زمانی بخش به‌علاوه فجر جشنواره تئاتر فجر برای ارتقای تئاتر خصوصی راه افتاد؛ اما به نظر می‌رسد این بخش جشنواره همانند بخش خصوصی به سوی دیگری می‌رود.

پایگاه خبری تئاتر: زمانی که رئیس‌جمهور وقت در سال 1387 ابلاغیه اصل 44 قانون اساسی برای عملیاتی کردن خصوصی‌سازی را در اختیار نهادهای مختلف گذاشت، در بخش فرهنگ، تئاتر بود که به عنوان نمونه خصوصی‌سازی فرهنگی وارد کارزار شد. در حالی که در ابلاغیه اصل 44 نه تنها هیچ بند و ماده‌ای درباره تئاتر وجود نداشت؛ بلکه در این ابلاغیه خبری از فرهنگ نبود. همه‌چیز به دستگاه‌های پول‌ساز و سودآور خلاصه می‌شد که می‌توانست با رعایت اصل رقابت، شکوفایی اقتصادی به همراه داشته باشد. زمان ابلاغ اصل 44 هیچ بخشی از تئاتر جدا از دولت نبود. سالن‌ها همگی در انقیاد وزارت ارشاد یا شهرداری‌ها بودند و بابت تولیدات تئاتر یارانه‌های مختلفی پرداخت می‌شد. رویکرد دولت از زمان این ابلاغ تغییر کرد. ابتدا در زمان مدیریت حسین پارسایی کنفرانسی با موضوع اهمیت تئاتر خصوصی برگزار می‌شود و سپس در دوره قادر آشنا اولین سالن خصوصی در تهران افتتاح می‌شود. کما اینکه سالن‌های خصوصی پیش‌تر هم در لاله‌زار وجود داشتند؛ اما به سبب سوءمدیریت حسین پارسایی همگی تعطیل شدند. در دوره 33 جشنواره تئاتر فجر، سعید اسدی که خود سابقه مدیریت سالن تئاتر را داشت تصمیم به برگزاری بخش «به‌علاوه فجر» می‌گیرد، بخشی که قرار است همانند بخش فرینج (Fringe) در جشنواره بین‌المللی از جمله ادینبورگ و اوینیون باشد. هر چند تعریف و ماهیت فرینج کاملاً متفاوت بود؛ اما دولت تصمیم می‌گیرد با اختصاص بودجه، سالن‌های خصوصی را وارد بازی فجر کند. سالن‌ها در این فضا بخشی از آثار یک‌ سال خود را در قالب رپرتوار باز اجرا می‌کردند. قرار بود نتیجه چنین امری دیده شدن سالن‌های خصوصی و امکانات آنها باشد، اتفاقی که قرار بود در بازار بهار تئاتر ایران نیز رخ دهد. بازاری که مدیریت آن با مهرداد رایانی مخصوص بود، همان شخصیتی که کنفرانس تئاتر خصوصی را برگزار کرده بود. بازار بهاره هیچ‌وقت برگزار نشد. با رفتن سعید اسدی از دبیری جشنواره تئاتر فجر، «به‌علاوه فجر» چون دستاوردی باقی ماند. مهدی شفیعی، مدیریت وقت اداره‌کل هنرهای نمایشی از آن دفاع می‌کرد. در سال 1395، در دومین سال برگزاری این بخش از جشنواره، خیام وقار کاشانی که آن روزها تماشاخانه باران را داشت به هنرآنلاین می‌گوید: «"به علاوه فجر" هنوز جدی نیست در حالی که مهدی شفیعی مدیرکل هنرهای نمایشی تأکید بسیاری بر اجرا، بهتر برگزار شدن و مستقل بودن آن دارند. مسئله‌ای که از سوی دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر چندان جدی گرفته نشده است.» هدف کلام وقار کاشانی به جایی است که دبیر این بخش نه توسط تماشاخانه‌داران که توسط دبیر هنری جشنواره انتخاب می‌شد. اوج ماجرا زمانی بود که نام ندا هنگامی به عنوان دبیر «به‌علاوه فجر» در فجر 36 توسط نادر برهانی مرند اعلام می‌شود. تماشاخانه‌داران در بیانیه‌ای اعلام می‌کنند حاضر به حضور در این بخش نیستند؛ اما پس از مذاکراتی برخی به پروسه جشنواره بازمی‌گردند. با این تفاوت که سالن‌دارها به جای اجرای نمایش به سمت برگزاری نشست و کارگاه و اجراهای آلترناتیو می‌روند، اجراهایی که دقیقاً متناسب با واژه فرینج بود. تماشاخانه دا و نوفل‌لوشاتو در زمره این تماشاخانه‌داران بودند. در عوض، پردیس شهرزاد آثار پرفروشی روی صحنه داشت و به نفع فجر، آنها را کنسل نکرد. شاهین چگینی، مدیر تماشاخانه مشایخی در سال 1395، در دومین دوره «به‌علاوه فجر» عنوان کرده بود: «50 روز قبل از برگزاری جشنواره سی و پنجم از ما دعوت به عمل آمد تا در این بخش حضور داشته باشیم و ما باز مجبور شدیم از میان آثاری که در تماشاخانه داشتیم تعدادی را گلچین کنیم. پارسال هم اینگونه بود و ما فرصت اینکه بخواهیم تولید جدیدی برای جشنواره داشته باشیم را به دست نیاوردیم.» این رویداد باز تکرار شده است. کمتر از 50 روز به برگزاری جشنواره فجر بار دیگر نادر برهانی مرند نام ندا هنگامی را به عنوان دبیر این بخش معرفی می‌کند. شاهین چگینی در صفحه شخصی خود می‌نویسد: «26 تیرماه 1398 فراخوان جشنواره سی وهشتم فجر منتشر می‌شود. 20 آذرماه 1398 پنج ماه بعد، فراخوان بخش به علاوه فجر منتشر می‌شود (با همان محتوی تکراری سال قبل). تا اول دی‌ماه 1398 هم وقت داده می‌شود که تماشاخانه‌ها برنامه خود را به دبیرخانه اعلام کنند یعنى در عرض 10 روز و اگر دبیرخانه جشنواره صلاح دانستند در صورت نیاز با مدیران تماشاخانه‌ها جلسه همفکرى برگزار می‌کنند و تا 10 دی‌ماه نتیجه را اعلام می‌کنند. دبیران و مدیران محترم، شما حق دارید اصلاً این بخش را برگزار نکنید، شما حق دارید به‌صورت گزینشی هر تماشاخانه‌ای را که دوست دارید انتخاب و دعوت کنید؛ اما به هیچ عنوان حق به بازى گرفتن و بى‌اعتنایى و نگاه از بالا به بخش خصوصی و تماشاخانه‌هاى خصوصى را ندارید. همان تماشاخانه‌هایى که وقتى نیاز دارید با افتخار اعلام می‌کنید بیش از 50 درصد نمایش‌هاى تهران در تماشاخانه‌هاى خصوصی روى صحنه می‌روند. اگر چگینی با انتشار مطلبی به بخش «به‌علاوه فجر» حمله می‌کند و آن را به باد انتقاد می‌گیرد؛ اما این هادی حجازی‌فر است که رادیکال‌تر به ماجرا ورود می‌کند. او دقیقاً در زمان برگزاری جشنواره تئاتر فجر، اولین جشنواره تماشاخانه هامون را برگزار می‌کند. برخلاف رویه مروری بودن «به‌علاوه فجر» این جشنواره قرار است رپرتواری از آثار آینده هامون باشد. وضعیت زمانی جذاب‌تر می‌شود که حجازی‌فر با اشاره به تجربه سه دوره همکاری با مرضیه برومند در جشنواره تئاتر عروسکی تهران مبارک، مدعی برگزاری جشنواره فجر در آینده می‌شود. ادعایی که خلاف قانون نیست؛ چرا که طبق قوانین کشور دولت حق برگزاری جشنواره‌ای را ندارد. برای همین است که به شکل صوری، جشنواره به انجمن هنرهای نمایشی، نهادی خصولتی سپرده می‌شود. به نظر می‌رسد دیگر تماشاخانه‌داران هم تمایلی به حضور در این بخش ندارند. در فصل خوب برای فروش آثار در سالن‌های خصوصی، بدون حمایت مالی دولت، سالن‌داران تمایلی به حضور در فجر ندارند. برای مثال جایی مثل پردیس شهرزاد بدون شک امکاناتی به مراتب بهتر از کارگاه نمایش تئاتر شهر دارد؛ اما دولت موظف است برای داشتن شهرزاد پول هنگفتی پرداخت کند که نمی‌کند. در این میانه اما کسی نمی‌پرسد چرا حافظ و فردوسی که به ظاهر در بخش خصوصی اداره می‌شوند، بخشی از فجر است نه «به‌علاوه فجر». به آن کنفرانس مشهور بازگردیم که قرار بود مشروعیت خصوصی‌سازی در تئاتر را رقم زند. در این کتاب، مقالات «طراحی برای اقتصاد تئاتر، موضوع اقتصاد تئاتر و نسبت آن با تئاتر خصوصی» نوشته محمدحسین ایمانی خوشخو، «برداشته‌های متفاوت از فرهنگ خصوصی‌سازی و خصوصی‌سازی فرهنگ» اثر بهزاد قادری، «نمونه موفق مدیریت تئاتر خصوصی در کمپانی تئاتر» نوشته مشهود محسنیان، «مدل اقتصاد فرهنگی در مناسبات خصوصی‌سازی هنر تئاتر ایران» نوشته سیدمصطفی مختاباد، «موانع و راهکارها برای خصوصی‌سازی تئاتر» نوشته رضا میکاییل‌زاده و «اقتصاد تئاتر خصوصی» نوشته منوچهر اکبرلو، «بررسی اجمالی دو نمونه موفق از کمپانی‌های تئاتر موفق دنیا» نوشته مشهود محسنیان، «چرا استقلال، مسئله تئاتر ایران نیست!» نوشته فرهاد مهندس‌پور، «ارزیابی هنرمندان از ضرورت‌ها، زمینه‌ها و ویژگی‌های تئاتر خصوصی» نوشته محمدعلی خبری، «منابع مالی و تأثیر آن بر عملکرد تئاتر» نوشته بهروز غریب‌پور، «در مسیر تئاتر خصوصی» نوشته محمدباقر قهرمانی، «تئاتر تجاری در بریتانیا» نوشته جرمی کینگستون، «ضرورت کارآیی و اثر بخشی هنر تئاتر و تأثیر آن در شکل‌گیری تئاتر خصوصی» نوشته فریندخت زاهدی و «جایگاه و نقش مردم، هنرمندان و دولت در شکل‌گیری و توسعه تئاتر خصوصی» نوشته مسعود دلخواه به چاپ رسیده است. نکته جالب آن است بخش مهمی از این شخصیت‌ها به هیچ عنوان در حوزه اجرایی تئاتر فعالیت نداشتند و یا در بدنه دولت صاحب‌منصب بودند و مهمتر آنکه، نویسندگانی که کارگردان هم بودند، از جمله مهندس‌پور، غریب‌پور و دلخواه هیچگاه در سالن خصوصی اجرایی روی صحنه نبردند. آنان در سال‌های اخیر به جرگه مخالفان خصوصی‌سازی تئاتر پیوسته‌اند.