پایگاه خبری تئاتر: الهه مرجوی وقتی برای طراحی صحنه نمایش «مکبث» شهاب آگاهی به ایران آمد، چندسالی بود در «برادوی» زیرنظر طراحصحنههای نمایشهای کارگردانان شناختهشدهای چون «جولیاندروز» دستیاری کرده بود. او با تجربه این کار به سیودومین جشنواره تئاتر فجر آمد. مرجویی که دانشآموخته رشته معماری است، فوقلیسانس رشته طراحی صحنه را در آمریکا گرفته. نمایش مکبث با طراحی صحنه الهه مرجوی توانست نامزد بهترین طراحی صحنه از جشنواره فجر شود؛ دکوری که پیچیدگیهای بسیار زیادی داشت و او میگوید با حرکت در مسیر عمودی تلاش کرده داستان پر از تصویر مکبث را به تماشاگر القا کند
نمایشنامه مکبث یک کار کلاسیک است و بارها اجرا شده است. برای طراحی صحنه این کار ایده مهم بود یا کانسپتی که کارگردان میدهد؟
هر دو مهم بود. البته ما یک کار گروهی داشتیم و خیلی با هم صحبت کردیم حتی بازیگران هم با ما همفکری کردند و به این طرح رسیدیم. اما در اصل نمیشود گفت کانسپت یا طراحی کدام مهم است و در مشورت این امر به دست میآید.
معیار شما برای طراحی صحنه مکبث با اینهمه پیچیدگی در طراحی چه بود؟
شیوه نمایشی که کارگردان برای اجرای نمایش در نظر گرفته بود. وجه موزیکال مکبث بالا بود و برایش حرکت طراحی شده بود. ما صحنهای را میخواستیم که امکان اینهمه حرکت را به بازیگر بدهد. آن هم از فکر میزانسنی شکل میگرفت که در ذهن کارگردان وجود داشت. البته داستان مکبث هم موثر بود. میدانید که مکبث نمایشی است که صحنههای زیادی دارد.
دقیقا ویژگی مکبث در تعدد صحنهها و فضاهاست. این نمایش از جنگل شروع میشود و به کاخ میرود و صحنه جنگ و... بیشتر اثری سینمایی و پرلوکیشن است تا اثری نمایشی.
به همین خاطر از همان اول فکر کردیم طراحی صحنه ما باید یک مورد آبستراک باشد که همه این حس را ایجاد کند که وارد مکانهای گوناگونی میشوند. حالا با تغییر نور یا موقعیت بازیگر روی صحنه میشد به چنین حسی رسید. موضوعی که از اول میخواستیم اجرا کنیم این بود که در روی صحنه شکلهای گوناگونی داشته باشیم که در آن فضای محدود این امکان را به ما بدهد که فضای آبستراکی را به وجود بیاورد. در طراحی ما دکور در سهطبقه در نظر گرفته شده بود. مثلا از دید ما کاخ در بالاترین بخش قرار داشت. به همین دلیل وقتی بازیگر بالاتر قرار میگرفت این حس را به شما میداد که این بازیگر در کاخ است. درواقع ما تغییر صحنه نمیدادیم و با جابهجایی بازیگر و تغییر نور بود که این حس به بازیگر القا میشد که الان تغییر صحنه رخ داده و حالا که در باز میشود بازیگر به کاخ وارد شده یا مثلا به جنگل رفته است.
در این اجرا همانگونه که اشاره کردید وجه موزیک بر وجه دراماتیک روایت شکسپیر غالب بود. به نظرتان این کانسپت صحنه کمک میکرد تا بتوانید چنین دکور پیچیدهای را طراحی کنید؟ یعنی اگر کار یک مقدار جدیتر بود صحنه باید تغییر میکرد یا به همین شکل کار انجام میشد؟
به نظرم در هر شکلی میشد به همین منوال مکبث را طراحی کرد. البته به فکر کارگردان هم برمیگشت که کار را چطور انجام دهیم. در جاهایی که موسیقی داشتیم و همزمان با آن درام پیش میرفت. موزیکالتر را به این خاطر گفتم که خودم این حس را دوست داشتم که حرکت زیاد باشد و دکور اکتیو باشد. البته نمایش مکبث در کل اثری است که بهلحاظ ساختاری تنش زیادی در داستان دارد.
مکبث همانطور که اشاره کردم نمایشی است که حتی در میان کارهای شکسپیر هم از نظر تعدد و تغییر صحنه منحصربهفرد است. بیشتر کارگردانانی که بهسراغ مکبث میروند بهدلیل همین تعدد صحنه کلا طراحی را حذف میکنند.
بله چون این میزان تغییر صحنه برای هر کارگردان و طراح صحنهای ترسناک است. البته صحنه ما بهخاطر ارتفاع زیاد تنشی که در نمایش وجود داشت را ایجاد میکرد و بازیگرها مجبور بودند از سازهها با ارتفاع زیادی بالا بروند.
بهخاطر همین در سالن حافظ اجرا شد؟
بله چون ارتفاع آن سالن این اجازه را به دکور ما میداد.
تا جایی که اطلاع دارم کار طراحی صحنه را در خارج از کشور هم انجام دادهاید.
درسم را آنجا خواندم. درسم که تمام شد در برادوی دستیار بودم. قبل از آن هم کار گروهی انجام نداده بودم و کاری بینالمللی انجام دادم که در فستیوال شانگهای برنده شد.
در برادوی چند کار انجام دادید؟
در یکسالی که با آنها بودم سه کار انجام دادم.
متون معروفی بود؟
بله. یکی از کارها به کارگردانی خانم «جولی اندروز» بود که من دستیار همسر قبلی ایشان تونی والتون بودم. کار هم موزیکال بود. مورد دیگر کار دیوید گلو بود که البته برای ایشان در دو، سه کار استودیویی هم کار کردم.
از فضای کار در آنجا و اینکه چقدر آزادی عمل دارید برایمان بگویید... .
کار طراح صحنه در آنجا خیلی مهم است و بعد از کارگردان مهره اصلی کار است به همین خاطر در بروشور نامش کنار کارگردان ذکر میشود. پروسهاش هم با اینجا متفاوت است. کارگردان و طراح صحنه کار را قبل از ورود بازیگر بستهاند. بازیگر که وارد میشود با فضای موجود و میزانسنها مواجه میشود. اما اینجا تا روز آخر اجرا کار بسته نشده و اینجا بازیگری به وجه طراحی کار غلبه دارد. البته امتیازی که در اینجا وجود دارد بازیهای قوی بازیگران تئاتر است که به نظرم شاید حتی از خارج از کشور هم بازیگران تئاتری قویتری داشته باشد اما این ضعف هم وجود دارد.
کارهایی که انجام دادید کلاسیک بود؟
خودم در بلکباکس و قاب صحنهای کار کردهام. در برادوی هم کار قاب صحنهای بود. قاب صحنهای در برادوی را اگر بخواهم مقایسه کنم مانند تالار وحدت است و به همان بزرگی. ممکن است یک قاب صحنه نوکال یک مقدار کوچکتر باشد اما تعریف درست قاب صحنه سالنی نیست که در ایرانشهر یا حتی کاخ شمس داریم. قاب صحنه هست اما سالن درستی برای این کار محسوب نمیشود چون در کوچک است و بالابر هم نداریم. مشکل بزرگ کار در اینجا امکانات کم سالنهاست چون انگار به صحنه عادت ندارند. کار مکبث را هم که ساختیم صحنهای بزرگ بود در صورتی که برای من نسبت به کارهایی که قبلا انجام داده بودم کار بزرگی نبود اما چون نیروی متخصص وجود ندارد کار بزرگی دیده شد.
در مورد داستان کارتان با جولی اندروز میگویید؟
اندروز خودش مدتهاست که کتاب کودک مینویسد. یک تئاتر بود که انگار در سالنی در برادوی موشها کار میکنند و میخواهند آن سالن را خراب کنند.
کار برای کودکان بود؟
خیر کار عروسکی نبود. افراد بزرگ کار میکردند و لباس و گریمها طوری بود که مثلا موش هستند و تونی والتون در نقاشیها کاری کرد که بازیگران در مقابل صحنه، کوچک به نظر برسند.
موردی که برای من جالب است این است که کاری مثل اسپایدرمن در صحنه هفت، هشتماه یا بیشتر روی صحنه میماند. آیا در این مدت فروش دارد؟
بله. اسپایدرمن تا به حال گرانترین صحنه را در برادوی و حدود سهمیلیوندلار طراحی صحنه داشته است. اما جمعیت زیادی از توریستها هستند که به دیدن تئاتر برادوی میروند و خیلی از افراد آمریکا این کار را یک کار غیرفرهنگی میدانند و خیلیها توان خریدن بلیت را ندارند. مثلا 250دلار پول بلیت برای هر قشری مناسب نیست. دوم اینکه در برادوی اکثر موضوعات موزیکال و سرگرمکننده است.
مثلا اتوبوسی به نام هوس... .
آنها در برادوی اجرا میشود اما جزو کارهای موزیکال محسوب نمیشود. کارهایی هستند که ارزانتر هستند مثلا کارهایی از تام هنکس و آل پاچینو حدود صددلار هستند. بلیت کارهای موزیکال گرانتر است.
چند سالن در برادوی وجود دارد؟
واقعا نمیدانم. چون یک منطقه است و نمیدانم چند سالن دارد. البته همه سالنها هم بزرگ نیستند ولی همهشان در سبک قاب صحنه کار میکنند.
تمام سالنهای برادوی، آف برادوی و آف آف برادوی در یک منطقه هستند؟
خیابان برادوی بهخاطر سالنهای تئاتر معروف شده و ممکن است یکی از سالنهای آف برادوی هم از آن کمپانی در این خیابان باشد. حتی در بروکلین و مناطق دیگر نیویورک هم سالنهای آف برادوی هستند، مثلا سالنهای کوچکتر از سالنهای اصلی برادوی البته از نظر بودجه. اینکه تجربیتر هستند یا بودجه کمتری دارند.
کارهایی مثل کارهای عامهپسند اینجا در آنجا هم اجرا میشود؟ اینجا تئاترهای حرفهای داریم که مثلا در سالنهای ایرانشهر اجرا میشود اما کارهایی هم داریم که در سالنهای کوچکتر اجرا میشود. هر دو نوع آنجا وجود دارد؟
من ندیدم. همهشان حرفهای هستند. وقتی صحبت از اسکارلت جوهانسن یا کارگردانی جولی اندروز است کار حرفهای است. در خارج از کشور برای طراحی صحنه باید یکی، دوسال از اتمام درس گذشته باشد و شما یک امتحان را بدهید. اما کارهایی که انجام دادم برایم بهنوعی تجربه است و ممکن بود اگر ماندگار میشدم این کارها باعث میشد که لازم نباشد امتحان بدهم.
با این اوصاف چرا به ایران برگشتید؟
خیلی مایل بودم کار در اینجا را تجربه کنم چون اصلا با این فضا آشنا نبودم و برایم جالب بود. در واقع یک مقدار هم در برادوی کار تجاری است و خودشان تعیینکننده هستند. مثلا دیوید گلو که الان یکی از طراحان مشهور است گاهی اوقات به من میگفت از این کار خستهام و مایل بود که مثلا یک کار کوچکتر انجام دهد. چون در برادوی اصل کار با بودجه و تکنولوژی همراه است. البته با داشتن بودجه کافی جالب است که شما میتوانید هر کاری را انجام دهید و فقط باید خلاقیت داشته باشید.
یعنی رویایی که در انیمیشن دیده میشود را روی صحنه هم میتوانید پیاده کنید.
بله. آنجا دیگر بحث تکنولوژی است اما در برههای به این نتیجه میرسید که بحث کانسپت با کارگردان کنار میرود و فقط بحث پول است. مثلا بحث بر سر این است که شما یک کارواش را روی صحنه بیاورید. مثل اینجا نیست که در کاری مانند مکبث همه کارها در یک صحنه جمع شود.
پس آنجا شما میتوانید کارها را با یک المان نشان دهید.
اینجا بهخاطر شرایط خاصی که دارد، ناخودآگاه
ذهن خلاقتر است اما در برادوی آنقدر همه چیز در دسترس است که دیگر شاید خلاقیت خیلی ظهور نکند.
ممکن است کاری در برادوی روی صحنه بیاید که دکورهای انتزاعی داشته باشد؟
برای کاری تجربی خیر. این مقیاس کار در برادوی حساب نمیشود. درواقع برادوی نمایشی است که بزرگ است و حداقل باید 10 صحنه مختلف داشته باشد.
در انتظار گودو وقتی آنجا اجرا میشود...
آنجا یک مقدار بحث سلبریتی است و اگر صحنه کاری خوب نباشد یک سلبریتی کار را برعهده میگیرد. مثلا من بلیت کار «گلنگری گلن راس» را که آل پاچینو بازی کرده بود، نتوانستم پیدا کنم.
این کار تا به حال سه بار اجرا شده و در هر سه مورد آل پاچینو بازی کرده.
بله، اما شما در آنجا به دیدن این تئاتر میروید که بازی آل پاچینو را ببینید. در اصل بلیتش ارزانتر از کارهای موزیکال است اما باز هم زیرمجموعه برادوی حساب میشود.
آنها هم جزو کمپانی هستند؟
معمولا جزو همان سالن هستند یا طراح میتواند عدهای را با خودش بیاورد. سه کارگاه دکور برای برادوی در نیویورک وجود دارد که کل این دکورها را فراهم میکنند.
کار دستیار طراح صحنه چیست؟
همهجور کمک میکند. کار ساخت و ساز نه، اما میتواند نظارت کند یا ماکت و نقشه بکشد و حتی میتواند نظر بدهد.
چقدر تحصیل در رشته معماری به طراحی صحنه کمک کرد؟
خیلی کمککننده بود بهخاطر درک فضایی. درواقع کار تئاتر با درک فضایی با هم ترکیب شد؛ انگار بخواهید یک احساس دراماتیک را در کار تزریق کنید.
منبع: روزنامه شرق