کاوه مظاهری در کارنامه خود در فیلم کوتاه بیشتر و پیشتر با «روتوش» دیده شده است و نوع مواجهه او با مسئله جنایت و جرائم خانوادگی خصوصیت برجسته دو فیلم «روتوش» و «بوتاکس» و حتی در نوعی متفاوت تر از این دو در فیلم کوتاه «شهربازی» بود.
پایگاه خبری تئاتر: «بوتاکس» اولین فیلم بلند «کاوه مظاهری» در سی و هشتمین جشنواره جهانی فجر به نمایش در آمد و سیمرغ بهترین فیلم را از آن خود کرد. این فیلم در جشنواره های مختلفی در جهان حضور داشته، به عنوان مثال در جشنواره تورین ایتالیا جایزه بهترین فیلم را به خود اختصاص داد و در جشنواره لوکزامبورگ هم حضور داشت و در جشنواره شانگهای هم در سه رشته کاندید جایزه شده بود.
کاوه مظاهری در کارنامه خود در فیلم کوتاه بیشتر و پیشتر با «روتوش» دیده شده است و نوع مواجهه او با مسئله جنایت و جرائم خانوادگی خصوصیت برجسته دو فیلم «روتوش» و «بوتاکس» و حتی در نوعی متفاوت تر از این دو در فیلم کوتاه «شهربازی» بود.
«بوتاکس» را با در نظر گرفتن این مقدمه می‌توان با رویکرد تازه‌تری بررسی کرد.
رنگ جنایت در آثار «کاوه مظاهری» 
از خصوصیات رایج جنایت در این آثار آشنایی زدایی است و این کم کم تبدیل به ویژگی شده است. برای این باید کمی به آثار کلاسیک سینمای ایران و جهان برگشت و با مروری کوتاه تفاوت ها را دید. در شکل سنتی جنایت و جنایتکار و حتی حادثه تعاریفی دارند و در بستر فرم خاصی ارائه می شوند که شامل رنگ ها و صداها و همینطور اکت هایی پررنگ است.

در «روتوش» و «شهربازی» حالا در فیلم «بوتاکس» از تمام این سنت ها آشنایی زدایی می شود و رنگ های سرد و فضایی آرام و جنایتکاری خونسرد به جهان معاصر  معرفی می شوند. عمد و سهو جنایت هم ابدا اهمیت ویژه ای ندارد بلکه برخورد با آن اهمیت پیدا می کند و در واقع رویکری متفاوت در داستان و اجرا وجود دارد.
داستان هایی که در حاشیه این تغییر مشخص در فرم اتفاق می افتد مستلزم هماهنگی با این بدنه فکری بوده و ریتم معاصری را در جهانی معاصر دنبال می کند.
اما ریشه این نوع داستان گویی نوعی آسیب شناسی اجتماعی و خانوادگی معاصر است که در سینمای تجربی بیشتر شاهد آن بوده ایم و در نوع بازتعریف جنایات خاموش در فیلم «پرویز» ساخته «مجید برزگر» هم به عنوان مثال شاهد آن بودیم، اتفاق های تازه ای که با گارد بسته باورهای شوراهای سازمان سینمایی و مخاطب عام و گاه منتقدان طرف بود. اما حالا درست در آستانه نمایش «بوتاکس» در جشنواره جهانی سی و هشتم فجر چندین و چند خبر از جنایات خانوادگی فاش می شود و باید انتظار داشت نظر سازمان سینمایی و سیاست گذاران به ایده پردازانی که فراتر از زمانه هشدار داده بودند جلب شود.
خصوصیات مشترک این چند داستان و فیلم که نام برده شد در تیپ سازی شخصیت ها بیش از هر چیزی سمت و سوی افراد درونگرا و خونسرد می چرخد.
پیش زمینه جنایت در این داستان ها از خشونت های پنهان و نادیدنی نشان دارد که به عنوان مثال خشونت های زبانی مثل سرزنش را شامل می شود و موتور حرکت به سوی حادثه اقتصاد بیمار است اغلب، نگاه فراتر از زن و مرد و جنسیت می گردد و اخلاق و انسانیت مطرح و قابل بحث است.
«پرویز» با بازی «لوون هفتوان» شباهت هایی به «سوسن پرور» در «بوتاکس» دارد و البته تفاوت های مشخصی  که با در کنار هم گذاشتن شخصیت های این داستان ها و روند تبدیل آنها در ساده ترین تعاریف ممکن برای وقوع جنایت می توان این فیلم ها را در عرصه های علمی مختلفی مثل جستارهای روانشناسی مورد بازخوانی و ارجاع قرار داد.
اما از نظر نوع روایت هم می توان با استناد به ریتم وقایع و دلایل منطقی کنش ها و واکنش ها گفت که روایت هایی تازه اما باورپذیر را در فیلم شاهد بوده ایم.

از فیلم کوتاه تا فیلم بلند 
در چنین موقعیتی، «بوتاکس» که عرصه ورود «کاوه مظاهری» به فیلم بلند است باید راوی داستانی با زوایای بیشتری باشد. بنابراین او را بر این داشت تا به اطراف حادثه اصلی بعد و بسط ببخشد و از این فضاها برای عمق بخشیدن به شخصیت پردازی ها هم استفاده کند. لوکیشن های متعدد و داستانی کوتاه برای هر کدام از این لوکیشن ها تعریف کردن اتفاق مثبتی بود که برای این اثر افتاد و مهندسی و نقشه فیلم را کم کم به ما نشان داد که به عنوان مثال داستان دریاچه نمک چیست یا داستان گلخانه چیست و یا داستان آن سربالایی ختم به نانوایی خواهد شد و عادتی روزانه است و بسیاری از این موارد تا می رسد به بخشی فانتزی که در ذهن یکی از شخصیت ها زن اصلی داستان اتفاق می افتد و این بار ما باید در شروع سکانس کشف کنیم که داستان این نوع از اجرای میزانسن چیست و جذابیت را برای مخاطب جستجوگر دو چندان می کند.
در ابتدای مواجهه با اثر، تصحیح رنگی که همگونی با اثر و فصل روایت دارد و سردی جهان معاصر را بازخورد می دهد جلب نظر می کند و در خلال روایت هم کمی روحیه طنز و نوع جایگزین کردن آن به شکلی که کلاژ نباشد هم جنبه ی ویژه ای از ایجاد طنز ارائه کرده است.

دوربین
 در اکثر قسمت های فیلم؛ دوربینی شاهد و با فاصله قابی را به دست می دهد و جریانی داستانی در قاب در حال وقوع است و چند جا جذابیت این دوربین و زاویه دیدی که می دهد ویژه شده و فرم تصویری خوبی ارائه کرده به عنوان مثال دو خواهر را می بینیم هر کدام در یک سوی مخالف از هم در قاب که یکی خونسردانه در حال ور رفتن با پنجه پایش است و دیگری هم در حال تقلا برای پوشاندن عملی جنایی است. این تضاد در قاب و از این دست قاب های قصه گو در فیلم خودش را نشان داد.
زیر متن های ایجاد شده در روایت تماما بر ریشه های روان شناختی نوعی جنایت با عقبه تاریخی در نسل های متمادی اشاره دارد که حالا در شکل معاصرش چگونه می تواند رخ بدهد.
اتفاق مهم دیگری که باید برای یک کارگردان در مرحله ورد به تجربه فیلم بلند بیافتد نوع جمع کردن و پایان بندی داستان است که سلیقه ایست اما پایان بندی داستان «بوتاکس» منطقی و کاملا سینمایی بود.
در مجموع می توان گفت شروع خوبی برای حضور «کاوه مظاهری» و ورود او به فیلم بلند بود و با مرور کارنامه کاری او باید معترف بود که او برای رسیدن به پختگی در این تعریفی که در حال ارائه آن است با فیلم کوتاه اتودهای موفق بسیاری زده است.

منبع: هنر و تجربه
نویسنده: ساقی سلیمانی