پایگاه خبری تئاتر: فلوریان زِلِر، همیشه تاكید دارد كه «تئاتر جای پرسشهاست، نه پاسخها». او با بیان پرسشهایی وجودگرایانه توانسته صحنههای تئاتری را فتح كند كه اتفاقا تب تندش به ایران هم رسیده است. اقتباس سینمایی زِلِر از نمایشنامه خودش به نام «پدر» با بازی آنتونی هاپكینز و الیویا كلمن مورد توجه سینمادوستان و منتقدان سینمایی قرار گرفته است كه نشان میدهد با هنرمندی جدی مواجه هستیم كه حرفهای مهمی برای گفتن دارد. زلر به خاطر نگارش فیلمنامه «پدر» كه كاری مشترك با كریستوفر همپتن است، توانست جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را در مراسم اهدای جوایز اسكار ۲۰۲۱ بگیرد.
آنتونی هاپكینز و الیویا كلمن نیز نامزد جایزه اسكار در بخش بازیگری بودند كه البته تنها هاپكینز توانست این جایزه را برای دوم به خانه ببرد. نكته جالب توجه این است كه زلر با نمایشنامه «پدر» هم موفق بود زیرا علاوه بر برگزاری تور جهانی این اثر توانست جایزههای مهمی مانند جایزه بهترین نمایشنامه «مولیر آواردز» را بگیرد. این متن به فارسی هم ترجمه شده كه به زندگی روزمره پیرمردی بداخلاق در دوران بیماریاش میپردازد كه رابطه پیچیدهای با دخترش برقرار میكند و موقعیتهای حساسی هم خلق میشود. «پدر» در دوران همهگیری كووید ۱۹ اكران شده كه البته زلر میگوید:«امیدوارم مردم شانس تماشای این فیلم را در سالنهای سینما داشته باشند.»
نكته آخر اینكه مادربزرگ فلوریان زلر نیز مانند شخصیت اصلی «پدر» دچار بیماری زوال عقل شده بود. توجه شما را به ترجمه گفتوگوی متیو تومی با فلوریان زلر جلب میكنم كه در سایت «thefilmpie» منتشر شده است.
نزدیك به یك دهه پیش، برای اولین بار نمایشنامه تحسین شدهتان اجرا شد. ایده گلاویز شدن با بیماری زوال عقل و اجرای آن به این روش خاص- نمایش رویدادها از نگاه فرد مبتلاشده- از كجا آمد؟
مادربزرگم من را بزرگ كرد كه برایم مثل مادر بود. وقتی ۱۵ سالم بود او مبتلا به بیماری زوال عقل شد. خیلی زود در همان اوایل بیماری كه خیال میكردم ارتباطی به شدت شخصی با این مساله دارم، فهمیدم دیگران هم با این موضوع ارتباط برقراركردهاند.
وقتی این نمایشنامه در پاریس و فرانسه و كشورهای دیگر روی صحنه بود با دیدن واكنش مشابه تماشاگران در هر جایی تكان خوردم خیلی غافلگیر شدم. مردم پس از هر اجرایی میآمدند تا داستان خودشان را با ما در میان بگذارند و اینگونه فهمیدم چیزی روانپالا در این موضوع وجود دارد. هنر قدرت این را دارد تا حس كنید بخشی از چیزی بزرگتر از خودتان هستید. به همین دلیل است كه میخواستم از روی این نمایشنامه، فیلم بسازم.
در چه مقطعی در ذهنتان مجسم كردید كه این نمایشنامه میتواند به عنوان فیلم هم كار كند؟
من روایت اصلی نمایشنامه را حفظ كردم البته همانطور كه گفتید سعی داشتم داستان را در نمایشنامه از درون شخصیت روایت كنم. میخواستم مخاطبان را در موقعیتی خاص قرار بدهم چون انگاركه وسط هزاتویی قرار دارند و میخواهند بفهمند به كجا میروند. میخواستم فیلم پدر تجربهای باشد مانند داستان اصلیاش. میخواستم مخاطبان بدانند وقتی طرز رفتار موقرشان را از دست میدهند، چگونه میشود. میخواستم با تماشاگران بازی كنم و حتی آنها را گمراه كنم. تمام این ایدهها از نمایشنامه آمدند ولی نمیخواستم تنها از یك نمایش، فیلمبرداری كنم. با كریستوفر همپون خیلی كار كردیم تا بتوانیم كارمان را تا آنجا كه میشود، سینمایی كنیم. ما روی طراحی صحنههای فیلمبرداری كار بسیار زیادی كردیم تا تماشاگران دچار سرگشتگی شوند.
شما هم در كسوت كارگردان و هم در كسوت نویسنده «پدر» كار كردید. چه چیزی شما را اغوا كرد به جای اینكه مسوولیت كارگردانی را به شخص دیگری واگذار كنید خودتان این چالش را (كه فكر میكنم اولین كارگردانی شما هم باشد) بپذیرید؟
میلم از همان ابتدا كارگردانی فیلم بود چون به دلیل كار در نمایش با اجزای اصلی فیلم هم آشنا بودم. برایم روشن بود كه میخواهم احساساتم را با دیگران به اشتراك بگذارم. به طرز غریبی هم از همان اولش میخواستم این فیلم را در همراهی با آنتونی هاپكینز بسازم به خاطر همین است كه فیلم را به زبان انگلیسی ساختم. من فرانسویام و هنوز این تصمیم برایم روشن نشده بود تا اینكه شروع به خیالپردازی درباره فیلم كردم. تنها چهرهای كه به ذهنم خطور میكرد، آنتونی هاپكینز بود. وقتی این موضوع را برای دوستانم تعریف كردم همهشان به من خندیدند چون هم فرانسویام و هم اولین فیلم سینماییام را كارگردانی میكنم. بیشتر اوقات این خود ما هستیم كه در را روی چیزهای امكانپذیر میبندیم ولی من این بار این در را باز گذاشتم تا آرزو و شهودم را دنبال كنم. بنابراین فیلمنامه را از طریق كارگزاری برای آنتونی هاپكینز فرستادم.
الیویا كلمن چگونه به كار پیوست؟
همیشه او را به عنوان یك بازیگر ستایش میكردم. سالها بود كه كلمن را در فیلمها و سریالها و تئاترها میشناختم كه در همین اثنا تبدیل به ملكه قلبم هم شده بود. واقعا فكر میكنم بزرگترین بازیگر بریتانیاست. چیزی جادویی در كارش وجود دارد زیرا به محض دیدن او روی پرده سینما عاشقش میشوید. واقعا نمیدانم چگونه این كارها را میكند اما كارش مانند زندگی واقعی است. میدانستم این فیلم به او نیاز دارد. این كار فقط داستان مردی را نمیگوید كه شیوه رفتار موقرانهاش را از دست میدهد بلكه درباره دختری هم هست كه میخواهد پدرش را در آن وضعیت حفظ كند و حتی با یك دوراهی اخلاقی
(dilemma) دردناك روبهرو میشود. پرسش این است: با آنهایی كه دوستشان دارید چه خواهید كرد وقتی به بیماری زوال عقل مبتلا شدند؟ من به كسی احتیاج داشتم تا به سرعت بتوانید با او همدلی كنید كه الیویا كلمن در این كار نابغه است.
طراحیهای جالبی برای صحنه فیلمبرداری انجام شده است چون تقریبا تمام فیلم درون یك آپارتمان رخ میدهد اما انگار كه درون یك شخصیت هم هستیم؛ حتی مثل اینكه همه چیز از دیدگاه ما تغییر میكند. درباره این موضوع همچنین رویكردتان درباره فیلمبرداری و طراحی هم صحبت كنید.
درست میگویید، طراحی صحنههای فیلم شبیه به درون یك شخصیت است. وقتی فیلمنامه را نوشتم چیدمان آپارتمان را هم طراحی كردم چون همیشه بخشی از این داستان بود. وقتی شروع به فكر كردن درباره اقتباس از نمایشنامهای برای ساختن فیلم میكنید، اولین ایدههایی كه سراغتان میآید درباره نوشتن صحنهها و چیزهایی در محیط بیرونی است چون با این كار همه چیز سینماییتر میشود. من نمیخواستم این مسیر را طی كنم و دوست داشتم درون آپارتمان بمانم. میخواستم تمام فیلم را درون فضایی واحد بسازم تا شبیه به فضایی ذهنی شود. ما درون آپارتمان آنتونی هستیم ولی سلانه سلانه تغییرات كوچكی هم در پسزمینه ایجاد میكنیم. شما نمیتوانید بگویید چه تغییراتی رخ داده اما میدانید قطعا اتفاقی افتاده است. فیلمبرداری كل فیلم در یك استودیو انجام شد بنابراین تغییر دیوارها، نسبتها و رنگها آسان بود. با دیدن فیلم احساس عجیبی خواهید داشت چون میدانید دركجایید اما كاملا هم مطمئن نیستید دركجایید.
استفاده از موسیقی را هم دوست دارم زیرا كاملا برانگیزاننده و بازتابنده مكانهاست. میتوانید درباره همكاریتان با لودویكو اینائودی آهنگساز بگویید؟
او آهنگسازی ایتالیایی است وكارش هم فوقالعاده. البته قطعههای بسیار كوچكی برای «پدر» ساخت و ما هم از كارهای ژرژ بیزه، آهنگساز اپراهای فرانسوی هم استفاده كردیم. داستان به آنتونی هاپكینز متصل است و قبل از فیلمبردای هم خیلی در این باره گپ زدیم. در همین گیرودار بود كه فهمیدیم هر دو عاشق آریایی هستیم كه بیزه برای اپرای «صیادان مروارید» نوشته است. آنتونی وقتی ۳۰ سالش بود مشغول یك تور نمایشی در بریتانیا بود كه آن ملودی را كشف كرد. بعدش هم دوید سمت پیانوی هتل و تلاش كرد تا ملودیاش را پیدا كند. هر كسی كه در هتل شاهد این ماجرا بود از شدت تعجب شاخ درآورده بود چونكه آنتونی بعد از ۳ روز توانست آن را بنوازد. آنتونی میگفت آرزو داشته روزی فیلمی بسازد و آن ملودی را هم استفاده كند. او 3 بار از این ملودی در فیلم «پدر» استفاده كرد تا آرزویش برآورده شود برای اینكه توانسته بود آرزوی من را هم با بازی در این فیلم برآورده كند.
فیلم «پدر» برای اولین بار در جشنواره ساندنس اكران شد و توانست به عنوان یكی از رقیبهای اصلی فصل جوایز خریدارانی جذب كند اما امسال برای فیلمها و سالنهای سینمایی، سالی دیوانهوار از آب درآمد.آیا اكران و تبلیغ این فیلم زیر فشار سنگین كووید- ۱۹ بوده است؟
گفتنش خیلی سخت است زیرا هنوز در میانه اكران و تبلیغ فیلم «پدر» در دوران همهگیری كووید- ۱۹ هستیم اما تاكنون همه چیز به صورت مجازی بوده است. این اتفاقها كمی باعث ناراحتی است ولی هنوز هم خوششانسی با ما یار است چون میتوانیم در این جهان دیوانه با یكدیگر ارتباط داشته باشیم و درباره كارهایی كه انجام دادهایم، حرف بزنیم. واقعا امیدوارم مردم شانس تماشای این فیلم را در سالنهای سینما داشته باشند، زیرا بخش زیادی از فیلمسازی این است كه احساسها و تجربههایمان را با دیگران شریك شویم.
برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید
برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید
منبع: hefilmpie - روزنامه اعتماد
نویسنده: متیو تومی- ترجمه: سیدحسین رسولی