چارسو پرس: «ویم وندرس» برای مخاطبان سینما نام شناخته شدهای است، کارگردانی که برای سینهفیلهای ایرانی با شاهکار تکرار نشدنیاش «پاریس تگزاس» تداعی میشود و فیلمهای مهم و ماندگاری در کارنامه بلندبالای او قابل تماشاست. وندرس از سال 1970 فیلم ساخته و بیش از 20 فیلم را کارگردانی کرده است، او همچنین از چهرههای محبوب فستیوال کن محسوب میشود که فیلمهایش بهطور مکرر در این فستیوال مورد تمجید قرار گرفتند.
«پرفکت دیز» که در ایران با نام «روزهای عالی» یا «روزهای کامل» ترجمه شده، جدیدترین اثر وندرس است که در هفتاد و ششمین جشنواره فیلم کن نامزد نخل طلا شد و بازیگر نقش اول آن «کوجی یاکوشو»، جایزه بهترین بازیگر کن 2023 را تصاحب کرد. فیلم در جشنوارههای مختلف اروپایی و امریکایی مستقل مورد تمجید قرار گرفت، اما خبری از حضور و نامزدی در گلدن گلاب و احتمالا اسکار نیست.
اصلیترین نکته فیلم روزهای عالی در مواجهه اول، نوع روایتپردازی متفاوت ویم وندرس است که از فیلمنامه مشترک او و «تاکوما تاکازاکی» منشا گرفته شده است. فیلم روایت تختی را در پی میگیرد و به هیچوجه از فراز و فرودهای مرسوم، گرهافکنی و گرهگشاییهای رایج و هیجانات و احساساتگرایی متداول فیلمهای این سالهای سینمای جهان خبری نیست به گونهای که حتی برخی مخاطبان عادی سینما به جهت نداشتن چنین الگوهای مرسومی در فیلم جدید ویم وندرس، ممکن است دچار ملال و ناراحتی شوند! وندرس بهطور عمد برای به تصویر درآوردن یک زندگی روزمره که عمدتا دچار ملال و روزمرگیهای همیشگی بوده و هست، نوع روایتپردازی فیلم را به سمت نوعی مینیمالیسم تصویری برده و با پرهیز از الگوهای کلاسیک فیلمنامهنویسی قصد دارد تصویری از زندگی متفاوت در دنیای مدرن و تکنولوژیک امروز به تماشاگر ارایه دهد.
متفاوت بودن نوع و نگاه زندگی در فیلم روزهای عالی که به نظر میرسد روزهای همه چیز تمام، ترجمه بهتری برای آن باشد، از این جهت حایز اهمیت است که قرار است در طول فیلم با زندگی یک توالتشور ژاپنی مواجه شویم که میانسال و تنهاست و در شهر مدرن و شلوغ توکیو هر روز به تمیز کردن توالتهای عمومی مشغول است. از همین کلمات و تعاریف دو خطی، میتوان اینگونه تصور کرد که با فیلمی محقرانه، کثیف، شلوغ، ترحمبرانگیز و پر از بدبختی و نکبت طرف باشیم که گویا قرار است در حمایت از ظلم و تقابل با ظالم عمل کرده و عدالت و تضاد طبقاتی را نشانه رود.
این در حالی است که رویکرد وندرس در تقابل با چنین الگوهای مرسوم و از پیش تعیین شده سینمایی طراحی و ارایه میشود و تمامی کلیشههای روایی اینگونه قصهها را در هم میشکند. هیرایاما نقش اول قصه که عمده فیلم پیرامون او و زندگی شخصی و شغلیاش میگذرد، توالتشور بسیار با دیسیپلین، تمیز، کتابخوان و اهل کتاب و موسیقی است که قصه زندگیاش از قاب دوربین ویم وندرس در مواجهه خودش با عالم طبیعت و زندگی روزمره و همچنین مراودات با دوستان و نزدیکان تعریف و تصویر میشود. در وهله اول زندگی هیرایاما با جزییات رفتارها و اعمال او تبیین میشود: هر روز سر ساعتی خاص از خواب بلند میشود، مسواک میزند، لباس میپوشد، قهوه میخرد و مینوشد و در اتومبیل کوچکش در طول مسیر تا محل کار موسیقی گوش میدهد. در محل کار بسیار با تعهد و وسواس به تمیزکاری مشغول است، ظهر، غذای ساده و اندکی میخورد و بعدازظهر نیز برای استحمام به داخل شهر میرود و کافهگردی مختصری هم دارد. شب هم با خواندن کتاب به خواب میرود. این سیکل برنامه روزانه هیرایاماست که در طول چند روز متداول توسط وندرس به تصویر در میآید.
در وهله دوم، افراد و کاراکترهای دیگر هستند که آنها نیز در راستای شخصیتپردازی هیرایاما عمل کرده و علاوه بر اینکه کنشهای مهمی نیز در داستان دارند، اما شخصیتپردازی مرد داستان را تکمیل میکند. «تاکاشی» پسرک سر به هوا و امروزی فیلم، همکار هیرایاماست که رفتار پدرانه او برای پسرک سربههوا، نشان از بزرگمنشی و مهربانی او دارد. تاکاشی اولین مانع برای چالش و اخلال در مسیر زندگی و رفتار هیرایاماست: از کم حرفی او میگوید و دلیل تنهایی و ازدواج نکردن او را میپرسد. کاراکتر دوم اخلال، خواهرزاده هیرایاماست که از مادر سختگیر و متمولش به داییاش پناه آورده، او نیز که بیشتر همراهی و همفکری را با هیرایاما دارد، قادر نیست تمام مدت پیش داییاش بماند و مادر مانع از حضور دایمی دختر پیش دایی میشود. بعد از مواجهه خواهر هیرایاما با او، جمله مهمی که خواهر به او میگوید و تاکید دارد که «هنوز توالت میشورد»، اگرچه در مواجهه اولیه چیزی را آشکار نمیکند، اما در ادامه باعث در هم شکستگی و ناراحتی هیرایاما میشود، اما او نیز مانع تداوم مسیر این شخصیت نمیشود. زن کافهدار که علاقهای بین او و هیرایاما وجود دارد یکی دیگر از موانع و محورهای اختلال در زندگی او محسوب میشود. اما حضور زن با مرد دیگر، بار دیگر دلشکستگی هیرایاما را به همراه دارد، اما اینبار هم گویا او خود را ترمیم میکند تا این موانع فیزیکی که در محل کار و زندگی شخصی و عاطفی در مسیر زندگی مرد میانسال فیلم شدند، خللی بر مسیر زندگی آرام و با پرنسیب هیرایاما وارد نکنند.
ویم وندرس در «زندگی همه چیز تمام»، در مسیر فیلمسازانی همچون «آکی کوریسماکی» و «جیم جارموش» که نوعی نگاه عارفانه به زندگی و سینما داشتند، زندگی مرد تنهایی را با جزییات و روایتی متفاوت به تصویر در میآورد. نگاه ساده و مینیمال وندرس در این فیلم در کنار حضور در کشور ژاپن و هم اسم بودن شخصیت اصلی فیلم «هیرایاما» با یکی از شخصیتهای فیلمهای «اوزو»، بیش از هر چیز ابراز علاقه و ادای دین این فیلمساز آلمانی به همتای ژاپنیاش است که به خوبی از نگاه ساده و ساختار نه چندان تو در توی فیلم قابل مشاهده و دریافت است.
در پایان باید به عدم حضور فیلم در مراسمی چون اسکار و گلدن گلاب گفت که در ابتدای نوشته نیز به آن اشاره شد، حقی که به واقع از این فیلم در این مراسم تضییع میشود و بهطور قطع حایز دریافت جوایز مختلف در بخشهای متعددی از جمله کارگردانی، فیلمنامه، بازیگر مرد، تدوین و ... است، اما به دلایل مشخص نمیتواند در مراسم اسکار و سیاستهای اسکاری حضور پیدا کند. برای نمونه نگاه ضدسرمایهداری و ساده فیلم که در راستای زندگی بدون تجملات ترسیم شده در کنار شخصیت کمحرف، طبیعتگرا، بادانش و به نوعی منزوی فیلم روزهای همه چیز تمام با سیاستهای نژادی و اقلیتی اسکار سازگار نیست و از همین رو کمترین سهم و بیشترین تبعیض در فصل جوایز نصیب فیلم Perfect Days خواهد شد.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: محمد تقیزاده