دولت جدید حاضر است از شخصیت‌های فاقد سابقه مدیریتی استفاده کند؛ اما کاری به کار مردان دولت‌های گذشته نداشته باشد. از همین روست که کاظم نظری انتخاب مناسبی از سوی دولت سیزدهم به حساب می‌آید؛ اما آیا کاظم نظری، که نامش پس از جشنواره تئاتر فجر از سبد دولت سیزدهم بیرون آمده، می‌تواند کشتی به گل‌نشسته تئاتر را راه‌اندازی کند؟

پایگاه خبری تئاتر: در آستانه عید بود که شهرام کرمی از سمت خود استعفا داد یا شاید مجبور به استعفا شد. دردسرهای جشنواره 38 تئاتر فجر که با انصراف گروه بزرگی از هنرمندان همراه بود، بی‌شک برای او دردسرهای بسیاری داشت؛ کما اینکه در همان روزها وقتی برای گفتگویی همراهیمان کرد، از مشقات پیش آمده گفت. می‌شد ناراحتی و فشار حاصل از دشواری‌های مدیریتی را در رفتار و چهره‌اش دید. چند نمایش سفارش‌ داده شده جشنواره با نام‌هایی چون آتیلا پسیانی، آرش دادگر و افسانه ماهیان، با حضور بازیگران چهره و سرشناس، قرار بود اعتباری باشد برای شهرام کرمی و نادر برهانی‌مرند؛ اما انصراف هر سه نمایش – که گویا کمک‌هزینه تولیدشان را هم دریافت کرده بودند- آب سردی بود بر پیکر جشنواره و اداره کل هنرهای نمایشی. سه نمایشی که می‌توانست در کنار آثار محمد مساوات و رضا بهاروند بمب‌های جلب مخاطب و شلوغ‌بازی‌های جشنواره فجر به حساب آید، ناگهان بدل به بستری بر دردسرهای آینده شدند.

اگرچه آن روز مهدی شفیعی در روزنامه ایران تلاش می‌کرد پر و بالی رسانه‌ای به فجر دهد؛ اما کار از کار گذشته بود.

حتی وضعیت چنان از دست خارج شده بود که در یکی از برنامه‌های جانبی فجر، به یکی از فعالان تحریم جشنواره فجر دعوت می‌شود تا سخنرانی کند و بابت متنی تقدیر شود که در آن مراسم رونمایی می‌شد.

جشنواره تئاتر فجر ویترین مدیریت تئاتر ایران است و فجر 38 پاشنه آشیلی بود برای تداوم حضور. شاید اگر هواپیمایی به آتش کشیده نمی‌شد و هنرمندی باد انصراف به سرش نمی‌وزید، شهرام کرمی هنوز مدیرکل هنرهای نمایشی ایران می‌بود؛ اما باد شرزه برای کرمی نوزید. البته از دید نگارنده شهرام کرمی و استعفایش موجب رستگاریش شد.

تداوم حضور در تئاتر با انبوهی از مشکلات مالی چیزی جز مخدوش کردن چهره او نداشت و شاید خود او نیز به این موضوع واقف بود. او همانند مربیان باهوش فوتبال، به بازنشستگی خودخواسته رفته است تا شاید در عصر «پسابرجام دو»، که شاید باز پول مناسبی وارد چرخه فرهنگ شود، در قامت دبیر جشنواره فجر ظاهر شود، الله اعلم.

اما رفتن کرمی یک علامت سؤال بزرگ به همراه داشت: چه کسی مدیر اداره کل هنرهای نمایشی می‌شود. انتخاب قادر آشنا انتخاب عجیبی به حساب می‌آمد. او آخرین مدیر عصر معجزه هزاره سوم بود و اساساً در جرگه اصولگرایان قرار داشت و در دولت حسن روحانی، جایی برای چهره کردنش وجود نداشت. از همین رو بلافاصله با پایان گرفتن جشنواره فجر سال 1392، دکمه قرمز حذفش فشرده شد تا او برای شش سال آینده از تئاتر دور باشد؛ اما بازگشت او به خیابان شهریار شاید به منزله شکست نگاه سیاسی دولت وقت بود و برنده ماجرا کسی نبود جز قادر آشنا.

او همان‌طور که بعد از فجر رفته بود، حال بعد از فجر آمده بود؛ اما یک رویداد تمام خوشنودی قادر آشنا را نابود کرد: کرونا. کرونا ضربه مهلکی بود بر چهره دوست‌داشتنی قادر آشنا. وضعیت بد سال 1398 با ادغامش در دوستی قادر آشنا با دستگاه‌های حکومتی، بارقه‌‌ای امید در دل هنرمندان تئاتر ایجاد کرده بود. نمونه نخستش نیز کمک بنیاد مستضعفان به اداره کل هنرهای نمایشی برای جبران برخی بدهی‌ها و کمک به هنرمندان در دوران کرونا بود.

رایزنی‌های بالادستی قادر آشنا که از دست شهرام کرمی برنمی‌آمد، این احساس را پدید آورد که آشنا یکی از ابرقهرمانان دنیای کمیک است که با ظاهر مرسوم در میان مدیران کشور، به کمک هنرمندان تئاتر آمده است. او حتی با انتشار یک دستورالعمل یازده‌بندی از عزم خود برای بازسازی تئاتر ایران گفت. همه چیز دال بر ماندن او بود. با حتمی بود آمدن دولتی اصولگرا در سال 1400، حتی می‌شد به ضرس قاطع گفت قادر آشنا در سمت خود باقی می‌ماند و حتی معاون هنری ارشاد می‌شود. همه چیز برای آشنا مهیا بود؛ اما چه شد که آشنا نتوانست از موقعیت سیاسی خود صیانت کند. البته فاکتور اولیه و شایع بازنشستگی اوست؛ اما چه کسی است که نمی‌داند با وجود جانباز بودن وی توانایی تمدید مدیریت برایش مهیا بود. پس ماجرا چیز دیگری است.

«کاظم نظری جانشین قادر آشنا در اداره هنرهای نمایشی وزارت ارشاد شد.» این تیتری است که کمتر از 24 از انتشارش می‌گذرد. برای آگاهان رسانه‌ای خبر تازه‌ای نیست. کاظم نظری سه ماه گذشته چشم‌انتظار نشستن بر مسندی است که تجربه نکرده بود. او هیچ‌گاه در یک پست مدیریتی با موضوعیت اداره تئاتر تکیه نزده بود. بیشتر فعالیتش در حوزه آموزش بوده است و هر از گاهی روی صحنه اجرایی داشته است؛ اما چرا باید نظری سه‌ماه دوره سکون را تحمل کند تا مدیریت خود را چون آشنا در ایام نوروز بیاغازد

پاسخ روشن است: جشنواره تئاتر فجر. دولت‌ها هزینه بار منفی رفتارهای دولت‌های پیشین – شما بخوانید دولت رقیب – را بر عهده نمی‌گیرند. جشنواره 40ام تئاتر فجر با همه آن اغراق‌هایش در گفتار متولیانش، محصول دولت حسن روحانی بود و بی‌شک دولت ابراهیم رئیسی هر اتفاق نامبارکی در آن را نمی‌پذیرفتند. باید هر اشتباهی در فجر و حتی دیگر جشنواره‌های جانبی اداره کل هنرهای نمایشی، در کارنامه مدیران دولت دوازدهم نوشته می‌شد. سیاستگذاری این جشنواره‌ها در آن ایام نوشته شده بود و البته محصول نوعی زرنگ‌بازی مدیریتی نیز شده بود.

در حالی‌که همه می‌دانستند در دولت آینده خبری از تیم دولت تدبیر و امید نیست، قادر آشنا بلافاصله پس از اختتامیه جشنواره 39 تئاتر فجر حسین مسافرآستانه را به دبیری جشنواره برگزید. این عمل برابر با بقای خویش تا عید 1401 در سمت مدیریت تئاتر بود. با وجود آنکه آشنا در دستورالعمل یازده‌بندی خود گفته بود جشنواره‌های جنبی را ادغام می‌کند؛ اما با عجله جشنواره کودک همدان را در پیک پنجم کرونا برگزار کرد. او فرصت‌های اندک بقا را از دست نداد و این چیزی نبود که دولت کنونی پسند کند. عدم‌همراهی مناسب از جشنواره تئاتر فجر گواه خوبی بر این وضعیت است. برخلاف جشنواره فیلم فجر که همه چیزش در انقیاد دولت سیزدهم بود، جشنواره تئاتر فجر نسبتی با دولت تازه نداشت. بخشی از مجوز نمایش‌های حاضر در فجر نیز متعلق به دولت گذشته بود. بخشی از آثار حمایت شده نیز از دولت قبل برآمده بود.

آخرین زمین بازی برای قادر آشنا نیز آن‌طور که تصور می‌کرد خوب پیش نرفت. حضور چهره‌ای چون هوشنگ توکلی در بدنه سیاستگذاری قرار بود حلقه وصلی باشد برای یاری‌گیری از دستگاه‌های حکومتی؛ اما برنامه آن‌طور که تصور می‌شد پیش نرفت. انتخاب کاظم نظری خود دالی بود بر آنکه دولت جدید دیگر به قادر آشنا وقعی نمی‌نهد. آمدن محمود سالاری در سمت معاونت هنری پیام روشنی داشت.

دولت جدید حاضر است از شخصیت‌های فاقد سابقه مدیریتی استفاده کند؛ اما کاری به کار مردان دولت‌های گذشته نداشته باشد. از همین روست که کاظم نظری انتخاب مناسبی از سوی دولت سیزدهم به حساب می‌آید؛ اما آیا کاظم نظری، که نامش پس از جشنواره تئاتر فجر از سبد دولت سیزدهم بیرون آمده، می‌تواند کشتی به گل‌نشسته تئاتر را راه‌اندازی کند؟

پاسخ به این پرسش بسیار سخت است؛ اما جهانی که کاظم نظری بدان پا نهاده است واجد همان ویژگی‌هایی است که شهرام کرمی و قادر آشنا را در خود بلعید و رویاهایشان را به باد داد.



نویسنده: احسان زیورعالم