می توان انسان بود. می توان درک کرد. می توان اشتباه غیرعمد را فهمید. و در نوعی جمود و خود گویی و خود خندی، فرو نرفت!

پایگاه خبری تئاتر: سریال کره ای «متشکرم» با مضمون تزریق اشتباهی خون آزمایش نشده به دختربچه ای و ابتلای او به ایدز، پزشکی را نشان داد که مسئول این کار بود و براثر بیماری مرد در حالی که عذاب وجدان داشت. بعدها، شوهر این پزشک، که جراح زبردستی است، برای کمک به «پوم»، همان دختربچه ای که مبتلا به ایدز شده، حرکت کرده و به محل زندگی آنها می آید و در حالی که ابتدا، مادر «پوم»، از او ناراحت می شود ولی بعدا با پذیرش منطقی موضوع حادث شده از این عصبانیت دور می شود، و با این پزشک ازدواج می کند و خانواده سه نفره گرد هم می آیند. این تصویر یک جامعه قرن بیست و یکمی کره ای است! حالا ما همان داستان را در «قصیده گاو سفید» داریم، با این تفاوت که تمام آسیب دیده ها در تظاهر به مدرنیته امروزی و دیدن فیلم «بیتا» و سگ خانگی و رژلب مالیدن و تقاضای همبستری غیرشرعی داشتن و … فرورفته اند و تمام روایت فرد آسیب زننده در نوعی انفعال و شکست و سرکوب، به گونه ای که حتی به نپذیرفتن همبستری غیرشرعی او، در سالن سینما، خندید! و در انتها، مادر و دختربچه، در شب، در خیابانها و بدون سرپناه، به نمایش در می آیند. یعنی به جای گرد هم آمدن، به تجزیه و تلاشی می رسیم و این را نمونه جامعه ایرانی قرن بیست و یکمی، معرفی می کنیم!
روایت انسانیت و بررسی یک مورد قضایی، آنهم در حالی که فرد اعدام شده، خودش اعتراف صریح کرده بود و مدرک دیگری نبوده، به نوعی تقابل علاقه به اندیشه پیش از انقلاب، با پرشی بلند به درازای چهل سال، به رسیدن به سگ بازی و … تبدیل شده است و این سویه را در مظلومیت نشانده و سلامت اندیشه مذهبی را در سویه ظالم. این گونه است که باید به «متشکرم» رجوع داد که نشان داد در عالم مدرن، می توان انسان بود. می توان درک کرد. می توان اشتباه غیرعمد را فهمید. و در نوعی جمود و خود گویی و خود خندی، فرو نرفت! واقعا باید از «پوم» متشکر بود که درس داد، اما دیدیم و به قول قاضی شارع سریال «سربداران»، نیاموختیم. کمی انصاف خوب است.


منبع: سینماسینما
نویسنده: حسین سلطان محمدی