«روبان سفید» مشخصا جهان داستانی کودکان را دنبال میکند و شخصیتهای کمسن آن نقطهی عطف و هسته مرکزی قصه فیلم هستند، اما به تعبیری دقیقتر این فیلم برای هانکه است، بنابراین خبری از عطوفت و مهربانی نیست.
چارسو پرس: میشائیل هانکه یکی از جسورترین فیلمسازان جهان سینما به حساب میآید که با استفاده از مفاهیمی عمیق و فلسفی در داستانگویی، توانسته به یک فیلمساز مولف و تاثیرگذار دوران خود بدل شود. فیلم «روبان سفید» (The White Ribbon) یکی از مشهورترین آثار او محسوب میشود که با رویکردی همیشگی اما کمی متمایز، داستانهایی مربوط به کودکان و نقششان در پیشروی یک اندیشه و رفتار را روایت میکند. این فیلمساز اتریشی غالبا به واسطه تصاویری سرد، خشن و بیاحساس توصیف و تفصیلی از افکار و احساسات خود دربارهی مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاست و جنسیت را ارائه میدهد.
او در سال ٢٠٠٩ درام هوشمندانهی سیاه و سفید «روبان سفید» را درون همان قلمروی الگوهای چندباره آثار خود با کیفیاتی کاملا جدیدتر ساخت. داستان «روبان سفید» در یک روستای دورافتاده آلمان در سال ١٩١٣ روایت میشود که در بستر قراردهای غلط رفتاری و قصههای درهمتنیده، یک جامعهای ناکارآمد را به نمایش میگذارد و گویی همه چیز در پوششی ستبر از بیچارگی و بدجنسی پیچیده شده است.
«روبان سفید» مشخصا جهان داستانی کودکان را دنبال میکند و شخصیتهای کمسن آن نقطهی عطف و هسته مرکزی قصه فیلم هستند، اما به تعبیری دقیقتر این فیلم برای هانکه است، بنابراین خبری از عطوفت و مهربانی نیست. آنچه که در فیلم مهم تلقی میشود، درواقع مولفههایی مانند تمایل، هوس و ترسی است که در دل مکانی عجیب جریان دارد. همچنین شخصیتهای بزرگسال که از منظر روانشناختی و باوری بسیار مخرب هستند، روی حوادث داستان تاثیر میگذارند و درنهایت به موقعیت و شخصیتها عمق میبخشند.
آنچه که ما میبینیم، اعمال خشونت آمیز و تخریب توسط افراد متعدد است. چه دکتری که پس از انداختن خود به یک سیم از اسبش پرتاب میشود، چه پسر جوان زمینداری محلی که مورد ضرب و شتم قرار میگیر تا کودکی مبتلا به سندرم داون که به شکلی بیرحمانه مورد تعرض قرار می گیرد و محصولات زراعیای که با بدخواهی از بین میروند.
مفهومی که فیلم به آن میپردازد، مسئلهی شروع سن بلوغ و تابوهای پیرامون آن است. بدین منظور بزرگسالان به نسل جوان میگویند، بلوغ باید در آنها احساس گناه را شکل دهد، زیرا ممکن است درونشان را سرشار از احساسات و اعمال ناپاک کند. آنها برای یادآوری بیگناهیشان از روبانهایی استفاده میکنند که این تنبیه و خشونت افراطی، عواقب عجیبی را به بار میآورد.
هانکه در سکانس پایانی فیلم به ما میفهماند که چگونه یک جامعهی سرکوبگر، میتواند نسلی مطیع اما ویرانگر را تربیت کند و این رویکردش از طریق نمادها به خوبی ارائه میشود. «روبان سفید» شمایل و بازتابی تمامنما از عملکرد فاشیسم و نازیسم در آلمان دهههای گذشته است؛ جایی که افراد وحشیانهترین کارها را انجام میدادند، آن هم زمانی که چیزی با نظام اعتقادیشان همراه نبود.
او در سال ٢٠٠٩ درام هوشمندانهی سیاه و سفید «روبان سفید» را درون همان قلمروی الگوهای چندباره آثار خود با کیفیاتی کاملا جدیدتر ساخت. داستان «روبان سفید» در یک روستای دورافتاده آلمان در سال ١٩١٣ روایت میشود که در بستر قراردهای غلط رفتاری و قصههای درهمتنیده، یک جامعهای ناکارآمد را به نمایش میگذارد و گویی همه چیز در پوششی ستبر از بیچارگی و بدجنسی پیچیده شده است.
«روبان سفید» مشخصا جهان داستانی کودکان را دنبال میکند و شخصیتهای کمسن آن نقطهی عطف و هسته مرکزی قصه فیلم هستند، اما به تعبیری دقیقتر این فیلم برای هانکه است، بنابراین خبری از عطوفت و مهربانی نیست. آنچه که در فیلم مهم تلقی میشود، درواقع مولفههایی مانند تمایل، هوس و ترسی است که در دل مکانی عجیب جریان دارد. همچنین شخصیتهای بزرگسال که از منظر روانشناختی و باوری بسیار مخرب هستند، روی حوادث داستان تاثیر میگذارند و درنهایت به موقعیت و شخصیتها عمق میبخشند.
بیشتر بخوانید: بهترین فیلمهای دهه ۷۰ میلادی که احتمالا ندیدهاید
آنچه که ما میبینیم، اعمال خشونت آمیز و تخریب توسط افراد متعدد است. چه دکتری که پس از انداختن خود به یک سیم از اسبش پرتاب میشود، چه پسر جوان زمینداری محلی که مورد ضرب و شتم قرار میگیر تا کودکی مبتلا به سندرم داون که به شکلی بیرحمانه مورد تعرض قرار می گیرد و محصولات زراعیای که با بدخواهی از بین میروند.
مفهومی که فیلم به آن میپردازد، مسئلهی شروع سن بلوغ و تابوهای پیرامون آن است. بدین منظور بزرگسالان به نسل جوان میگویند، بلوغ باید در آنها احساس گناه را شکل دهد، زیرا ممکن است درونشان را سرشار از احساسات و اعمال ناپاک کند. آنها برای یادآوری بیگناهیشان از روبانهایی استفاده میکنند که این تنبیه و خشونت افراطی، عواقب عجیبی را به بار میآورد.
هانکه در سکانس پایانی فیلم به ما میفهماند که چگونه یک جامعهی سرکوبگر، میتواند نسلی مطیع اما ویرانگر را تربیت کند و این رویکردش از طریق نمادها به خوبی ارائه میشود. «روبان سفید» شمایل و بازتابی تمامنما از عملکرد فاشیسم و نازیسم در آلمان دهههای گذشته است؛ جایی که افراد وحشیانهترین کارها را انجام میدادند، آن هم زمانی که چیزی با نظام اعتقادیشان همراه نبود.
https://teater.ir/news/63641