علی رفیعی را به عنوان هنرمندی میشناسند که نگاه زیباییشناسانهاش به هنر داشت، مقوله ای که در کمتر هنرمندی یافت می شود.
دکتر علی رفیعی کارگردان پیشکسوت تئاتر، قرار است پساز سالها در سراسر ایران کارگاه آموزشی برگزار کند و در اولین مقصد خود به شهر کاشان میرود.
علی رفیعی در تعریف بینشی که از کیارستمی درک کرده، گفته است: عباس کیاستمی تلاش میکرد نگاه کردن را به دیدن تبدیل کند و روزمرگیهای زندگی را به گونهای نشان دهد تا آدمها چیزهایی را که ندیدهاند، ببینند.
علی کوزه گر که این روزها نمایش «یکی نبود، یکی بود» را روی صحنه میبرد، با تاکید بر دشواریهای اجرای این نمایش گفت: در این پروژه تازه به حرف دکتر رفیعی رسیدم که میگوید، کارگردان تنهاترین آدم است.
در برهوت مدیریت فرهنگی و هنری سرزمین ما، هرگز این امکان و بستر برای کارگردان- مؤلف بزرگی چون دکتر رفیعی فراهم نشده که او در مکانی ثابت، با گروهی ثابت و کارگاهی مستمر، به شکلی مداوم به کارش بپردازد و اندیشهها و تجربیات گرانقدرش را به نسلهای جوانتر انتقال دهد. او و بزرگانی چون او با همهی بیمهریها از جان مایه گذاشتهاند تا بر صحنهها زیبایی و عشق و فرهیختگی را به نمایش بگذارند. تلاشی یکسویه که غالباً به چشم مدیران کممایه نیامد یا اساساً درک نشد.
نامش یادآور صحنههای پرشکوه است و تصاویر زیبا؛ اما این به معنا بیتوجهی او به محتوا و اندیشه نیست. او نگاه و تفکرش را اما در قالبی زیبا ارایه میدهد. علی رفیعی چنین هنرمندی است.
حمید پور آذری ، عباس غفاری و ستاره اسکندری در نشستی از دکتر علی رفیعی و تجربه همکاری با این کارگردان سرشناس تئاتر گفتند.
نخستین جلسه از سلسله جلسات نمایش فیلمتئاترهای شاخص ایرانی روز چهارشنبه بیستم دی ماه با اکران نمایشی از علی رفیعی در سینماتک خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.
میخواهم باز گردم، نمیدانم به دهه چند میلادی یا شمسی و در پاریس باشم و داریوش به من تلفن بزند برای بازی در فیلمی و من اعلام کنم که بازیگر بدی هستم و حالا نگاه کنم به بازیگران بد واقعی صحنهی قتل او، اما از همهچیز خالی هستم.
سختیهای ساختن فیلمی درمورد زندگی طبقه کارگر این است که فیلم عامهپسند درنمیآید. مردم به سینما نمیروند تا تلاشهای خستهکننده یک کارگر زحمتکش برای انجام دادن کار و اداره کردن یک زندگی پرهزینه را نگاه کنند. آنها به سینما میروند تا کمدی ببینند و بخندند و غم زندگی از یادشان برود یا فیلم رمانس ببینند و یاد خاطرات عشقی خود بیفتند یا فیلم اکشن و جنایی ببینند و کمی هیجان را تجربه کنند. درنتیجه ساختن فیلمی در این حوزه، عشق و تعهد میخواهد. تعهدی که از هرکسی برنمیآید.
نمایش «پستچیِ پابلو نرودا» به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی از جمله نمایشهای خاطرهانگیز اواخر دهه ۷۰ است که در سالن چهارسوی مجموعه تئاترشهر به صحنه رفت و با استقبال روبرو شد.
فریدون آدمیت در کتاب «امیرکبیر و ایران» آورده است که وقتی قاتلین به حمام فین آمدند، امیرکبیر «خاصهتراش» را خواست تا رگش را بزند... و همین یک جمله شد سنگ بنای نمایشنامه «خاطرات و کابوسها از زندگی و قتل میرزا تقی خان فراهانی».
من قدری از این مشابهسازیهای غیرتئاتری مهم فاصله میگیرم و او را آپیا و کریگِ تئاتر ایران میدانم که به دگرگونی تماشاگری، طراحی و فهم صحنهای و کارگردانی تئاتر در ایران نیم قرن اخیر جلوهای خاص بخشید، چراکه نه؟ چرا نباید به وجودش افتخار کنیم؟ چرا یکبار دیگر تندترین انتقادها را متوجه مدیرانمان نکنیم که آقایان! این وجودِ ملی از داشتن مکانی ثابت برای انتقال تجارب گرانبهایش محروم است.
رویای پسربچه مورد نظر ما این نبود که گُل بزند و از تشویق تماشاگران کیفش کوک شود. نه! ماجرا جور دیگری بود . او دلش میخواست دروازهبان باشد و به تنش پیچ و تاب بدهد و توپ را بگیرد که وارد دروازه نشود. این پسربچه که نامش علی رفیعی است، اما بعدتر یکی از مهمترین هنرمندان تئاتر کشور شد.
گزارش تصویری- آیین گرامیداشت دکتر علی رفیعی به مناسبت هشتاد و سومین زادروز او
آیین گرامیداشت علی رفیعی با نمایش مستند «پشت دیوارهای این خانه» درباره نمایش «خانه برناردا آلبا» شامگاه چهارشنبه ۲۲ دی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
امروز ديگر نوشتن در اين باره كه علي رفيعي هيچگاه آنچنانكه شايستهاش بود امكان خلق در اختيار نداشت و نخواستند كه داشته باشد - مثل اكثر كارگردانان صاحب سبك و مولف تئاتر ايران؛ از جمله حميد سمندريان و بهرام بيضايي- حرفي است تكراري، گوش شنوا هم وجود ندارد. در نهايت ما ميمانيم با هزار افسوس از نمايشها و نمايشنامههاي به صحنه نيامده حاصل تجربههاي گران چهرههايي كه عمري فقط دل در گروه فرهنگ داشتند نه چيز ديگر.
مائده طهماسبی که دو همکاری با علی رفیعی داشته است، در سالروز تولد این هنرمند آرزو میکند سال آینده تولد او را در جهانی بدون کرونا و در دیداری حضوری تبریک بگوییم.
شاید بیراه نباشد اگر علی رفیعی را یکی از آخرین بازماندگان غولهای زیبای تئاتر ایران بدانیم؛ یکی از همانها که طی دهههای مختلف، حضور و اثرشان چیزی علیحده و شگرف، به تئاتر ایران اضافه کرد و با حضور چهرههایی چون او امروز تئاتری داریم با شان و شخصیت و البته که این شان و شخصیت ساده به دست نیامده است.
رویکرد اجرایی رفیعی در مواجهه با متن لورکا، انتزاعی کردن مناسبات و روابط است: خلق چشماندازهای زیبا، تصویرهای باشکوه و صحنهآراییهای دقیق.
پرسش رفیعی دقیقاً این است که امیر به دست چه کسی کشته شده و برای رسیدن به این پاسخ به قوه خیال خود رجوع کرده است. او زندگی امیر از زمان صدارت و درایت تا خزینه قتل و جنایت، را در فضایی خیالی به تصویر میکشد، در یک حمام
دکتر علی رفیعی که از سالهای دور همکاریهای متعددی با پرویز پورحسینی داشته است، در پی درگذشت این هنرمند، با نگارش نوشتاری، از اندوه خود سخن گفت؛ اندوهی که پایِ ایستادن را از او گرفته و چشمان او را اشکبار ساخته است.
دکتر علی رفیعی یادآور شد: عباس کیارستمی میگفت اصل هنر در نگاه است اما ما ایرانیها نگاه میکنیم اما نمیبینیم درحالیکه بین دیدن و نگاه کردن تفاوت زیادی است.
بخش هایی از پشت صحنه و پیش تولید نمایش خانه برناردا آلبا به کارگردانی علی رفیعی در قالب یک مستند کوتاه منتشر شد.
عرفا معتقدند هر تغییری باید از درون رخ بدهد و روانشناسها میگویند تا زمانی که خودت را دوست نداشته باشی، دیگری هم ترا دوست نخواهد داشت و این حکایت ماست با «تئاتر شهر» که فردا ـ 7 بهمن ماه ـ چهل و شش ساله میشود.
واقعیتش این است که برای این نوجوان یازده ساله، فوتبال آنقدرها هم مهم نبود. او عاشق حرکات آن دروازهبان اصفهانی بود؛ ژستهایش با آن شیرجهها و پیچ و تابی که برای گرفتن توپ به تنش میداد، پسرک را مسحور میکرد...
علی رفیعی ـ هنرمند با سابقه تئاتر ـ همزمان با سالروز تولد هشتاد و یک سالگیاش، متنی را برای همدردی با مردم و بازماندگان سقوط هواپیمای اکراینی منتشر کرد
دکتر "علی رفیعی" کارگردان پیشکسوت تئاتر و سینمای کشور، عصر امروز دوشنبه ۲۵ تیرماه، نمایش "شپش" را افتتاح خواهد کرد.
دکتر علی رفیعی قصد دارد در نیمه دوم سال جاری نمایش «خانه برناردا آلبا» اثر فدریکو گارسیا لورکا را در تالار وحدت روی صحنه ببرد.
فرهاد مهندسپور، دبیر سیوششمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از دکتر علی رفیعی خواسته بود که پیامی برای آغاز این دوره بنویسد.
دکتر علی رفیعی نخستین نسخه نمایشنامه «شکار روباه» خود را برای حمایت از بیخانمانها هدیه میکند.
احتمالا حدس میزنید موضوع به پرکاری چرمشیر بر میگردد، مطلبی که رفیعی این گونه توضیحش داد: «شاید کسی به پرکاری چرمشیر ندیدهام و اگر بخواهم توصیهای به او بکنم این است که این همه پرکار نباشد. نباید این همه بنویسد. او با سرعت کار میکند و گاه نگران میشوم سرعت در خلق کردن، کار او را در سطح نگه دارد.»
علی رفیعی که مدتی است قصد دارد فیلم «مردی که مادرم عاشقش بود» را بسازد، تاکید کرد هیچ مشکلی با گروه تهیهکننده و تولید این فیلم ندارد
فرقی نمیکند جوان باشید یا نباشید، اگر احساس زنده بودن در شما قوی باشد، حتما رویا و آرزو دارید. این آرزو میتواند کوچک یا بزرگ باشد اما وقتی کسی هیچ رویا و آرزویی ندارد، باید در زنده بودنش شک کرد.
علی رفیعی با اشاره به برگزاری کارگاه آموزشی در جشنواره تئاتر امید عنوان کرد در مدت زمانی کوتاه مثل 4 روز امکان آموزش عملی تئاتر وجود ندارد بنابراین قرار است در این کارگاه به مبانی نظری کارگردانی مدرن بپردازد.
تنها کارگاه پنجمین جشنواره سراسری «امید» را دکتر علی رفیعی برگزار میکند.
به گفته کارگردان فیلم "یرما" که بر اساس نمایشی با همین نام به کارگردانی علی رفیعی تولید شده است این فیلم وارد تدوین شده و به سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر هم ارائه میشود.
زندگی هنرمندان این سرزمین، همیشه سرشار از غبطه و ناکامی بوده و هست. آنقدر که عمرمان در اندوه سترون بودن خود و حسرت آثار خلقنشدهمان طی شد نه در شادی و رضایت از کارهای خلقشدهمان. پیر شدیم، پیرمان کردند، چون بهترین راه بود برای پنهان کردن شرمساریهاشان – اگر شرمی داشته باشند – و در این میان پیشکسوت نامیدنمان بهترین ترفند است برای منفعل کردن ما! …
ایرانشهر طبق معیارها و ضوابط عنوان شده عمل کرد و طی چندماه فعالیت گروه ما موردی پیش نیامد و آقای سرسنگی هر کاری از دستش برمیآمد انجام داد، اما مشکلات همچنان بر دوش گروه سنگینی میکند.
امیر شیرمحمدی از تولید فیلم "یرما" بر اساس جدیدترین اثر نمایشی اجرا شده علی رفیعی به همین نام با تدوین بهروز افخمی خبر داد.
اجرای نمایش «یرما» به کارگردانی علی رفیعی که از اوایل خرداد ماه سال جاری در تماشاخانه استاد سمندریان مجموعه ایرانشهر به روی صحنه رفته است، تا 26 تیر ماه ساعت 21 تمدید شد.