آيدين آغداشلو در گفتگویی در سال 1384گفته بود: عباس نعلبنديان، بهترين معيار براي انسان دوجهانه‌اي بود كه به راحتي مي‌توانست امروز خود را با گذشته اساطيري‌اش پيوند دهد.
چارسو پرس: این نقاش ایرانی که روز گذشته در همایش « یک روز با عباس نعلبندیان»، خاطرات 35 ساله خود را با این نمایشنامه‌نویس مرور می‌کرد،درباره‌ وی، گفت: حضور در کنار چنین هنرمند روشنفکری مثل عباس نعلبندیان همیشه برای من آرزو بود و همواره دوست داشتم تا چنین آدمهای دو جهانه‌ای بیشتر در این دنیا وجود داشتند، چون امثال نعلبندیان در عین تنها بودن هنرمندانه‌شان، در میان مردم هم حضور دارند و با آنها نیز ارتباط برقرار می‌کنند و از این جهت یک تعادل دو سویه را ایجاد می‌کنند.

وی به 35 سال قبل وچگونگی آشنایی خود با نعلبندیان اشاره کرد و گفت: نخستین باری که ازنعلبندیان خبری شنیدم ، درباره جوان روزنامه‌فروشی بود که جایزه اول نمایشنامه‌نویسی را بدست آورد، کمی که جستجو کردم توانستم نمایشنامه « پژوهشی ژرف و سترگ ... » را بخوانم، که به واقع نمایشنامه عجیب وغریب و پیچیده‌ای بود . نثر جدید و مورد توجهی داشت، که نبوغ حیرت‌انگیز نویسنده و احاطه او را به گذشته و حالش نشان می‌داد.

وی اضافه کرد: پیوند زدن گذشته آیینی به وضعیت امروز، در جوانی که خواستگاه روشنفکری مشخصی نداشت واقعا تکان دهنده بود و جالب‌تر این بود که وقتی کارهای نعلبندیان را پیگیری می‌کردیم، متوجه می‌شدیم که این حرکت از سر اتفاق و تصادف نیست، بلکه کاملا آگاهانه شکل گرفته است.

آغداشلو در ادامه با یادآوری اولین دیدار خود با نعلبندیان، گفت: با خواندن این نمایشنامه آنقدر علاقه‌مند شده بودم که بالاخره برای دیدن این جوان به خیابان فردوسی رفتم و در همان دکه روزنامه‌فروشی جوان لاغر اندام با موهای شبق را دیدم که بی‌اعتنا به مشتریان، غرق در خواندن بود.

وی ادامه داد: بعدها در سال 47، نمایش « پژوهشی ژرف ... » درجشن هنر شیراز اجرا شد و مورد استقبال قرار گرفت. به دنبال آن با راه‌اندازی کارگاه نمایش، نعلبندیان مدیریت آنجا را زیر نظر بیژن صفاری بر عهده گرفت و بعدها با حضور همسر اول من در کارگاه، زمینه‌های آشنایی من ، عباس و دوستی دیرینه ما فراهم شد.

این منتقد هنری در ادامه نشست، افزود: بعدها رابطه ما آنقدر صمیمی شد که وقتی نعلبندیان نمایشنامه‌ای را می‌نوشت، حتما به من نشان می‌داد تا نظرم را در باره آن بگویم، هر چند که به راحتی او زیر سلطه هر نظری نمی‌رفت و راحت نمی‌شد او را قانع کرد، به همین دلیل حرف او در کارگاه نمایش همیشه مورد تایید بود و کلام آخر را همواره او می‌گفت.
وی همچنین به شخصیت هنری نعلبندیان، اشاره کرد و افزود : اگر متن و تخیل بی‌نظیر و زبان پخته او را می‌خواندیم، گامی بود تا به وجود استثنایی این فرد پی ببریم، هر چند که این اتفاق به آسانی نمی‌افتاد و به همین دلیل همواره اطرافیان او و منتقدان آن دوران را دچار سردرگمی وسوء‌تفاهم می‌کرد.

وی در ادامه تصریح کرد: اغلب دعوا بر سر نعلبندیان در این باره‌بود که چرا او صندلی را با سین می‌نویسد و این رسم‌الخط متفاوت از کجا ریشه دارد؟! در حالیکه به اعتقاد من در مورد نعلبندیان این مسئله اهمیتی نداشت بلکه اتفاق مهم در جای دیگری به وقوع می‌پیوست.
بیشتر بخوانید

عباس نعلبندیان و مصاحبه‌ نادیده‌اش / نه در بند «ایسم» و نه در قید «ایست»

کارگاه نمایش را من راه انداختم/ بیژن صفاری و آربی اوانسیان من و کارهایم را بایکوت کرده بودند

و اینک عباس نعلبندیان/ نویسنده‌ای که تمام عمر کوتاهش در ابر مرگ شناور بود

انتشار ترجمه عباس نعلبندیان از هانتکه بعد از ۵۲ سال


این مینیاتوریست در ادامه نشست نعلبندیان را فرد پر تلاش و مستعدی دانست و گفت: او ذره‌ای از کار کردن در حوزه کاری خود دوری نمی‌کرد. انگلیسی را در طول 7 ماه آموخت واز آن پس پیچیده‌ترین متون انگلیسی را به معادل روان فارسی ترجمه کرد ولی در عین حال از حرف زدن ساده زبان انگلیسی عاجز بود. به خاطر همین پشتکار و قاطعیتش هم بود که برای افرادی که در کارگاه نمایش کار می‌کردند، کلام نعلبندیان حرف آخر بود.

آغداشلو همچنین درباره ویژگی‌های رفتاری و شخصیتی نعلبندیان، گفت: او اصلا اهل خنده نبود و زندگی خاص وغریبی داشت و خانه‌اش به مانند یک فروشگاه وسایل صوتی بود. همواره تصور پیشتازی نسبت به مسائل‌روز داشت و به متون پهلوی و ساسانی آشنایی کامل داشت و قرآن را به خوبی و راحتی می‌شناخت می‌خواند .همچنین آشنایی کاملی با گذشته اساطیری‌اش داشت و درعین حال به جهان اطرافش نیز شناخت داشت.

وی اضافه کرد: در کار و زندگی‌اش بسیار ظریف و دقیق بود و هیچگاه ندیدم که شهرت و اعتبارش که در آستانه 23 سالگی نصیبش شده بود، از او آدم مغروری بسازد، هر چند که اصلا اهل مزاح و شوخی نبود و از این جهت من تا به امروز هیچ وقت مثل او ندیدم. به گزارش ایسنا، این مدرس نقاشی در ادامه، گفت: زندگی داخلی نعلبندیان بارها و بارها، با فجایعی از هم گسیخته شد و در هم شکست ، به همین دلیل او ضعیف و نحیف شد. من از یکسال قبل از انقلاب شاهد زوال تدریجی او بودم و دیدم که چگونه آن نمایشنامه‌نویس محکم و قدرتمند، تبدیل به یک انسان آسیب‌پذیر شد و تاب زمانه‌اش را نیاورد.

وی تصریح کرد: تمام دوستانش و همراهانش در کارگاه نمایش از او تیمار می‌کردند به او سر می‌زدند ولی کاری از دست هیچ کس بر نمی‌آمد، چون حجم اندوهش در حدی نبود که کسی او را از آن رخوت خارج کند و این آدم از هم گسیخته را مجددا به جایگاه واقعی‌اش برساند. آغداشلو همچنین به نوار وصیت‌نامه نعلبندیانو یادداشتهای شخصی او اشاره کرد و گفت:نوار بسیار حزن‌انگیزی وجود دارد ،که قبل از خودکشی تمام وصیت‌نامه‌اش را در آن ثبت کرده است و جالب این است که آدم به آن بزرگی در مهمترین لحظه زندگی خود از چیزهای بسیار ساده‌ای حرف زده است و حتی در دفتر روزانه‌اش که در سه ماه قبل از مرگش نوشته بود، نیز حرف خیلی خاصی نزده است و بسیار ساده و بی‌اهمیت از همه چیز سخن گفته است. این نشان می‌دهد که او در روزهای پایانی‌عمرش سنگ خود را با همه چیز واکنده و حوصله‌اش از همه چیز سر رفته است و به همین دلیل خودکشی کرد، چون زندگی برای او تبدیل به چیز بیهوده‌ای شده بود.

آغداشلو در پایان سخنان خود با اظهار خوشحالی از برگزاری چنین همایشی گفت: خوشحالم که امروز در دانشکده‌ای که روزگاری پشت همین صندلی‌هایش درس خوانده‌ام درباره یکی از مهمترین ارکان نمایشنامه‌نویسی و ادبیات ایران که در دوره‌ای طلایی بود و در دوره‌ای فراموش شده حرف می‌زنم و خوشحالم که بالاخره گرد و خا‌ک‌ها نشست و قامت آشکار نعلبندیان بر همه روشن شد.
منبع: ایسنا