وقتی سیستم دولتی پاسخگوی نیازهای اساسی جامعه سینمایی کشور نیست و آن اندک ردیف بودجه اختصاص یافته دولت نیز عمدتا توسط افرادی خاص با تولیداتی ضعیف و بدون درنظر گرفتن ذائقه مخاطب و نیازمندی‌های فرهنگی جامعه، عملا حیف و میل می‌شوند، بنابراین نمی‌توان دست روی دست گذاشت و نظاره‌گر پسرفت و درجا زدن روزافزون سینمای این مرز و بوم بود.
چارسو پرس: جشنواره فیلم فجر امسال به ما بیش از پیش ثابت کرد که نظام حکمرانی فرهنگی و مدیریت از نوع دولتی پاسخگوی نیازمندی‌های سینمای این کشور نبوده و مخصوصا در این دوره، توان و بضاعت بخش دولت حتی بسیار اندک از دوره‌های قبلی است.

 اگر طی ادوار گذشته، تصدی‌گری دولت در بخش تولید و مدیریت سینمای کشور صرفا ضعیف ارزیابی می‌شد، برگزاری جشنواره فیلم فجر امسال و محتوای نازل آثار ارایه شده، مخصوصا از نوع دولتی، در این فستیوال بین‌المللی به وضوح نشان داد که مردم و مخاطبان و خاصه دست‌اندرکاران حوزه تولید فیلم برای پیشرفت و ارتقای سینمای این مرز و بوم ‌باید خود به حرکت‌های زیربنایی دست زده و به امید دولت‌ها ننشینند.

 با روی کار آمدن دولت فعلی، انتظار بر این بود که با شعارهای انتخاباتی که داده شد، مجموعه دولت با یک تصمیمی بزرگ، بعد از چهل سال به احیای اساسی این سینما بپردازند، اما متاسفانه در این دولت نیز مثل دولت‌های قبلی، از تغییرات بنیادین و تامین زیرساخت‌های سینمای کشور خبری نشد.
 
چرا بودجه کافی برای ایجاد تحول در سینمای کشور اختصاص پیدا نکرد؟
 چرا مدیریت سازمان سینمایی با بودجه اندک تن به این مسوولیت مهم داد؟
 و چرا ایشان در بدو امر نسبت به بودجه کم تخصیص داده شده به این سازمان اعتراضی نکرد؟
 و اگر اعتراض کرد و به اعتراضش گوش ندادند چرا پست خود را ترک نکرد؟ 
 مگر با بودجه کم و دست خالی می‌شد کارهای بزرگ و تحول‌ساز انجام داد؟ 
 از طریق رسانه‌ها بارها به صراحت اعلام کردیم که با تفنگ بی‌فشنگ نمی‌شود جنگید...!! 
 و سوالات بسیاری که هیچ زمانی پاسخی نداشته و نخواهند داشت.

 و اما کمبود بودجه، همه ماجرا نبود. فقدان اتاق فکر و نبود عملکرد از نوع مشورتی و عدم استفاده از دیدگاه پیشکسوتان سینما در مسیر مدیریتی این سازمان در همه حوزه‌ها، خاصه برگزاری جشنواره فیلم فجر، بسان زخم‌های پنهانی شکل و شمایل خود را نشان داد و مشخص شد که بضاعت مدیریت سینمای ما در سطح پایینی است.

 موضوعی که برای اهالی نظر و اصحاب قلم و رسانه از مدت‌ها پیش ملموس بوده و قابل پیش‌بینی بود.

 به عنوان مثال در بحث عملکردها حتی آن ۲۰۰ سالنی هم که مدام اشاره می‌شود که در این دولت به زنجیره سینماهای کشور افزوده شد تا جایی که می‌دانیم کار احداث و سرمایه‌گذاری آن در دهه نود آغاز شده بود و طی این مدت به بهره‌برداری رسیدند و منطقا ساخت پردیس سینمایی، تجاری در ابعاد بزرگ طی دو یا سه سال تکمیل نمی‌شود.

 پس نمی‌توان مدعی شد که اتفاق خاص زیربنایی در این دولت برای سینمای کشور صورت گرفته است، هر چند تلاش ارزنده و پیگیری مدیران حاضر را نمی‌توان نادیده گرفت، اما بحث سر اقدام مستقیم دولت فعلی در کارهای زیربنایی است و موارد دیگری که در نوشته‌های بعدی به آنها اشاره خواهد شد.

 با شرایط حاضر به نظر می‌رسد تنها راه باقیمانده برای مردم و سینماگران، چشم امید بستن و نادیده گرفتن بخش دولت از سینماست.

 دغدغه‌ای که سال‌هاست در بین اهالی سینما مطرح بوده و به نظر می‌رسد هم‌اکنون زمان عملی شدن آن فرا رسیده باشد. موضوعی که چهار دهه است بدان تاکید می‌شود، منتها سطح کیفی آثار و اتفاقات اخیر جشنواره فجر به ما هشدار داد و یادآوری کرد که تنها راه باقیمانده برای اعتلای سینمای کشور، خود اهالی سینما هستند که ‌باید به صورت یک تشکیلات قوی و منسجم و به صورت خودجوش وارد میدان شده و بدون هیچ‌گونه چشمداشتی از دولت، نسبت به پیشرفت، حفظ و احیای سرمایه‌های بزرگ و معنوی سینمای این کشور اقدام کنند.

 این مهم نیز می‌تواند به عنوان مثال از طریق تشکل‌های چهارگانه تهیه‌کنندگان به عنوان بازوی توانمند سینمای کشور شکل اجرایی به خود بگیرد.

 اگر چنین اتحاد و استقلالی در سطح عالی برای سینما شکل بگیرد و اندیشمندان و بزرگان و عقلای این حوزه از طریق این تشکل غیردولتی وارد عمل شوند، قطع یقین آثار درخشانی تولید شده و غیر از تامین نیازهای داخل کشور، این آثار روانه بازارهای جهانی نیز خواهند شد.

 بدیهی است اگر محصولات فرهنگی تولید شده با کیفیتی مطلوب و در شکلی وسیع توسط خود سینماگران به کشورهای مختلف دنیا صادر شود و در معرض رقابت و دید جهانیان قرار گیرد، آن زمان از تمام نقاط دنیا ارز و سرمایه لازم سرازیر شده و رونق سینمای کشور را شاهد خواهیم بود.
 اگر در مقطع فعلی چنین انقلاب و اتفاقی بزرگ از طریق بخش خصوصی برای تقویت زیرساخت‌های این «هنر - صنعت» شکل نگیرد، اندیشمندان و پیشکسوتان سینما کماکان بیکار نشسته و سینمای کشور نیز با ضعف و رکودی بیش از پیش همراه خواهد بود.

 وقتی سیستم دولتی پاسخگوی نیازهای اساسی جامعه سینمایی کشور نیست و آن اندک ردیف بودجه اختصاص یافته دولت نیز عمدتا توسط افرادی خاص با تولیداتی ضعیف و بدون درنظر گرفتن ذائقه مخاطب و نیازمندی‌های فرهنگی جامعه، عملا حیف و میل می‌شوند، بنابراین نمی‌توان دست روی دست گذاشت و نظاره‌گر پسرفت و درجا زدن روزافزون سینمای این مرز و بوم بود.
 هنرمندان سینما، مردم و مخاطبان قرار نیست این وسط متضرر شوند و تاوان نبود سرمایه کافی و سوءمدیریت بخش دولت را بپردازند.

 بنابراین برای عبور از فضای ملتهب موجود، یک عزم و خیزش اساسی توسط خود سینماگران لازم است تا با ایجاد اتحاد و یکپارچگی واحد، فعالیت گسترده‌ای را چه در داخل و چه حوزه بین‌الملل برای جامعه سینمایی کشور در تمام سطوح ایجاد کنند!

 این تنها راه‌حل باقیمانده برای نجات این سینمای نیمه‌جان است.
 نگاه صرفا اداری به آثار هنرمندان هیچ زمانی پاسخگوی مشکلات اصحاب هنر نبوده و صرف صدور بخشنامه و دستورالعمل از طرف دولت‌ها نیز به درد سینماگر نمی‌خورد.

 یک فیلمساز مولف، اندیشمند و تاثیرگذار، همواره دنبال اقتصاد سالم در کنار تولید آثار با ارزش است.
 چرخش اقتصادی سینما و جذب مخاطب ‌باید با تولید و عرضه فیلم‌های فاخر و با غنای فرهنگی صورت پذیرند و به این نکته مهم توجه داشت که فروش بالای فیلم‌های با محتوای نازل به معنای رونق سینما و ارتقای فرهنگ جامعه نیست.

 مردم و مخاطبان و اهالی فرهنگ و اندیشه، سالیان سال است که از تولید فیلم‌های سینمایی با محتوای ضعیف رنج می‌برند و زمان آن رسیده است که به کیفیت آثار تولیدی توجه جدی صورت گیرد.
 این سینما به یک مدل مدیریتی جدید از نوع مردمی نیاز دارد. خانه سینما نیز با نوع عملکرد خود در ادوار گذشته ثابت کرده است که نمی‌تواند پیشقراول حرکت‌های تحول‌ساز برای سینمای این کشور باشد و همان نقش سندیکای خود را بتواند به درستی ایفا کند، کافی است و هنر کرده است. چنین مسیر و مدلی صرفا از طریق بزرگان و دلسوزان سینما با نگاه و روحیه مردمی امکان‌پذیر بوده و قطعا خواهد توانست به رشد و اعتلای این سینما کمک شایانی کرده و به بالندگی و رونق اقتصادی در سطح کلان منجر شود.

 وقتی سینمای این کشور از پتانسیل‌های بزرگی مثل تشکل‌های چهارگانه تهیه‌کنندگان برخوردار است، این بزرگان به هر طریقی به صورت خودجوش می‌توانند سکان این حوزه را از همه لحاظ خود به دست بگیرند و دولت نیز کماکان نقش نظارتی خود را ایفا کند.

 بالغ بر چهار دهه است که هر مدیر دولتی که به‌طور موقت بر مسند سینما می‌نشیند، اعلام می‌کند که دولت درصدد ایجاد بستری مناسب برای رشد و اعتلای این هنر در کشور است، اما در عمل هیچ‌گونه اتفاق خاصی نمی‌افتد

 این سینما برای رشد و پیشرفت خود به اقتصاد، مدیریت، سرمایه کلان و اندیشه بزرگان این حوزه نیاز دارد.

 بخش دولت نشان داده است که توان لازم را برای ایجاد چنین تحولات عظیم و گسترده‌ای را به هر دلیلی ندارد

 بنابراین سینما صرفا به یک مدیریتی از جنس خود سینماگران نیاز دارد و بس!

 یک‌بار برای همیشه باید پذیرفت که حرف‌های قشنگ پشت تریبونی و دستورالعمل‌های سیستم دولتی برای سینماگران مستقلی که با هزاران مشکل دست به گریبانند، نان و آب نمی‌شود و اصحاب سینما نیز نمی‌توانند چشم امید خود را به دستان خالی دولت‌ها بدوزند.

 واقعیت‌ها همیشه تلخ بوده‌اند، اما این واقعیت تلخ را یک‌بار برای همیشه باید پذیرفت و از وابستگی دولتی خارج شد.

 سینماگران ما از توان بالای فکری و اجرایی برای ایجاد یک تحول بزرگ ساختاری در شکل مدیریتی سینمای کشور در قالب یک تشکل غیردولتی برخوردارند، فقط باید خود را باور کرده و آستین بالا بزنند.
 یک حرکت عمومی و اساسی با تکیه‌گاه مردمی و به دور از بروکراسی‌های زاید اداری و به دور از نگاه‌های صدقه‌ای، مورد نیاز عامه سینما و سینماگران است تا به عنوان مغز متفکر حوزه فرهنگ کشور عمل کند.
 دنیا در مسیر تحول و تغییر و پیشرفت مخصوصا در بخش مربوط به صنعت سینما قرار گرفته است.
 نمی‌توان درجا زد و از قافله این پیشرفت‌ها عقب ماند

 با اندیشه‌های بزرگ و تحول‌آفرین می‌توان به یک سینمای توانمند و پررونق در سطح جهانی و کلان دست یافت، به شرطی که افراد خبره و با تجربه این عرصه با یک خرد جمعی و عزمی استوار سکان هدایت این حوزه را در دست گیرند.

 پیشنهاد ایجاد «تشکل غیردولتی سینما» در مرحله یک طرح و ایده بوده و در مطالب بعدی به نحوه اجرای آن پرداخته خواهد شد.
 
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: شاهپور محمدی