پایگاه خبری تئاتر: وقتي هنر و تجربه راهاندازي شد كمتر كسي فكر ميكرد فعاليت اين گروه بهطور مستمر ادامه پيدا كند چون در سالهاي گذشته ديگراني هم بودند كه در اين مسير گام برداشتند اما فعاليتشان نيمه كاره رها شد. اما امروز شاهديم اين مجموعه سينمايي در ميان اهالي سينما به رسميت شناخته ميشود و خيلي از فيلمسازان، فيلمهايشان را صرفا براي نمايش در اين گروه ميسازند.
قريب به پنج سال از راهاندازي گروه سينمايي «هنر و تجربه» ميگذرد؛ گروهي كه از ابتداي شكلگيري محلي بوده براي نمايش فيلمهاي حاوي انديشههاي نو با روايتي ساختارشكنانه. در پنج سال اخير فيلمسازاني در اين گروه فيلمهايشان به نمايش در آمد كه اثرشان از قوانين رايج سينما تبعيت نكرده و از تكنيكهاي غيرمعمول براي داستانگويي بهره بردند. به اذعان بسياري از منتقدان و فيلمسازان اگر هنر و تجربه در پنج سال اخير نبود تقريبا هيچ سينماداري فرصت نمايش به اين نوع فيلمها را نميداد.
اما در اين ميان فيلمسازان و هنرمنداني هستند كه به نحوه عملكرد اين گروه معترضند و جسته و گريخته اعتراضات خود را رسانهاي ميكنند. برخي به نوع فيلمهايي كه در اين گروه نمايش داده ميشود اعتراض دارند و برخي ديگر به تكسانس بودن نمايش فيلمها و برخي ديگر به كيفيت فيلمهايي كه در اين گروه نمايش داده ميشود، خرده ميگيرند. همه اينها بهانهاي شد تا با ايرج تقيپور، عضو شوراي سياستگذاري هنر و تجربه و كاوه سجادي حسيني، فيلمسازي كه فيلم «شب بيرون» او به تهيهكنندگي پرويز پرستويي در اين گروه نمايش داده شده به گفتوگو بنشينيم و به آسيبشناسي عملكرد اين گروه بپردازيم.
با توجه به اينكه قرار است از زواياي گوناگون چگونگي عملكرد گروه «هنر و تجربه» را مورد ارزيابي قرار دهيم ابتدا بحث را از تاثيرات مثبتي كه اين مجموعه ظرف چند سال گذشته بر سينماي ايران داشته آغاز كنيم. وقتي «هنر و تجربه» كارش را آغاز كرد خيليها معتقد بودند اين گروه نميتواند به حيات خود ادامه بدهد و همچون گروههاي ديگري كه براي فيلمهاي هنري و تجربي تشكيل شده بود و دوام نياورد به بقاي اين گروه هم نميتوان اميدوار بود اما امروز شاهديم جايگاه اين مجموعه در ميان اهالي سينما كاملا باز شده و آنها اين گروه را به رسميت ميشناسند.
ايرج تقيپور: به نظر من مهمترين دليلش اين است گروههاي ديگري كه تاكنون براي اكران فيلمهاي تجربي كار به آنها سپرده شده بود همگي از سينماي بدنه و حرفهاي بودند و ارتباط چنداني با سينماي آماتور نداشتند و با حيطه فيلم كوتاه و مستند آشنايي نداشتند. ضمن اينكه دغدغههاي افرادي را كه فيلمهايشان گردش مالي زيادي ندارد، نداشتند به همين جهت اين گروهها به سرعت رو به تعطيلي رفتند و دوامي نداشتند اما در حال حاضر افرادي كه با سينماي كوتاه، مستند و تجربه ارتباط بيشتري دارند در سياستگذاري گروه هنر و تجربه دخيل هستند و اين خود باعث جلب توجه به گروه هنر و تجربه شده و دليل دوام اين گروه در سالهاي اخير بوده است.
ولي به اين نكته هم بايد اذعان داشت كه به مرور و چند سالي كه از فعاليت اين گروه سينمايي گذشت فيلمهاي به نمايش درآمده از كيفيت مطلوب برخوردار نبوده و نيستند، همين خود به پاشنه آشيل گروه هنر وتجربه تبديل شد.
تقيپور: واقعيتش را بخواهيد از زمان آقاي داد و در طول سالهايي كه كميسيون اكران دولتي لغو شد تا همين پنج سال پيش، تعداد فيلمهاي خوبي كه بنا به دلايل مختلف اكران نشده بودند و در نوبت اكران قرار داشتند زياد بود به همين روي، فيلمهاي خوب زيادي فرصت نمايش در گروه «هنر و تجربه» را پيدا كردند اما به تدريج تعداد فيلمهايي كه كيفيت خوبي داشتند و در ساختار جدي تلقي ميشدند و در صف اكران مانده بودند خود به خود هر سال كمتر شد. وقتي تعداد فيلمها كم شد گروه «هنر و تجربه» تلاش كرده برنامههاي جديدتري براي حفظ سرزندگي اين گروه داشته باشد. متاسفانه ما در اين سالها آنقدر درگير مسائل اداري بوديم كه اين درگيري وقت و انرژي زيادي از ما گرفت؛ در نتيجه خيلي نتوانستيم آن برنامههايي كه مدنظر داشتيم را اجرا كنيم و همين نكته باعث شد آن شادابي اصلي و جدي كه هميشه از گروه هنر و تجربه انتظار ميرود، نداشته باشد.
هميشه گروه هنر و تجربه در معرض اين سوال بوده كه حالا تعداد فيلمهاي اين گروه كم است پس مسوولان اين گروه در توليد دخالت كنند و فيلمهاي متناسب با گروه هنر و تجربه توليد كنند.
تقيپور: واقعيت اين است كه توليد مكانيزم و تشكيلات و آدمهاي خاص خود را ميخواهد كه بتوانند امور مربوطه به توليد را كنترل كنند. در حال حاضر بنياد سينمايي فارابي و مركز گسترش هستند و ميتوانند در توليد فيلم نقش داشته باشند و اين مسووليت را بپذيرند ولي ما براي تحقق اين امر بايد تشكيلات مشابه بنياد سينمايي فارابي يا مركز گسترش راهاندازي ميكرديم تا در توليد دخالت كنيم. از طرفي همان طور كه ميدانيد دخالت در توليد كار پسنديدهاي نيست مخصوصا در گروه فيلمهايي كه تجربي به حساب ميآيند. بايد به كساني كه در ساخت فيلمها و پروژهاي تجربي دخيلند و علاقهمند به اين نوع فيلمها هستند اجازه كار داد. اگر بخواهيم سفارشي كار كنيم ممكن است فيلمها از طراوت و سرزندگي خاص برخوردار نباشند.
اما نكته مهم اينكه گروه «هنر و تجربه» باعث ايجاد انگيزه در فيلمسازان جوان شده. خيلي از آنها معتقدند فيلم ميسازند صرفا براي نمايش در گروه «هنر و تجربه».
تقيپور: درست است؛ اما از طرفي ايجاد اين انگيزه خطراتي هم با خود به همراه دارد. ما هم از يك عده ميشنيديم كه ميگفتند كه فيلم را صرفا براي نمايش در گروه هنر و تجربه ميسازيم از طرف ديگر از فيلمسازان حرفهاي مواخذه ميشديم كه شما باعث ميشويد فيلمهايي كه براي سينما ساخته ميشود از ابتدا سقف پرواز كوتاهي را انتخاب كنند. واقعيت اين است كه اين حرفها در كشور ما معني دارد كه از نظر صاحبان سينما فيلم هنر و تجربه معني ندارد فيلم حرفهاي معني دارد. اميدوارم آنقدر اين قضيه جا بيفتد كه سينماي تجربي خودش را تثبيت كند و در مسير مستقل از سينماي حرفهاي به حيات خود ادامه دهد.
كاوه سجادي حسيني: از همان زماني كه شوراي سياستگذاري گروه هنر و تجربه تشكيل شد و كارش را شروع كرد به نظرم در شكل و اجرا هم اتفاق جذابي بود و هم جالب به نظر ميرسيد. هنوز هم به نظرم اين اتفاق جذابي است البته اين جذابيت براي فيلمسازي است كه فيلمش در اين گروه نمايش داده ميشود، البته اقوام و دوستانش و تعداد معدود كساني كه اين فيلمساز را ميشناسند.البته اين وسط استثنايي هم وجود دارد و آن اينكه فيلم خاص باشد و در جشنوارههاي مختلف نمايش داده شده باشد و جوايزي زيادي كسب كرده باشد يا اينكه كارگردانش خاص باشد. به نظر من مشكل اصلي از همان شروع برنامهريزي براي اكران هنر و تجربه شكل گرفت.
چطور؟
سجادي حسيني: پراكندگي در اكران فيلمهاي گروه هنر و تجربه و چرخشي بودن سانسهاي فيلمها باعث سردرگمي مخاطب ميشود. من از خودم به عنوان يك فرد شروع ميكنم و از خودم مثال ميزنم. فرض بگيريم دلم ميخواهد فيلم فلان دوستم را در اين گروه ببينم. نگاه ميكنم به سانسها امروز سهشنبه در يك سينما و فردا در سانس ديگر و در سينماي ديگر و... امروز نميرسم بروم اين فيلم را ببينم و فردا هم يادم ميرود و پس فردا جايي مهمان هستم و... مدام اين ساعتهاي مختلف تك سانس براي من تكرار ميشود و اين چرخشي بودن براي من به شخصه باعث از دست دادن تماشاي فيلمي ميشود كه دوست دارم تماشا كنم. از همين مثال فرد شروع كنيم تا به جمع برسيم. سردرگمي در اكران فيلمها باعث ميشود كساني كه دوست دارند فيلمهاي تجربي را تماشا كنند و علاقهمند به اين نوع سينما هستند، گيج شوند هم تنبلي كنند و در نهايت نااميد شوند و ديدن فيلم را از دست بدهند و اين باعث ميشود تعداد تماشاگران گروه «هنر و تجربه» هر روز كمتر و كمتر شود. با اين شكل اكران چرخشي يك روز فيلم روي پرده هست، يك روز نيست يك ساعت هست و ساعتي نيست. يادم ميآيد از همان زمان خود فيلمسازها هم اعتراض كرده بودند كه فيلم فلان كارگردان را چرا عصر اكران ميكنيد و فيلم من را ظهر نمايش ميدهيد. يا چرا فيلم فلان كارگردان در هفته 18 ساعت نمايش داده ميشود و چرا اكران فيلم من 8 ساعت در هفته است. به عقيده من اين تبعيضها و اين اختلاف ساعتها در نمايش فيلمها بايد كارشناسي شود و متوجه شويم كه چه اتفاقي در چگونگي اكران فيلمها صورت ميگيرد.
تقيپور: بد نيست بدانيد در اين پنج ساله 800 فيلم بلند را بازبيني كرديم. تعدادي از اين فيلمها متعلق به قبل از شروع به كار هنر و تجربه بود. طبعا نسبت به سرمايهاي كه داشتيم خيلي از فيلمها را براي نمايش در تعداد سانسهاي متفاوت و خاص فيلم بلند انتخاب كرديم. اين فيلمها براي نمايش در نوبت بودند و در سالهاي بعد هم فيلمهاي ديگري به چرخه اضافه شدند. ما با توجه به اينكه با صاحبان اين فيلمها قرارداد بسته بوديم و از قبل قرار گذاشته بوديم ناچار بوديم اين فيلمها را نمايش دهيم و اكران كنيم. با شما موافقم كه در مقابل فيلمهايي كه بعد ميآمدند كيفيت كافي نداشتند. ما به تدريج سعي ميكنيم بر اين مشكل غلبه كنيم؛ اما نكته ديگري كه بايد به آن توجه كرد اينكه سينماي ايران تاكنون الگوي هنر و تجربه نداشته است. مثل فرانسه و بلژيك كه سالها گروه هنر و تجربه آن كشورها كار كرده و به الگوي صحيحي رسيده باشد.
سجادي حسيني: نكته ديگري كه به نظر من اهميت دارد آن شور و شعفي است كه در ابتداي تشكيل گروه هنر و تجربه وجود داشت. البته بايد بگويم كه الان هم وجود دارد چون همين كه هنر و تجربه نفس ميكشد به خودي خود ارزشمند است. «هنر و تجربه» الان كودك پنج سالهاي است كه بايد از آن نگهداري لازم را انجام دهيم و از آن حمايت كنيم تا بهتر ديده شود. ولي آنچه در حال حاضر بيشتر بايد مورد بررسي قرار گيرد اين است كه وقتي فيلمي در گروه «هنر و تجربه» اكران ميشود به جاي معرفي فيلم، ما بيشتر تبليغ خود «هنر و تجربه» را ميبينيم. يعني «هنر و تجربه» است كه دائم جلب توجه ميكند و مدام معرفي ميشود نه فيلمهايي كه در اين گروه اكران شدهاند. شما اين را در نظر بگيريد فيلمهاي گروه «هنر و تجربه» نياز به تبليغات و معرفي و ديده شدن مداوم دارند. فيلمهايي كه داراي سوپراستار هستند به خودي خود تبليغ ميشوند. خود سوپراستار به واسطه پستي كه در اينستاگرام خود منتشر ميكند همان تبليغ فيلم است و كفايت ميكند كه فيلم معرفي شود. براي تبليغ اين نوع فيلمها نبايد سخت گرفت چون به خودي خود معرفي ميشوند. حالا وقتي فيلمهايي اكران ميشوند كه سوپراستار ندارند يا حتي استار ندارند ولي فيلم مربوطه داراي حرف و نگاه است اين فيلم در هنگام اكران نياز به حمايت دارد. در واقع فيلمهايي كه در گروه هنر و تجربه به نمايش درميآيند بايد در تبليغات اين فيلمها سخت گرفت و بايد در اكران حمايت شوند، رايزني در تلويزيون انجام شود تا تبليغات اين فيلمها در تلويزيون بيشتر پخش شود. باز از خودم مثال ميزنم فيلم «شب بيرون» كه در گروه هنر و تجربه نمايش داده شد ما فقط يك عدد استند در خانه هنرمندان براي تبليغ فيلم داشتيم و همين. تازه آن زمان كه تعداد سينماهاي «هنر و تجربه» خيلي كمتر بود. بنابراين تبليغات فيلمها بسيار كم است. خود من الان تا به سايت مراجعه نكنم و دنبال نمايش فيلمي نگردم متوجه نميشوم چه فيلمي در گروه هنر وتجربه نمايش داده ميشود.
تازه شما كه از اهالي سينما هستيد؛ پس از مردم و علاقهمندان سينما چه انتظاري ميتوان داشت؟
سجادي حسيني: دوستانم از اهالي سينما به من زنگ ميزنند كه فيلمم در گروه «هنر و تجربه» اكران شده و من با تعجب ميگويم اكران شده؟ واقعا خيلي از اهالي سينما از فيلمهايي كه در اين گروه اكران ميشود، مطلع نيستند. ميدانيد دليلش چيست؟ اين است افرادي كه در واحد تبليغات كار ميكنند تصور ميكنند همه از كارشان خبردار ميشوند ولي واقعا اين گونه نيست. به همين جهت بايد بگويم كه صداي اين فيلمها از خيلي دور شنيده ميشود و كور سويي نور دارند و بعضيها كه اصلا ديده نميشوند. بايد فكري براي تبليغات اين فيلمها كرد.
تقيپور: ما قبول داريم تعداد سالنهاي ما كم بود، تعداد صندليها كم ولي تعداد فيلمها زياد بود به همين جهت مجبور بوديم سانسهاي فيلمها را چرخشي كنيم؛ اما بعد از مدتي ما تلاش كرديم چرخشي بودن سانسها را حذف كنيم و شما ملاحظه كنيد الان فيلمها كمتر به صورت چرخشي نمايش دارند. موضوع ديگر محدود بودجه بودن تبليغات است. بودجه محدودي براي تبليغات داريم. بيش از 90 درصد صاحبان فيلم هيچ كمكي نميكنند و فيلم را رها ميكنند. مثل مالك فيلم «مواجهه» كه چون تهيهكنندهاش خودم بودم كاملا در جريان هستم. ايشان براي اكران فيلمش هيچ تلاشي نكرد. وقتي صاحبان فيلمها به تبليغات فيلمهايشان توجه نميكنند ما با اين بودجه محدود چه كار ميتوانيم بكنيم. از طرف ديگر قرار است مردم «هنر و تجربه» را به عنوان يك برند قبول داشته باشند و به كيفيت محصولاتش اعتماد و به آن مراجعه كنند. پس ما بايد هنر وتجربه را هم تبليغ كنيم. البته تلاش ما اين است در تبليغات از شيوههاي امروزي بهره ببريم كه در فيلمها هم استفاده ميشود.
سجادي حسيني: آقاي تقيپور لا به لاي صحبتشان اشاره كردند به اينكه تعداد فيلمها به نسبت روزهاي اول كمتر شده. خب چه اصراري است كه همه فيلمها اكران شوند؟ ميتوان تعداد فيلمهاي كمتري اكران كرد و از طرفي تايم بيشتري به اكران فيلمهاي خوب داد. من دو، سه بار در گروه هنر و تجربه فيلمهايي ديدم كه حالم بد شد. براي اينكه رفتم فيلم هنري در اين گروه ببينم و رسما با تله فيلم مواجه شدم! اين مرا به عنوان فيلمساز دلزده كرد. يعني چه كه در گروه هنر و تجربه تله فيلم ببينيم؟ هر فيلمي نبايد فرصت اكران در اين گروه را پيدا كند. از طرفي شاهديم اين اواخر نامههاي سرگشاده از فيلمسازان هنري و تجربي منتشر ميشود كه فيلمشان در اين گروه اكران نشده است و به سياستهاي شورا و شكل و شمايل هنر و تجربه اعتراض دارند. پيشتر از آقاي وكيليفر چند فيلم تجربي شاهد بوديم كه فيلمهاي خوبي هم هستند و كاملا معناي هنري و تجربي در فيلمهايشان رعايت ميشود. من اينجا از هيچ كس دفاع نميكنم ولي وقتي افرادي كه فيلمهاي هنري تجربي ميسازند به سياستهاي اين گروه معترض هستند اين بهشدت خطرناك است. وقتي اين افراد كه معناي سينماي تجربي را ميدانند از اين گروه دلزده ميشوند اين براي گروه هنر و تجربه خطرناك است. من نگرانم رفته رفته تعداد اين اعتراضها بيشتر شود و آرام آرام اين دلزدگي ميان اهالي سينما تسري پيدا كند. حتم ميدانم اين باعث خوشحالي كساني است كه نميخواستند از اول اين گروه باشد. خيليها از ابتداي شروع به كار «هنر و تجربه» خيلي محكم گفتند كه اين گروه نبايد باشد. اين در حالي است كه يكي از فيلمسازان سينما هم گفت فيلمهاي اين گروه براي خانوادهشان نمايش داده ميشود. راست هم ميگفت. همين شكل جلو برود فيلمهاي گروه هنر و تجربه و فيلمهاي فيملسازاني نظير ما صرفا براي خانواده و دوستان نمايش داده ميشود. براي اينكه كسي نميرود اين فيلمها را ببيند. اصلا كسي متوجه نميشود كه فيلمهاي ما در اين گروه نمايش دارد، اصلا كسي نميداند ما فيلمسازيم و ما را به رسميت نميشناسند. نمايش فيلمهاي ما در اين گروه صرفا صدا خفه كن است كه ما فيلمسازان هنري و تجربي اعتراضي به عدم اكران فيلممان در سينما نداشته باشيم. اين نكته را هم بايد اضافه كنم آگاهم كه فيلمهاي كم هزينه برگشت مالي زيادي ندارند يا فيلمي كه بازيگر چهره ندارد در اكران دچار مشكل شده و كمتر ديده ميشود در اين ميان هنر و تجربه امكاني فراهم ميكند اين فيلمها اكران شود ولي فقط اكران كردن كه مهم نيست.
به نظر تعدادي از منتقدان اين نوع اكرانهاي فيلمهاي گروه «هنر و تجربه» مثل اين ميماند كه انگار فيلمها اصلا اكران نشده است.
سجادي حسيني: تبليغات، ديده شدن و حمايت كردن از اين نوع فيلمها بسيار اهميت دارد. برگزاري نشستها دعوت از اساتيد سينما و آدمهاي مهم كه بيايند و اين فيلمها ديده شود. در سال 100 فيلم در سينما اكران ميشود ولي فقط 5 فيلم در سينما ماندگار ميشود. خيلي مهم است كه انرژي بگذاريم تا با نگاه هنري و تجربي به اكران اين فيلمها نگاه كنيم و از اكران اين فيلمها حمايت كنيم؛ مثلا به يكباره ميبينيم فيلمهاي بفروش سينما در گروه هنر و تجربه اكران ميشود. دليلش را نميدانم؛ چرا فيلم فروشنده اصغر فرهادي يا لانتوري رضا درميشيان در گروه هنر و تجربه نمايش داده ميشوند؟ چرا فيلمهايي كه نيازي به اين گروه ندارند بايد در اين گروه اكران شوند؟ دليلش را نميفهمم چرا فيلمي كه در گروه اصلي نمايش داده شده در اين گروه هم نمايش داده شود؟
تقي پور: اجازه بدهيد بگويم يكي از گرفتاريهايي كه ما داشتيم فشارهاي كشنده و فوقالعاده زيادي بود كه از طرف سينماي بدنه به ما وارد كردند كه چرا سالن شماره دو فرهنگ به هنر و تجربه داده شده است. چنان فشار خردكنندهاي به ما وارد كردند كه نتيجهاش را در حال حاضر ملاحظه ميكنيد. يا مثلا در جشنواره جهاني و جشن خانه سينما فيلمهايي كه پروانه سينمايي ندارند ميگويند طبق آييننامه نميتوانيم اين فيلمها را نمايش دهيم. باور كنيد ما تا حالا به زحمت توانستيم فيلمها را وارد اين جريان كنيم. يا همين جايزه «هنر و تجربه» كه در جشنواره فيلم فجر به بهترين فيلم هنر و تجربه داده ميشد بلايي به سرش آوردند كه آن را به طور كامل لغو كردند. يا موضوع ديگري براي شما مثال ميزنم؛ وقتي شما در راهروهاي وزارت ارشاد و سازمان سينمايي قدم بزنيد، خواهيد ديد يك سري تابلو روي ديوار نصب شده است، فيلمهايي كه در سالهاي اخير اكران شدهاند، هر تابلو اختصاص به يك سال دارد. در اين تابلوها هيچ عكس يا نامي از فيلمهاي گروه هنر و تجربه نيست. خب شما ببينيد خود وزارت ارشاد كه بودجه اين گروه را تقبل ميكند از اين گروه حمايت نميكند. ما چگونه ميتوانيم از ديگران انتظار حمايت داشته باشيم؟ مجموعا اين موارد باعث ميشود در كنار نداشتن سالن اختصاصي نتوانيم آن اهدافي را كه مدنظرمان است دنبال كنيم. يا نكته ديگر براي نمايش فيلمهاي كلاسيك و فيلم خارجي؛ با چنان فشار و دردسر مواجه شديم كه نتوانستيم به اين خواستهمان برسيم. براي نمايش فيلم «صادق كرده» كه همه آدمهايش زنده و حي و حاضر هستند و در سينما فعاليت ميكنند، به ما پروانه نمايش ندادند اما همين فيلم در موزه هنرهاي معاصر قابل نمايش بود. براي من سوال به وجود آمد چگونه اين فيلم نميتواند در گروه هنر و تجربه نمايش داده شود؟! براي نمايش فيلمهاي خارجي از خيلي جهات دست و پاهاي ما بسته است. دوستان با نيت خير دست و پاي ما را ميشكستند كه ما نتوانيم كاري كنيم. در تبليغات هم بايد عرض كنم سينما الزاما اين نيست كه به مردم اصرار كنيم كه برويد فيلم ببينيد. بايد موجبات تحريك مخاطب را براي ورود به سينما فراهم كرد. باز هم بايد عرض كنم ما از خيلي از دوستان دعوت كرديم بيايند با هم جلسه بگذاريم و رودرو بنشينيم و حرفهايمان را بزنيم. بسياري از آنها ترجيح دادند از راه دور حرف بزنند تا از اين طريق منجر به معروفيت خودشان و فيلمهايشان شوند. همه اين موارد را شما در نظر بگيريد. به گمان من منظورشان از طرح مشكلات مطرح كردن خودشان و فيلمشان است.
عليايحال آقاي انتظامي به نكات خوبي اشاره كردند. هم به هنر و تجربه و بودجهاي كه قرار است به اين گروه اختصاص پيدا كند و هم طرح يكپارچه شدن پروانه ساخت در جشن سينما و جشنواره كمك مهمي به اين گروه ميكند.
سجادي حسيني: و نكته مهمتر اينكه شهرستانهاي بيشتري را درگير هنر و تجربه كنيم. استعدادهاي زيادي در شهرها و شهرستانهاي محروم داريم. اين اكرانها كمك ميكند فيلمسازان خوب از دل شهرها بيرون بيايند و جسارت كنند و نترسند و فيلم بسازند. چون بعضي وقتها فيلم ديدن باعث شجاعت ميشود. شهرستانها را فراموش نكنيم. تعداد اندك شهرستانها براي نمايش فيلمهاي هنري كفايت نميكند. همه شهرستانهاي كشور بايد اكران هنر و تجربه مثل اكران معمول سينما داشته باشند. البته واقفم كه كار سختي است و حمايت كافي وجود ندارد.
تقيپور: دوستان ميدانند كه هنر و تجربه خيلي اصرار بر حضور فيلمسازان دارد؛ مثلا برگزاري جلسات پرسش و پاسخ و ديدار با فيلمسازان كه در اكران گروهها شدني نيست. يا مثلا به موضوع ديگري اشاره كنم. براي خود من باور كردني نبود كه تعداد زيادي براي ديدن فيلم مستند بليت بخرند. فروش خوب و معقول در اين گروه با فيلم «شش قرن و شش سال» آقاي ميرطهماسب شروع شد و آخرين فيلم مستند ما فروش بالاي ۱۰۰ ميليون تومان داشته. اين يكي از نكات مثبت هنر و تجربه براي مستندسازان است. يك موضوع ديگر بينندگان زياد بستههاي فيلم كوتاه است كه با همت سازندگانشان بيننده فوقالعاده زيادي دارد. ما هم همواره تلاش ميكنيم اين رفتارها را ببينيم و تصميماتمان مبتني بر آنچه مطلوب بينندگانمان است، باشد. همچنين درخصوص سينماهاي شهرستانها بايد عرض كنم كه دو مشكل هست. ما در سالنهاي اصلي هنر و تجربه، هزينه اجاره سالن را كامل ميپردازيم و درآمد كامل فيلم به صاحب فيلم پرداخت ميشود. امكان توسعه اين روش براي همه سالنها در شهرستانها نيست و همه صاحبان سالنها هم حاضر نيستند كه با قراردادهاي پورسانتي به ما ملحق شوند. موضوع دوم بيعلاقگي سينمادوستان برخي شهرها است. در برخي شهرها فيلم اكران شده ولي به دليل استقبال اندك مردم و مخصوصا جوانان، امكان تكرارش نبوده. اميدوارم فرصتي باشد و يك كار پژوهشي در همين مورد انجام شود كه دوستداران هنر و تجربه در كدام شهرها بيشتر و در كدام كمتر بودهاند، ولي به اجمال ميتوانم بگويم در شهرهايي كه ساير فعاليتهاي ادبي و هنري رونق بيشتري دارند، هنر و تجربه هم پررونقتر است. شهرهايي مانند اصفهان، شيراز، تبريز، بندرعباس و مشهد. با وجود همه اينها ما الان در بيش از ۲۰ شهر نمايش هنر و تجربه را داريم كه گستردهتر هم خواهد شد.
سجادي حسيني: من با آقاي تقيپور موافقم و به گروه هنر و تجربه حق ميدهم چون مشخص است كه بين دولت و فضاي خصوصي ايستاده است. اين گروه از ابتدا با حمايت دولت راهاندازي شد اما در ادامه ميبينيم كه دولت و وزارت ارشاد از اين گروه حمايت نميكنند. البته صحبتهاي اخير آقاي انتظامي نشاندهنده اين نكته است كه قرار است اتفاق خوبي بيفتد. من همچنان اصرار دارم گروه هنر و تجربه تبديل به محلي براي صدا خفه كردن فيلمساز نشود. چهار سال است كه فيلم نساختهام و به تازگي درگير ساخت فيلم «بي سر» شدهام. چيزي نزديك به پنج ماه درگير پروانه ساخت اين فيلم بودم كه خدا را شكر بعد از پيگيريها پروانه ساخت به اين فيلم داده شد و اصلاحات به شاكله فيلم ضربه نزد؛ اما من اين فيلم را با بودجه كم ساختم و با بازيگرهاي خوب. البته بازيگرهايي كه بعيد ميبينم در چرخه اكران و گروههاي پخش مرسوم جايي براي فيلم من قائل شوند ميدانم مجبورم فيلمم در گروه هنر و تجربه نمايش داده شود چون ميخواهم فيلمم ديده شود. ميدانم نمايش فيلمم در گروه هنر و تجربه برگشت سرمايه ندارد. در حال حاضر هزينه ساخت فيلم خيلي بالا رفته است. زماني ميگفتيم فيلم با 100 ميليون ساخته ميشد عنوان فيلم لو باجت به آن تعلق ميگرفت اما در حال حاضر فيلم لو باجت زير 500 ميليون تومان نميتوان ساخت البته ميشود ساخت ولي ديگر آن فيلم نيست تله فيلم ميشود. من با برآوردي ساخت فيلم را شروع كردم، ولي دقيقا هزينه ساخت فيلم دو برابر شده است. خب بحث من اين است حالا چطور اين فيلم را در گروه هنر و تجربه اكران كنم كه جوابگوي سرمايهگذار فيلمم باشم؟ سرمايهگذاري كه در بدو ورود از برگشت مالي فيلم حالش بد ميشود.
به نكته درستي اشاره كرديد كه بايد به حداقل بازگشت مالي در اين گروه اميدوار بود.
سجادي حسيني: من نميگويم فيلمها ميلياردي بفروشند ولي يك فيلم بايد حداقل از پس خودش بربيايد و فروش حداقلي داشته باشد. در شرايطي كه ساخت يك فيلم سينمايي با استار و سوپراستار حداقل 5/2 ميليارد يا 3 ميليارد تومان هزينه ميبرد ولي براي يك فيلم لو باجت در اين شرايط حداقل بايد 20 درصد سرمايهگذاري شود يعني همان مبلغ 500 ميليون تا يك ميليارد تومان كه اشاره كردم. پرسش من اين است آيا در گروه هنر و تجربه به يك ميليارد بازگشت مالي ميتوان اميدوار بود؟ ديويدي فيلمهايي كه در گروه هنر و تجربه نمايش داده ميشود را فقط 80 يا 90 ميليون تومان ميخرند. چطور به بازگشت سرمايه فيلم يك ميلياردي ميتوان اميدوار بود؟ آقاي تقيپور من اينجا بگويم همين نحو كه ادامه پيدا كند ساخت فيلم هنري تجربي زير دست و پا له ميشود و در تاريخ سينما ديگر از اين فيلمها نام و يادي نخواهد ماند. اين در حالي است كه پدران ما اساتيد و بزرگان ما تمام تلاش خودشان را كردند تا فيلم هنري رشد كند و سينماي هنري - تجربي كه ايران را به واسطه اين سينما در جهان ميشناسند نه با سينماي بدنه كه ما آن را ميشناسيم. البته قبول دارم بخشي از سينما سرگرمي است و اين صنعت بايد به لحاظ مالي بچرخد اما هر وقت بحث اقتصاد و سياست به ميان ميآيد خطر از بين رفتن نگاه و انديشه وجود دارد.
تقيپور: موضوع ديگري را هم اضافه كنم كه فراموش كرده بودم. گروه هنر و تجربه از روز اول اصرار داشتند كه مجتمع سالن اختصاصي در مركز شهر داشته باشند كه رفت و آمد براي همه اقشار و مخصوصا دانشجويان راحتتر باشد و راحتتر بشود برنامهريزي كرد كه با وجود تلاش همه روساي سازمان از روز اول تا كنون محقق نشده است. تحقق اين موضوع كمك بزرگي به برنامهريزيهاي جدول نمايش خواهد كرد. ما فعلا مستاجريم.
سجادي حسيني: من همان سالهاي ابتدايي به آقاي علمالهدي گفتم كه گروه هنر و تجربه بايد از يك جاي به خصوص يا پاتوق فرهنگي برخوردار باشد كه جذابيت بصري خودش را هم داشته باشد و سينماگران و دوستداران سينما با اين فضا اخت شوند. حال ميشود دو پاتوق راهاندازي كرد يكي شمال شهر و ديگري ميانه شهر كه همه به اين مكان دسترسي لازم داشته باشند به اين شرط كه اكران فيلمها حداقل براي يك ماه در اين مكان به صورت كامل صورت بگيرد. من سينماگر بدانم در فاصله اين يك ماه در هر شرايطي و در هر ساعتي ميتوانم فيلمي كه مدنظرم هست را در اين سالن ببينم. اميدوارم در آينده شاهد يك مكان خاص براي گروه هنر و تجربه باشيم تا از چرخشي بودن فيلمها دست برداريم. تعداد كمتري فيلم در اين گروه اكران شود اما فيلمها در شرايط خوبي روي پرده بروند. نكته مهمي كه در اينجا مطرح است نمايش فيلم مستند و فيلم كوتاه در اين گروه است كه اين حركت بسيار خوبي است كه در گروه هنر و تجربه صورت ميگيرد. ما بايد فيلم كوتاه و فيلمسازان كوتاه را جدي بگيريم و به نظر من بايد اكران اين نوع فيلمها در گروه هنر و تجربه بيشتر شود. همان طور كه ميدانيم فيلم كوتاه و مستند پايهها و ستونهاي سينماي كشور را بنا ميكنند. سينماي كوتاه و مستند صاحب انديشه، نگاه و فضاي حرفهاي است. خيلي از فيلمهاي كوتاهي كه ساخته ميشود بعضا از فيلمهاي بلند خوش ساختتر و تكنيكيتر است به لحاظ فيلمبرداري، كارگرداني حركت دوربينها و... دقيقتر انجام ميشود پس لازم است كه اين نوع توليدات و اين انديشهها براي رشد و ترقي سينما حمايت شود.
تقيپور: فرمايش جناب سجادي كاملا درست است. آنقدر كه در دنيا بسياري از فيلمسازان كوتاه هرگز سراغ فيلم بلند نميروند. اميدواريم بتوانيم با ارتباط بيشتر با مخاطبين روشهايمان را بيشتر اصلاح كنيم. ما حتي بارها از علاقهمندان خواستيم جلسات نقد و بررسي گروه هنر و تجربه را خودشان برگزار كنند و هر چه را كه صلاح ميدانند راجع به اين گروه بگويند. ما هم البته به عنوان شنونده در جلسات شركت ميكنيم، ولي متاسفانه تا حالا كسي پيشقدم نشده. اميدواريم گوش شنواي بزرگي داشته باشيم كه لازمه حيات چنين گروهي است. به نظر من يكي از راهحلهاي خوب براي هنر و تجربه، توسعه نمايشهاي سايبري است. من اسمش را نمايش خانگي و VoD نميگذارم چون تنوع زيادي دارد پيدا ميكند. اگر زيرساختهاي سايبري براي فيلمهاي هنري بتوان درست كرد، فيلمهاي گروه ما اين خاصيت را دارند كه در طول زمان فروش معقولي داشته باشند كه در نمايشهاي سايبري ممكن است. متاسفانه گروههاي VoD تجاري چندان امكان توجه به نمايشهاي هنر و تجربه را ندارند. باز هم كمبود بودجه در هنر و تجربه و بيش از حد تجاري و سردستي شدن سينماي بدنه باعث شده كه صاحبان سرمايه توجه جدي به اين سو نكنند و فيلمهاي هنري و تجربي نتوانند درخشش كافي داشته باشند و مورد توجه قرار بگيرند.
آقاي تقي پور چرا فروش فيلمها اعلام نميشود تا همين مساله خود باعث تحريك فيلمسازها شود كه براي اكران بهتر فيلمشان قدمي بردارند؟
اعلام فروش فيلمها موضوعي است كه بارها مورد بحث قرار گرفته و من در حال حاضر نميتوانم شخصا راجع به آن اظهارنظر كنم. اگر بتوانيم به يك جمع بندي روشن برسيم، حتما خدمتتان عرض ميكنم.
در جشنواره جهاني فيلم فجر چند فيلم خارجي نمايش داده شد كه با اقبال مواجه شدند. چرا امكان نمايش اين فيلمها را در گروه هنر و تجربه فراهم نميكنيد؟
در مورد نمايش فيلمهاي خارجي بايد عرض كنم كه موضوع چند جنبه دارد. نمايش فيلمهاي كلاسيك به شكل محدود و اكران فيلمهاي هنري و تجربي روز دنيا به دليل سختي فوقالعاده تبادلات ارزي از يك سو و افزايش ناگهاني قيمت ارزهاي خارجي، برنامهاي را كه براي نمايش فيلم خارجي تدوين كرده بوديم به دردسر جدي انداخت. در حال حاضر فقط توانستهايم از پس هزينههاي اكران فيلمهايي مانند كوه امير نادري كه توزيع كننده آن با ما به قيمت جوانمردانه و ريالي قرارداد بست، بربياييم. جشنواره جهاني فجر هم گرفتاري جدي در پرداخت هزينههاي ارزي نمايش فيلمها داشت. بخشي از مساله هم اين است كه ما هم مانند جشنواره جهاني فيلم فجر حاضر نيستيم بدون پرداخت هزينههاي مالكيت رويالتي فيلمها، آنها را نمايش دهيم و سر سفره هنر و تجربه بياوريم، درست برخلاف آنچه در سينماي تجاري اكران و نمايش خانگي DVD و VoD انجام ميشود. از طرف ديگر هم چون كشور عضو رسمي معاهده جهاني حمايت از مالكيت معنوي است، ما كاري برخلاف مقررات جاري كشور انجام نداده و فيلمها را بدون رويالتي نمايش نميدهيم. البته كه فيلمهاي حاضر در جشنواره فيلم فجر جهاني قطعا اولويت اصلي ما براي نمايش فيلم خارجي خواهد بود. يكي به اين دليل كه زحمت زيادي براي انتخاب آنها كشيده شده و دوم اينكه به هر حال نمايش در جشنواره كمك موثري براي معرفي فيلم بوده است.
سجادي حسيني: با تمام اين حرفها خيلي افتخار ميكنم فيلم «شب بيرون» در گروه هنر و تجربه اكران شد ولي ديده نشد با اين حال اكران شد. اينجا پيشنهادي دارم مبني بر اينكه شايد بد نباشد يكسري فيلمها دوباره در سينماها نمايش داده شوند چون در حال حاضر بازيگران فيلم چهره شدهاند و شايد فيلم ديده شود. فقط راجع به فيلم خودم صحبت نميكنم، فيلمهاي مشابه فيلم خودم هم تعدادشان زياد است. خودم هر كمكي باشد تمام قد آمادهام انجام بدهم تا هنر و تجربه روي پاي خودش بايستد و ميدانم خيلي از اهالي سينما دلشان براي هنر و تجربه ميتپد.