پایگاه خبری تئاتر: چرا تماشاگران در تئاتر با کف زدن، ابراز احساسات میکنند؟ آنچه مسلم است نوع ابراز احساسات در مواجه با اثر برآمده از هر يك از شاخههاي هنري متفاوت است. كمتر ديده ميشود كه در يك گالري نقاشي يا نمايشگاه عكس، بازديد كنندهاي در برابر يك تابلو بايستد و دست بزند! مگر زماني كه خالق اثر براي مخاطبانش سخنراني كوچك خوشآمدگويي انجام دهد و در پايان آن، مخاطبان به نشانهی احترام و نشان دادن محبت با تشويقهای خود هنرمند را همراهي كنند.
اما چه چيزي باعث ميشود تا مخاطبان نمايشي از شكسپير در سالن تاريك تئاتر دستهايشان را به هم بزنند ولی در موزه لوور در برابر تابلوي موناليزا لب به سكوت ببندد و با دستهايشان بند كيفهاي سفريشان را فشار دهند؟ ميتوان اين طور استنباط كرد كه ارزش يك اثر هنري تعيينكنندهي نوع بروز احساسات مخاطب نيست. اما چه عاملي باعث ميشود كه تماشاگر تئاتر در برخي از صحنههاي نمايشي كه حتي ممكن است در ژانر كمدي نباشد، دستهايش را محكم بر هم بكوبد؟
ممكن است فكر كنيد كه جواب خيلي واضح است. تماشاگر دست ميزند تا ابراز احساسات كرده باشد و هر چه نمايش بهتر باشد دست زدنها هم بلندتر خواهد بود. اما بر اساس تحقيقات علمي، اين به همين سادگي هم كه به نظر ميرسد نيست.
رفتارشناسان معتقدند بيشتر تماشاگران تئاتر در برخي لحظات نمايش دست ميزنند چون فكر ميكنند كه جو سالن نمايش از آنها انتظار دارد كه اين كار را بكنند.
تفسير ديگر اين عمل آن است كه تماشاگران دست ميزنند چون ديگران دست ميزنند و لذا فكر ميكنند ديگران از ايشان انتظار دارند كه در اين كار همراهيشان كنند.
متخصصین، تئاتر را زندهترین نوع هنر میدانند. در تئاتر، هنر در لحظه و در برابر چشم تماشاگر در حال شکل گرفتن است و لذا تماشاگر ناخودآگاه خود را در لحظه خلق اثر شریک میداند. آمفیل موروسی؛ کارگردان تئاتر؛ نظر متفاوتی درباره ابراز احساسات تماشاگران در سالن دارد. او که به تازگی نمایشی را در جشنواره ادینبورگ لندن به صحنه برده است در این باره معتقد است: "نگرانیای که همواره با من در اجرای نمایشهایم وجود دارد آن است که تماشاگر نداند احساساتش را کجا و در چه زمانی بروز دهد. نمایش آخر من به زندگی مردی میپرداخت که در دهه 60 در مقابل دولت آپارتاید آفریقای جنوبی به مبارزه میایستد. در برخی از لحظههای نمایش، صدای دست زدن تماشاگران بیشتر یک آلودگی گوش خراش صوتی بود تا ابراز خوشحالی از آنچه بر صحنه در حال روایت است!
من درک میکنم که تماشاگران میخواهند عمل بازیگر را تایید کنند چراکه بخشی از خواستههای خود را در وجود بازیگر نمایش میبینند. اما به نظر من آنها باید بدانند که چه زمانی دستهایشان را به هم نزدیک کنند و به هم بکوبند تا باعث مرگ احساس حاکم بر صحنه نشوند. آنچه در این جشنواره تجربهاش کردهام آن است که در برخی نمایشها تماشاگر دست میزند تا فقط وجود خود را در سالن به کارگردان نمایش یادآوری کرده باشد و این به نوعی اعتراض است تا شادمانی."
همگان میدانند که جشنواره ادینبورگ، جشنوارهای نیست که بشود از لحاظ کیفیت آثار درباره آن بحث کرد. هر شخصی میتواند با پرداخت 400 یورو برگه ورود به جشنواره و اجرای نمایش را دریافت کند. با این حال، این جشنواره فرصت مناسبی است تا با اجراهای متفاوت و رنگارنگ نمایشها و به تبع آن تماشاگرانی با سلایق مختلف روبرو شد.
در اجرای تئاتری که به شیوه مشارکتی اجرا میشد، نکته جالبی به چشم میخورد. هنگامی که تسهیلگر نمایش از تماشاگران میخواست تا حرکات او را تقلید کنند، تماشاگران با نوعی تردید به این خواسته نگاه میکردند. حتی اگر این درخواست، دست زدن و کوبیدن پا بر زمین بود. آنها تنها زمانی وارد مشارکت میشدند که چند نفری این عمل را انجام داده باشند و دیگران به تبعیت از آن چند نفر عمل درخواستی را تکرار میکردند.
آنچه این تجربه کوچک به ما یادآوری میکند میتواند همان نتیجهای باشد که محققان از رفتارشناسی تماشاگران تئاتر به آن دست یافتهاند. نمایش، هنری زنده است. بنابراین توصیه میشود اگر به تماشای یک تئاتر رفتید، اگر در لحظهای احساس شادی کردید و خودتان به این حس واقف بودید، به خود و احساستان اعتماد کنید و دست بزنید. در غیر این صورت تکرار حس دیگران تنها میتواند لحظه ناب نمایش را در آنی محو کند و تمرکز بازیگران حاضر بر صحنه را از بین ببرد.
منبع: گاردین
نویسنده: لین گاردنر- مترجم: سارا منصوری