پایگاه خبری تئاتر: با توجه به اینکه در سالهای اخیر شاهد کاهش تولید فیلمهای دفاعمقدسی بودیم و انگار حال و ارادهای نبود که از تمام ظرفیتهای این منبع تمامنشدنی استفاده صحیحی شود ساخت هر اثر در این ژانر را باید غنیمت دانست. حضور کمرنگ و اندک این ژانر در جشنواره چهلم فیلم فجر خودش را کاملا نشان میدهد. «دسته دختران» دومین ساخته منیر قیدی پس از «ویلاییها» یکی از فیلمهای بخش سودای سیمرغ امسال است. فیلمی که محصول مشترک بنیاد فارابی و سازمان سینمایی سوره است و به روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی و مقاومت 34 روزه مردم خرمشهر میپردازد. عنوان فیلم و ترکیب بازیگران نشان میدهد همانند ویلاییها با یک اثر زنانه جنگی مواجهیم. حضور نیکی کریمی، فرشته حسینی، پانتهآ پناهیها و هدی زینالعابدین بهعنوان بازیگران اصلی این فیلم هم تقریبا شبیه ترکیب بازیگران ساخته اول قیدی است. داستان فیلم روایتگر ماجراهای مهرماه 1359 است.
اگر در دهه شصت سینمای ایران، یا نقش زنان در دفاع مقدس را در فیلمهایی مانند «بلمی به سوی ساحل» نادیده میگرفت یا در کلیشهایترین حالت حضور مانند فیلم «رهایی» در قامت یک پرستار میماند اما در دهههای بعدی آرامآرام با نوشتن داستانها و کتابها و همچنان تغییر شرایط، پرداختن به نقش زنان در دفاعمقدس از قاب سینما هم دچار تحولاتی شد. ابراهیم حاتمیکیا و رسول ملاقلیپور سعی کردند کمکاریشان در دهه شصت را در این حوزه در آثار سالهای بعدشان جبران کنند و اصلا از جایی به بعد کاراکتر زن آشنا با دفاع مقدس به یکی از ارکان فیلمهایشان تبدیل شد.
یکی از سوالات و ابهامات در حوزه زنان و سینما این است که اساسا بازنمایی نقش زن در سینمای دفاع مقدس تا چه میزان به واقعیت حضور زن در دفاع مقدس و نقش وی بهعنوان کنشگر اصیل توجه داشته است؟ چقدر از آنچه بازتاب داده شده ساخته و پرداخته ذهن نویسندگان است و چه مقدارش براساس مستندات بوده است؟ بررسیها نشان میدهد هنوز تصویر درستی از فعالیت زنان در پشت جبهه، حضور در میدان نبرد و نیز نقش زنان پس از جنگ بهصورت کامل ارائه نشده و در برخی عرصهها، زن بهعنوان کنشگر اصیل نهتنها بازنمایی نشده بلکه بیشتر به سمت کلیشهسازی و طبیعیسازی هل داده شده است. یک تصویر خنثی و کمخطر که در بهترین حالت بانداژ زخمهای رزمندگان را تعویض میکرده و درصورتهای دیگرش همسر رزمنده بوده و بچهها را بزرگ میکرده و در غیرعادیترین حالتش هم مجالی بوده برای عشق زمینی رزمندگان.
این درحالی است که طبق کتابهای اتفاقا پرفروشی که در یک دهه اخیر منتشر شده، زنان در بزنگاههای مختلف دفاع مقدس نقش پررنگی در مبارزه داشتهاند و اینها جدا از حضورشان در پشتصحنه و آشپزخانه و هویت پرستاریشان است. این حضور متفاوت را در آثاری مانند «هیوا»، «سرزمین خورشید»، «شیدا»، «روزهای زندگی»، «نجاتیافتگان» و «کیمیا» دیدیم و نمونههایی که گفته شد تنها بخش کوچکی از این حضور موثر و باشکوه را منعکس کردند. در این فیلمها کاراکترهایی خلق شدند که شباهت زیاد و صحیحی به نمونههای واقعی دوران دفاعمقدس داشتند.
در چنین شرایطی و با توجه به سابقه خوب و البته اندک قیدی، مخاطب، انگیزه بالایی برای تماشای فیلمی مانند «دسته دختران» دارد. فیلمی که مشخص است با زحمت و هزینه زیادی ساخته شده و تقریبا در فهرست «پروداکشن بزرگ»های سینمای ایران قرار میگیرد. تماشای نیکی کریمی با گریم و ظاهری که شبیه به اکثر فیلمهایش نیست و همچنین حضور پانتهآ پناهیها با ظاهری که آن را در «خروج» حاتمیکیا هم دیده بودیم درکنار تصویر متفاوت و امروزی فرشته حسینی در دل خرمشهر، قرار است ما را با گروهی از زنان و دختران همراه کند که هدی زینالعابدین هم در قامت یک دانشجوی پزشکی به آنها اضافه میشود و خانه بزرگی هم بهعنوان «مقر» در اختیار آنها قرار میدهد. این مربع که با حضور صدف عسگری به پنجضلعی هم تبدیل میشود میخواهد مخاطب را سوار بر یک قایق سرگرم کند و دور یک اقیانوس بچرخاند بدون آنکه مقصد خاصی داشته باشد.
ریتم کُند و زمان طولانی فیلم مانع از تحقق این هدف ابتدایی کارگردان هم میشود. «دسته دختران» با وجود حضور سه اسم بهعنوان نویسنده و همچنین حضور یک بازنویس نهایی اما همچنان و عمیقا از ضعف فیلمنامه رنج میبرد؛ فیلمنامهای که براساس چندین کتاب نوشته شده و سعی هم شده گلچینی از جذابترین شخصیت و موقعیتهای آن کتابها کنار هم بیایند اما در بهترین حالت میتواند چند فیلم یکدقیقهای جذاب برای اینستاگرام تولید و پخش کند و بهعنوان یک فیلم سینمایی، کشش و جذابیت بالایی ندارد. تکیه بیشازحد روی شلیکها و جنازهها در تصاویر و فراتر از آن اهمیتدادن بیشازحد به تکنیک مانع از توجه لازم به قصه و روایت شده است. به سختی میتوان یک قصه یکخطی برای این فیلم تعریف کرد و سختتر از آن ارتباط برقرارکردن با شخصیتهای دسته دختران است؛ شخصیتهایی که نه ویژگیهای زنان ایرانی را دارند و نه زنان حاضر در دفاعمقدس. اگر در «شیدا» یا «هیوا» مخاطب با شخصیت زنِ فیلم ارتباط عمیقی پیدا میکند به دلیل شناخت درست از این جنس آدمها و ارائه تصویر صحیح و بهاندازه از آنهاست.
زنانی که در دسته دختران حضور دارند اما در سطح میمانند و قصهشان یا ناقص است یا کامل روایت نمیشود. زنانی که میتوانند در هر جنگ و دورهای باشند و چاشنیهایی مانند تعارضهای دینی بین «وجیهه» با بازی پانتهآ پناهیها و «سیمین» با بازی فرشته حسینی یا عاشقانه بلاتکلیف و یکدفعهای بین سیمین و پسری که نقشش را حسین سلیمانی بازی میکرد هم نتوانست به جذابشدن قصه کمک کند. این شخصیتها انگار شناسنامه دقیقی ندارند و هرکدام تکهای از یک داستان هستند که بهدرستی کنار هم چیده نشدهاند.
بازی متوسط و باورناپذیر نیکی کریمی که گاه حتی یادش میرود لهجه دارد و شخصیت رها و بلاتکلیف خانم دکتر و آن پرندههای سبزرنگ بدون منطق حضورشان و روایت مخدوش و ناقص یک رابطه مبهم که در انتها با یک دیالوگ سر و تهش بههم میرسد و همچنین اصرار برای تکرار برخی صحنههای «تنگهابوقریب» ازجمله ابهامات و موارد منفی فرعی دسته دختران است.
با وجود قدرتنمایی دسته دختران در بخشهای فنی و جلوههای بصری اما یکی از مشکلات بزرگ این فیلم در عدمتفکیک بین روایت در بستر جنگ با روایت در بستر دفاعمقدس است. اگر تصاویر پسزمینه امام و شهید بهشتی و برخی اِلمانهای آن زمانی را از فیلم حذف کنیم آیا به تنهایی میتواند روایتگر فیلمی با حال و هوای دفاع مقدس باشد؟ تنزل مفاهیم عمیق ایثار و شجاعت زنانه، دفاعمقدس و رفتارهای انسانی به دغدغههای شخصی و انتقامگیری و روابط احساسی فردی یکی از آفات نگاه و قصه دسته دختران است. شاید به همین خاطر فیلم از یک دغدغه و نگرانی شخصی بالاتر نمیرود و در بهترین حالت تبدیل به یک درگیری نسبتا هیجانانگیز بین دو گروه درحال جنگ میشود.
دسته دختران احتمالا در جشنواره در چندین بخش جوایزی را کسب خواهد کرد و در گیشه هم ممکن است به مدد بعضی تمهیدات تا حدودی دیده شود اما نکته با ارزش این است در شرایطی که اکثر سرمایهگذاران و کارگردانان ترجیح میدهند سراغ سوژههای ساده و راحت و پولساز بروند گروهی وارد میدان شدهاند تا تلاشها و فداکاریهای روزگار ابتدایی دفاع مقدس را به تصویر بکشند و از نقش و حضور زنان و دختران بگویند. این تلاش البته که ضعفهایی هم دارد اما درمجموع و شاید با یک تدوین مجدد و تندترشدن ریتمش بتوان بخشی از معایب این فیلم را از بین برد یا پوشاند.
دسته دختران میتوانست زنان قهرمانی را در سینمای ایران به وجود بیاورد و ماندگار کند که هم الگوی مناسبی برای جامعه امروز باشند و هم بازتابدهنده دقیق ایثارگریهای زنان و دختران این سرزمین. سعی در امروزیکردن بیدلیل شخصیتها و دیالوگها و فاصلهگرفتن از ذات مستندگونه اینگونه فیلمها در سکانسهای حساس، نتوانسته به غنای تصویری و روایی فیلم کمک کند.
دومین اثر قیدی اگرچه نتوانسته موفقیتهای فیلم اول او را تکرار کند اما نشان میدهد او در بخش تکنیک و سینما نسبت به قبل رشد کرده و حرفهایی برای گفتن دارد. شاید ایجاد یک تعادل بین تکنیک و قصه بتواند قیدی را در ساختن اثر سومش موفق کند و تغییر ژانر هم البته میتواند تواناییهای او را بهعنوان یک فیلمساز زن که تنها زن کارگردان این دوره هم هست به عرصه داوری بکشاند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
نویسنده: سیدمهدی موسوی تبار