ویژگی عمده فیلم شهرک این است که مضمون و درونمایه‌اش نیز چند لایه و مانند داستانش درمرز تلقی‌های مختلف است و تأویل‌های مختلفی هم می‌توان از این لحاظ از آن کرد؛ شاید از این رو بتوان حضرتی را موفق دانست چون درخلق نوعی چندلایگی مضمونی و برلبه تیغ قرار دادن مخاطب درست عمل کرده است.

پایگاه خبری تئاتر: فیلم «شهرک» به نویسندگی و کارگردانی «علی حضرتی» که دربخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، داستان چند جوان عشق بازیگری است که برای ایفای نقش درفیلمی از یک کارگردان معروف تست می‌دهند. «نوید فلاحتی» با بازی ساعد سهیلی در این تست قبول می‌شود اما حضورش یک شرط دارد و آن، قطع ارتباط با خانواده و دنیای بیرونی‌اش به قصد تمرین نقش «فرهاد مدبر» نقاش ساختمان است. به نوعی در یک شهرک محصور می‌شود و تنها با بازیگران دیگری که قرار است در این فیلم به ایفای نقشی بپردازند ارتباط باید داشته باشد. کمترین عدول از بازی و برگشت به اصل زندگی بیرونی‌اش هم، باعث رد شدن او و بقیه کاندیداهای نقش‌های فیلم می‌شود.

این فیلم داستانی خطی اما به نسبت پر هول و ولا و بدیعی دارد، چرا‌که زندگی شخصیت‌ها روی لبه تیغی میان دنیای بیرونی و دنیای بازی قرار می‌گیرد و نوعی حس سیالیت و معلق بودن، سردرگمی و گسست ذهنی و عینی و دچار شدن به وهم به آنها و حتی به مخاطب فیلم در تفکیک زندگی شخصیت‌های فیلم به منزله بازی و زندگی بیرونی و اصلی می‌بخشد که این در نوع خود ابتکاری تازه در دنیای روایت و سینما است. این شخصیت‌های در واقع بلاتکلیف دارند در دو سطح و به دو نحو در این فیلم بازی می‌کنند. شهرک، به‌رغم داستان خطی‌اش، اتمسفر غریب و وهم گونه‌ای نیز مانند خوابی غریب ایجاد کرده که بزنگاه‌های دراماتیک و داستانی فیلم را رقم می‌زند. با این حال، حضرتی دریک نوع نگاه به نظر می‌رسد که چندان از عهده سر و سامان دادن به این روایت پرهول و ولا و سر‌در‌گم‌کننده برنیامده و ابهاماتی بی‌پاسخ به‌جا می‌گذارد. البته با نگاه دیگری هم می‌توان این تلقی را داشت که ایجاد این گسست‌های روایی و ابهامات موجود در تفکیک کنش‌ها و واکنش‌های واقعی و بازی ودیگر پایان‌بندی باز فیلم هم قصد عمد فیلمساز برای پدید آوردن این قضایا در ذهن مخاطبش و دیگر ایجاد دنیای مدنظرش است.

فیلم شهرک از لحاظ مضمون و درونمایه هم در پی القای نقطه نظراتی از جمله هویت و خویشتنداری انسانی است؛ اینکه فرهاد مدبر، که شاید در این بازی نماد نوع بشر است، از یک طرف باید بردباری پیشه کرده و از خود واقعی‌اش عدول نکند و از طرف دیگرباید هویت تازه‌ای بپذیرد اما درنهایت بازی را تاب نمی‌آورد و مغلوب آن می‌شود! دراینجاست که به نظر می‌رسد مولف این داستان درپی القای این نکته بر می‌آید که بشر توان خویشتنداری لازم برای ایجاد مدینه‌ای فاضله را ندارد و نوید به نامزدش خیانت می‌کند و غرق دنیای بازی در نقش فرهاد و شهرکی می‌شود که دنیایی ورای آن مدینه فاضله است. البته بر‌عکس این برداشت هم ممکن است؛ اینکه فرهاد عشق واقعی‌اش را در این بازی و هویت جدید پیدا می‌کند و هر آنچه در گذشته داشته سایه حقیقت بوده است وحالا به عشق واقعی‌اش که فرشته است رسیده و می‌خواهد او را انتخاب کند. علاوه بر این، می‌توان مبحث دیگری را هم در این میان باز کرد و این‌گونه استنباط کرد که زندگی تحت نظر، حتی اگر بدون فشار و در راستای تمایلات هم که باشد، زندگی پوچ و آزار‌دهنده‌ای است! به هرحال، ویژگی عمده فیلم شهرک این است که مضمون و درونمایه‌اش نیز چند لایه و مانند داستانش درمرز تلقی‌های مختلف است و تأویل‌های مختلفی هم می‌توان از این لحاظ از آن کرد؛ شاید از این رو بتوان حضرتی را موفق دانست چون درخلق نوعی چندلایگی مضمونی و برلبه تیغ قرار دادن مخاطب درست عمل کرده است.  در پایان باید گفت که فیلم شهرک، علاوه بر کیفیت مقبول در صدا و تصویر و کشش داستانی و بازی‌های خوب، فیلمی قابل تأمل، بدیع و تجربه‌ای به نسبت جدید است که سازنده آن در پی خلق روایت، فضا و در کل دنیایی متفاوت در عالم سینما است اما چندان از عهده سروسامان دادن آن برنیامده و جاخالی‌های زیادی ازاین پازل را پر نکرده است. شاید هم اصل پازل این است؛ پازلی با خانه‌هایی خالی

///.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: مختار شکری‌پور