نوید محمدزاده در پروژه کارگردانی خویش، مسیر دشواری را پیش گرفته که به نظر میآید در بعضی صحنهها، بیش از اندازه معطوف به حضور او شده و به گنگی اجرا دامن زده است. به دیگر سخن، نمایش شهربازی سیاست اجرایی پر ابهامی را در پیش گرفته و مخاطبان پرشمارش را گرفتار سرگشتگی نالازمی کرده است.
برهانی مرند در نمایش ˝پاییز˝ زاویه عدسی نگاهش را روی یک خانواده از طبقه متوسط متمرکز کرده و تضادها و تناقضات درونی آنها را به تصویر کشیده و رنگ باختن آرمان نسل نو را به سوگ نشسته است.
جلسهی نقد و بررسی نمایش "کاریزما" به کارگردانی حامد مهریزیزاده، شب گذشته- 15 دیماه 93- به همت کانون ملی منتقدان با حضور سهراب سلیمی؛ کارگردان و مدرس تئاتر؛ و سید مسعود موسوی؛ کارگردان و منتقد تئاتر؛ در سالن فردی حوزه هنری برگزار شد.
دزدی در نمایشنامه داریو فو و نمایش سامان ارسطو، بهانهای میشود برای به میدان آوردن شخصیتهای خاطی دیگر.
نمایش «دیدهبانان»، به نویسندگی پیرروبر لوکلرک و کارگردانی محمدرضا خاکی را که این روزها در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است، میتوان در مجموعه آثار دانشگاهی طبقه بندی کرد.
نمایش دو دلقک و نصفی یک نمایش طنز است و می شود در آن خط و خطوط کمدی و تراژدی را مشاهده کرد. نمایشی که به ترکیب قدرت و زد و خورد آن بین عواملش میپردازد. شاید هیچ یک از رضا آشفته: ما مخالفتی با قدرت نداشته باشیم اما همیشه این قدرت برای همه دست و پاگیر بوده است. نبودنش به نوعی برایمان رنج آور خواهد شد و بودنش مهارناپذیر و اسباب زحمت دیگران و شاید بانی نابودی و ویرانی فردی باشد.
اجرا از نظر محتوایی افرادی را نشان می دهد که در دنیای سرمایه داری زیر پای سرمایه داران له می شوند و دنیای درام برای مخاطب یک قانون وضع میکند: " اگر می خواهید در جهان سرمایه داری باقی بمانید و روزگار خود را بگذرانید باید قواعد بازی ان را بلد باشید وگرنه از میدان رقابت به بیرون پرت می شوید!"
نمایش ˝مردی برای تمام فصول˝ نوشتۀ رابرت بولت، ترجمۀ فرزانه طاهری و کارگردانی بهمن فرمانآرا؛ به اعتبار عناصر دیداریاش مانند طراحی صحنه، لباس، نور و چهرهپردازی تماشاییتر میشود.
پرفورمنس پرنده و نیلبک نوشته و کارگردانی بهزاد صدیقی و علیمحمد رحیمی نمایشی با موضوع جنگ ایران و عراق در روزهای 10 تا 12 آذرماه جاری در آمفیتئاتر فرهنگسرای فردوس به روی صحنهرفت و با استقبال مخاطبان و خانوادهها روبهرو شد
˝گلنگری گلنراس˝ یکی از نمونههای درخشانی است که حاکمیت پول و سرمایه را بر روابط انسانی عامل ایجاد دنیایی معرفی میکند که در آن آدمها برای به دست آورن سود بیشتر نه تنها انسانهای دیگر را نادیده میگیرند بلکه در مواقعی حتی حاضر هستند برای رسیدن به جایگاهی بالاتر یا منفعتی بیشتر به هم نوعان خود آسیبهای جدی روحی و روانی وارد کنند.
نمایش ˝وقتی ما برگردیم دوپای آویزان مانده است˝ به کارگردانی ابراهیم پشت کوهی بر این پرسش اساسی تاکید میکند که آیا انسان را از گناه گریزی است و یا تا ابد به دنبال انسان است تا به لغزش او ترس و احساس ندامت را همچون یک خوره و برزخ در جانش بیاندازد.
نادر برهانیمرند در نمایش ˝مرگ فروشنده˝ برای ارتباط مخاطب با این درام ایستا و کم تحرک سعی کرده با تداخل مرزهای رئال و سوررئال به همراه بازیهای خوب بازیگران؛ نمایشی امروزی ارائه دهد.
نمایش ˝برزیلیا˝ تلاش ستودنی از چند جوان عاشق تئاتر است که باید منتظر کارهای بهتر و پختهتری از آنها بود.
˝خوابآلودگی˝ نوشته، طراحی و کارگردانی احسان بیاتفر به زمان پس از جنگ اختصاص دارد، متاسفانه خیلی دیر فرصت پراختن به چنین موقعیتهایی را یافتهایم در حالیکه باید مردم خیلی زودتر از اینها با واقعیتهای جنگ و آسیبهای ناشی از آن آشنا میشدند.
آرتور میلر در سال 1949 با نوشتن نمایشنامه ˝مرگ فروشنده˝ واقعیتی را به تصویر کشید که در آن آدمهای جامعه - آدمهای معمولی جامعه - سرنوشتی هولناک داشتند.
نمایش ˝صدای آهسته برف ˝ به کارگردانی جابر رمضانی در کلیت یک نمایش استاندارد و حرفهای است و کلیت اجزایش با یکدیگر هارمونی و هماهنگی دارند و این دستاورد کمی برای گروه جوانی نیست که کارشان را از تئاتر دانشگاهی آغاز کردهاند.
نمایش ˝بالاخره این زندگی مال کیه؟˝ اشکان خیلنژاد را باید دید چون ما با آن سروکار زیادی داریم و به لحاظ روانی باید تک تکمان خود را متقاعد کنیم که هر کسی به طور فردی حق انتخاب دارد و گاهی جمع نمیتواند تصمیمگیرنده شرایط زندگی یک فرد باشد.
˝ملاقات بانوی سالخورده˝ نمایش کلاسیکی محسوب میشود اما هادی حجازیفر با فضای گروتسک، فانتزی و رویاگونه در معاصر کردن این نمایش برای مخاطب کوشیده است.
نمایش ˝من˝ یک اثر پسامدرن است که به قاعده زیست در ایران و ژرفساخت نظام اجتماعی ما با درکی درست دارد در قالب پسامدرن مسائل پیش پایمان را بازنمایی میکند.
بهتر است به جای مانعتراشیها یا بینظمیها، از تلاشهای سرسختانهای که در مسیر خلق اپراهای کلاسیک یا مدرن آینده صرف میشود، حمایت شود تا هم بهانههای ساده دلگرمیها برای ادامه کار گروهی باقی بماند هم جریان پیشرفت اپرای ایرانی متوقف نشود.
آثار شکسپیر، جدا از اجراهای تئاتری و اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی، منبع الهام آثاری - حتی غیرتئاتری و غیرسینمایی - هم بوده که برخی را نمیتوان اقتباس خواند؛ از الهامبخشیهایی در شعر، ادبیات و موسیقی، تا حتی استفاده از نامهای شخصیتهای آثارش در زمینههای مختلف. فهرست نوشتهها و کتابها درباره جنبههای مختلف کارهای شکسپیر (از جمله زنان آثارش) هم طولانی است، اما جمعکردن تعدادی از معروفترین زنان شکسپیری در قالب یک نمایشنامه ایدهای هیجانانگیز است.