با وجود افراطی‌گری‌های دوران رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت امریکا، دیگر سینما جایی برای شخصیت‌های رنج‌دیده نداشت. عوضش نوبت تماشای بازوهای عضلانی و رقابت راکی در برابر آرنولد بر پرده سینماها بود. نام سیلوستر استالونه اولین بار به خاطر نامزدی بازیگر و نویسندگیِ فیلم برنده جایزه بهترین فیلم اسکار سال ۱۹۷۷ بر سر زبان‌ها افتاد.

چارسو پرس: بهترین راه برای بیان میزان اهمیت رقابت راکی در برابر آرنولد یا همان سیلوستر استالونه در برابر آرنولد شوارتزنگر تغییری است که ژانر اکشن به وجود آورد. این ژانر بعد از ظهور این دو بازیگر/ورزشکار تا ستاره شدن به دو قسمت تبدیل شد؛ قبل ستاره شدنشان و بعد آن. ژانر اکشن در سال‌های پیش از آغاز دهه ۱۹۸۰ اصلاً در اوج نبود، اما بیشتر فیلم‌های اکشنی که خارج از ژانر هنرهای رزمی ساخته می‌شدند، روی بازیگرانی تمرکز داشتند که شبیه آدم‌های معمولی بودند و رفتار می‌کردند. اما وقتی این دو غول با بدن‌های خوش‌فرم و عضلانی‌شان وارد رقابت جریان‌سازشان برای قهرمانی شدند، کل مفهوم ژانر اکشن هم برای استودیوها و مخاطبان سینما بازتعریف شد.

با وجود افراطی‌گری‌های دوران رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت امریکا، دیگر سینما جایی برای شخصیت‌های رنج‌دیده نداشت. عوضش نوبت تماشای بازوهای عضلانی و رقابت راکی در برابر آرنولد بر پرده سینماها بود. نام سیلوستر استالونه اولین بار به خاطر نامزدی بازیگر و نویسندگیِ فیلم برنده جایزه بهترین فیلم اسکار سال ۱۹۷۷ بر سر زبان‌ها افتاد. اما تصادفی نیست که این ستاره وقتی بدنش را ساخت و در برابر دشمنان دیرینه‌اش ژست‌های بدنسازی و قوی‌هیکلی را گرفت، بیش از پیش درخشید.

سیلور استالونه در «راکی»

سیلور استالونه در «راکی»

آرنولد شوارتزنگر هم شاید جایزه «ستاره جدید سال» مراسم گلدن گلوب سال ۱۹۷۷ را دریافت کرده بود، اما تماماً به خاطر ابعادش و لهجه غیرقابل فهمش جایی در درام‌های معتبر نداشت. او حرفه بدنسازی‌اش را به سینما آورد، آن هم با تنها استفاده‌ای که می‌شد از آن در سینما کرد. و بعد مسیر حرفه‌ای‌ای را ساخت که در آن لشکر آدمکش‌های کودن بی‌هویت را با بی‌رحمی و گفتن یک دیالوگ طنز کوتاه درو می‌کرد.

طبیعی بود که این مسیر نفرت شدیدی را بین این دو بازیگر به وجود آورد. هر دو در کنفرانس‌های مطبوعاتی در حال تخطئه و حمله به هم بودند. حتی شوارتزنگر استالونه را فریب داد که در یکی از بدترین فیلم‌های تمام دوران حرفه‌ای‌اش بازی کند. او بعدها این راز را فاش کرد که خودش آن زمان علاقه به بازی در فیلمی را نشان داد که می‌دانست فاجعه است. فقط به این خاطر که رقیبش، استالونه را ترغیب و تحریک کند که در این فیلم بازی کند؛ فیلمی که شکستش از پیش محرز بود.

آرنولد شوارتزنگر در «غارتگر»

آرنولد شوارتزنگر در «غارتگر»

اما به جز این، جایگاه مشترک این دو بازیگر به عنوان چهره‌های اصلی فیلم‌های اکشن باعث شد چندین بازیگر دیگر هم بدون کمترین میزان توانایی و استعداد بازیگری وارد سینما و ژانر اکشن شوند و مسیرهای حرفه‌ای طولانی خودشان را بسازند. واقعاً اگر استالونه و شوارتزنگر نبودند کسانی مثل استیون سگال، چاک نوریس، دالف لاندگرن، ژان کلود ون دام و مایکل دادیکوف اصلاً شانسی برای حضور در سینما و مشهور شدن داشتند؟ البته که نه. این رقابت شدید میان این دو بود که علاقه مخاطبان به حضور قهرمانان شکست‌ناپذیر را بر پرده سینما بیشتر کرد و خط داستانی، شخصیت و استعداد را به‌کل به حاشیه راند.

حتی ظهور قهرمانان معمولی‌ در پایان دهه ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ با بازیگرانی مثل مل گیبسون در «اسلحه مرگبار» (Lethal Weapon)، بروس ویلیس در «جان سخت» (Die Hard) و کیانو ریوز در «سرعت» (Speed) هم بدون رقابت جدی و سنگین میان استالونه و شوارتزنگر اتفاق نمی‌افتاد. تازه این‌ها تنها چند مورد از آن قهرمانان معمولی‌ای هستند که در این دوره سینما ظهور کردند. در این دوره، مخاطبان سینمای اکشن کم‌کم از دیدن قهرمانان شکست‌ناپذیر با عضلات قلنبه خسته شدند. این باعث شد تمرکز به تدریج از پارادایم ساخته‌شده از سوی راکی و آرنولد برداشته شود و ژانر اکشن وارد دوره‌ای تازه شود.

بروس ویلیس در «جان‌سخت»

بروس ویلیس در «جان‌سخت»

این تصادفی نیست که ستاره‌هایی همچون نیکلاس کیج، کریستین اسلیتر، چو یون-فت، تام کروز و ویل اسمیت دقیقاً همزمان با به حاشیه رانده شدن غول‌های ستاره ژانر اکشن در دهه ۱۹۸۰، موج جدیدی از جواهرات سینمای اکشن را آغاز کردند. سلطه بی‌رقیب آن‌ها ژانر اکشن را وارد دوره‌ای تازه کرد که مخاطبانش دیگر دوست داشتند شخصیت‌های با عیب و نقص مثل خودشان را بر پرده سینما ببینند تا بتوانند با آن‌ها همذات‌پنداری کنند. نه مردان غول‌پیکری که یک دستی می‌توانستند صدها آدمکش بی‌هویت فقط با یک حرکت دست از سر راهشان بردارند.

حتی امروز هم همچنان بعد از گذشت سال‌ها از دوران راکی در برابر آرنولد، هر ستاره جدیدی که در سینمای اکشن ظهور می‌کند، او را با لقب «آرنولد شواتزنگر جدید» یا «سیلوستر استالونه جدید» خطاب می‌کنند. انگار که نام این دو تا با ابد به ژانر اکشن گره خورده است. شوارتزنگر که حتی سال ۲۰۰۳ با اکران فیلم «از پا افتاده» (The Rundown) رسماً مشعل را به دست دیواین جانسون دارد تا جایگزین جدیدش را به همه معرفی کند. کریس همسورث این حرکت را توهینی به خودش تلقی کرد.

ساندار بولاک و کیانو ریوز در «سرعت»

ساندار بولاک و کیانو ریوز در «سرعت»

او زمانی جایی گفته بود: «از من می‌پرسند که آیا همیشه می‌خواستی آرنولد بعدی باشی. و من با خودم گفتم یعنی این برداشت شما از تمام کارهایی است که تا به حال کرده‌ام. واقعاً ناامید شدم. چون من این فیلمنامه‌ها را به این خاطر انتخاب کردم و دوست داشتم که بازیگران واقعی در آن‌ها بازی می‌کردند، قصه داشتند و روح. و خب در این جور فیلم‌ها معمولاً اکشن چیزهای دیگر را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد.»

کریس همسورث هم بدنی عضلانی دارد و روی پرده اسلحه‌ای در دست. بنابراین، طبیعی است که بین او و آرنولد مقایسه‌ای صورت بگیرد. مفهوم ژانر اکشن خوب یا بد با شوارتزنگر و استالونه تا ابد عوض شد. دهه ۱۹۸۰ به خاطر این دو پر شد از مقلدانی که دوست داشتند سوار این ارابه پر از پروتئین شوند. اما از بخت بدشان دهه ۱۹۹۰ از راه رسید و ژانر اکشن به کل مسیرش را تغییر داد. و این بازیگران به خاطر معکوس شدن جریانی که در وهله نخست آن‌ها را به شهرت و موفقیت رسانده بود، کنار گذاشته شدند. اما در دهه ۲۰۰۰ همین‌ها تبدیل به پیشکسوتان خودآگاه شدند که همچنان هر وقت که فیلم تازه‌ای با همان حال و هوای روزهای اوج آن‌ها بیرون می‌آمد، یادی هم از آن‌ها می‌شد.

///.


منبع: دیجی‌مگ