سال‌های پایانی دهه بیست تا نیمه دهه سی، سال‌هایی سرشار از حادثه و اتفاق‌های مهم است که هر یک از آنها می‌تواند دستمایه تولید چند فیلم و سریال شود.

چارسو پرس:سال‌های پایانی دهه بیست تا نیمه دهه سی، سال‌هایی سرشار از حادثه و اتفاق‌های مهم است که هر یک از آنها می‌تواند دستمایه تولید چند فیلم و سریال شود. به ویژه ماجرای ملی شدن نفت که پر از شخصیت‌های دراماتیک و ماجراهای پیچیده است که در صورت درست نوشته شدن و سرسری نگذشتن نویسندگان فیلمنامه از آن، جذابیت‌های بالقوه زیادی برای مخاطبان و علاقمندان تاریخ معاصر کشورمان دارد. در سال‌های اخیر سینماگران ایرانی توجه بیشتری به این قبیل قصه‌ها نشان داده و تلاش زیادی برای روایت آن روی پرده نقره ای انجام داده‌اند. فیلم سینمایی (بهشت تبهکاران) ساخته مسعود جعفری جوزانی که در پنجمین روز جشنواره فیلم فجر در سالن همایش‌های برج میلاد برای اهالی رسانه به نمایش درآمد، یکی از تازه‌ترین نمونه‌ها در این باب است که براساس پرونده قتل پیچیده و پررمز و راز احمد دهقان به دست حسن جعفری ساخته شده است.

جعفری جوزانی که علاقه زیادی هم به تاریخ یکصد سال اخیر ایران دارد، دست روی پروند‌ه‌ای گذاشته که وجوه دراماتیک خوبی داشته و سینما قالب مناسبی برای روایت آن به حساب می‌آید. اما اینکه خوب از کار درآمده یا نه موضوعی است که به آن خواهیم پرداخت. در بیست دقیقه ابتدایی فیلم، جوزانی به خوبی روی فضای ملتهب سال پایانی دهه بیست در آبادان پرداخته و روی حضور پررنگ ملی‌گرایان در کنار طرفداران حزب توده مانور داده که هردو در آن ایام طرفداران زیادی داشته‌اند. دستگیر شدن حسن جعفری جوان که کارمند شرکت نفت بوده و روزنامه نگاری هم می‌کند، در تظاهرات روز کارگر و شکنجه شدنش نقطه عطف اول فیلمنامه بهشت تبهکاران به حساب می‌آید. جایی که سروان نقشینه پس از پشت کردن دوستانش به او و در راس آنها دختری که دوستش دارد، او را با یک نقشه قبلی همراه خود به تهران برده و با احمد دهقان نماینده مجلس و صاحب امتیاز تهران مصور آشنا می‌کند. آشنایی جعفری با نامزد نقشینه و متعاقب آن علاقه‌ای که میانشان ایجاد می‌شود، قصه را با ریتمی مناسب پیش برده و در عین حال گره‌هایی هم به آن می‌اندازد.

جوزانی که قصه پروپیمانی هم در اختیار دارد یک داستان فرعی با محوریت برادر حسن که فراری از دست حکومت پهلوی است، خلق کرده و آن را به تنه اصلی فیلمنامه گره می‌زند. همین طور داستانک مربوط به سروان قبادی از نفوذی‌های توده در ارتش که خواهرزاده نامزد نقشینه بوده و در فصل گره گشایی نیز نقشی کلیدی ایفا می‌کند. دستور سروان نقشینه به قتل احمد دهقان به ضرب گلوله پارابلومی که در اختیار حسن گذاشته، نقطه عطف بعدی است که شوک خوبی به قصه داده و تماشاگر را آماده پرده پایانی می‌کند. اما دقیقا بهشت تبهکاران که جوزانی در زیر متن آن به عدم استقلال قوه قضاییه آن ایام پرداخته، از همین جا سقوط می‌کند. شخصیت‌های متعدد همچون: مظفر بقایی و ... که ریشه در تاریخ دارند، وارد داستان شده و فصل پایانی را به فصلی مطول و کسل‌کننده تبدیل می‌کنند! در حقیقت قصه از ظرف سینما خارج شده و به یک مینی سریال تبدیل می‌شود بدون آن که شخصیت های وارد شده وجوه دراماتیک آنچنانی داشته باشند.    

 یکی از نکاتی که به فیلم لطمه وارد کرده، انتخاب بازیگرانش است. امیرحسین آرمان به لحاظ چهره شباهت‌هایی به حسن جعفری داشته اما آن کاریزمای لازم برای کشاندن تماشاگر به سمت خود در قامت یک قربانی را ندارد. در نقطه مقابل، پژمان بازغی که به لحاظ قد و قامت شباهت زیادی به دهقان دارد موفق ظاهر شده و به شمایل مردی اهل سیاست که دلمشغولی‌های هنری هم داشته نزدیک شده است. حضور سحر جعفری جوزانی در نقش دختری که به حسن جعفری علاقمند بوده در کنار رضا یزدانی که اساسا با نقش سروان نقشینه فاصله زیادی داشته و غلوهای موجود در بازی‌اش تماشاگر را آزار می‌دهد، پاشنه آشیل بازیگران بهشت تبهکاران به حساب می‌آیند.

مسعود جعفری جوزانی به لحاظ تکنیکی در بهشت تبهکاران موفق عمل کرده و به خوبی از عناصری همچون: طراحی لباس و صحنه، موسیقی و صدا به خوبی بهره گرفته است. اما مشکل اینجاست که این قصه طولانی و پر از شخصیت های اصلی و مکمل در ظرف سینما نگنجیده و بیشتر به درد تولید یک مینی سریال می‌خورد.


منبع: تسنیم
نویسنده: محمد جلیلوند