اشکان درویشی با اشاره به اینکه در «کن- پامنار» نگاهی واقع‌گرایانه به موضوعات اجتماعی داشته، تأکید کرد: نمی‌خواستم با سیاه‌نمایی فیلمی مطلوب جشنواره‌های خارجی بسازم.

چارسو پرس: فیلم سینمایی «کن-پامنار» به کارگردانی اشکان درویشی این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم سینمایی روایتگر قصه‌ای در جنوب شهر است و معضلاتی چون کودکان کار، مشکلات مهاجران افغانستانی و مبحث کودک همسری را به زبان تصویر روایت می‌کند.

در این فیلم، بازیگرانی چون سیامک صفری، بابک نوری، علیرضا استادی، ندا حسینی، سیروس همتی، مهدی تارخ و فریبا کوثری ایفای نقش کرده‌اند و در خلاصه داستان آن آمده است که این فیلم روایتی از زندگی کودکان کار در محله‌های فقیرنشین مناطق پایین شهر تهران و حمایت از دختران مظلوم افغانستان است.

به بهانه اکران «کن-پامنار» با اشکان درویشی گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

آیا از شرایط اکران فیلمتان در گروه هنر و تجربه و میزان استقبال رضایت دارید؟

بله خوشبختانه استقبال خوبی از این فیلم صورت گرفته کسانی که فیلم را دیده‌اند هم تا جایی که من می‌دانم معمولاً از فیلم رضایت داشته‌اند، هنر و تجربه نیز با ما همکاری خوبی داشت اما متأسفانه سانس‌های این گروه محدود است و امیدوارم سازمان سینمایی بتواند اتفاق ویژه‌تری برای هنر و تجربه که تنها حامی سینمای مستقل است رقم بزند و تعداد سانس‌های بهتر و بیشتری به فیلم‌های اکران شده در این گروه اختصاص دهد.

به نظر شما با اختصاص دادن سانس‌های بیشتر به گروه هنر و تجربه در شرایط حاضر که فیلم‌های گیشه‌ای نیز نمی‌توانند فروش چندانی داشته باشند، ممکن است استقبال بهتری از این آثار صورت بگیرد؟

احساس شخصی من این است که اگر زمان و سانس بیشتری به فیلم‌های هنر و تجربه داده شود، قطعاً مخاطب خاص هنر و تجربه هم می‌تواند فیلمی که دیده را برای دوستان و آشنایان خود تبلیغ کند و کم‌کم مخاطبان عام نیز به دیدن فیلم‌های اکران شده در این گروه خواهند آمد.

ساعت‌ سانس‌ها مطمئناً در میزان استقبال از فیلم‌ها تأثیرگذار است و حداقل دو یا سه روز در هفته سانس‌های ویژه به فیلم‌های هنر و تجربه اختصاص دادن می‌تواند منجر در بیشتر دیده شدن این فیلم‌ها کمک کند. وقتی سانس‌های محدود هستند شرایط فقط برای مخاطبان خاصی فراهم است که فیلم دیدن برایشان مهم است و وقتشان را با این سانس‌ها تنظیم می‌کنند.

در فیلم «کن- پامنار» به پایین شهر رفته‌اید و در سینمای ایران، طی سال‌های اخیر فیلم‌های سینمایی بسیاری با نگاهی به زندگی در پایین‌ شهر ساخته شده‌اند که کم‌کم می‌توان نکاتی تکراری در آن‌ها پیدا کرد. در ساخت این فیلم چه تمهیدی داشتید که دچار این تکرار نشوید؟

در خیلی از کشورهای دنیا معمولاً لایه‌هایی از دغدغه‌های اجتماعی در مناطق پایین شهر بیشتر به چشم می‌آید و به همین دلیل فیلمساز، مستندساز و خبرنگار بیشتر به این منطقه از شهر می‌رود تا بتواند از زاویه دید خود مشکلات را بررسی کند و آسیب‌شناسی داشته باشد و بتواند در حل یک معضل حتی به اندازه یک تلنگر تأثیرگذار باشد.

به نظر من حجم معضلات مشخص در پایین شهر باعث شده تا به یکباره در سال‌های اخیر شاهد ساخت فیلم‌های اجتماعی بسیاری در این منطقه باشیم و احساس می‌کنم تعداد این آثار هر روز بیشتر و نگاه‌ها دقیق‌تر می‌شود.

سعید روستایی مطمئناً یکی از فیلمسازانی است که در این حوزه کار کرده و با وجود اینکه فیلمساز خوب و مستعدی است اما به شخصه آثار و نگاه محمد کارت را نسبت به پایین شهر و معضلات موجود بیشتر می‌پسندم چرا که به سوژه‌ها و اتفاقات نزدیک‌تر و ملموس‌تر است. من هم سعی کردم در «کن‌- پامنار» دست روی سوژه‌ای بگذارم که قابل لمس است اما پیش از این به عنوان یک فیلمساز باید این موضوع را مدنظر داشته باشیم که آیا سوژه‌ای که مدنظر داریم قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی را دارد یا خیر. وقتی من به پایین شهر رفتم و درباره معضلات موجود تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که نه تنها یک فیلم سینمایی که می‌توان از هر مسئله موجود در این منطقه یک سریال ساخت.

چه ویژگی‌هایی از نظر شما باعث می‌شود که معضلات مطرح شده در یک فیلم قابل لمس باشد؟

نظر شخصی من این است که یکی از ویژگی‌های قابل لمس بودن استفاده از بازیگران نه چندان مطرح است و در کنار این افراد نقش‌های فرعی را به بازیگران مطرح‌تر می‌دهم. به نظر من برای ملموس شدن فیلم‌هایمان بهتر است استفاده از چهره‌ها را کمتر کنیم و کاراکترهای تازه‌ای به مخاطب بدهیم که خاطرات و تصویر ذهنی نسبت به آن چهره‌ها نداشته باشد. خاطرات و تصاویر ذهنی پیشین که مخاطب از بازیگران مطرح دارد می‌تواند امکان برقراری ارتباط را کمتر کند.

به نظر من بازیگرانی که خود به دغدغه‌های مطرح شده در فیلم نزدیک هستند می‌توانند جنسی از بازی را ارائه دهند که مخاطب هم آن را درک کند، اینکه ما بازیگری را مقابل دوربین قرار دهیم که هیچ درکی از موضوع مطرح شده ندارد، هرچقدر که بازیگر خوبی باشد نمی‌تواند به اندازه کسی که آن شرایط را زندگی کرده بازی خوب و قابل لمسی داشته باشد. من در «کن- پامنار» برای ایفای نقش‌های تأثیرگذار از افرادی استفاده کردم که چندان چهره نیستند و در فیلم جدیدم «اینجنت» هم چنین رویکردی دارم.

چرا در «کن- پامنار» برای مطرح کردن معضل "کودک همسری" از شخصیت‌های افغانستانی استفاده کردید؟

دلیل اینکه "کودک همسری" را به افغانستانی‌ها نسبت دادیم این بود که دچار ممیزی نشویم و واقعیت این است که نگاه من اینگونه نبود که این معضل بیشتر مربوط به افغانستانی‌ها می‌شود. از طرفی من بر این عقیده‌ام که در پرداختن به معضلات باید نگاهی انسانی داشت، فرقی نمی‌کند که یک دختر افغانستانی یا یک دختر ایرانی قربانی کودک همسری شود، بهتر است ما در اثری که تولید می‌کنیم نگاهی دغدغه‌مندانه و انسانی داشته باشیم.

علاوه بر فرار از ممیزی انتخاب کاراکتر افغانستانی دلایل دیگری هم داشت که یکی از آن‌ها نشان دادن نوعی هم‌دردی و رفتاری انسانی بود که در فیلم می‌بینیم. در این فیلم کودکان ایرانی با هم متحد می‌شوند که دختری را از یک اتفاق تلخ نجات دهند. بی‌تفاوت نبودن ایرانی‌ها نسبت به این معضل که برای یک افغانستانی رخ داده، برای من رنگ زیبایی داشت و اتفاقاً به نظرم در جامعه هم چنین نگاهی وجود دارد. امکان ندارد به جمع کودکان کار بروید و ببینید که ملیت و نژاد در روابطشان تأثیر داشته است.

همه باید این نگاه را داشته باشیم، مشکلات و معضلات در یک جامعه ملیت نمی‌شناسد و اگر امروز افغانستانی‌ها در کنار ما زندگی می‌کنند، معضلات آن‌ها هم جزوی از معضلات ما است و باید در کنار هم و با هم این معضلات را حل کنیم.

در این فیلم به نوعی معضلات شکل‌گرفته برای مهاجران توسط قاچاقبرها هم به تصویر کشیده می‌شود. چه تحقیقاتی درباره این موضوع داشتید؟

اگر با افغان‌ها صحبت کنید خیلی از این افراد به دلیل شرایطی که در کشورشان حاکم است مجبور می‌شوند به شکلی فوری خود را به یک قاچاقبر بسپارند تا بتوانند از کشورشان خارج شوند. این افراد با توجه به موقعیتی که دارند از مهاجران سوءاستفاده‌های زیادی می‌کنند. این افراد در شرایط سختی مهاجرت می‌کنند، ممکن است 20 نفر در یک پراید پنهان شوند که بتوانند توسط این افراد از مرز خارج شوند و خیلی از این افراد حتی در حین جابجایی جان خود را از دست می‌دهند.

من تحقیقات زیادی درباره این موضوع داشتم و به اتفاقات تلخی رسیدم. به طور کل باید بگویم شرایط سختی که برای مهاجران افغانستانی وجود دارد باعث شده تا به خواسته قاچاقبرها تن دهند و بسیاری از این افراد هم از این فرصت استفاده کرده و معضلاتی برای آن‌ها به وجود آورده‌اند که هیچ توجهی به آن نمی‌شود و من سعی کردم در این فیلم حداقل بخشی از این معضلات را نشان دهم.

«کن- پامنار» فیلم تلخی است و معضلات اجتماعی بسیاری را روایت می‌کند که معمولاً در سینمای ما به این فیلم‌ها برچسب سیاه‌نمایی هم زده می‌شود. آیا دغدغه این را داشتید که چنین برچسبی به فیلم شما زده نشود؟

اتفاقاً با این اتهام مواجه شدم ولی من کشورم ایران را دوست دارم و اصلاً دلم نمی‌خواهد به سمتی بروم که سیاه‌نمایی کنم. «کن- پامنار» در جشنواره‌های متعدد بین‌المللی توانسته حضور پیدا کند و نامزد جایزه شود و من اصلاً دلم نمی‌خواست صرفاً‌ به دلیل بیان معضلات کشورم مورد استقبال این جشنواره‌ها قرار بگیرم. ما همیشه در بیان معضلات و سیاه‌نمایی دچار سوءتفاهم هستیم؛ من می‌توانستم معضلات را بسیار پر رنگ‌تر و غلوشده‌تر نشان دهم تا فیلمم جایزه‌های بیشتری دریافت کند اما سعی کردم یک نگاه واقع‌گرایانه به مسئله داشته باشم.

در بین کودکان کار هزاران معضل وجود دارد که یکی از این معضلات تعرضات جنسی است و اگر من به این سمت می‌رفتم که چنین معضلی را روایت کنم مطمئناً بیشتر مورد توجه جشنواره‌ها قرار می‌گرفتم چون معضلی را نشان داده بودم که هیچ فیلمسازی در کشورم به آن اشاره نکرده اما اتفاقاً احساسم این است که از سیاه‌نمایی دوری کرده‌ام و به سمت نشان دادن عادی‌ترین معضل رفتم.

از مسئولان سینمایی کشور خواهش دارم که با برچسب سیاه‌نمایی فیلمسازان را از رفتن به سمت بیان معضلات منع نکنند. اگر ما اینگونه رفتار کنیم معضلات کوچک بدون مطرح شدن مورد بررسی قرار نمی‌گیرند و در نتیجه ایده‌ای برای حل آن‌ها مطرح نمی‌شود و مثل یک دمل چرکین کوچک کم‌کم بزرگ می‌شوند و دیگر درمانی برای آن وجود ندارد؛ متأسفانه برچسب سیاه‌نمایی باعث شده تا ما نتوانیم به یک سری مشکلات ورود کنیم.

فیلم بعدی من درباره پشت پرده‌های فوتبال است و از بین معضلات فراوانی که پیدا می‌کنم خودم تصمیم می‌گیرم بسیاری از آن‌ها را مطرح نکنم چرا که برای آبروی فوتبال کشورم مناسب نیست. من اصلاً از برچسب سیاه‌نمایی و ممیزی نمی‌ترسم و دلیل نپرداختن به این معضلات ملاحظات اخلاقی خودم برای کشورم است.

در یکی از اکران‌های خصوصی «کن- پامنار» به مافیای تهیه‌کنندگی در ایران اشاره کردید. با توجه به اینکه این فیلم اولین تجربه سینمایی شماست، تا چه اندازه با این پدیده مواجه شدید؟

فیلمسازان جوان آنقدر از فضای خاصی که در حوزه تهیه‌کنندگی سینمای ایران وجود دارد می‌ترسند که یا فیلم نمی‌سازند یا به سراغ این می‌روند که چند میلیارد تومان پول فراهم کنند. این شرایط باعث شده که یا آن فیلمساز جوان فیلم نسازد یا کل زندگی‌اش را بفروشد و یک پروانه ساخت بگیرد.

در دوره جدید سازمان سینمایی از روح‌الله سهرابی بسیار ممنونم که خیلی خوب و شجاعانه به این موضوع ورود کرده و در تلاش است تا فیلمسازان جوان درگیر این باند تهیه‌کنندگان نشوند اما همچنان این معضل وجود دارد. برای شروع ساخت «کن- پامنار» چند جلسه با چند تهیه‌کننده داشتم و با پیشنهادات عجیبی مواجه شدم که می‌گفتند اگر پروانه ساخت فیلم سینمایی می‌خواهی دو تا چهار میلیارد تومان پول بده تا برایت این پروانه را بگیریم.

یکی از این تهیه‌کنندگان به من گفت که من مطمئنم فیلمت خیلی خوب می‌شود و من متوجه شدم که او حتی فیلمنامه را نخوانده و چنین نظری می‌دهد، دلیل اظهار نظرش را پرسیدم و گفت توانایی تو را می‌شناسم در حالیکه او اصلاً من را نمی‌شناخت، دلیل این تعریف و تمجیدها برای من مشخص بود،‌ او می‌خواست من را متقاعد کند که دو میلیارد تومان به او بدهم تا برایم پروانه ساخت بگیرد وگرنه او که فیلمنامه من را نخوانده بود و اصلاً من را نمی‌شناخت چرا باید به توانایی‌های من اعتماد داشته باشد؟

متأسفانه سینمای ما به سمتی رفته که پروانه‌های این افراد توسط فیلمسازان فیلم اولی به نوعی اجاره می‌شود و آن‌ها از این طریق به درآمد رسیده‌اند. به نظر من بهتر است ما به شکل مستقیم باید از وزارت ارشاد پروانه ساخت بگیریم و هیئتی از متخصصان این حوزه درباره صدور یا عدم صدور پروانه ساخت تصمیم بگیرند نه یک سری تهیه‌کننده که هیچ معیاری جز پول ندارند. البته من باید بگویم که ما تهیه‌کنندگانی هم داریم که با شرافت کار می‌کنند و منظور من از این حرف‌ها باند مافیایی تهیه‌کنندگی است که تقریباً همه سینماگران آن‌ها را می‌شناسند. آن‌ها پا بر گلوی فیلمسازان جوان گذاشته‌اند و اگر من با صراحت حرفم را می‌زنم به این دلیل است که دنبال سهم‌خواهی از سینما نیستم، سینما برایم مهم است اما تنها تا جایی که بتوانم حرف مردم را بزنم؛ اگر قرار باشد افرادی چون برخی تهیه‌کنندگان به من فشار بیاورند و خط بدهند دیگر فیلمسازی هیچ ارزشی برایم ندارد.

شاید بعد از «ایجنت» فیلمی درباره پشت‌صحنه تولید فیلم‌های سینمایی و مافیای تهیه‌کنندگی در ایران بسازم.

///.


منبع: خبرگزاری ایلنا