نکته جالب درباره آثار بیضایی این است که علی‌رغم داشتن دغدغه‌های پررنگ ملی و بومی، فیلم‌های او «مردانه» نیستند و اتفاقا خیلی وقت‌ها زنانی مقتدر و عملگرا قهرمان آن هستند.

چارسو پرس: بهرام بیضایی نامی سترگ در عرصه ادبیات نمایشی و سینمای ایران است که همواره نام چند فیلمش در نظرسنجی برترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران می‌درخشد. نمایشنامه‌نویس و فیلمسازی که دنیای اساطیر و ارجاع به تاریخ و تمدن ایران در جای‌جای آثارش دیده می‌شود و حتی فیلم‌های به‌ظاهر مدرنش که در مناسبات امروز ما می‌گذرند، رد پای همین المان‌های نمادین و استعاری را در خود دارند. 
نکته جالب درباره آثار بیضایی این است که علی‌رغم داشتن دغدغه‌های پررنگ ملی و بومی، فیلم‌های او «مردانه» نیستند و اتفاقا خیلی وقت‌ها زنانی مقتدر و عملگرا قهرمان آن هستند. بیضایی به‌صورت پرظرافت و جالبی از قید و بند مردسالاری نهادینه در کهن‌الگوها و مناسبات زیستن مردمان گذشته ایران رها می‌شود و نگاهی شبه‌فمینیستی با محوریت زنان را در قصه‌هایش بازتاب می‌دهد. این محوریت زنان چه در فیلم‌های تاریخی-اسطوره‌ای او و چه در فیلم‌هایی که در روزگار معاصر می‌گذر، وجود دارد و جاری است. در این یادداشت دوست دارم به سراغ آثار بعد از انقلاب بهرام بیضایی بروم و مختصات زنان در آنها را شرح دهم. زنانی که مقتدرانه و با قدرت برای نجات خانواده یا جامعه خود پیش‌قدم می‌شوند و بعضا از مردان در این امر پیشی می‌گیرند. 

درباره تصویر زن در سینمای بهرام بیضایی؛ شکستن کهن‌الگو به نفع زن مقتدر

  مرگ یزدگرد
اساس پیرنگ «مرگ یزدگرد» بر تلاش آسیابان و همسر و دخترش برای بازگو کردن روایتی از کشته شدن یزدگرد است که تقصیر و مجازاتی برای آنها به همراه نداشته باشد. گویی دو ساعت از یک دادگاه را می‌بینیم که متهمان دائما دروغ‌های مختلفی می‌گویند تا از محکومیت رهایی یابند. جالب اینکه روایت‌های دروغ‌شان را از طریق اجرای نمایش با صورتک پادشاه بازگو می‌کنند که ادای دینی است به فرم‌های کهن نمایش در ایران مثل تعزیه. 
شاید اگر یک فیلمساز دیگر می‌خواست همین ایده را برای مرگ یزدگرد پیاده کند، همسر و دختر آسیابان نقشی فراتر از آکسسوار صحنه پیدا نمی‌کردند یا حتی ممکن بود آسیابان یک پیرمرد تنها باشد. بیضایی اما به شیوه‌ای متن را نوشته که دختر و خصوصا همسر آسیابان اهمیتی معادل و چه بسا بیشتر از خود او دارند. همسر آسیابان با بازی سوسن تسلیمی از شوهرش زرنگ‌تر است و ایده‌ تغییر دادن روایت حقیقی به نفع زنده ماندن خانواده را ابتدا او آغاز می‌کند. 
جنس نگاه، زبان رسا و قامت استوار سوسن تسلیمی در نقش زن آسیابان، کاملا در تضاد با شیوه‌ی بازی و فرم بدن مهدی هاشمی در نقش خود آسیابان قرار می‌گیرد که مستاصل و خودباخته است. ابتکار عمل در دست زن آسیابان است و اوست که برای نجات خانواده هر کاری می‌کند و حتی پروایی ندارد از اینکه سوءاستفاده‌ پادشاه از خودش را لو بدهد؛ چه‌بسا همان سوءاستفاده نیز به قصد رها کردن خانواده از شر میهمان ناخوانده بوده باشد. این البته یک تم پرتکرار در آثار بیضایی است که دست‌درازی مردان به تن زنان، با هوشمندی زنان به ضرر مردان تمام شود. نمونه دیگرش، خرده‌داستان حاج نقدی با بازی داریوش ارجمند در «سگ‌کشی» است که گلرخ پیشنهاد بی‌شرمانه این حاجی بازاری را به گوش زنش می‌رساند و عملا هم از سوءاستفاده در امان می‌ماند و هم مساله مالی شوهرش را حل می‌کند. 

درباره تصویر زن در سینمای بهرام بیضایی؛ شکستن کهن‌الگو به نفع زن مقتدر

  باشو غریبه کوچک
در فیلم «باشو غریبه کوچک» یک تعامل دوسویه داریم بین پسرک جنگ‌زده‌ای که از جنوب آمده و یک مادر مهربان شمالی که آرام‌آرام پسرک را در قامت فرزند خودش می‌بیند و به او محبت می‌کند. در فیلم نائی‌جان با بازی سوسن تسلیمی به ظاهر یک زن خانه‌دار روستایی است که احتمالا یک فیلمساز دیگر تصویری کلیشه‌ای از سادگی و انفعال او به ما می‌داد. بیضایی اما یک زن همه‌فن‌حریف و مقتدر را به تصویر کشیده که کل روستا از او حساب می‌برند و حتی طبیعت را تحت کنترل خود دارد. بی‌دلیل نیست که نمای معرف نائی‌جان در ابتدای فیلم که شال سفید دور سر و صورتش را از دو سو محکم کرده و چشمانی نافذ و مصمم دارد به یکی از نمادهای تاریخ سینمای ایران تبدیل شده است. نائی‌جان علاوه‌بر اینکه یک مادر مهربان و مسئولیت‌شناس است اقتصاد خانه را مدیریت می‌کند و با هوشمندی می‌داند که کجا باید غضب کند و کجا روی خوش نشان دهد. مجموعه خصلت‌های نائی‌جان از او تصویری نمادین می‌سازد که می‌تواند مفهوم «مام میهن» را تداعی کند و هندسه‌ مضمونی فیلم را به بهترین شکل غنا می‌بخشد.

درباره تصویر زن در سینمای بهرام بیضایی؛ شکستن کهن‌الگو به نفع زن مقتدر 
  شاید وقتی دیگر
در «شاید وقتی دیگر» کیان با بازی سوسن تسلیمی دچار اضطراب و پریشانی دائمی است. همسرش اتفاقی تصویری از کیان در کنار یک مرد دیگر دیده و به دنبال راز تصویر می‌گردد. در انتها معلوم می‌شود که آن زن در تصویر، خواهر دوقلوی کیان بوده که مادرشان به دلیل فقر و تنگدستی او را رها کرده و اضطراب و پریشانی کیان نیز از همین جهت است. فیلم شاید وقتی دیگر به زبانی نمادین بحران هویت در ایران معاصر را نشان می‌دهد و اینکه ما نسبت به موقعیت تاریخی خود دچار سردرگمی شدیم. زن در شاید وقتی دیگر نقطه کانونی این بحران هویت است و نشان می‌دهد که بیضایی حتی وقتی یک مساله بی‌ارتباط با جنسیت را می‌خواهد بیان کند ابتدا زن به ذهنش می‌رسد و گویی انسان ایرانی برای بیضایی در نگاه اول یک زن است. 

درباره تصویر زن در سینمای بهرام بیضایی؛ شکستن کهن‌الگو به نفع زن مقتدر

  مسافران
«مسافران» یکی از پرنمادترین و تئاتری‌ترین فیلم‌های بهرام بیضایی است. در مسافران یک زن به نام مهتاب با بازی هما روستا، به همراه شوهر و فرزندانش به تهران می‌آیند تا در جشن عروسی خواهر مهتاب شرکت کنند اما در راه تصادف می‌کنند و می‌میرند. (چیزی که همان بدو آغاز فیلم هما روستا پیشگویی می‌کند و خیلی زود می‌بینیم.) آنها قرار است آیینه‌ای اجدادی را با خود به تهران بیاورند که همیشه در سفره عقد این خانواده وجود داشته و نمادی از بخت و زایایی است. 
کل فیلم ستایشی از زندگی است و زنان بار اصلی فیلم را بر دوش دارند چراکه اساسا مسافران فیلمی زنانه است و فضای خانوادگی دارد. در مسافران خانم‌بزرگ با بازی جمیله شیخی، معتقد است که مهتاب در تصادف کشته نشده و با آیینه به مراسم باز خواهد گشت؛ این اتفاق واقعا می‌افتد و نور آیینه، چشم همه را روشن می‌کند. خانم‌بزرگ در مقابل جریان تاریخی مرگ و نیستی می‌ایستد و جاودانگی عزیزانش را می‌خواهد. زن در مسافران نقطه کانونی خانواده و نماد زایندگی و بقای نسل است که از بنیانِ زیستن محافظت می‌کند.

درباره تصویر زن در سینمای بهرام بیضایی؛ شکستن کهن‌الگو به نفع زن مقتدر

   سگ کشی
یکی از مهم‌ترین و نمونه‌ای‌ترین فیلم‌های بیضایی برای بررسی نگاه او به زنان «سگ‌کشی» است. در این فیلم، گلرخ کمالی «با بازی مژده شمسایی» برای جبران بدگمانی به شوهرش به ایران بازمی‌گردد که متوجه می‌شود شوهرش ورشکسته شده و تنها راه نجات او این است که طلبکاران راضی شوند به ازای پرداخت بخشی از بدهی، طلب‌شان را ببخشند. 
گلرخ در قامت زن مقتدر سینمای بیضایی، در مسیر گرفتن رضایت طلبکاران شوهرش قدم می‌گذارد و یک پروژه مردانه و خطرناک را یک‌تنه جلو می‌برد. در این راه مردان سنتی و مدرن هر دو به دنبال سوءاستفاده از گلرخ هستند و دیگران نیز بدشان نمی‌آید که به گلرخ آسیب بزنند. سگ‌کشی نگاه مردسالارانه‌ حاکم بر ایران دهه 60 را نقد می‌کند و نگاهی منفی به صاحبان سرمایه در آن دوران دارد. در سگ‌کشی زن سراسر وفا و مسئولیت‌شناسی است اما در انتها مرد به او نارو می‌زند و به اعتماد زن خیانت می‌کند. البته زن در نگاه بیضایی موجود ضعیفی نیست که اگر بدی دید خودش برنجد بلکه اهل انتقام است و در نتیجه شوهرش را به طلبکاران لو می‌دهد تا خودشان به حسابش برسند. 
یک مضمون غالب و همیشگی در آثار بیضایی، بی‌توجهی جامعه به اندیشمندان و چهره‌های فرهنگی کشور است که بیضایی زندگی خودش را نیز در همین راستا می‌بیند. گلرخ به‌عنوان یک نویسنده که پدرش نیز پس از یک عمر خدمت به فرهنگ کشور اوضاع خوبی ندارد نقد بیضایی به مناسبات فرهنگی نابسامان ایران را بازتاب می‌دهد. 

درباره تصویر زن در سینمای بهرام بیضایی؛ شکستن کهن‌الگو به نفع زن مقتدر

  وقتی همه خوابیم
در فیلم «وقتی همه خوابیم» نیز کم‌وبیش همان فضای سگ‌کشی حاکم است و مژده شمسایی نقش چکامه چمانی را بازی می‌کند که یک بازیگر توانمند تئاتر است. وقتی همه خوابیم در اصل شکوائیه بیضایی بر علیه مناسبات فیلمسازی و تولید در ایران است که در زمان نمایش در جشنواره به چشم منتقدان فیلم ضعیف و بیش از حد واکنشی ارزیابی شد. بیضایی قبل از وقتی همه خوابیم می‌خواست فیلمی بسازد که به دلیل عدم تفاهم با تهیه‌کننده به سرانجام نرسید و وقتی همه خوابیم در اصل واکنش به این بی‌سرانجامی بود و دقیقا ماجرای ساخته نشدن فیلم قبلی را روایت می‌کرد. 
در وقتی همه خوابیم باز هم بیضایی بی‌توجهی جامعه به فرهنگ و اوضاع نابسامان فرهنگی در کشور را نقد می‌کند و باز هم انسان تراز در نگاه بیضایی یک زن مقتدر است که تمام تلاشش را می‌کند تا در مقابل ناملایمات کمر خم نکند. زنی که در اینجا نیز خیانت و نارو زدن مردان را می‌بیند و از چشم هوس مردان هوشمندانه می‌گریزد. 

سینمای بیضایی، سینمای زنان طغیان‌گر و عاصی است که علیه مناسبات مردسالارانه حاکم بر جامعه می‌شورند و تبدیل به نمادی از تاریخ و فرهنگ ایران می‌شوند. بهرام بیضایی جزء فیلمسازانی است که زنان در سینمایش جنس دوم نیستند و فقط نقش شریک زندگی و همراه مردان را بازی نمی‌کنند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم انسان ایرانی در ناخودآگاه بیضایی بیشتر شمایلی زنانه دارد و یک‌تنه بار ایستادن در مقابل سرد و گرم زندگانی در طول تاریخ بر دوش اوست و این زن است که نسل‌به‌نسل میراث تاریخی ایران را به امروز رسانده است. 

///.


منبع: روزنامه فرهیختگان
نویسنده: مهران زارعیان