نمایش " اسکورسیزی " ( که اگر بشود اسمش را نمایش گذاشت که اینجانب بعید می‌دانم ) اثری به شدت سطحی، زرد و سخیف است. از آنجا که نه قصه‌ای دارد و نه کاراکتری برایمان می‌سازد، ناچار دست می‌زند به چرندگویی و پرندپردازی. اثری به شدت رو به عقب (نسبت به آثار قبلی کارگردان عزیز) که بی‌شک در شأن و حرمت جشنواره فجر است. جشنواره‌ای که مدت‌هاست خود را بی‌آبرو کرده و فقط هست که صابون به دلمان زنیم که ما هم یک جشنواره‌ای داریم و صدهزارمرتبه شکر!



پایگاه خبری تئاتر -گروه تئاتر اگزیت-مجید اصغری: اما اگر از حق نگذریم، پوستر نمایش به شدت با اثر متناسب است. پوستری به شدت شلخته و کلیشه‌ای که تاحدودی برایمان مشخص می کند که با چه اثر سطح پایینی مواجه هستیم. ای بابا چقدر سخت می‌گیری آقای اصغری. نمایش است دیگر. مگر توقع داشتی " راننده تاکسی" اسکورسیزی! را ببینی.  با آن فیلمنامه مضحک پُل شریدر و کنش‌گری مسخره رابرت دنیرو!

این نمایش یا هرآن چه خواستید اسمش را بگذارید با وجود این که عنوان " اسکورسیزی " را یدک می‌کشد نه درباره مارتین اسکورسیزی است و نه درباره سینما. اساساً در حد و اندازه این حرف‌ها نیست که چنین دغدغه‌ای داشته باشد. اثر با هزار زور و تقلّا میخواهد روایت  یک جوان آس و پاسِ کردستانی را بگوید که به سودای بازیگر شدن به تهران آمده و اینک توانسته نقش کوچکی در یک گروه سینمایی برای خود دست و پا کند. اما او دیالوگش را اشتباه می‌گوید. فیلم خراب می‌شود. عوامل به جان هم می‌افتند و نمایش به پایان می‌رسد. (جالب بود، نه؟!) لطفا با تعجب نگویید " همین؟! ". شما که دیگر منتقد نیستید. لطفاً سخت نگیرید و از این نمایش فاخر و جشنواره میزبانش که به قول خودشان وظیفه دارند که نشاط و امید را به جامعه تزریق کنند، لذت ببرید. البته اگر لذتی یافتید. جدای از همه این خزعبلات، این که کارگردان عزیزمان سوای از نویسندگی و کارگردانی عنوان " طراح " را نیز پیشوند نام مبارکشان گذاشته‌اند را کجای دلمان بگذاریم. به یاد یکی دیگر از نمایش‌های حاضر در همین جشنواره بین‌المللی افتادم.

نمایشی که هیچ چیز (دقت کنید هیچ چیز) روی صحنه ندارد جز چهار کنش‌گر که به صحنه می‌آیند و وراجی می کنند و ... با این وجود نامِ شریفِ "طراح صحنه" در بروشور، تراژیک است یا کمیک؟! واقعا برداشت دوستان از " طراحی " یا " طراح بودن " چیست؟ به واقع به چه می‌اندیشند که با غرور و صلابت چنین عناوینی را به ریش خود می‌بندند و صدالبته جایزه‌های جشنواره‌ی فاخرمان را نیز درو می کنند. اما عمق فاجعه صرفاً در این خودنمایی‌های کذایی نیست. فاجعه از آن جایی شروع می‌شود که ما به عنوان صاحب اثر تکلیفمان با خودمان مشخص نیست. بیشتر دنبالِ متر و معیار و سلیقه داوران جشنواره‌ایم تا مخاطبان. سازِ حدیث نفسمان چیز دیگری است و رقصِ نمایشمان چیز دیگری. هنوز به عنوان نمایش‌نامه‌نویس نمی‌دانیم کجا ایستاده‌ایم. چه در جامعه و کوچه و بازار دیده‌ایم و چه روی کاغذ آورده‌ایم.

مشکل این نمایش این است که  " چه "أش هم در نیامده چه برسد به " چگونه "أش. اساساً گیج است و نمی‌داند چه می‌خواهد و مخاطب را به کجا می‌برد. و چون سر و شکلی ناتورالیستی به خود گرفته، خود را از قید و بند میزانسن و طراحی آن رها کرده است. ایده‌ها در جهت این رویکرد هستند که باورپذیری را مثلاً به اوج خود برسانند. در واقع در تلاشند که نمایش را از ذاتِ نمایش جدا سازند اما زهی خیال باطل. در صدد اینند که خودِ تئاتر با همه تعاریف و قراردادهایش را تخریب کنند اما در واقع این تئاتر است که آن‌ها را رسوا می‌کند. به عنوان مثال کنش‌گران نامِ واقعی خود را روی صحنه صدا می‌زنند و در هنگامِ درگیری به صورت واقعی یکدیگر را لت وپار می‌کنند و تو به عنوان مخاطب با خود می گویی آخر چرا. دوستان نمی‌دانند که تئاتر به هیچ وجه به کسی باج نمی دهد.

آن هم تئاتر بی‌بخاری که بیش از صددرصد! تماشاچیانش نیز تئاتری هستند. این درگیری‌های روی صحنه قرار است بحران بیافریند؟ مرا تحت تاثیر قرار دهد؟ دلسوزی مرا بربیانگیزد؟ قرار است چه کار کند؟ اگر این کنش‌گران سی یا چهل شب به اجرای این اثر بپردازند، در پایان این دوره نمایشی چیزی از آن‌ها باقی خواهد ماند؟! اگر قرار بر خودزنی باشد که چه حاجت به نویسندگی، کارگردانی و " طراحی ". اصل این است که از ذاتِ خودِ نمایش، باور بیافرینیم، نه این که با مشت و لگد زدن به یکدیگر مخاطبان را نگران کنیم و حالشان را بگیریم.

اما اگر به دوخطی نمایش دقت کرده باشید، متوجه می‌شوید که چنین خلاصه داستانی نباید بیشتر از پانزده دقیقه وقت مخاطبان را تلف کند و بدیهی است که چنین زمانی برای یک نمایش، به اجرای عموم و جشنواره نمی‌رسد. چاره کار چیست؟ چاره‌ای نیست جز این که نمایش را پر کنیم از شوخی‌های دم‌دستی و مبتذلی که هیچ ارتباطی به اثر ندارند و دلیل وجودشان این است که زمان را پر کنند و بس. ادامه نمایش نیز چرندیاتی است که به صورت چند سکانس یک فیلم، بارها و بارها تکرار می‌شود و نمی دانیم قرار است از این همه تکرار مکرّرات چه حاصل شود. فرم نمایش به صورت دست و پا شکسته در تلاش است تا تلفیقی از هنر تئاتر و سینما را به " نمایش" (چیزی که درعوامل اجرایی جهت تخریب آن برمی‌آیند) بگذارد که در این مهم نیز موفق نیست. ساده تصور کردن تئاتر همان‌قدر بد است که جدی گرفتن بیش از اندازه‌أش نیز. وقتی "چه"مان مشکل داشته باشد، پرداختن به "چگونه" مضحک می‌شود.

چنین نمایشی نه می‌تواند شگفتی خلق کند و نه در پی تجربه‌گرایی است. صرفاً هست که جدول جشنواره را پر کند. این که نمایش بی‌خطر است نیز به کام مدیران جشنواره شیرین است و به کام مخاطبان تئاتر زهرمار. امید است که بگذرد این تئاترهای تلخ‌تر از زهر، بار دگر تئاترهایی چون شکر آید. نه به کام مدیران، بل به کام مخاطبان انشاءالله.




 

صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater

اخبار تئاتر:

اعتبار یک میلیاردی وزیر ارشاد برای ساختمان جدید خانه تئاتر

دبیر بیستمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی منصوب شد

"فروغ فرخزاد"، "پینا باوش" و "مارینا آبراموویچ" بر صحنه تئاتر

معرفی برگزیدگان دومین جایزه «استادمحمد»

تماشاخانه پالیز میزبان «پک» می‌شود

اسامی 53 اثر پذیرفته شده در مرحله دوم جشنواره تئاتر تجربه

آثار حاضر در مسابقه بین‌الملل جشنواره تئاتر فجر معرفی شدند

معرفی 25 نمایش راه یافته به بخش مسابقه مرور تئاتر ایران در فجر

پردیس تئاتر تهران با «من...» افتتاح می شود

محمد یعقوبی «تنها راه ممکن» را اجرا می‌کند

اختتامیه جشنواره ملی نمایشنامه نویسی صنعت نفت برگزار می شود

آغاز پیش‌فروش بلیت‌های جشنواره تئاتر فجر از ۲۸ دی

گلاب آدینه و بهاره رهنما در نمایشی از جلال تهرانی

30 نمايشنامه‌نويس پيشرو فرانسوي در ايران معرفي مي‌شوند

بازیگران نمایش «ترن» مشخص شدند

بازیگران «ریش فیدل، غبغب مرکل» مشخص شدند

جدول اجرای 57 نمایش در بخش به علاوه تئاتر جشنواره فجر

جشنواره‌ی تئاتر فجر چه تاثیر بر تماشاخانه‌های خصوصی دارد؟

نقد و بررسی نمایش " شازده کوچولو " به کارگردانی مهرداد خامنه‌ای

نگاهی به نمایش "کلاغ" به کارگردانی سمانه زندی‌نژاد

خرده روایت های نیمچه زنانه ای از زبان زیبا، جمیله و آنجلا

نگاهی به نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» به کارگردانی اصغر نوری

ضدعاشقانه رومئو و ژولیت با طعم آش شله قلمکار