ثقفی در «روسی» عشق و حسرت را با خشم و انتقام گره میزند و با یک رویکرد فرمالیستی و وسترنگونه از خاک و باد و باران، برای قهرمانانش جهانی آخرالزمانی پدید میآورد. اینبار قصه نخنما و تکراری تجاوز و انتقام و عشقهای نافرجام، در دایرهای از فضاسازی، رمزپردازی و با اغراق در بدن و بیان بازیگران روایت میشود.
روسي مثل ظرف ميوهاي است كه در آن پوست سيب و موز و گلابي و هسته هلو و تخمههاي هندوانه به چشم ميخورد اما ميوهاي در كار نيست. بازيهاي اگزجره با تاكيدات دوربين روي چهره كه ما را ياد سينماي اكسپرسيونيستي مياندازد، برداشتهاي طولاني و تراولينگهاي بيدليل دوربين كه ميخواهد سينماي شرق اروپا را تداعي كند، مثلث عشقي فيلم كه نشان دهنده وجه رمانتيك اثر است و البته اين سه ضلعي هيچگاه به يك مثلث تبديل نميشود و در نهايت سه خط پاره از هم جدا باقي ميمانند.