پلیس بورلی هیلز: اکسل اف سکانس آغازین و پایانی خوبی دارد، اما با میانه‌ای طولانی و حتی وحشتناک خسته‌کننده مخاطب را به سمت خواب پیش می‌برد؛ با این تفسیر حس نوستالژی، ادی مورفی و یک اکشن قدیمی نکاتی است که می‌تواند فیلم را برای طرفداران این فرنچایز برای یک بار دیدن سرگرم‌کننده کند.
چارسو پرس: پس از 30 سال، ادی مورفی به نقش پیشگامانه خود در قامت کارآگاه پلیس اکسل فولی بازگشت؛ اکنون ما در بررسی و نقد فیلم Beverly Hills Cop: Axel F ارزیابی می‌کنیم که آیا این بازیگر برگشت شایسته‌ای به این نقش داشته است یا خیر!

در داستان این فیلم کمدی اکشن راهزنان یک وکیل را تهدید می‌کنند که اگر یک پرونده را رها نکند، اتفاق بدی برای او می‌افتد. در جای دیگر، یک پلیس سابق که به کارآگاه خصوصی تبدیل شده، اندکی پس از به دست آوردن شواهدی مهم در یک پرونده ناپدید می‌شود. با این حال، آدم‌های بد قصه نمی‌دانند وجه اشتراک این دو نفر چیست؛ نکته اینجاست که آنها افرادی هستند که مدبرترین پلیس دیترویت، یعنی اکسل فولی (ادی مورفی)، به آنها اهمیت می‌دهد. اما چرا؟ چون وکیل دختر اوست و پلیس گم شده دوست و همکار سابق او.

بازگشت نوستالژیک یک نماد سینمایی پس از سال‌ها هنوز یک موتیف پرکاربرد در هالیوود معاصر است. به لطف Top Gun: Maverick، این موج بازگشت‌ها جان تازه‌ای به دست آورد، که نشان داد چگونه می‌توان با حساسیت و احترام به مواد اصلی یک فیلم قدیمی و محبوب نزدیک شد، در حالی که درها را به روی قسمت‌های احتمالی بعدی با شخصیت‌های جدید باز کرد.



با همین فرمول تهیه کنندگان پلیس بورلی هیلز نیز می‌خواستند دنباله میراث خود را داشته باشند، به این امید که ادی مورفی نیز همچون تام کروز دو سال پیش یک پیروزی را جشن بگیرد. با این حال، واقعیت چیز دیگری از آب در آمد و در حالی که به سختی می‌توان بازیگر را به هر چیز بدی متهم کرد، اما قسمت جدید ماجراهای اکسل فولی به سرعت تمام ایرادات خود را آشکار می‌کند.

راستش را بخواهید پلیس بورلی هیلز: اکسل اف به سبکی واقعا هیچکاکی شروع می‌شود، اما به جای افزایش تنش، کارگردان ناگهان سرعت عمل را کاهش می‌دهد که این منجر به کسالت‌آور بودن میانه فیلم و در نتیجه به خواب رفتن مخاطب در لحظاتی از فیلم جلوی صفحه نمایش می‌شود.

به نظر من ایراد اصلی این فیلم در کارگردان استرالیایی و ناشناخته آن جمع شده است. دادن یک برند شناخته شده، حتی اگر تا حدودی فراموش شده، به یک کارگردان کاملاً جدید، همیشه یک حرکت مخاطره آمیز است. مارک مولُوی به عنوان کارگردان این فیلم برای فیلم‌های کوتاه تبلیغاتی خود جوایزی دریافت کرده، اما او پیش از این هرگز یک پروژه بزرگ و بلند را کارگردانی نکرده است.

بنابراین، در ابتدا این تصور را داشتم که سبک او کمی بیش از حد موزیک ویدیویی است. منظور من این است که از همان ابتدای شروع فیلم ما شاهد پریدن از یک صحنه به صحنه دیگر، از یک ملودی به ملودی دیگر در وقایع روی صفحه هستم. این ریتم و مدل از قصه گویی شمایلی به خود می‌گیرد که جدی گرفتن آن سخت است. البته شمایل یک سوم پایانی فیلم بدون شک گویای یک پلیس بورلی هیلز کلاسیک است.

اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلم‌های خارجی




از آنجایی که ما با یک دنباله روبرو هستیم که پس از 30 سال از آخرین فیلم برگشته، پس باید الگوی خاصی از داستان حفظ می‌شد، بنابراین، درست مانند قسمت‌های قبلی، پلیس بورلی هیلز: اکسل اف نیز با نشان دادن موردی که شخصیت اصلی در حال حاضر با آن سروکار دارد، فیلم را شروع می‌کند. این به یک صحنه اکشن دیدنی منتهی می‌شود که در آن اکسل فولی در حال رانندگی با ماشین برف روب در خیابان‌های دیترویت است و سعی می‌کند سارقانی را که سوغاتی‌های مختلف متعلق به بازیکنان یک تیم هاکی را دزدیده‌اند دستگیر کند.

بعد از این سکانس، امید زیادی به آخرین فیلم نتفلیکس داشتم، واقعاً به سطحی حداقل کمی نزدیک به Top Gun: Maverick و حتی انتظار داشتم این اثر بازسازی شایسته برای نقش نمادین ادی مورفی باشد. ولی داستان ساده و میانه کسل‌کننده فیلم متأسفانه نشان داد که شروع خوب به وضوح یک تصادف در کار بوده و بقیه فیلم نشان دهنده اثری بدون پویایی و خالی از نکات سرگرم‌کننده است.

به طور کلی داستان این فیلم خیلی پیچیده نیست؛ دختر اکسل، جین (تیلور پیج)، می‌خواهد از یک گانگستری دفاع کند که به قتلی متهم شده که او مرتکب آن نشده است. مسئله این است که افرادی که در مقابل دختر اکسل قرار دارند بسیار تأثیرگذار هستند و چنان گستاخانه رفتار می‌کنند که گویی در بالای زنجیره غذایی لس‌آنجلس نشسته‌اند. در نتیجه این حوادث فولی وقتی متوجه می‌شود که کسی دختر او را تهدید کرده است، بلافاصله به کالیفرنیا می‌رود.



در آنجا، او با کارآگاه بابی ابوت (جوزف گوردون-لویت) که سابقه رابطه مشترکی با جین دارد، ملاقات می‌کند و البته با کاپیتان پلیس، گرانت (کوین بیکن) آشنا می‌شود که در مقابل پرونده دختر او قرار دارد. اگر اکسل بخواهد از دخترش محافظت کند و دوستی دوباره با او پیدا کند، باید از روش‌هایی استفاده کند که برای او استاندارد و برای پلیس محلی بسیار غیرعادی است. و این شروع یک بازی موش و گربه پلیسی است.

واقعیت این داستان این است که مخاطب در همان 25 تا 30 دقیقه اول همه چیز را حدس می‌زند و خوب و بد داستان از پایه و اساس یک رمز و راز حل شدنی در فیلم نیستند. در واقع فیلمنامه پلیس بورلی هیلز جدید به جای معمای جنایی چیزی حدود دو ساعت سر و کله زدن با چند شخصیت قدیمی و جدید را برای مخاطب تهیه کرده است.

اما متأسفانه، اکسل فولی مجبور است بیشتر زمان نمایش خود را با دو شخصیت جدید، دخترش جین و کارآگاه بابی ابوت، تقسیم کند. البته معرفی شخصیت‌های بسیار جوان‌تر در این شکل دنباله‌ها منطقی است. اما چرا؟ چون ادی مورفی 63 ساله به وضوح در بهترین شرایط بدنی خود نیست و نمی‌تواند در بسیاری از صحنه‌های اکشن شرکت کند و در صحنه‌هایی که در آن شرکت می‌کند، نیز وضعیت چندان خوبی از نظر فرم بدنی ندارد.

با وجود این، نه جین و نه بابی شخصیت‌های بی‌نهایت جنب‌وجوشی نیستند که این برای داستان کلی فیلم نکته‌ای به شدت خسته‌کننده و فرمول‌وار است. حیف که سازندگان مسیر متفاوتی را در پیش نگرفتند و ماجراجویی‌های بیشتری از اکسل، بیلی و جان تاگارت را در اختیار ما قرار ندادند. وقتی این سه، ترجیحاً هر سه به رسم قدیم روی پرده ظاهر می‌شوند، فیلم بلافاصله بهتر، خنده‌دارتر و نوستالژیک‌تر می‌شود. من مخصوصاً برای شخصیت رزوود متاسفم که نقش بسیار کوچکی را بازی می‌کند.



اما مشکل داستان این است که زمان زیادی را صرف رابطه فولی با جین می‌کند. این وکیل از پدرش به خاطر رها کردن خانواده و علاقه نداشتن به زندگی او کینه دارد و حالا فولی ناگهان می خواهد دوباره برای او پدر شود (کلیشه کامل). اما جین فکر می کند خیلی دیر شده است و اکسل در مهمترین لحظات زندگی اش آنجا نبوده است. با این حال، آنها باید با یکدیگر همکاری کنند، که این فرصتی است برای پاک کردن گذشته و دادن کمی لحن درمانی به رابطه آنها.

ولی مشکل این است که اکسل، به عنوان یک پدر حساس، واقعاً نمی‌خواهد خودش را ثابت کند و مورفی هنوز هم در نشانه‌گیری اسلحه به سمت جنایتکاران بهتر است و در عمل از صحبت کردن با دخترش در مورد مشکلات خود ناتوان. متأسفانه، این موضوعی است که کل فیلم را در بر می‌گیرد و یک حواس پرتی ناخوشایند از صحنه‌های اکشن را سازماندهی می‌کند.

بر همین اساس اکشن نیز در فیلم پلیس بورلی هیلز: اکسل اف ناامید کننده است در حالی که سکانس آغازین و پایانی که قبلاً به آن اشاره شد خوب است، اما اکشن در میانه فیلم موفقیت خاصی برای مخاطب ندارد. اینجاست که باید گفت سازندگان نه تنها ایده نداشتند، بلکه کارگردان بی تجربه‌ای چون مارک مولوی را روی این پروژه به کار گرفته‌اند که قبلاً فقط برای اپل یا نیسان تیزر تبلیغاتی فیلمبرداری کرده بود.



متأسفانه کمبود تجربه در ساخت چنین تولید بزرگی در هر مرحله از فیلم قابل مشاهده است و نتفلیکس با سپردن سکان هدایت این فیلم به هنرمندی که اولین قدم‌های خود را در پروژه‌های تمام قد برمی دارد، بدون شک اشتباه کرد. البته گاهی اوقات می‌توان برخی از این نواقص را با ویرایش پویا و یا با گنجاندن آهنگ‌های نوستاژیک در سکانس پایانی فراموش کرد.

همچنین باید اشاره کرد که تِم موزیکال اصلی پلیس بورلی هیلز، بازسازی شده در سبک هیپ هاپ، در این فیلم خوب به نظر می‌رسد و مطمئناً بهتر از استفاده از موسیقی الکترونیک یادآور دهه 1980 در بسیاری از صحنه‌های دیگر فیلم است. پلیس بورلی هیلز: اکشل اف تلاش زیادی می‌کند تا از سه قسمت قبلی استفاده مناسبی داشته باشد، اما گاهی اوقات آنقدر این کار را زیاد انجام می‌دهد که خسته‌کننده می‌شود.

همچنین باید توجه داشت که کماکان ادی مورفی قلب این اثر سینمایی است و حتی اگر این بازیگر گاهی اوقات نتواند بهترین عملکرد خود را در صحنه‌های اکشن ارائه دهد، باز هم این جذابیت خاص و منحصر به فرد را دارد که بتواند مخاطب را با خود همراه کند. او همیشه طنز شیرینی هم دارد که متاسفانه در این قسمت زیاد نیست. با این حال، شوخی‌های او جزو موفق ترین‌ها هستند و ارجاعات متعدد به فیلم‌های قبلی این مجموعه و همچنین کنار هم قرار دادن آن دنیا و دنیای مدرن، می‌تواند شما را بخنداند.

بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان




با این حال، نقش‌های مکمل این فیلم بدتر از آن چیزی هستند که من مخاطب انتظار دارم و تیلور پیج و جوزف گوردون-لویت چیزی برای نمایش روی پرده ندارند، و شخصیت‌های قدیمی نیز تنها در پایان فیلم می‌توانند نشان دهند که هنوز در نقش‌های معروف خود احساس خوبی دارند. اما چیزی که در کل شکست می‌خورد، آنتاگونیست اصلی است که آنقدر شفاف و بی‌رنگ است که به محض ناپدید شدن از صفحه نمایش وجودش را فراموش می‌کنید.

در پایان باید گفت: «پلیس بورلی هیلز: اکسل اف» فیلمی است که به عشق سینمای اکشن قدیمی ساخته شده است. این اثر گاهی دیوانه، گاهی خسته‌کننده و در عین حال خنده‌دار است. بنابراین امیدوارم در بخش جذب مخاطب موفق شود، زیرا من دوست دارم چنین نسخه‌های به سبک قدیمی را بیشتر ببینم.

البته بازهم تکرار می‌کنم که اثری چون Beverly Hills Cop: Axel F باید فیلم بهتری می‌بود، اما ایده ضعیف، طرح‌های خسته‌کننده، شخصیت‌های غیر جالب و مهمتر از همه، کارگردانی بی‌تجربه این تولید را خراب کرده است. هرچند ارزش تماشای 20 تا 30 دقیقه اول ماجراهای جدید اکسل فولی زیاد است، اما پس از آن، فقط یک سراشیبی لغزنده تا پایان مخاطب را خسته می‌کند. اما دومین عنصر موفق قسمت چهارم پلیس بورلی هیلز پایان آن است. با همه این تفاسیر اکسل فولی و ادی مورفی سزاوار بازگشت بهتری بودند.

نکات مثبت
ادی مورفی همچنان در نقش اکسل فولی عالی است، سکانس اکشن ابتدا و انتهای فیلم، اکثر شوخی‌ها موفق هستند، آهنگ‌های انتخاب شده بر روی فیلم نیز جذاب است.

نکات منفی
داستان خسته کننده، رابطه اکسل و جین، شخصیت‌های جدید بدون شاخص ویژه (جین، بابی)، اکشن ناچیز و معمولی در قسمت میانی فیلم، کارگردانی بد فیلم، تلاش‌های آشکارا ناموفق برای تکرار فضای سه گانه قدیمی.