هر جا امکان حضور چهرههای نزدیک به نهادهای دولتی و سرمایهگذاری بخش خصوصی هست، قطعا این رویداد ناچار به تغییر استراتژی و سیاستگذاریهایی است که شاید بتوان با توجه به حضور پررنگ نهادهای نزدیک به دستگاه قدرت که تهیهکنندگانِ بخش عمدهای از فیلمها بودند و صرف هزینههای زیاد برای ساختن برخی از فیلمها، به پاسخی برای آن دست یافت.
پایگاه خبری تئاتر: جشنواره سینماحقیقت، امسال سیزدهمین دوره خود را در حالی به پایان رساند که به بهانه ساماندهی مخاطب و فیلترکردن طرفداران واقعیِ سینمای مستند، طرح خرید و فروش بلیت را راهاندازی کرده بود. این در حالی اتفاق افتاد که بسیاری از فیلمسازان از امکان نمایش فیلم برای مخاطبان عام سخن میگفتند؛ اینکه این جشنواره در این سالها نسبت به جشنوارههای دیگر همچون فجر و جشنواره فیلم کوتاه تهران، رشد چشمگیری داشت و توانسته بود دریچهای به رویِ مخاطبان خود بگشاید و جایگاهی متفاوت برای سینمای مستند ایجاد کند، از نکات مهمی بود که به لطف فیلتریزهکردن مخاطب به تاریخ خواهد پیوست.
اینکه اکنون جشنوارهای که همچون دیگر جشنوارههای بهظاهر معتبر داخلی، تمرکز ویژهای در پایتخت دارد و جز چندین اکران محدود در شهرستانها توان دیگری برای جذب مخاطب شهرستانی که بخش عمدهای از فیلمها درباره آنهاست، ندارد، یک مسئله است و اینکه تنها جشنواره مهم مستند مرکز چرا باید درآمدزا باشد، یک بحث دیگر. این در حالی است که معلوم نیست از این درآمد چیزی به جیب مستندسازان میرود یا نه. سیاستگذاریِ این جشنواره به بهانه کمبود جا برای همه مخاطبان و اعتراض برخی از عوامل فیلمها که در دورههای قبل از تماشای فیلم خودشان باز مانده بودند، به جای گسترش سینماهایی که به نمایش این آثار میپردازد و تمرکززایی از پردیس چارسو، به ایده بلیتی کردن سانسها رسید که مثل همه چیز این روزها، این بخش کوچک از سینمای ایران نیز از فرایند پولیسازی باز نماند. این در صورتی است که جشنواره امسال که بیشتر به جولانگاهی برای چهرههای شناختهشده سینمای ایران و مسئولان دولتی تبدیل شده بود، نشان داد نه تنها مسئلهاش مستندسازی و توجه به مستندسازان نیست، بلکه در رقابتی تنگاتنگ با جشنوارههای دیگری همچون فجر است و به طور کل پای در مسیری دیگر گذاشته و سعی میکند با دعوت از چهرههای سرشناس دولتی و سلبریتی برای خود اعتبار و توجه بخرد.
این خود گواهی بر این مدعاست که هر جا امکان حضور چهرههای نزدیک به نهادهای دولتی و سرمایهگذاری بخش خصوصی هست، قطعا این رویداد ناچار به تغییر استراتژی و سیاستگذاریهایی است که شاید بتوان با توجه به حضور پررنگ نهادهای نزدیک به دستگاه قدرت که تهیهکنندگانِ بخش عمدهای از فیلمها بودند و صرف هزینههای زیاد برای ساختن برخی از فیلمها، به پاسخی برای آن دست یافت. با این اوصاف، سؤال اصلی اینجاست که مستند در سینمای ایران اساسا چه جایگاهی دارد و مخاطبانش چه کسانی هستند و آیا این سینمایی که وریته (حقیقت) نام گرفته است، میتواند همچون نامش بیواسطه و مستقیم عمل کند و مشاهدهگر موضوعات اجتماعی و بازتابدهنده مسائل این روزها باشد؛ آنهم در وضعیتی که اکنون مردم ثابت کردهاند به واسطه داشتن دوربینهای باکیفیت موبایل میتوانند تصاویر حقیقیتر از لحظات آنی زندگیشان ثبت کنند. اساسا مستندی که نه جایگاه ویژهای در میان مردم دارد و نه از حداقل امکان ارتباط با مخاطبان عام خود برخوردار است، با ازدستدادن تنها راه ارتباطی کوچک، آنهم به واسطه روند پولیسازی در این جشنواره چگونه میتواند تأثیرگذار باشد و برخلاف اسمش، بدون هزاران واسطه و فیلتر با مخاطبش روبهرو شود؟ و آیا این فرایند صرفا جز دستبهدستشدن فیلمهای مستند میان چند جشنواره داخلی و خارجی، فرصتی را برای مداخله و پرسشگری آنها فراهم میآورد؟ از آن طرف، مستندساز داد سخن سر میدهد که به گفته خودشان، ما به مخاطب عام نیاز داریم، از این طرف مسئولان و دستاندرکاران میگویند چه خوب شد که پولی شد. خندهدار نیست که شلوغی و ازدحامی که نشان از استقبال مردم از هر طیف دارد و باید مایه خوشحالی برگزارکنندگان این جشنواره باشد را به بهانهای برای فروش بلیت برای کمکردن مخاطب تبدیل کرد؟ کدام منطقی مردم را پشت درهای بسته میگذارد و با علم به اینکه شرایط اقتصادی بد است و مردم هر روز ناتوانتر میشوند، هوشمندانه ناتوانیِ مالیِ آنها را هدف قرار میدهد؟ و میزان علاقهمندی و مصممبودنشان در تماشای مستند را با پول جیبشان میسنجد؟ این موضوع همچون اکثر فرایندهای پولیسازی جز اینکه به ما بگوید مخاطب واقعیِ فیلم مستند تنها کسی است که پول دارد، معنای دیگری ندارد. اگر پول نداری، نیاز به دیدن مستند هم نداری.
پولیسازی قطعا به معنای عدم مواجهه بیواسطه مستندساز با مردم است زیرا آنطور که از امسال پیدا بود، فقط دانشجویان، هنرمندان، مستندسازان و دستاندرکاران سینما بیشتر به جشنواره آمده بودند و امکان تماشای فیلم داشتند. اساسا جز جشنواره که امکانی بسیار محدود و ناچیز برای نمایش فیلمهای مستند است، امکان دیگری وجود ندارد و جز تلاش خود فیلمساز در شبکههای اجتماعی شخصیاش راه دیگری برای توزیع و نشر اثرش وجود ندارد. این در صورتی است که جشنواره سینماحقیقت میتوانست فرصتی باشد برای جذب حداکثری مخاطب مردمی و مستقل که به واسطه همین روند پولیسازی شانس آن را از بین برد.
https://teater.ir/news/25034