم و اثرگذاری بسازند.
محمد اطبایی با تاکید براینکه بحران فعلی ما در حوزه بین الملل سینما، کمبود دانش و بینش است، برخی سیاستهای نهادهای رسمی و دولتی سینمایی را عامل مهمی در به راه افتادن سینمای جشنوارهای دانست.
رسول صدرعاملي از نسل فيلمسازان بعد از انقلاب به حساب ميآيد كه خودجوش به فيلمسازي گرايش پيدا كرد. همچنین خاطرات روزنامهنگاري او و حضورش در مقام خبرنگار در روزهاي پرجوشوخروش انقلاب و نوفللوشاتو در پاریس شنیدنی است. جالب است فيلم «گلهاي داوودي» او در دهه 60 به عنوان ملودرامی جذاب كه متناسب با فضاي جامعه بود، مورد توجه قرار گرفت. صدرعاملي در كنار فيلمسازي كه قطعا فيلمهاي خوب و متوسط دارد، به سينماي ايران خدماتي كرده است، همچون معرفي بازيگران جوان و اگر به تيتراژ فيلمهايش نگاه كنيد، به برخي از اسامي برميخوريد كه حالا جزو كارگردانان شناختهشده سينماي ايران هستند. اخيرا فيلم «سال دوم دانشكده من» در جشنواره مسكو کاندیدای بهترین کارگردانی موفق به دريافت جايزه بازیگری شد.
«متاسفانه سینماگران و هنرمندان ایرانی، پاسخ شایستهای برای قانونمندی، صداقت و همراهی خود با سازمان امور مالیاتی کشور دریافت نکردهاند.»
فرشته صدرعرفایی که در فیلم «شبی که ماه کامل شد» نقشی متفاوت را بازی کرده با ابراز امیدواری از اینکه مردم با تماشای این اثر خطر افراطیگری را دریافت کنند، میگوید: دلیل کم بودن نقشهای خاص سینمایی برای زنان را باید در محدودیتهایی که در انتخاب سوژهها و سانسور و خودسانسوری است جستوجو کرد.
اگر چند فیلم ببینم و بخواهم از میان آنها امتیاز دهم قطعا بالاترین امتیاز را به فیلم داستانگو میدهم، آنهم برای اینکه علاقه و سلیقه من این مدل فیلمهاست و واقعیتش را بخواهید اولویتم در فیلمسازی سینمای داستانگو است و از آنجایی که خودم را فیلمنامهنویس میدانم تا کارگردان این مساله از این جهت برایم پررنگتر میشود.
تئاتر در ايران براي طبقه متوسط است. طبقه «اليت» و «مرفه» جامعه به تئاتر كاري ندارد. آنها پول و قدرت دارند. اين طبقه اصلا به نقد و دغدغه و تئاتر كاري ندارد. آنها در ثبات هستند. طبقه كارگر و پايين جامعه هم نميتواند به ديدن تئاتر برود. آنها خسته و فرسوده هستند. تئاتر بايد به ديدن كارگر برود نه اينكه كارگر به ديدن تئاتر برود.
من در زمره فيلمسازان وابسته نيستم. فيلمسازي نيستم كه همسرم يا پدرم تهيهكننده باشد. به همين جهت بايد با شرايط كنار بيايم. در غير اين صورت معلوم نبود كه شرايط بهتري چه زماني برايم فراهم ميشود و آيا اساسا شرايط بهتر براي من و امسال ما وجود دارد يا خير؟ به همين جهت وقتي اين فرصت طلايي براي من پيش آمد از آن نهايت استفاده را بردم و اينجا با تاكيد ميگويم كه شايد استانداردهاي لازم را اين فيلم نداشته باشد ولي فيلم الكن نساختم چون در اين صورت 5 عضو شوراي نمايش به اين فيلم راي اكران نميدادند. حتما سر و شكلي دارد كه روي پرده عريض سينما قرار گرفته است.
فيلم عصر معصوميتِ پيش از جنبش «منهم» را تداعي ميكند؛ زماني كه مخاطبها به فيلمهاي باشكوه جذب ميشدند، وقتي وستوود از سينماروها پر ميشد. ميگويد: «اين فرهنگ ديگر وجود ندارد. حتي اگر يك ميلياردر خلوضع تمام سالنهاي سينماي بلوار هاليوود را بخرد و آنها را به شكوه سابقشان برگرداند، فكر نميكنم كسي قدم در آنها بگذارد. اگر بگذارند، من هم ميروم. من هم سهم خودم را ادا ميكنم. اما آن دوره گذشته است.» تارانتينو در تحقيقاتش تحتتاثير يافتههايش قرار گرفت: از چهرههاي جنبش «من هم» تا نژادپرستيهاي محرز در تبليغات. ميگويد: «به برنامه راديويي KHJ آن سال گوش ميدادم كه به بيل كازبي، جان فيليپس و تقريبا همه اشاره ميكرد. همه اين آدمها، چهرههايي نابغه بودند كه با زمان گره خوردهاند.»
وقتي فيلمي در گروه «هنر و تجربه» اكران ميشود به جاي معرفي فيلم، ما بيشتر تبليغ خود «هنر و تجربه» را ميبينيم. يعني «هنر و تجربه» است كه دائم جلب توجه ميكند و مدام معرفي ميشود نه فيلمهايي كه در اين گروه اكران شدهاند.
فيلم- جستار «كتاب تصوير» ساخته ژان لوك گدار در بخش رقابتي جشنواره كن 2018 نمايش داده شد و اگرچه جايزه رسمي اين بخش را دريافت نكرد، هيات داوران نخستين «نخل طلاي ويژه» تاريخ برگزاري اين جشنواره را به گدار اهدا كردند. اين اثر ابتدا عنوانهاي ديگري را يدك ميكشيد و گدار دو سالي را صرف ساخت آن در كشورهاي مختلف عربي از جمله تونس كرد كه ميتوان گفت اين بخش از فيلم واكاوي دنياي عرب معاصر بود. اين كارگردان 88 ساله به مجله «Seance» گفته بود، اين فيلم را بدون بازيگر فيلمبرداري ميكند اما اثر يك راوي دارد.