در كنار تمام مشكلات كوچك و بزرگي كه سينماي ايران از آن رنج ميبرد (كمبود تماشاگر، عدم امنيت مالي و شغلي، معضل قاچاق فيلمها، نداشتن بازار بينالمللي مطلوب و...) آنچه اين روزها بيش از هرچيز ديگر مشهودتر است و فقدان آن خصوصا در ميان فيلمهاي كمدي روي پرده بيشتر به چشم ميآيد، بحث سناريو و كيفيت فيلمنامههاست. فيلمها اغلب با موضوعات تكراري كه نه تنها بار محتوايي لازم را ندارند و هدفي را دنبال نميكنند بعضا از شكل و شمايل درستي هم به لحاظ چارچوب داستاني برخوردار نيستند و به جاي استقبال از جانب مخاطبان (به غير از هزارپا) از جانب آنها پس زده ميشود، فيلمهاي كمدي كه حتي با نگاه به خلاصه داستان آن ميتوان دريافت كه صرفا براي كسب گيشه ساخته شدهاند. با نگاه به قصه اين فيلمها اين نكته به ذهن ميرسد كه چرا شوراي پروانه ساخت با چنين فيلمنامههايي برخورد نميكند؟ و از اصل چگونه براي فيلمنامه اين فيلمها مجوز صادر ميكند؟