مریلا زارعی در گفتگویی مفصل با برنامه «رو ب رو» دهه اول فعالیت خود در سینما را مرور کرد و خاطراتی جذاب از آثاری گفت که خیلی ها با آنها خاطره دارند.
واقعیت این است که ایران بیشترین تعداد فیلمسازان زن را در دنیا دارد و در سالهای اخیر زنان و دختران فیلمساز توانستهاند فیلمهای مهم و اثرگذاری بسازند.
محمد اطبایی با تاکید براینکه بحران فعلی ما در حوزه بین الملل سینما، کمبود دانش و بینش است، برخی سیاستهای نهادهای رسمی و دولتی سینمایی را عامل مهمی در به راه افتادن سینمای جشنوارهای دانست.
رسول صدرعاملي از نسل فيلمسازان بعد از انقلاب به حساب ميآيد كه خودجوش به فيلمسازي گرايش پيدا كرد. همچنین خاطرات روزنامهنگاري او و حضورش در مقام خبرنگار در روزهاي پرجوشوخروش انقلاب و نوفللوشاتو در پاریس شنیدنی است. جالب است فيلم «گلهاي داوودي» او در دهه 60 به عنوان ملودرامی جذاب كه متناسب با فضاي جامعه بود، مورد توجه قرار گرفت. صدرعاملي در كنار فيلمسازي كه قطعا فيلمهاي خوب و متوسط دارد، به سينماي ايران خدماتي كرده است، همچون معرفي بازيگران جوان و اگر به تيتراژ فيلمهايش نگاه كنيد، به برخي از اسامي برميخوريد كه حالا جزو كارگردانان شناختهشده سينماي ايران هستند. اخيرا فيلم «سال دوم دانشكده من» در جشنواره مسكو کاندیدای بهترین کارگردانی موفق به دريافت جايزه بازیگری شد.
«متاسفانه سینماگران و هنرمندان ایرانی، پاسخ شایستهای برای قانونمندی، صداقت و همراهی خود با سازمان امور مالیاتی کشور دریافت نکردهاند.»
فرشته صدرعرفایی که در فیلم «شبی که ماه کامل شد» نقشی متفاوت را بازی کرده با ابراز امیدواری از اینکه مردم با تماشای این اثر خطر افراطیگری را دریافت کنند، میگوید: دلیل کم بودن نقشهای خاص سینمایی برای زنان را باید در محدودیتهایی که در انتخاب سوژهها و سانسور و خودسانسوری است جستوجو کرد.
اگر چند فیلم ببینم و بخواهم از میان آنها امتیاز دهم قطعا بالاترین امتیاز را به فیلم داستانگو میدهم، آنهم برای اینکه علاقه و سلیقه من این مدل فیلمهاست و واقعیتش را بخواهید اولویتم در فیلمسازی سینمای داستانگو است و از آنجایی که خودم را فیلمنامهنویس میدانم تا کارگردان این مساله از این جهت برایم پررنگتر میشود.
تئاتر در ايران براي طبقه متوسط است. طبقه «اليت» و «مرفه» جامعه به تئاتر كاري ندارد. آنها پول و قدرت دارند. اين طبقه اصلا به نقد و دغدغه و تئاتر كاري ندارد. آنها در ثبات هستند. طبقه كارگر و پايين جامعه هم نميتواند به ديدن تئاتر برود. آنها خسته و فرسوده هستند. تئاتر بايد به ديدن كارگر برود نه اينكه كارگر به ديدن تئاتر برود.
من در زمره فيلمسازان وابسته نيستم. فيلمسازي نيستم كه همسرم يا پدرم تهيهكننده باشد. به همين جهت بايد با شرايط كنار بيايم. در غير اين صورت معلوم نبود كه شرايط بهتري چه زماني برايم فراهم ميشود و آيا اساسا شرايط بهتر براي من و امسال ما وجود دارد يا خير؟ به همين جهت وقتي اين فرصت طلايي براي من پيش آمد از آن نهايت استفاده را بردم و اينجا با تاكيد ميگويم كه شايد استانداردهاي لازم را اين فيلم نداشته باشد ولي فيلم الكن نساختم چون در اين صورت 5 عضو شوراي نمايش به اين فيلم راي اكران نميدادند. حتما سر و شكلي دارد كه روي پرده عريض سينما قرار گرفته است.
فيلم عصر معصوميتِ پيش از جنبش «منهم» را تداعي ميكند؛ زماني كه مخاطبها به فيلمهاي باشكوه جذب ميشدند، وقتي وستوود از سينماروها پر ميشد. ميگويد: «اين فرهنگ ديگر وجود ندارد. حتي اگر يك ميلياردر خلوضع تمام سالنهاي سينماي بلوار هاليوود را بخرد و آنها را به شكوه سابقشان برگرداند، فكر نميكنم كسي قدم در آنها بگذارد. اگر بگذارند، من هم ميروم. من هم سهم خودم را ادا ميكنم. اما آن دوره گذشته است.» تارانتينو در تحقيقاتش تحتتاثير يافتههايش قرار گرفت: از چهرههاي جنبش «من هم» تا نژادپرستيهاي محرز در تبليغات. ميگويد: «به برنامه راديويي KHJ آن سال گوش ميدادم كه به بيل كازبي، جان فيليپس و تقريبا همه اشاره ميكرد. همه اين آدمها، چهرههايي نابغه بودند كه با زمان گره خوردهاند.»
وقتي فيلمي در گروه «هنر و تجربه» اكران ميشود به جاي معرفي فيلم، ما بيشتر تبليغ خود «هنر و تجربه» را ميبينيم. يعني «هنر و تجربه» است كه دائم جلب توجه ميكند و مدام معرفي ميشود نه فيلمهايي كه در اين گروه اكران شدهاند.
فيلم- جستار «كتاب تصوير» ساخته ژان لوك گدار در بخش رقابتي جشنواره كن 2018 نمايش داده شد و اگرچه جايزه رسمي اين بخش را دريافت نكرد، هيات داوران نخستين «نخل طلاي ويژه» تاريخ برگزاري اين جشنواره را به گدار اهدا كردند. اين اثر ابتدا عنوانهاي ديگري را يدك ميكشيد و گدار دو سالي را صرف ساخت آن در كشورهاي مختلف عربي از جمله تونس كرد كه ميتوان گفت اين بخش از فيلم واكاوي دنياي عرب معاصر بود. اين كارگردان 88 ساله به مجله «Seance» گفته بود، اين فيلم را بدون بازيگر فيلمبرداري ميكند اما اثر يك راوي دارد.
كار ما فيلمسازها فقط اين نيست كه خشونت و مردهاي بد جامعه را به مخاطب نشان دهيم. در فيلمها اغلب زنها و مردهايي را با رفتارها و سكنات غيراخلاقي ميبينيم. من در اين فيلم با خودم گفتم كه چه نيازي است مرد داستان من بد باشد. اساسا مگر همه مردها بد هستند؟
بزرگترين دغدغه من اين است كه وقتي فيلمنامه را مينويسم، چگونه ميتوانم سرمايه آن را تهيه كنم.
بخش تهيه سرمايه فيلم دشوارترين بخش ساختن يك فيلم براي من است. هر فيلمي كه ميسازم شبيه يك معجزه است.
در جلسهای در خانه سینما از ما پرسیدند چرا قیمت دستمزدهای بازیگران فیلم شما اینقدر بالاست و شما باعث تغییر دستمزدها شدید. ما گفتیم آمادهایم راجع به آنها صحبت کنیم اما این نباید اولین و آخرین بازجویی باشد و بعد از ما سراغ دیگران هم بروید؛ ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد
در درجه اول برای برقراری ارتباط با مخاطب، داستان را مینویسم و بعد از آن یکسری مسائل هم وجود دارد که مخاطب براساس دیدگاه و شیوه ارتباطش با فیلم میتواند تعبیر خودش را داشته باشد و اینکه بهعنوان فیلمساز بخواهم بگویم که در مورد این موضوع یا آن موضوع میتوانیم صحبت کنیم، علاقهای به این کار ندارم و به نظرم این کار خوب هم نیست.
«نقش ما مانند یک ناظر و سیاستگذار است. این مسئولیت یک حکم نظارتی است ولی خط جداکننده مشخصی نمیتوان برای آن در نظر گرفت که این وظیفه، کار اجرایی نداشته باشد. در واقع ازین پس موسسات تابعه در حوزه بین الملل باید بر اساس مصوبات این شورا (شورای بینالملل) فعالیت کنند.»
ابوالحسن داوودی ، نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما معتقد است سطح سلیقه مردم به شدت نازل شده و در همین راستا تاریخچه سینمای کمدی ایران، سینمای ابتذال و دلایل آن پرداخته است.
نميتوان انكار كرد كه فيلمِ «متري شیشونيم» ساخته سعيد روستايي در وضعيت خمود سينماي ايران به خاطر پرداختن به موضوع اعتياد و فضاي نقد اجتماعي و نيز خلقِ شخصيتي جذاب مانند «ناصر خاكزاد» كه تا حد بسياري مرهونِ بازي نويد محمدزاده است و همچنين قاببنديهاي درخور سينمايي، فيلمي تأملبرانگیز است؛ بهویژه آنكه اين فيلم داعيه نقد وضعيت موجود را دارد و تقابل پليس و تبهكار تا آستانه شكستن كليشههاي سينماي اين چند دهه اخير هم ميرود. با اين اوصاف، فيلم بهخاطر نسبتش با يكي از معضلات اجتماعي به نقد اجتماعي/سياسي نيز تن ميدهد. ا
«آلخاندرو گونزالز ایناریتو» به عنوان اولین سینماگر آمریکای لاتین در راس هیات داوران جشنواره کن، امسال مسئولیت بزرگ انتخاب برنده نخل طلای بهترین فیلم را بر عهده دارد.
آناهید آباد معتقد است که چرخه اکران سینمای ما ناسالم، بیدرایت و بیمدیریت و برخلاف چهرهای است که در دنیا از سینمای ایران میشناسند. در این مسیر گروهی عمدا نمیخواهند مردم فیلمهای آگاهیبخش تماشا کنند.