فیلم Arcadian اثری محصول ۲۰۲۴ و در ژانر هیجانانگیز و اکشن و با تم آشنای آخرالزمانی میباشد که نام بازیگر آشنایی نیز در آن به چشم میخورد.
اگر تا کنون فیلم Arcadian را تماشا نکردهاید، پیشنهاد میشود که حتی اگر کلاهتان سمت آن افتاد، سراغش نروید. اثری که بعد از تماشای آن احساس میکنید یک ساعت و نیم از وقت خود را بر جوی آب ریخته و خود نشستهاید و گذر و هدر رفتن آن را مشاهده میکنید. Arcadian در یک کلمه پوچ است، اثری است برای هیچ، فیلمی که نه چیزی ارائه میکند، نه تصویری را شکل میدهد و نه دنیایی را میسازد. اثری برای هیچ به آن معنا است که این فیلم برای هیچ چیزی مناسب نیست، برای یک غروب جمعه دلگیر خیر، برای تماشا هنگام صرف غذا ابدا، برای فرار از بیحوصلگی به هیچ وجه. Arcadian مناسب تماشا در هیچ حالتی و برای هیچ منظوری نیست، تنها مناسب حذف کردن بلافاصله پس از دانلود میباشد.

فیلم به قدری در کارگردانی آشفته است که همین صحنه ساده را نمیتواند اجرا کند. ما نمایی از کیج میبینیم و سپس نمای بعدی جایی است که او دو کودک را از زمین برداشته و به آغوش میگیرد. اما به طور واضح یک پلان میانی این وسط گم شده که بین دو پلان گفته شده باید وجود میداشت و آن هم پلان و نمایی از دو کودک بر روی زمین است. در همان سه چهار دقیقه ابتدایی کاملا واضح است که فیلم Arcadian از ضعف شدید کارگردانی رنج میبرد.
بجز مورد گفته شده، فیلم به شدت سندروم دوربین بیقرار دارد. دوربین رو دستی که با لرزش زیاد در لحظات که اصلا نیازی نیست موجب سرگیجه و سردرد میشود و فاجعه است. علاوه بر آن فیلم در همان ابتدا و همان ده دقیقه ابتدایی پر از نماهای کلوزآپ اضافه و بدون حس و بدون کارایی است که کاربرد نمای کلوزآپ را در ادامه اثر مختل میکند. کارگردان Arcadian هرگاه که دلش خواسته بدون توجه به موقعیت و لحظه، کلوزآپ گرفته است تا تاثیر آن را از بین ببرد. فیلم عملا دکوپاژ صحیح نداشته و میزانسن آن نیز تنها دکور است و هیچ استفادهای از تصویر برای قصهگویی و یا القای حسی خاص به مخاطب نشده است. حتی در زمینه ایجاد دلهره حتی به مبتذلترین شکل ممکن نیز ناتوان است.
اما در مورد نورپردازی نیز حرف بزنیم. نورپردازی فیلم نیز به شکل عجیب و غریبی آماتور میباشد. در لحظات تاریک نور فیلم به قدری بد است که بدون اغراق چیزی نزدیک به نود درصد از اتفاقات و تصاویر قابل مشاهده نبوده و ما فقط امکان شنیدن صدای آن را داریم. در بخش نورپردازی نیز احتمالا به یک جفت چشم عقاب برای واضح دیدن تصاویر فیلم نیاز دارید.

در واقع هیچکدام از شخصیتها ساخته نمیشوند و در نتیجه ارتباط بینشان نیز در اثر شکل نمیگیرد. همه کاراکترها و اتفاقات دکوری و تزئینی هستند. جوزف پسر باهوشی است که اهل مطالعه میباشد، توماس پسر بیمسئولیتی که عاشق دختر یکی از همسایگان و بازماندگان نزدیک محل زندگیشان شده است. خانواده رز که توماس هر روز به زمین آنها رفته و در امور مختلف کمک میکند و البته شارلوت را میبیند که عاشقش شده است. این خانواده نیز مثل خانواده اصلی همگی در سطح مترسک بوده و دریغ از اندکی تلاش برای کمی عمق دادن و ایجاد وجوه شخصیتی در این افراد. به جرئت میتوان گفت که فیلم Arcadian حتی برای ساخت کاراکترها و دنیای خود تلاش هم نکرده است که حال بگوییم تلاش آن بینتیجه بوده است. فیلم صرفا چند بازیگر را جلوی دوربین برده است تا قصه بی سر و ته خود را به انتها برساند.
در بحث قصه اما، باز هم هیچ چیز مشخص نیست. منشا اتفاقات مشخص نیست، هویت و ذات موجوداتی که به انسانها حمله میکنند مشخص نیست، دلیل حضور آنها بعد از غروب آفتاب مشخص نیست، تعداد آنها مشخص نیست، هدف آنها مشخص نیست، چگونگی نجات پیدا کردن از شرایط مشخص نیست، تا فیلم مجبور شود به شکلی فوقالعاده کمدی به پایان برسد. فیلم حتی نمیتواند سطح آثار کلیشهای آخرالزمانی را لمس کند. همان حالات کلیشهای ماجراجویی، تلاش برای پیدا کردن راه حل، یک عشق کلیشهای، قهرمانی که تا انتهای برای نجات میجنگد، تعقیب و گریزهای معمول، دلهره همیشگی، نقل مکانهای مختلف برای کشف واقعیت. فیلم Arcadian حتی بلد نبوده تا از روی کلیشههای پیش از خود کپی کند.

https://teater.ir/news/61310