نرگس آبیار اینبار تصویری از فرودستان را با خط روایی کامل به ما نشان می دهد. آدمها و حاشیه هایشان که اگر نبود آن کات های سریع، همچنان ما در حواشی فیلم می ماندیم و به متن نمی رسیدیم.

پایگاه خبری تئاتر: رنج تنهایی یعنی اینکه در میان حاشیه نشینان تو در حاشیه باشی و باز هم از تعرض در امان نمانی. زن باشی و داستان زنانه ات را کارگردان زنی به تصویر بکشد و با آنکه تازه نفس است و گاهی سدشکن، اما دوست نداشته باشد که زن قهرمانی در قصه اش وجود داشته باشد. این یعنی ابلق. یعنی هم پیشتاز بودن و هم ایستا بودن. یعنی نیش گاز و ترمز کشیدن پی در پی. یعنی سیاه و سفید. یعنی همین جامعه دچار رکود و رخوت که در هم می لولد و متجاوزش «تو راهی» هم دارد…

ما در اینجا با چه مواجهیم؛ یک جامعه محدود و بربریتی مردانه. نرگس آبیار اینبار تصویری از فرودستان را با خط روایی کامل به ما نشان می دهد. آدمها و حاشیه هایشان که اگر نبود آن کات های سریع، همچنان ما در حواشی فیلم می ماندیم و به متن نمی رسیدیم.

فیلم به سلک فیلمهای اجتماعی این سالها به فساد برخاسته از فقر می پردازد و به مردانی درگیر در چرخه کار و زنانی که با آنکه در خانه هایشان محبوسند باز هم مورد آسیب قرار می گیرند. مردان حریص و لاابالی و دروغگو و پخمه که نه زندگی را بهتر می کنند و نه قانع اند. مردانی برای تداوم همین سقوط دائمی که اسمش را گذاشته ایم زندگی.

فیلم پر از نماد اجتماعی و تکه پرانی سیاسی است؛ نمایشی از مار و کفتر و موش. و این موشها خود همین مردم هستند. آنچنان که در «موشها و آدمها»ی جان اشتاین بک، موشها کارگرانند. افرادی محکوم به زوال در دوره رکود بزرگ.

و یک شهر بازی در فیلم می بینی عین دوک نخ‌ریسی تقدیر که آدمها را در بازی خود به ناگاه گره می زند. این را بازی دوربین به تو می آموزد. بازی های هوشمندانه فیلمبردار و تدوین های به موقع و موازی تدوینگر ستودنی است.

با اینهمه فیلم اگر چه بیننده را با خود درگیر می کند و اگر چه داستانهای خوبی دارد اما فلسفه و تصور آبیار از زندگی و جنسیت است که ذهن آدمی را بیشتر درگیر می کند.

بازی الناز شاکر دوست و گلاره عباسی جا افتاده و عالی است. هوتن شکیبا بهتر از بهرام رادان است و چیدمانهای لوکیشن محدود و محلی فیلم تو را خسته نمی کند.

آخر می دانید، هیچکدام از آن زندگی ها عمق ندارند. همه در سطح اند. تفاله هایی در سطح. موشهایی در منطقه ای در فرخزاد. در میان آدمهای شمال شهر. در میان برجها و شهر بازی.

حتی آنها نمی توانند ادای جنبش می تو را در بیاورند. حتی آنها وقتی واقعیت را می گویند، مصلحت را باید جایگزین آن کنند. حتی…

برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید

برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید


منبع: سینماسینما
نویسنده: علی پاکزاد