فیلم می خواست سبک اوپنهایمر پیدا کند یا آن سکانس های بسته و پر دیالوگش که سعی می کرد بهره مند از ۱۲ مرد خشمگین باشد اما به شدت افتضاح بود.

چارسو پرس: فیلم صبح اعدام بهروز افخمی را فاجعه می‌دانم، گمان نکنید او را نمی شناسم، اگر بخواهد فیلمساز قابلی است، به یک اصل باور دارم که ما یا می توانیم به مقطعی از تاریخ ورود کنیم و بدرخشیم یا نمی توانیم و نباید سوژه را خراب کنیم، چراکه به قول اهالی حقوق، دفاع بد همان تخریب است، قرار نیست به هر قیمتی اثری ساخته شود، مسعود ده نمکی را تحسین می‌کنم بخاطر اینکه وقتی اخراجی های یک را ساخت درخشید، جریان سازی کرد، تا آن روز کمتر کسی می‌توانست بگوید در میان شهدا اینگونه رزمندگانی هم بوده اند، اما او آمد و موفق شد اما حالا چه، مستندی که هیچ یک از استانداردهای فستیوال فیلم را ندارد به هزار زور وارد لیست کردید و من متعجبم که حالا چگونه رویمان می شود بگوییم جشنواره های خارجی سفارشی است؟

فیلم می خواست سبک اوپنهایمر پیدا کند یا آن سکانس های بسته و پر دیالوگش که سعی می کرد بهره مند از ۱۲ مرد خشمگین باشد اما به شدت افتضاح بود.

فیلم در محتوا نشان می‌دهد حتی بی دادگاه های شاه هم قبول می کنند پس از اعدام، پیکر مخالف خود را به خانواده آنان تحویل دهند و بی اجازه او را دفن نمی کند، عیان می سازد متهم می‌تواند در مقابل قاضی بایستد و با بیان اینکه شکنجه شده جلوی حکم اعدام را بگیرد، می خواهد بگوید حتی سربازان زندان نیز قلبا کنار کسانی هستند که شرافت خود را نفروخته اند، فریاد می زند آخوند درباری نماز اول وقتش ترک نمی‌شود، بر شرعیات توجه دارد اما روزی اش را از سفره معاویه بر می‌دارد نه علی(ع)، اشاره می‌کند قاضی اگر ماشین امضا باشد خوب رشد می‌کند و سرشناس می‌شود.

این مفاهیم را افخمی نمی خواست بیان کند اما ناخواسته به آنها پرداخت.

تدوین به شدت بی پایه و اساس است، از تصاویر آرشیوی به غلط استفاده شده، یک موسیقی سادیسمی را در بک قرار دادند که مدام تکرار می‌شود، حتی موسیقی های پرکلام دیگرش نیز استانداردی ندارد، کات ها پیش برنده نیست، علت ندارند، حذف سکانس مازاد نشده، ریتمی راکد و نزولی دارد، سرعتش اسیر سکون است، سکته دارد، نماهای ری اکشن خوبی اتخاذ نکرده، موسیقی تراز نبوده، کنش را همراهی نمی‌کند، احساسات را برانگیخته نمی‌کند چون پلانی قوی ندارد که بر آن استوار شود اما اصلاح رنگ و نورش خوب و تم رنگی فیلم نیز مناسب بود.

شروع فیلم تیتراژی دارد از جنس سریال های ضعیف تلویزیونی با مونولوگ های طولانی، از وراجی تا گزافه، گویی پیچ رادیو اسرائیل را باز کردید تا پشت هم بد و بی راه بگوید و تاریخ را بر مبنای برداشت خود روایت کند.

دیالوگ پردازی از جنس پادکست بود، بیست دقیقه یک سره سخن می گفتند و با الفاظ توهین آمیز می‌خواستند کشش ایجاد کنند و فراموش کردند که شهید بهشتی فرمود حتی به رضاخان نیز دشنام ندهید و یک گام بالاتر قرآن کریم می فرماید وای بر مسخره کنندگان! شعاری طرح شدند و گل درشت، مضحک و مضحک.

در کارگردانی زوایای دوربین بسیار بد بود، قاب بندی های نامناسبی داشت، بر تدوین یا اصلاح رنگ و نور نظارت نداشت، فیلمنامه چکش کاری نشده بود، در گرفتن بازی از بازیگران روند خطایی رفته و در کل سوژه را نابود کرده بود.

نقش آفرینانش بسیار خوب ظاهر شدند ولی اسیر فیلمنامه ای پر اشتباه بودند و علی رغم تلاش خوبشان در میمیک صورت، رفتارهای جسمانی، ادای دیالوگ، آوا و لحن کوچه بازاری قربانی کیفیت پایین فیلم گشته بودند. 

گریم ها خوب بودند و طراحی مناسبی داشتند  طراحی لباس خوب بود، طراحی صحنه خوب بود و از آن دفاع می‌کنم.

اما در کل امیدوارم بخاطر هزینه های پرخرج زندگی، وقت مردم را تلف نکنیم و بودجه ها را خرج آثاری ویرانگر نسازیم که باری شرعی دارد البته اگر برایمان مهم باشد.


منبع: سینما اعتماد
نویسنده: لقمان مداین