طرح Imaginary ساده و تکراری است. نقل مکان خانوادهای تراماتایز شده به خانهای جدید و وقوع اتفاقات ناشناخته! با این وجود Imaginary ایدههای خوبی برای داستان خود دارد. استفاده از فانتزیهای کودکانه و واقعی کردن تخیلات آن هم به شیوهای که المان وحشتزا جنبهای حقیقی نگیرد. مثل خرسی که نه به شیوه خرس واقعی بلکه به شیوه تجسم بخشیدن به تخیل کودکانه جنبه غیرمجازی پیدا میکند.
چارسو پرس: Imaginary فیلمی فراطبیعی و ترسناک، محصول سال ۲۰۲۴ آمریکا به کارگردانی جف وادلو (Jeff Wadlow) میباشد. وادلو فیلمنامه اثر را با همکاری مشترک گرگ ارب (Greg Erb) و جیسون اورملند (Jason Oremland) به رشته تحریر درآورده. این فیلم با بودجه در حدود ۱۰ میلیون دلار توانست تنها در باکس آفیس بیش از سی و شش میلیون دلار درآمد کسب کند.
دیواندا وایز (DeWanda Wise) در نقش جسیکا مادر خوانده، تایگن برنز (Taegen Burns) در نقش تیلور، دختر نوجوان خانواده، پایپر براون (Pyper Braun) به عنوان آلیس، دختر کوچک خانواده، تام پین (Tom Payne)، بتی باکلی (Betty Buckley) و متیو ساتو در Imaginary به ایفای نقش میپردازند. این فیلم که توسط کمپانی Blumhouse تولید شده، نظرات منفی بسیاری را از سوی مخاطبین فیلم ترسناک و منتقدان دریافت کرده است.
آلیس لیستی درست میکند از خوشحالی و ترسها و اظهار میدارد که چانسی از او درخواست کرده که این لیست را بسازد. جسیکا متوجه میشود که در لیست چیزهای خطرناکی هم نوشته شده است؛ مثلا انجام دادن کاری که واقعا درد دارد! در نتیجه جسیکا، آلیس را وقتی مییابد که قصد دارد با میخ به خود آسیب برساند. جسیکا بعد از دیدن این اتفاق از روانشناس کودکان میخواهد که رفتار آلیس را زیر نظر بگیرد. چانسی از دهان آلیس دکتر و جسیکا را تهدید میکند. جسیکا تصمیم میگیرد عروسک خرس را از بین ببرد اما دیگران میگویند که عروسکی وجود ندارد و همه در تخیلات آلیس است. بنابراین جسیکا میفهمد که تنها او و آلیس میتوانند این عروسک را ببینند.
چانسی با لیستی که آلیس انجام داده از طریق دروازهای آلیس را به سرزمین تصورات میبرد. جسیکا و تیلور با گم شدن آلیس همان لیست را تهیه کرده و دروازه را برای خود دوباره باز میکنند. در دنیای تخیلات، جسیکا میفهمد که در دوره کودکی اینجا حضور داشته و به کمک پدرش توانسته از این مکان شوم فرار کند اما پدرش بعد از آن دیوانه شده و در بیمارستان روانی به سر میبرد. بنابراین مدتها است که چانسی منتظر مانده تا او را برگرداند و اکنون از آلیس برای رسیدن به جسیکا استفاده کرده. در نهایت جسیکا سعی میکند به همراه آلیس و تیلور از این دنیا فرار کند اما گیر میافتد و آلیس با آتش زدن موجود شرور داستان، خواهر و مادر خود را نجات میدهد.
این موضوع را میشود از ابتدای داستان فهمید؛ به ویژه در سکانسی که کابوس جسیکا را میبینیم. ترس از از دست دادن و از دست رفتن، وحشت از موجوداتی که جسیکا یا آلیس خودشان برای خویش تداعی و تجسم میکنند، همه و همه موضوعی درونی است که برای رفع آن باید بر توهمات و تخیلات قویشان حد و مرزی مشخص کنند؛ تا بتوانند بر این نوع وحشت قالب شوند. موضوعی که هر دوی آنها را ناامید میکند باور ناپذیر بودن است! برای دیگران قابل پذیرش نیست چیزی که با چشم نبینند را باور کنند پس انگار جسیکا و آلیس در این راه تنها هستند.
Imaginary تماما راجع به تخیلاتی است که لباس واقعیت به تن کردند. در واقع Imaginary سعی کرده تا مرز بین وهم و واقع را بشکند و دوستان خیالی دوره کودکی را تجسمی حقیقی بخشد. به نوعی که آن را برای بزرگسالان نیز آمیخته با وحشت رقم بزند. آنچه که سازنده به دنبالش میرود و بر آن پافشاری میکند، تداعی فضایی وحشتانگیز با استفاده از حس لطیف کودکی و تزریق المانهای ترسناک به عروسکی شناخته شده است. میشود گفت که تا حدودی در این مسئله موفق هم بوده.
نباید فراموش کرد که این حجم از نشانهها که بین دیالوگهای خط خطی نامنسجم سعی دارند مفهومی را برسانند، ممکن است مخاطب را گیج کنند. چرا که بیننده بین این همه افشای اطلاعات غیر لازم و نمادهایی که بر صفحه هرج و مرج ایجاد میکنند، گم میشود. در واقع دنیای فانتزی Imaginary درست مثل نشستن در قطار وحشتی است که از بین عروسکهای ترسناک و صداهای وحشتانگیز و رنگهای کدر شده عبور میکند. بنابراین برای لحظهای ترس را تداعی میکند اما به خاطر نمیماند. البته Imaginary مانند بسیاری از فیلمهای ترسناک میتواند تنها جنبه سرگرمی داشته باشد، با این وجود زمانی که کارگردان اصرار دارد تا با نماد مطلب خاصی را به مقصود برساند، شرایط بررسی فیلم تغییر میکند.
برای مثال وجود کاراکتر یک زن پژوهشگر (Betty Buckley) که از این جریانات غیر طبیعی مطلع است و در صحبتهایش به اساطیری که از تخیلات کودکان استفاده میکنند تا جنبه واقعی پیدا کنند، اشاره میکند، باید مخاطب را تشنه کند تا در پی کشف این افسانه برآید و آن را به دنیای کنونی ارتباط دهد؛ اما کارگردان آنقدر فضا را شلوغ و متشنج به تصویر میکشد که حضور کاراکتری آگاه از شرایط را در نهایت به هیچ بدل میکند. در واقع سازنده تنها پل ارتباطی به جهان نماد و نشانههایش را سریعا از میان برمیدارد و اجازه نمیدهد که گفتههای او راهی برای فهم این تمثیل و سمبلها باشد.
دیالوگها فکر نشده و طوطیوار کپی ضعیفی از درامهای خانوادگی است. بخش ترسناک فیلم حرف کمی برای گفتن دارد اما فضا در بخشهای هیجانانگیز و وحشتزا آنقدر تاریک و سریع پیش میروند که فرصت ترسیدن و دلهره به طور کل از دست میرود. Imaginary گاهی دلخوش و گاهی نگران و حتی سعی دارد گاهی شما را ناراحت و عصبانی کند اما به دلیل فیلمنامه خام آن در تزریق هیچکدام از این احساسات موفق نمیشود. سادهتر بگویم، Imaginary نمیتواند احساسات مخاطب را هدایت کند و طرح نامنسجم و بهم ریخته آن دائما داستان را به سوی فراموشی رهسپار میکند.
با این که شخصیتها عجولانه معرفی میشوند و چندتایی از کاراکترها سریعا از داستان حذف میشوند، اما طراحی و میزانسن قابها جالب توجه هستند. به ویژه طبقات دنیای فانتزی که سرد و خنثی است و همچنین راهروهای بیانتها پر از مکعبهای معلق سفید و آبی که ترس و ناآگاهی را تجسم میکند.
فیلم ترسناک Imaginary پیامی برای بازگو کردن دارد، مانند خانواده و احساس تعلق داشتن به آن. البته این فیلم بازگو میکند که دنیای وحشیانه تخیلات تا چه حد میتوانند در ذهن رشد کنند و تجسم واقعی به خود بپوشانند؛ اما فیلمساز نتوانست به این مسائل جواب درست و قابل فهمی بدهد. بنابراین میتوان گفت که Imaginary فیلم خامی است که نیاز دارد تا برای ارائه درست مطلب و برانگیختن حس ترس و لذت مخاطب، بارها بازبینی شود.
منبع: روزیاتو
دیواندا وایز (DeWanda Wise) در نقش جسیکا مادر خوانده، تایگن برنز (Taegen Burns) در نقش تیلور، دختر نوجوان خانواده، پایپر براون (Pyper Braun) به عنوان آلیس، دختر کوچک خانواده، تام پین (Tom Payne)، بتی باکلی (Betty Buckley) و متیو ساتو در Imaginary به ایفای نقش میپردازند. این فیلم که توسط کمپانی Blumhouse تولید شده، نظرات منفی بسیاری را از سوی مخاطبین فیلم ترسناک و منتقدان دریافت کرده است.
تو عروسک خرسی رو میبینی؟
جسیکا که نویسنده و تصویرپرداز کتاب کودکان است با نوازندهای به نام تام که از زندگی قبلی خود دو دختر به نامهای آلیس و تیلور دارد، ازدواج میکند. جسیکا دائما درگیر کابوسهایی است که در آن پدرش همراه با موجود خیالی عنکبوت شکلی به نام سایمون حضور دارند. خانواده جدید جسیکا به خانه کودکی او نقل مکان میکنند. آلیس یک خرس عروسکی به نام چانسی را در زیرزمین پیدا و با آن پیوند قوی عاطفی برقرار میکند. همه از این که آلیس با دوست خیالی خود خوشحال است راضی هستند. در نهایت پدر به تور موسیقی میرود و جسیکا به همراه تیلور و آلیس در خانه میماند.آلیس لیستی درست میکند از خوشحالی و ترسها و اظهار میدارد که چانسی از او درخواست کرده که این لیست را بسازد. جسیکا متوجه میشود که در لیست چیزهای خطرناکی هم نوشته شده است؛ مثلا انجام دادن کاری که واقعا درد دارد! در نتیجه جسیکا، آلیس را وقتی مییابد که قصد دارد با میخ به خود آسیب برساند. جسیکا بعد از دیدن این اتفاق از روانشناس کودکان میخواهد که رفتار آلیس را زیر نظر بگیرد. چانسی از دهان آلیس دکتر و جسیکا را تهدید میکند. جسیکا تصمیم میگیرد عروسک خرس را از بین ببرد اما دیگران میگویند که عروسکی وجود ندارد و همه در تخیلات آلیس است. بنابراین جسیکا میفهمد که تنها او و آلیس میتوانند این عروسک را ببینند.
چانسی با لیستی که آلیس انجام داده از طریق دروازهای آلیس را به سرزمین تصورات میبرد. جسیکا و تیلور با گم شدن آلیس همان لیست را تهیه کرده و دروازه را برای خود دوباره باز میکنند. در دنیای تخیلات، جسیکا میفهمد که در دوره کودکی اینجا حضور داشته و به کمک پدرش توانسته از این مکان شوم فرار کند اما پدرش بعد از آن دیوانه شده و در بیمارستان روانی به سر میبرد. بنابراین مدتها است که چانسی منتظر مانده تا او را برگرداند و اکنون از آلیس برای رسیدن به جسیکا استفاده کرده. در نهایت جسیکا سعی میکند به همراه آلیس و تیلور از این دنیا فرار کند اما گیر میافتد و آلیس با آتش زدن موجود شرور داستان، خواهر و مادر خود را نجات میدهد.
وقتی که خیال، قابل لمس است!
بر خلاف دیگر فیلمهای ترسناک، موجودات فراطبیعی از جمله ارواح پلید یا کاراکترهای واقعی قاتل در ژانر ترسناک فیلم نقشی ندارند. در Imaginary هرآنچه که زمینه ترس را فراهم میکند، از تخیلات و توهمات شخصیتها نشأت میگیرد. انگار که آدمی درگیر کابوسهای خود ساخته خویشتن میشود و راه گریزی از ناخودآگاه خود پیدا نمیکند. علاوه بر این، راه نجات این کاراکترها، آب مقدس و کشیش همیشه در صحنه نیست! بلکه روبهرو شدن با ترسها و آگاه شدن نسبت به آن است که راه نجات فراهم میآید. مسیر فرار از این شرایط تنها به دست خود شخصیتها به وقوع میپیوندد.این موضوع را میشود از ابتدای داستان فهمید؛ به ویژه در سکانسی که کابوس جسیکا را میبینیم. ترس از از دست دادن و از دست رفتن، وحشت از موجوداتی که جسیکا یا آلیس خودشان برای خویش تداعی و تجسم میکنند، همه و همه موضوعی درونی است که برای رفع آن باید بر توهمات و تخیلات قویشان حد و مرزی مشخص کنند؛ تا بتوانند بر این نوع وحشت قالب شوند. موضوعی که هر دوی آنها را ناامید میکند باور ناپذیر بودن است! برای دیگران قابل پذیرش نیست چیزی که با چشم نبینند را باور کنند پس انگار جسیکا و آلیس در این راه تنها هستند.
Imaginary تماما راجع به تخیلاتی است که لباس واقعیت به تن کردند. در واقع Imaginary سعی کرده تا مرز بین وهم و واقع را بشکند و دوستان خیالی دوره کودکی را تجسمی حقیقی بخشد. به نوعی که آن را برای بزرگسالان نیز آمیخته با وحشت رقم بزند. آنچه که سازنده به دنبالش میرود و بر آن پافشاری میکند، تداعی فضایی وحشتانگیز با استفاده از حس لطیف کودکی و تزریق المانهای ترسناک به عروسکی شناخته شده است. میشود گفت که تا حدودی در این مسئله موفق هم بوده.
به نشانهها نگاه کن!
کودکی که در فانتزی خطرناکی غرق میشود، در بزرگسالی با حفرههای ترسناک موجود در ذهنش، به عمق اعمال شیطانی عمیقتری کشیده میشود. این فیلم برای رساندن این پیام از نمادهای زیادی استفاده کرده است؛ بنابراین میشود استفاده از نشانه را در Imaginary فکر شده به حساب آورد. با این وجود فیلمنامه بهای زیادی به این موضوع نداده است. چرا که دیالوگها بر این بعد روانشناختی Imaginary پافشاری نداشتند. مکالمهها مانند دیگر فیلمهای ترسناک چندوقت اخیر نوشته شده است، مثل جدلهای کلیشهای مادر با دختر و استفاده از ترس، برای پررنگ کردن این موضوع و در نهایت نتیجه پندآمیز عاطفی مربوط به پیوند عمیق خانواده.نباید فراموش کرد که این حجم از نشانهها که بین دیالوگهای خط خطی نامنسجم سعی دارند مفهومی را برسانند، ممکن است مخاطب را گیج کنند. چرا که بیننده بین این همه افشای اطلاعات غیر لازم و نمادهایی که بر صفحه هرج و مرج ایجاد میکنند، گم میشود. در واقع دنیای فانتزی Imaginary درست مثل نشستن در قطار وحشتی است که از بین عروسکهای ترسناک و صداهای وحشتانگیز و رنگهای کدر شده عبور میکند. بنابراین برای لحظهای ترس را تداعی میکند اما به خاطر نمیماند. البته Imaginary مانند بسیاری از فیلمهای ترسناک میتواند تنها جنبه سرگرمی داشته باشد، با این وجود زمانی که کارگردان اصرار دارد تا با نماد مطلب خاصی را به مقصود برساند، شرایط بررسی فیلم تغییر میکند.
برای مثال وجود کاراکتر یک زن پژوهشگر (Betty Buckley) که از این جریانات غیر طبیعی مطلع است و در صحبتهایش به اساطیری که از تخیلات کودکان استفاده میکنند تا جنبه واقعی پیدا کنند، اشاره میکند، باید مخاطب را تشنه کند تا در پی کشف این افسانه برآید و آن را به دنیای کنونی ارتباط دهد؛ اما کارگردان آنقدر فضا را شلوغ و متشنج به تصویر میکشد که حضور کاراکتری آگاه از شرایط را در نهایت به هیچ بدل میکند. در واقع سازنده تنها پل ارتباطی به جهان نماد و نشانههایش را سریعا از میان برمیدارد و اجازه نمیدهد که گفتههای او راهی برای فهم این تمثیل و سمبلها باشد.
کلام پایانی
در انتها باید گفت که طرح Imaginary ساده و تکراری است. نقل مکان خانوادهای تراماتایز شده به خانهای جدید و وقوع اتفاقات ناشناخته! با این وجود Imaginary ایدههای خوبی برای داستان خود دارد. استفاده از فانتزیهای کودکانه و واقعی کردن تخیلات آن هم به شیوهای که المان وحشتزا جنبهای حقیقی نگیرد. مثل خرسی که نه به شیوه خرس واقعی بلکه به شیوه تجسم بخشیدن به تخیل کودکانه جنبه غیرمجازی پیدا میکند.دیالوگها فکر نشده و طوطیوار کپی ضعیفی از درامهای خانوادگی است. بخش ترسناک فیلم حرف کمی برای گفتن دارد اما فضا در بخشهای هیجانانگیز و وحشتزا آنقدر تاریک و سریع پیش میروند که فرصت ترسیدن و دلهره به طور کل از دست میرود. Imaginary گاهی دلخوش و گاهی نگران و حتی سعی دارد گاهی شما را ناراحت و عصبانی کند اما به دلیل فیلمنامه خام آن در تزریق هیچکدام از این احساسات موفق نمیشود. سادهتر بگویم، Imaginary نمیتواند احساسات مخاطب را هدایت کند و طرح نامنسجم و بهم ریخته آن دائما داستان را به سوی فراموشی رهسپار میکند.
با این که شخصیتها عجولانه معرفی میشوند و چندتایی از کاراکترها سریعا از داستان حذف میشوند، اما طراحی و میزانسن قابها جالب توجه هستند. به ویژه طبقات دنیای فانتزی که سرد و خنثی است و همچنین راهروهای بیانتها پر از مکعبهای معلق سفید و آبی که ترس و ناآگاهی را تجسم میکند.
فیلم ترسناک Imaginary پیامی برای بازگو کردن دارد، مانند خانواده و احساس تعلق داشتن به آن. البته این فیلم بازگو میکند که دنیای وحشیانه تخیلات تا چه حد میتوانند در ذهن رشد کنند و تجسم واقعی به خود بپوشانند؛ اما فیلمساز نتوانست به این مسائل جواب درست و قابل فهمی بدهد. بنابراین میتوان گفت که Imaginary فیلم خامی است که نیاز دارد تا برای ارائه درست مطلب و برانگیختن حس ترس و لذت مخاطب، بارها بازبینی شود.
منبع: روزیاتو
https://teater.ir/news/59479