بزرگترین نقطهی عطف کارنامهی هنری کریستوفر نولان زمانی بود که او سهگانهی شوالیهی تاریکی را ساخت. از همان موقع نولان تبدیل به کارگردانی شورشی شد که میتواند بلاکباسترهای اصیل و هیجانانگیز خلق کند
چارسو پرس: کریستوفر نولان را با آثار سینمایی پیچیده و بلاکباسترهای درجهیک میشناسید؛ فیلمسازی که تعدادی از بهترین صحنههای اکشن سالهای اخیر را هم خلق کرده است. نولان توانسته است خودش را به عنوان یکی از برترین کارگردانهای اکشن قرن بیستویکم به اثبات برساند و فیلمسازان بسیاری را تحت تاثیر قرار داده است. او ابتدا با ساخت فیلمهای مستقل با بودجهی محدود مانند «یادگاری» (Memento) به شهرت رسید و بعد از آن به سمت بستن قراردادهای بزرگ با شرکتهای فیلمسازی بزرگ پیش رفت.
بزرگترین نقطهی عطف کارنامهی هنری کریستوفر نولان زمانی بود که او سهگانهی شوالیهی تاریکی را ساخت. از همان موقع نولان تبدیل به کارگردانی شورشی شد که میتواند بلاکباسترهای اصیل و هیجانانگیز خلق کند. بعضی از بهترین فیلمهای کریستوفر نولان فیلمهای اکشنی هستند سرشار از صحنههای اکشن؛ فیلمهایی مانند سهگانهی شوالیهی تاریکی و «تلقین» (Inception). البته تمام فیلمهای نولان از این ویژگی برخوردار نیستند و او در ساختن فیلمهای غیراکشن هم تبحر خاصی دارد. فیلمهایی مانند «اوپنهایمر» (Oppenheimer) و «پرستیژ» (The Prestige) نمونههایی هستند که ثابت میکنند نولان بدون استفاده کردن از صحنههای اکشن هم میتواند داستانهای گیرا و جذاب تعریف کند. درست مانند سایر کارگردانهای هوشمند پیش از نولان که میتوانستهاند آثاری در مقیاسهای عظیم بسازند، نولان هم میتواند صحنههای اکشن دیدنی خلق کند، اگرچه تمرکز اصلی او بر آنها نیست.
«بیخوابی» بیش از این که دربارهی اکشن باشد، دربارهی تنش است. چه این فیلم را تعقیب و گریزی آهسته در فضایی مهآلود بدانیم و یا آن را دوئلی هوشمندانه تلقی کنیم، صحنههای خاص «بیخوابی» صحنههایی منحصربهفرد هستند که در فیلمهای دیگر نمیتوانیم شاهد آنها باشیم. این فیلم باعث میشود که یک صحنهی تعقیب و گریز در محیطی پر از چوبهای شناور روی آب هیجانانگیز به نظر برسد. اگرچه همهچیز در سکوت پیش میرود، اما وقتی دورمر از روی چوبها لیز میخورد و آنها راه رسیدن به سطح آب را بالای سر او میبندند، میتوان صدایی شبیه به صدای طوفان شنید.
صحنهی زد و خورد معکوس این فیلم که در آن قهرمان با نسخهای از گذشتهی خودش میجنگد احتمالا یکی از عجیبترین صحنههای اکشن فیلمهای کریستوفر نولان است. در این صحنه عناصر یک فیلم بلاکباستری با یک مفهوم علمی-تخیلی هوشمندانه ترکیب میگردد و آن چه خلق میشود چیزی کاملا جدید است. این صحنه به اندازهای در دنیای علمی-تخیلی غرق شده که هرگز خطرناک و آسیبرسان به نظر نمیرسد. از نظر بصری اما این صحنه موفق میشود مخاطبان را شگفتزده کند و باعث شود که آنها یکبار دیگر به کریستوفر نولان و تواناییهای او در جهت ساختن بلاکباسترها ایمان بیاورند.
نخستین رویارویی بتمن با بین نشان میدهد که او هنوز باید چیزهای زیادی یاد بگیرد. بین با آرامش عجیب خود موفق میشود او را شکست دهد و در بین زد و خورد شدیدشان فرصتی مییابد تا بعضی از به یادماندنیترین نقلقولهای بخت برانگیز این فیلم را ادا نماید. بتمن مجبور میشود از این شکست سنگین خود درس عبرت بگیرد؛ هیچ راه آسانی برای پیروزی بر بین وجود ندارد. بتمن باید صبورتر، آرامتر و مسئولیتپذیرتر از همیشه باشد. صحنهی زد و خورد ابتدایی فیلم موفق می شود مخاطب را برای آن چه طی فیلم پیش خواهد آمد آماده کند و از نظر داستانی هم حائز اهمیت است.
«شوالیهی تاریکی» حالا با گذشت زمان تبدیل به یکی از الگوهای اصلی یک نسل برای ساختن فیلمهای ابرقهرمانی شده است. کریستوفر نولان در این فیلم سعی کرده است که بیش از هرچیز از فیلمهای جنایی و دلهرهآور قدیمیتر اقتباس کند و با این حال نولان همچنان موفق میشود بعضی از بهترین صحنههای اکشن فیلمهای کریستوفر نولان را در این فیلم ابرقهرمانی خلق نماید. صحنهی بتپاد به دنبال علاقهی خاص نولان در زمینهی استفاده از جلوههای ویژهی میدانی موفق شده است تبدیل به صحنهای ماندگارتر شود. در این صحنه یک ماشین ۱۸ چرخ به طور کامل وارونه می شود. کمی بعد جوکر با پای پیاده به سمت بتمن میرود و از او میخواهد که با موتورش به او ضربه بزند. بتمن اما فسادناپذیر است و چنین نمیکند.
صحنهی تعقیب و گریز در مومباسا موفق میشود تنشی خارق العاده به وجود بیاورد. نولان در این صحنه نماهای نقطه نظر لرزان را با نماهای حرکتی در خیابانهای پرهرج و مرج ترکیب میکند و این ترکیب باعث میشود فضایی خصمانه در ذهن مخاطب خلق شود که گریختن از آن غیرممکن به نظر میرسد. کارگردانی و بازیگری در این صحنه حیاتی هستند، اما آن چه این صحنه را از یک صحنهی معمولی به یکی از بهترین صحنههای اکشن فیلمهای کریستوفر نولان تبدیل میکند موسیقی درخشان هانس زیمر است. این موسیقی درام موجود در داستان را تشدید میکند و مخاطب را بیش از پیش با آن درگیر مینماید.
«بتمن آغاز می کند» به اندازهی قسمت دوم خودش درخشان و بینقص نیست و بعضی از صحنههای اکشن آن نمیتواننند تاثیری را که باید، مانند آثار بعدی نولان، بر مخاطبان بگذارند؛ با این وجود صحنههای اکشن درخشانی در این فیلم وجود دارند که میتوان آنها را یکی از بهترین صحنههای اکشن فیلمهای کریستوفر نولان نامید. یکی از این صحنهها صحنهی تعقیب و گریز تامبلر است. تامبلر نسخهای بازسازی شده از بتموبیل است که با نسخهی واقعگرای نولان از داستانهای بتمن که در سهگانهی شوالیهی تاریکی جای گرفته است همخوانی بیشتری دارد. تامبلر یک وسیلهی نقلیه با استانداردهای ارتش است که نمیتوان آن را تعقیب کرد.
داستان حقیقی دانکرک یکی از نقاط قوتی است که باعث شده صحنههای اکشن این فیلم زنده و قدرتمند به نظر برسند. در حالی که گروهی از سربازهای بریتانیایی بالاخره از فرانسه فرار میکنند، درمییابند که راه گریزی ندارند چرا که کشتیهایشان نابود شدهاند. آنها چارهای جز وارد اقیانوس شدن ندارند، چرا که هواپیماهای آلمانی بالای سرشان پرواز میکنند. وجود نداشتن دیالوگ در «دانکرک» یکی از نقاط قوت آن است. سکوت موجود در ساحل است که باعث میشود وقتی یک هواپیما در اقیانوس سقوط میکند و باعث شعلهورشدن آتش بر سطح اقیانوس میشود، همهچیز گیراتر به نظر برسد.
صحنهی متصل شدن این فیلم تواناییهای بصری نفسگیر نولان را با توانایی نقشآفرینی قدرتمند متیو مککانهی ترکیب میکند و یک موسیقی متن شگفتانگیز از هانس زیمر بر هیجان این صحنه میافزاید. همهی این عناصر در کنار یکدیگر و با هماهنگی کامل با هم موفق میشوند باعث خلق شدن یکی از بهترین سکانسهای اکشن فیلمهای کریستوفر نولان شوند. نماهای سیاه و سفید خارجی استفاده شده در این سکانس به خوبی عظمت جهان هستی و فضا را به رخ میکشند. استفاده کردن از چنین نماهایی باعث می شود مخاطبان خطرهای موجود را فراموش نکنند و از همینرو تنش موجود در سکانس برای آنها از بین نرود. کوپر فقط برای بقای خودش مبارزه نمیکند، او برای بقای بشریت میجنگد.
در حالی که سایر کارگردانها برای ساخن چنین صحنهای احتمالا دست به دامن جلوههای ویژهی کامپیوتری میشدند، کریستوفر نولان به جلوههای ویژهی میدانی وفادار ماند. این صحنه درون یک راهروی بزرگ که به چرخش درآمده است فیلمبرداری شد تا جوزف گوردون-لویت و سایر بازیگران بتوانند با چرخش اتاق، روی دیوارها و سقف قدم بگذارند و راه بروند. این نکته باعث شده است که این صحنهی فیلم بسیار واقعی به نظر برسد و این واقعگرایی به آن حس قدرتمندی داده است و با وجود ناممکن بودن چنین اتفاقی در دنیای واقعی آن را باورپذیر ساخته.
هر دزد منطقیای میتوانست دریابد که اگر به آنها دستور داده شده که دیگری را بکشند، احتمالا به شخص دیگری هم دستور داده شده که کار خود آنها را تمام کند. این نکته که هیچکدام از این دزدها به این نکته توجه نمیکنند، از دیدگاه بدبینانهی جوکر به جهان اطرافش حمایت میکند و آن را به اثبات میرساند؛ او اعتقاد دارد که تمام انسانها حریص هستند و در ذات خود خشن. سرقت بانک نخستین تجربهی اجتماعی جوکر است تا این نکات را به اثبات برساند. او در این عملیات از هرج و مرج و خشونت به نفع خودش بهره میبرد.
منبع: دیجیمگ
بزرگترین نقطهی عطف کارنامهی هنری کریستوفر نولان زمانی بود که او سهگانهی شوالیهی تاریکی را ساخت. از همان موقع نولان تبدیل به کارگردانی شورشی شد که میتواند بلاکباسترهای اصیل و هیجانانگیز خلق کند. بعضی از بهترین فیلمهای کریستوفر نولان فیلمهای اکشنی هستند سرشار از صحنههای اکشن؛ فیلمهایی مانند سهگانهی شوالیهی تاریکی و «تلقین» (Inception). البته تمام فیلمهای نولان از این ویژگی برخوردار نیستند و او در ساختن فیلمهای غیراکشن هم تبحر خاصی دارد. فیلمهایی مانند «اوپنهایمر» (Oppenheimer) و «پرستیژ» (The Prestige) نمونههایی هستند که ثابت میکنند نولان بدون استفاده کردن از صحنههای اکشن هم میتواند داستانهای گیرا و جذاب تعریف کند. درست مانند سایر کارگردانهای هوشمند پیش از نولان که میتوانستهاند آثاری در مقیاسهای عظیم بسازند، نولان هم میتواند صحنههای اکشن دیدنی خلق کند، اگرچه تمرکز اصلی او بر آنها نیست.
۱۰. دورمر به دنبال فینچ
- نام فیلم: «بیخوابی» (Insomnia)
- سال تولید: ۲۰۰۲
- بازیگران: آل پاچینو، رابین ویلیامز، هیلاری سوانک، مورا تیرنی
- امتیاز راتن تومیتوز؛ ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
«بیخوابی» بیش از این که دربارهی اکشن باشد، دربارهی تنش است. چه این فیلم را تعقیب و گریزی آهسته در فضایی مهآلود بدانیم و یا آن را دوئلی هوشمندانه تلقی کنیم، صحنههای خاص «بیخوابی» صحنههایی منحصربهفرد هستند که در فیلمهای دیگر نمیتوانیم شاهد آنها باشیم. این فیلم باعث میشود که یک صحنهی تعقیب و گریز در محیطی پر از چوبهای شناور روی آب هیجانانگیز به نظر برسد. اگرچه همهچیز در سکوت پیش میرود، اما وقتی دورمر از روی چوبها لیز میخورد و آنها راه رسیدن به سطح آب را بالای سر او میبندند، میتوان صدایی شبیه به صدای طوفان شنید.
۹. ضد و خورد در جهت معکوس
- نام فیلم: «انگاشته» (Tenet)
- سال تولید: ۲۰۲۰
- بازیگران: جان دیوید واشنگتن، رابرت پتینسون، مایکل کین، کنت برانا
- امتیاز راتن تومیتوز؛ ۶۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
صحنهی زد و خورد معکوس این فیلم که در آن قهرمان با نسخهای از گذشتهی خودش میجنگد احتمالا یکی از عجیبترین صحنههای اکشن فیلمهای کریستوفر نولان است. در این صحنه عناصر یک فیلم بلاکباستری با یک مفهوم علمی-تخیلی هوشمندانه ترکیب میگردد و آن چه خلق میشود چیزی کاملا جدید است. این صحنه به اندازهای در دنیای علمی-تخیلی غرق شده که هرگز خطرناک و آسیبرسان به نظر نمیرسد. از نظر بصری اما این صحنه موفق میشود مخاطبان را شگفتزده کند و باعث شود که آنها یکبار دیگر به کریستوفر نولان و تواناییهای او در جهت ساختن بلاکباسترها ایمان بیاورند.
۸. بتمن در مقابل بین
- نام فیلم: «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (The Dark Knight Rises)
- سال تولید: ۲۰۱۲
- بازیگران: کریستین بیل، مایکل کین، تام هاردی، آن هاتاوی
- امتیاز راتن تومیتوز؛ ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
نخستین رویارویی بتمن با بین نشان میدهد که او هنوز باید چیزهای زیادی یاد بگیرد. بین با آرامش عجیب خود موفق میشود او را شکست دهد و در بین زد و خورد شدیدشان فرصتی مییابد تا بعضی از به یادماندنیترین نقلقولهای بخت برانگیز این فیلم را ادا نماید. بتمن مجبور میشود از این شکست سنگین خود درس عبرت بگیرد؛ هیچ راه آسانی برای پیروزی بر بین وجود ندارد. بتمن باید صبورتر، آرامتر و مسئولیتپذیرتر از همیشه باشد. صحنهی زد و خورد ابتدایی فیلم موفق می شود مخاطب را برای آن چه طی فیلم پیش خواهد آمد آماده کند و از نظر داستانی هم حائز اهمیت است.
۷. بتمن، بتپاد را بیرون میآورد
- نام فیلم: «شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight)
- سال تولید: ۲۰۰۸
- بازیگران: کریستین بیل، مایکل کین، هیث لجر، گری اولدمن
- امتیاز راتن تومیتوز؛ ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۹ از ۱۰
«شوالیهی تاریکی» حالا با گذشت زمان تبدیل به یکی از الگوهای اصلی یک نسل برای ساختن فیلمهای ابرقهرمانی شده است. کریستوفر نولان در این فیلم سعی کرده است که بیش از هرچیز از فیلمهای جنایی و دلهرهآور قدیمیتر اقتباس کند و با این حال نولان همچنان موفق میشود بعضی از بهترین صحنههای اکشن فیلمهای کریستوفر نولان را در این فیلم ابرقهرمانی خلق نماید. صحنهی بتپاد به دنبال علاقهی خاص نولان در زمینهی استفاده از جلوههای ویژهی میدانی موفق شده است تبدیل به صحنهای ماندگارتر شود. در این صحنه یک ماشین ۱۸ چرخ به طور کامل وارونه می شود. کمی بعد جوکر با پای پیاده به سمت بتمن میرود و از او میخواهد که با موتورش به او ضربه بزند. بتمن اما فسادناپذیر است و چنین نمیکند.
۶. تعقیب در مومباسا
- نام فیلم: «تلقین» (Inception)
- سال تولید: ۲۰۱۰
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، کیلین مورفی، تام هاردی، الیوت پیج
- امتیاز راتن تومیتوز؛ ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۸ از ۱۰
صحنهی تعقیب و گریز در مومباسا موفق میشود تنشی خارق العاده به وجود بیاورد. نولان در این صحنه نماهای نقطه نظر لرزان را با نماهای حرکتی در خیابانهای پرهرج و مرج ترکیب میکند و این ترکیب باعث میشود فضایی خصمانه در ذهن مخاطب خلق شود که گریختن از آن غیرممکن به نظر میرسد. کارگردانی و بازیگری در این صحنه حیاتی هستند، اما آن چه این صحنه را از یک صحنهی معمولی به یکی از بهترین صحنههای اکشن فیلمهای کریستوفر نولان تبدیل میکند موسیقی درخشان هانس زیمر است. این موسیقی درام موجود در داستان را تشدید میکند و مخاطب را بیش از پیش با آن درگیر مینماید.
۵. تعقیب و گریز تامبلر
- نام فیلم: «بتمن آغاز میکند» (Batman Begins)
- سال تولید: ۲۰۰۵
- بازیگران: کریستین بیل، مایکل کین، کیلین مورفی، لیام نیسون
- امتیاز راتن تومیتوز؛ ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
«بتمن آغاز می کند» به اندازهی قسمت دوم خودش درخشان و بینقص نیست و بعضی از صحنههای اکشن آن نمیتواننند تاثیری را که باید، مانند آثار بعدی نولان، بر مخاطبان بگذارند؛ با این وجود صحنههای اکشن درخشانی در این فیلم وجود دارند که میتوان آنها را یکی از بهترین صحنههای اکشن فیلمهای کریستوفر نولان نامید. یکی از این صحنهها صحنهی تعقیب و گریز تامبلر است. تامبلر نسخهای بازسازی شده از بتموبیل است که با نسخهی واقعگرای نولان از داستانهای بتمن که در سهگانهی شوالیهی تاریکی جای گرفته است همخوانی بیشتری دارد. تامبلر یک وسیلهی نقلیه با استانداردهای ارتش است که نمیتوان آن را تعقیب کرد.
۴. غرقشدن نابودکننده
- نام فیلم: «دانکرک» (Dunkirk)
- سال تولید: ۲۰۱۷
- بازیگران: هری استایلز، کیلین مورفی، تام هاردی، جک لادن
- امتیاز راتن تومیتوز؛ ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
داستان حقیقی دانکرک یکی از نقاط قوتی است که باعث شده صحنههای اکشن این فیلم زنده و قدرتمند به نظر برسند. در حالی که گروهی از سربازهای بریتانیایی بالاخره از فرانسه فرار میکنند، درمییابند که راه گریزی ندارند چرا که کشتیهایشان نابود شدهاند. آنها چارهای جز وارد اقیانوس شدن ندارند، چرا که هواپیماهای آلمانی بالای سرشان پرواز میکنند. وجود نداشتن دیالوگ در «دانکرک» یکی از نقاط قوت آن است. سکوت موجود در ساحل است که باعث میشود وقتی یک هواپیما در اقیانوس سقوط میکند و باعث شعلهورشدن آتش بر سطح اقیانوس میشود، همهچیز گیراتر به نظر برسد.
۳. سکانس متصل شدن
- نام فیلم: «میانستارهای» (Interstellar)
- سال تولید: ۲۰۱۴
- بازیگران: متیو مککانهی، آن هاتاوی، جسیکا چستین، مایکل کین
- امتیاز راتن تومیتوز؛ ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۷ از ۱۰
صحنهی متصل شدن این فیلم تواناییهای بصری نفسگیر نولان را با توانایی نقشآفرینی قدرتمند متیو مککانهی ترکیب میکند و یک موسیقی متن شگفتانگیز از هانس زیمر بر هیجان این صحنه میافزاید. همهی این عناصر در کنار یکدیگر و با هماهنگی کامل با هم موفق میشوند باعث خلق شدن یکی از بهترین سکانسهای اکشن فیلمهای کریستوفر نولان شوند. نماهای سیاه و سفید خارجی استفاده شده در این سکانس به خوبی عظمت جهان هستی و فضا را به رخ میکشند. استفاده کردن از چنین نماهایی باعث می شود مخاطبان خطرهای موجود را فراموش نکنند و از همینرو تنش موجود در سکانس برای آنها از بین نرود. کوپر فقط برای بقای خودش مبارزه نمیکند، او برای بقای بشریت میجنگد.
۲. زد و خورد در راهرو
- نام فیلم: «تلقین» (Inception)
- سال تولید: ۲۰۱۰
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، کیلین مورفی، تام هاردی، الیوت پیج
- امتیاز راتن تومیتوز؛ ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۸ از ۱۰
در حالی که سایر کارگردانها برای ساخن چنین صحنهای احتمالا دست به دامن جلوههای ویژهی کامپیوتری میشدند، کریستوفر نولان به جلوههای ویژهی میدانی وفادار ماند. این صحنه درون یک راهروی بزرگ که به چرخش درآمده است فیلمبرداری شد تا جوزف گوردون-لویت و سایر بازیگران بتوانند با چرخش اتاق، روی دیوارها و سقف قدم بگذارند و راه بروند. این نکته باعث شده است که این صحنهی فیلم بسیار واقعی به نظر برسد و این واقعگرایی به آن حس قدرتمندی داده است و با وجود ناممکن بودن چنین اتفاقی در دنیای واقعی آن را باورپذیر ساخته.
۱. سرقت جوکر از بانک
- نام فیلم: «شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight)
- سال تولید: ۲۰۰۸
- بازیگران: کریستین بیل، مایکل کین، هیث لجر، گری اولدمن
- امتیاز راتن تومیتوز؛ ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۹ از ۱۰
هر دزد منطقیای میتوانست دریابد که اگر به آنها دستور داده شده که دیگری را بکشند، احتمالا به شخص دیگری هم دستور داده شده که کار خود آنها را تمام کند. این نکته که هیچکدام از این دزدها به این نکته توجه نمیکنند، از دیدگاه بدبینانهی جوکر به جهان اطرافش حمایت میکند و آن را به اثبات میرساند؛ او اعتقاد دارد که تمام انسانها حریص هستند و در ذات خود خشن. سرقت بانک نخستین تجربهی اجتماعی جوکر است تا این نکات را به اثبات برساند. او در این عملیات از هرج و مرج و خشونت به نفع خودش بهره میبرد.
منبع: دیجیمگ
https://teater.ir/news/60324