پایگاه خبری تئاتر: یکی از آیینهای همیشگی روز جهانی تئاتر، انتشار پیام سالانه این روز است که هر سال توسط یکی از صاحب نظران و هنرمندان عرصه تئاتر نوشته میشود و به روال، به تاثیرات تئاتر در عرصه بینالمللی اختصاص دارد. این روز در بیش از یکصد کشور دنیا جشن گرفته میشود و پیام آن توسط فعالان سرشناس تئاتر در هر کشور قرائت میشود.
ادوارد آلبی، آگوستو بوال، جین کوکتو، آرتور میلر و پابلو نرودا، از جمله افرادی بودند که پیام روز جهانی تئاتر را نوشتهاند. از سال 2010 تاکنون به ترتیب «جودی دنچ»، بازیگر سرشناس تئاتر، تلویزیون و سینمای انگلیس، «جسیکا کاوا»، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر،«جان مالکوویچ» بازیگر سرشناس تئاتر، تلویزیون و سینمای آمریکا و «داریو فو»، هجوپرداز شهیر ایتالیایی و برنده جایزه نوبل، پیام روز جهانی تئاتر را منتشر کردهاند.
پیام امسال را «برت بیلی» نمایشنامهنویس، طراح و کارگردان اهل آفریقای جنوبی منتشر کرده است.
برت بیلی هنرمند اهل آفریقای جنوبی نمایشنامه نویس، طراح، کارگردان، سازنده دکور و کارگردان هنری مراسم «میهمانی جهان سوم» است.
او در کشورهایی همچون آفریقای جنوبی، زیمباوه، اوگاندا، هاییتی، جمهوری دموکراتیک کنگو، انگلستان و همچنین اروپا کارهایی انجام داده است. نمایش های ساختارشکن و تحسین برانگیز وی که همواره عوامل محرک در دنیای پسااستعماری را مورد کندوکاو قرار میدهد، شامل بابای گنده؛ ایپی زامبی است؟، مامبو جامبوی من، مده آ و ارفیوس است. از جمله کارهای چیدمان وی میتوان به «مستندات گروه اول و دوم» اشاره کرد.
در متن پیام برت بایلی آمده است: «هر جایی که جامعه انسانی وجود دارد روحیه شور و شوق مهارناپذیری از اجرا آشکار میشود. زیر درختان در دهکدههای کوچک و روی سنهایی با تکنولوژی بالا در پایتختهای جوان جهان، در سالنهای مدارس و در مزارع و معابد، در محلههای فقیرنشین (زاغهها) در میادین شهری، مراکز اجتماعی و زیرزمینهایدرون شهری، مردم یکدیگر را برای برقراری رابطه صمیمانه در جهان پر از ریا و تزویر فرا میخوانند، جهانی که ما برای بیان پیچیدگی انسانی، تنوع و ضعف خودمان در برنامه زندگی، نفس کشیدن و سر دادن صدا، ایجاد میکنیم.
ما جمع میشویم تا گریه کنیم و به خاطر بیاوریم، بخندیم و فکر کنیم، بیاموزیم و تائید کنیم و تصور کنیم. جمع میشویم تا از مهارتهای فنی شگفت زده شویم و خدایان را مجسم کنیم. تا نفس جمعیمان را در ظرفیتمان برای زیبایی و همدردی و شگرفی به کار گیریم. برای جشن گرفتن سرمایههای فرهنگی مختلف مان و برای از بین بردن مرزهایی که در میان ما ایجاد شدهاند.
هر جایی که جامعه انسانی وجود دارد، روحیه شور و شوق مهارناپذیر از اجرا آشکار میشود. تولد جامعه، همین اجتماع است که نقابها و پرسشهای سنتهای مختلفمان را پوشش میدهد. همین اجتماع است که زبانها، ریتمها و حرکاتمان را بر دوش میکشد و یک فضا را در میانمان پاک و شفاف میکند.
و ما هنرمندانی هستیم که با این روحیه باستانی کار میکنیم، احساس میکنیم که ناچار هستیم آن را از میان قلبهایمان، ایدههایمان و بدنهایمان برای آشکار کردن حقایقمان در همه اسرار درخشندهشان، عبور دهیم.
اما در این دوره که میلیونها نفر در مبارزه برای زنده ماندن هستند، زیر فشار رژیمها و سرمایهداری غارتگر قرار دارند، احساس تضاد، تنگدستی و تنگنا میکنند، در خلوتمان توسط سرویسهای سرّی مورد تاخت و تاز قرار میگیریم و سخنانمان توسط دولتهای مداخلهگر سانسور میشوند، در جنگلها همه چیز در حال نابود شدن هستند، گونهها در حال ریشه کن شدن هستند و اقیانوسها پر از سم میشوند: ما مجبور هستیم که چه احساسی از خود بروز دهیم؟
در این دنیای پر از قدرتهای نابرابر، که نظمهای برتری جویانه مختلف سعی در معتقد کردن ما برای قبول این نکته دارند که یک ملت، یک نژاد، یک جنسیت، یک اولویت جنسی، یک دین، یک ایدئولوژی، یک چارچوب فرهنگی نسبت به بقیه برتر میباشد، آیا واقعا اصرار بر اینکه هنرها بایستی از سوی برنامههای اجتماعی از محدودیت خارج شوند، قابل دفاع کردن است؟
آیا ما که هنرمندان صحنه و سن در تئاتر هستیم، به تقاضاهای عقلانی بازار محدود میشویم، یا با جدیت برای کسب قدرتی هستیم که بتوانیم: یک فضا را در قلب ها و ذهن ها پاک کنیم، مردم را اطراف خود جمع کنیم، به آنها الهام بخشیم، آنها را مجذوب و آگاه سازیم و دنیایی از امید و همکاری با آغوش باز را ایجاد کنیم؟»